صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

«به باغ همسفران» روایتی از زندگی فرمانده سپاه ایرانشهر «شهید احمد باقری»

۱۸ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۰:۰۱
کد خبر: ۷۳۱۰۰۸
کتاب«به باغ همسفران» روایتی از زندگی شهید احمد باقری، فرمانده سپاه ایرانشهر و سال بعد فرماندهی سپاه نیک‌شهر به ایشان واگذار می‌شود که امنیت‌بخشی جاده‌ها برای آسایش عشایر و دستگیری قاچاقچیان مواد مخدر از خدمات ایشان در آن زمان است.

- «به باغ همسفران»، روایتی از زندگی شهید احمد باقری است. در این اثر بهاره بهنام‌نیا با روایتی متفاوت داستان زندگی مردی را تعریف می‌کند که سیستان و بلوچستان مدیون دست‌های مهربان اوست. دیاری خسته از زجر روزگار که نام این مسافر جاوید را در پهنه خود به ثبت رسانده است.

کتاب مستند داستانی به باغ همسفران گزارشی است از زندگینامه شهید حاج احمد باقری فرمانده اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در استان سیستان و بلوچستان در فاصله زمانی سال‌های ۵۸ تا ۶۷. این اثر گرچه به شیوه داستانی به نگارش درآمده، اما محتوای آن مستنداتی است که نویسنده و همکارانش در اثر مصاحبه و گفتگو با نزدیکان و همرزمان شهید به دست آورده‌اند و نویسنده با مهارت خاص خود، آن اطلاعات را در بخش‌های مختلف کتاب گنجانده است.

کتاب به باغ همسفران در نوع خودش سبک تازه‌ای را به خواننده عرضه می‌کند و آن سبک، تبیین زندگی واقعی شهید در دل یک داستان فرعی است. به دیگر سخن می‌توان گفت نویسنده کوشیده است برای جذابیت بخشیدن به داستان زندگی شهید، روایت‌های واقعی درباره زندگی او را در دل یک داستان فرعی گنجانده و دو روایت را همزمان پیش می‌برد.

روایتگری داستان هم به گونه‌ای است که نویسنده با پیش بردن دو روایت (در دو خط زمانی) یکی در حال و دیگری در گذشته با شخصیت‌های مشترک و غیر مشترک؛ داستان را به انتها می‌رساند. از نظر شکلی در هر دو روایت زمان مرتب دستکاری و تکه‌تکه می‌شود و به قول نویسنده مزه و شیرینی روایت ذره ذره به مخاطب چشانده می‌شود. گاهی میان حوادث دو روایت تناظر برقرار می‌شود به خصوص از حیث مکان. راوی روایت اول، یعنی همان داستان تخیلی، ریحانه و همسرش هستند که در شروع زندگی مشترک خویش تصمیم دارند نوعی خاص و متفاوت از زندگی را تجربه کنند. ریحانه خبرنگار و همسرش عکاس است. آن‌ها تصمیم می‌گیرند به دنبال آدم ویژه و خاصی باشند و از بین شهدا درباره زندگی شهید باقری تحقیق و تفحص کنند و برای این کار باید به سیستان و بلوچستان سفر کنند.

روایت دوم هم که زندگی مستند احمد باقری را به تصویر می‌کشد اصل ماجراست و راوی آن شهناز همسر شهید است. هر دو روایت به صورت تکه‌تکه و منظم به صورت یکی در میان آورده شده است. هردو بیشتر با زاویه دید اول شخص (من راوی) البته نه کاملا ثابت کانونی سازی شده است و این مدل روایت به جذابیت متن بسیار افزوده است. از نظر شکل چاپی هم انتخاب فونت و پر رنگ کردن روایت اول کار خواندن و سرعت فهم و درک مطلب را برای خواننده تسهیل کرده که از نقاط قوت کتاب است.

شهید احمد باقری در مردادماه سال ۵۸ پس از گذراندن دوران آموزشی مخصوص به ایرانشهر اعزام می‌شود. در آنجا ابتدا به عنوان راننده و سپس معاونت موتوری و مسئول موتوری مشغول به خدمت می‌شود. سال ۵۹ به عنوان مسئول تدارکات سپاه ایرانشهر انتخاب می‌شود. در سال ۶۰ با ایجاد بسیج عشایری و اطلاعات که بیشتر اعضای آن مردم بومی هستند با وارد نمودن ضربات مهلک اکثر اشرار منطقه را شکست می‌دهد. فعالیت‌های منافقین و خانه‌های تیمی را در ایرانشهر کنترل می‌کند و در سال ۶۲ فرمانده سپاه ایرانشهر و سال بعد فرماندهی سپاه نیک‌شهر به ایشان واگذار می‌شود که امنیت‌بخشی جاده‌ها برای آسایش عشایر و دستگیری قاچاقچیان مواد مخدر از خدمات ایشان در آن زمان است.

 انتهای پیام/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *