پازل دشمن را پر نکنید
- محمدصادق کوشکی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در روزنامه حمایت نوشت:با نزدیک شدن به روز انتخابات ریاست جمهوری، شاهد افزایش تحرکات از سوی برخی ناآگاهان و مغرضان داخلی و خارجی هستیم تا مردم را از مشارکت در انتخابات دلسرد کنند. گروهی که میکوشند القا کنند نتیجه حضور در همایش سیاسی ۲۸ خرداد، برآیندی بهتر از برخی دورههای پرمشارکت ندارد. طبیعی است کسی ادعا نمیکند نفس شرکت در انتخابات باعث بهبود اوضاع میشود، بلکه این مشارکت و انتخاب آگاهانه بهصورت توأمان است که قطعاً میتواند به تغییر مثبت و تحول اوضاع کمک کند.
با این حساب، وقتی صحبت از تغییر وضعیت موجود به سمت رشد میشود، منظور از آن، مشارکت آگاهانه است؛ در غیر این صورت، حضور در پای صندوقهای رأی با تحریک و هیاهوی عدهای در فضای مجازی و یا در همراهی بابرخی سلبریتی ها، نتایج مطلوبی به بار نمیآورد. کما اینکه گروهی از مردم در سالهای گذشته بهاینترتیب در حوزههای اخذ رأی حاضر شدند و امروز از انتخاب خود پشیمان هستند.
بنابراین، صرف مشارکت به روشهای ذکرشده، مثمرثمر نیست و نمیتوان با این استدلال که در سالهای گذشته به فلان نامزد رأی دادیم و وضعیت بدتر شد، از شرکت در انتخابات پیش رو صرفنظر کرد. رأیی در ترقی کشور نقش دارد که با تحقیق، دقت و آگاهی باشد و چنانچه این اصل رعایت نشود، چهبسا باعث بدتر شدن اوضاع نیز بشود.
با سوءاستفاده از این فضا، گروههای مخالف حاکمیت جمهوری اسلامی و خارج نشینان معاند، در حال تقلا برای منصرف کردن مردم برای عدم حضور در پای صندوقهای رأی هستند. گفته میشود که دعوت نظام برای حضور حداکثری، نتیجهای جز وخامت اوضاع معیشتی در برنداشته، اما این برداشت، در حقیقت چیزی بیش از یک مغالطه نیست، چون عامدانه وجه «آگاهانه بودن» انتخاب را نادیده میگیرند. انتخاب درست که از آن بهعنوان «انتخاب اصلح» نیز یاد میشود، به این مفهوم است که حائزان رأی دادن، بدانند به چه کسی رأی میدهند و فرد موردنظر آنها چه ویژگیهای برجستهای نسبت به دیگر نامزدها دارد.
به عبارت گویاتر، اگر صرف مشارکت در انتخابات، کارساز بود و فایدهای به حال کشور داشت، برخی انتخابهای گذشته، وضعیت امروز را رقم نمیزدند. برخی نیز برحسب وظیفه بهاصطلاح شرعی و یا ملی، میپندارند تکلیف خود را با انداختن رأی سفید در صندوقها ادا میکنند! در این حالت نیز شاخصه مشارکت رعایت شده، اما سؤال این است که این حرکت نمایشی در جهتدهی کشور به سمت خیر و صلاح، اثر ملموس و کارسازی دارد؟
قطعاً خیر چراکه مشارکت با انتخاب اصلح کامل میشود و خروجی آن به نفع آینده خواهد بود. این در حالی است که تشخیص کاندیداهای اصلح کار دشواری نیست. باید دید کدام یک از نامزدها از دغدغههای مهم معیشتی و اقتصادی سخن میگویند، برای آن برنامه عملی دارند و چه کاندیداهایی درصددند به حاشیهها دامن بزنند و آدرس غلط بدهند. امنیت ملی، سیاست خارجی، عدالتطلبی، فسادستیزی و دیگر شاخصههای دیگر، چنانچه در تراز انقلاب اسلامی نباشند و بهعنوانمثال، سیاست خارجی و مسایلی از این دست بر مدار منافع جناحی بچرخند، نتایج خسارت باری به همراه خواهند داشت و نباید آن را بهحساب رأی دادن صرف گذاشت.
نباید ازنظر دور داشت جریانات ورشکستهای که به دلیل عملکرد سالهای گذشته برای خود، بخت و اقبالی نمیبینند و حتی حامیانشان مایل به رأی دادن به نفع آنها نیستند، بیشترین نسبت تعداد کسانی را تشکیل میدهند که خواهان مشارکت حداقلی هستند و میخواهند حضور کمرنگ مردم را به عدم حضور نمایندگانی از طیف و جناح خود پیوند بزنند!
این جماعت از شکست خود، تقریباً مطمئن شدهاند چراکه چیزی در چنته ندارند. در انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند ۹۸ نیز همین تجربه تکرار شد چراکه کارنامه غیرقابلدفاع و منفی آنها، حامیانشان را متوجه شعارهای غیرواقعیشان کرد و از اقبال عمومی محروم شدند. حالا که میبینند در انتخابات ریاست جمهوری و شوراها قرار است آن ماجرا دوباره تکرار شود، رطب و یابس میبافند و میگویند مشارکت اندک مردم به دلیل اجحاف در حق آنان رخ خواهد داد! همه این مواضع، درواقع بهانههایی پیشدستانه و توجیهکننده برای عدم جلب آرای عمومی است، چون عملکردی برای بهبود اوضاع نداشتهاند و مردم هر روز با غول گرانی، تورم، بیکاری و ... دستبهگریبان بودهاند.
پس از انتخابات هم چنانچه میزان مشارکت به هر دلیلی پائین باشد، زبانشان دراز است که اگر ما و نمایندگان بودیم، حضور مردم در انتخابات به شکل حداکثری اتفاق میافتاد. این در حالی است که چنین تدلیسی، اوج ناجوانمردی است. از یکسو، مردم را با عملکرد منفی ناامید میکنند و از طرف دیگر مدعیاند که مشارکت پایین به جهت عدم حضور آنها در این رقابت سیاسی بوده است. غافل از اینکه هر بیان و گفتار یا اقدام و عملی در راستای دلسرد کردن مردم در این روزهای حساس و منتهی به انتخابات، پر کردن جدول دشمنان و بازی در پازل موردنظر آنهاست.
علیرغم این شانتاژهای غیراخلاقی، نظام برای مشارکت باشکوهتر و درعینحال، آگاهانهتر مردم، دعوت به عملآورده و رهبر حکیم انقلاب نیز بر این نکته تأکید دارند؛ «اگر نابسامانیای وجود دارد، اگر ناکارآمدیای وجود دارد، ما باید آن را با انتخاب درست و انتخاب خوب جبران کنیم، نه با عدم انتخاب. خب اگر چنانچه واقعاً یک ضعفی وجود دارد در مدیریتها، راه چارهاش چیست؟ راه چارهاش این است که ما اصلاً در مدیریتها دخالت نکنیم، یا راه چارهاش این است که دخالت کنیم و یک مدیریت درست و حسابی، مدیریت به معنای واقعی کلمه اسلامی و مردمی به وجود بیاوریم؟ راهش این است.» (۱۴ خرداد ۱۴۰۰)
در انتخابات پیش رو، از جریان انقلابی و گروههای سیاسی دیگر نمایندگانی حضور دارند؛ نامزدهایی که کارآمدی و توانمندی آنها به بوته آزمون درآمده و اکنون نوبت مردم است تا بهدوراز هیجانات و غلبه بر احساسات، مهر «باطل شد» بر نمادهای ناکارآمدی و «ما نمیتوانیم» بزنند و با انتخاب درست، فرد اصلح را بر کرسی ریاست جمهوری بنشانند.