نامگذاری عملیات امالحسنین سلاماللهعلیها
هوری حکایت مردی است که هور را پل پیروزی کرد و تا پایان کار، بر سر این پیمان ایستاد. او تا لحظه آخر در هور ماند تا مشعل هدایتی باشد برای راهیان نور و همه آیندگان.
- شهید «علی هاشمی» از جمله کسانی است که با شنیدن «أین عمار» سر از میان نیزارهای هور بلند کرد و به ندای مظلومیت ولی زمان خود لبیک گفت. هوری حکایت مردی است که هور را پل پیروزی کرد و تا پایان کار، بر سر این پیمان ایستاد. او تا لحظه آخر در هور ماند تا مشعل هدایتی باشد برای راهیان نور و همه آیندگان.
کتاب هوری که به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی گردآوری شده است، به بخشی زندگینامه و خاطرات سردار فاتح «هور»، شهید سرلشکر علی هاشمی میپردازد. در سلسله برشهایی، به بازخوانی این کتاب میپردازد.
***
امالحسنین سلاماللهعلیها
علی ناصری و...
آماده شدیم برای عملیات. در بین ما یک روحانی بود به نام شیخ حکیم شوشتری که بچه حصیرآباد بود. چند روز قبل از حمله، حاجی رفت پیش ایشان و گفت: «دوست دارم این عملیات رو به نام حضرت فاطمه سلاماللهعلیها نامگذاری کنم؛ آن حضرت چه صفات و یا القابی داشتند؟»
حاج آقا گفتند: حضرت فاطمه سلاماللهعلیها القاب زیادی دارند؛ بتول، صدیقه، مرضیه، کوثر.
علی آقا باز پرسید: «دیگه چی؟» حاج آقا ادامه داد: راضیه، زکیه، امالحسنین.
یادم نمیره وقتی علی آقا نام امالحسنین سلاماللهعلیها را شنید خیلی خوشحال شد و گفت: «عالیه.»
بعد با حالت خاصی گفت: «این نام خیلی جالبه. امالحسنین سلاماللهعلیها، چه اسم قشنگی.
اسم عملیات رو میگذاریم امالحسنین سلاماللهعلیها. هم اسم خانم فاطمه سلاماللهعلیها است و هم نام امام حسن و امام حسین علیهالسلام. رمز عملیات را هم میگذاریم یا فاطمه الزهرا سلاماللهعلیها.»
اگر کسی این حالت علی آقا رو م یدید شاید تعجب میکرد! اما همه ما میدانستیم که ارادت علی آقا به خانم فاطمه زهرا سلاماللهعلیها تا چه حد است.
او کسی بود که در مراسمهای حضرت زهرا سلاماللهعلیها حضور فعال داشت. توسلات او هم بیشتر به مادر سادات بود.
بعد از آن، علی آقا به فرماندهان بزرگ جنگ پیشنهاد کرد که رمز عملیات فتحالمبین را یا زهرا سلاماللهعلیها بگذارند. آنها هم قبول کردند.
عملیات فتحالمبین قرار بود از منطقه شوش و دشت عباس در شمال خوزستان انجام شود.
عملیات امالحسنین سلاماللهعلیها بیشتر در جهت منحرف کردن ذهن دشمن در حمیدیه بود که نزدیک به صد کیلومتر با منطقه شوش فاصله داشت.
حاج علی که یک فرمانده نخبه و با استعداد بود شروع به آرایش نیروها کرد. مهمترین کار او فریب دشمن بود.
او به نحوی نیروها را آرایش داد که عراقیها کاملاً فریب خوردند. آنها فکر کردند عملیات اصلی رزمندگان در منطقه حمیدیه است!
به هر حال عملیات امالحسنین سلاماللهعلیها برای گمراه کردن دشمن و از بین بردن مسیر عبور عراقیها آغاز شد.
این عملیات توانست دشمن را سرگرم کند و تلفات زیادی از دشمن بگیرد و در ضمن، حرکت دشمن را در جبهه شوش کُنْد کند.
فردای روز عملیات، دشمن پاتک سنگینی آغاز کرد؛ به طوری که حتی از رودخانه کرخه هم عبور کرد و به طرف ما آمد.
اما این درست همان چیزی بود که حاج علی میخواست!
حاجی کاری کرده بود که لشکر ۶ زرهی عراق درگیر ماجرا شود و این برای پیروزی در فتحالمبین لازم بود!دشمن روی رودخانه پل زد و تانکهایش را عبور داد. نبرد سختی در گرفت! آنها به خوبی فریب خوردند. کانون جنگ، منطقه عملیاتی سید جابر شد. یگانهای مختلف دشمن به این منطقه اعزام میشدند و...
بچهها هم انصافاً مقاومت جانانهای کردند. نگذاشتند دشمن جلوتر بیاید. سرانجام بعد از سه روز، پاتک زرهی دشمن دفع شد.
با اعلام شروع عملیات فتحالمبین، دشمن متوجه اصل ماجرا شد و مجبور به عقبنشینی گردید.
بعد از عملیات، حاج علی در مصاحبهای گفت: با توجه به این حملاتی که در بازیدراز و دیگر مناطق، مثل اللهاکبر، غرب سوسنگرد، آبادان، شوش و جاهای دیگر انجام شد کاملاً فهمیدیم که پیروزی در هجوم است.
ما هر گاه اراده کنیم که هجوم ببریم، نیروهای اسلام پیروز بودهاند و این درس، نه یک بار بلکه چندین مرتبه برای ما تکرار شده و انشاءالله با توجه به این تجربیات و با توجه به وعدههایی که قرآن کریم و همچنین امام خمینی به ما دادهاند اگر هجوم ببریم، صد درصد پیروزی است.
ما هم با توکل به خداوند و توجه به این صحبتها قصد هجوم داریم، هر روز با برنامهریزیهایی که میشود و عملیاتهایی که برادران انجام میدهند انشاءالله مواضع اشغالی را از مزدوران باز پس میگیریم.
حاج آقا گفتند: حضرت فاطمه سلاماللهعلیها القاب زیادی دارند؛ بتول، صدیقه، مرضیه، کوثر.
علی آقا باز پرسید: «دیگه چی؟» حاج آقا ادامه داد: راضیه، زکیه، امالحسنین.
یادم نمیره وقتی علی آقا نام امالحسنین سلاماللهعلیها را شنید خیلی خوشحال شد و گفت: «عالیه.»
بعد با حالت خاصی گفت: «این نام خیلی جالبه. امالحسنین سلاماللهعلیها، چه اسم قشنگی.
اسم عملیات رو میگذاریم امالحسنین سلاماللهعلیها. هم اسم خانم فاطمه سلاماللهعلیها است و هم نام امام حسن و امام حسین علیهالسلام. رمز عملیات را هم میگذاریم یا فاطمه الزهرا سلاماللهعلیها.»
اگر کسی این حالت علی آقا رو م یدید شاید تعجب میکرد! اما همه ما میدانستیم که ارادت علی آقا به خانم فاطمه زهرا سلاماللهعلیها تا چه حد است.
او کسی بود که در مراسمهای حضرت زهرا سلاماللهعلیها حضور فعال داشت. توسلات او هم بیشتر به مادر سادات بود.
بعد از آن، علی آقا به فرماندهان بزرگ جنگ پیشنهاد کرد که رمز عملیات فتحالمبین را یا زهرا سلاماللهعلیها بگذارند. آنها هم قبول کردند.
عملیات فتحالمبین قرار بود از منطقه شوش و دشت عباس در شمال خوزستان انجام شود.
عملیات امالحسنین سلاماللهعلیها بیشتر در جهت منحرف کردن ذهن دشمن در حمیدیه بود که نزدیک به صد کیلومتر با منطقه شوش فاصله داشت.
حاج علی که یک فرمانده نخبه و با استعداد بود شروع به آرایش نیروها کرد. مهمترین کار او فریب دشمن بود.
او به نحوی نیروها را آرایش داد که عراقیها کاملاً فریب خوردند. آنها فکر کردند عملیات اصلی رزمندگان در منطقه حمیدیه است!
به هر حال عملیات امالحسنین سلاماللهعلیها برای گمراه کردن دشمن و از بین بردن مسیر عبور عراقیها آغاز شد.
این عملیات توانست دشمن را سرگرم کند و تلفات زیادی از دشمن بگیرد و در ضمن، حرکت دشمن را در جبهه شوش کُنْد کند.
فردای روز عملیات، دشمن پاتک سنگینی آغاز کرد؛ به طوری که حتی از رودخانه کرخه هم عبور کرد و به طرف ما آمد.
اما این درست همان چیزی بود که حاج علی میخواست!
حاجی کاری کرده بود که لشکر ۶ زرهی عراق درگیر ماجرا شود و این برای پیروزی در فتحالمبین لازم بود!دشمن روی رودخانه پل زد و تانکهایش را عبور داد. نبرد سختی در گرفت! آنها به خوبی فریب خوردند. کانون جنگ، منطقه عملیاتی سید جابر شد. یگانهای مختلف دشمن به این منطقه اعزام میشدند و...
بچهها هم انصافاً مقاومت جانانهای کردند. نگذاشتند دشمن جلوتر بیاید. سرانجام بعد از سه روز، پاتک زرهی دشمن دفع شد.
با اعلام شروع عملیات فتحالمبین، دشمن متوجه اصل ماجرا شد و مجبور به عقبنشینی گردید.
بعد از عملیات، حاج علی در مصاحبهای گفت: با توجه به این حملاتی که در بازیدراز و دیگر مناطق، مثل اللهاکبر، غرب سوسنگرد، آبادان، شوش و جاهای دیگر انجام شد کاملاً فهمیدیم که پیروزی در هجوم است.
ما هر گاه اراده کنیم که هجوم ببریم، نیروهای اسلام پیروز بودهاند و این درس، نه یک بار بلکه چندین مرتبه برای ما تکرار شده و انشاءالله با توجه به این تجربیات و با توجه به وعدههایی که قرآن کریم و همچنین امام خمینی به ما دادهاند اگر هجوم ببریم، صد درصد پیروزی است.
ما هم با توکل به خداوند و توجه به این صحبتها قصد هجوم داریم، هر روز با برنامهریزیهایی که میشود و عملیاتهایی که برادران انجام میدهند انشاءالله مواضع اشغالی را از مزدوران باز پس میگیریم.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *