واگذاری تمام جنوب ایران به انگلیس در مارس ۱۹۱۵
قحطی بزرگ ۱۹۱۹ - ۱۹۱۷، بیتردید بزرگترین فاجعه تاریخ ایران و بسیار فراتر از همه فجایع پیش از خود بوده است. کتاب «قحطی بزرگ» نشان میدهد ۸ تا ۱۰ میلیون ایرانی، ۴۰ تا ۵۰ درصد کل جمعیت ایران، در اثر گرسنگی و مرضهای ناشی از آن و سوء تغذیه از میان رفتهاند.
- با وجود بیطرفی ایران در جنگ جهانی اول، در طول این جنگ به ضربات و خسارت جبران ناپذیری بر پیکره میهن و ملت ما وارد آمد. ورود بیمحابای قوای بیگانه و نیروهای متخاصم به خاک ایران در فقدان یک دولت قوی و متمرکز و دارایی سامانه اداری کارآمد، هرج و مرج و ناامنی و پراکندگی و بیثباتی را دامن زده و به تشدید ضعف دولت مرکزی و ضخامت حال و وضع اقتصادی و اجتماعی مردم ایران انجامید. در نتیجه ایران بیطرف که با هیچ کشوری در جنگ نبود، تقریباً به اندازه یک کشور در حال جنگ خسارات و خرابی تحمل کرد.
در میان آن همه نابسامانی و بدبختی، بروز قحطی بزرگ و فراگیر در ایران مزید بر علت شد. قحطیای که علاوه بر خشکسالی چند ساله، حضور نیروهای بیگانه - به ویژه قوای انگلیس - در تشدید آن مؤثر و بلکه از علل اصلی آن بود؛ در نتیجه آن شمار زیادی از مردم ایران، در ابعادی باورنکردنی به ورطه مرگی هولناک افتادند.
کتاب «قحطی بزرگ» بازبینی و تکمیل شده کتاب نخست «محمدقلی مجد» درباره قحطی بزرگ ۱۹۱۹_۱۹۱۷ است که در ۲۰۰۳ منتشر شد. در سلسله برشهایی، به بازخوانی این کتاب میپردازد.
***
تقسیم دوباره ایران به دست روسیه و انگلیس در مارس ۱۹۱۵
بخشی از موفقیت سریع انگلیسیها در عراق، به سبب ناتوانی ترکها در اعزام قوای کمکی به عراق به خاطر جنگ با روسیه بود. در دسامبر ۱۹۱۴، ترکها در قفقاز دست به حمله زدند. موفقیت ابتدایی این حمله روسها را بر آن داشت تا تبریز را تخلیه کرده و بخشی از نیروهای خود را از آذربایجان خارج کنند. ترکها با بهره گیری از عقب نشینی روسیه، به سرعت شهرهای خوب، ساوجبلاغ [مهاباد امروز] و ارومیه را اشغال کردند و در آغاز ژانویه ۱۹۵۱ وارد تبریز شدند و ساکنان آن که ترکها را منجیان خود از دست روسهای منفور میدانستند، به گرمی از آنها استقبال کردند. اما مدت اشغال تبریز به دست ترکها کوتاه بود.
در اواسط ژانویه ۱۹۱۵، روسها در ساری قمیش در قفقاز شکست سختی به ترکها تحمیل کردند و بار دیگر با هدف بازپس گیری تبریز به آذربایجان ایران یورش بردند. در ۱ فوریه ۱۹۱۵، در نبردی بیرون تبریز به آذربایجان ایران یورش بردند. در ۱ فوریه ۱۹۱۵، در نبردی بیرون تبریز شکست سختی به ترکها دادند و ترکها به سرعت از تبریز به سوی مراغه و منطقهای در غرب دریاچه ارومیه خارج شدند.
روسها بلافاصله بازداشت و اخراج باقی مانده اتباع آلمان، ترکیه و اتریش را شروع کردند و همه تجارتخانههای آلمانی از جمله کارخانه فرشبافی را تصرف کردند. کنسول آلمان همراه با ارتش عثمانی گریخته بود، ولی همسرش که نتوانسته بود برود در کنسولگری آمریکا پناهنده شد و تا مارس ۱۹۱۵ آنجا ماند. وقتی وزیر خارجه ایران به نماینده خود در تبریز دستور داد به اقدامات روسها و نقض بیطرفی ایران اعتراض کند، کارگزار بینوا آن قدر ترسیده بود که نتوانست این اعتراض را به کنسول روسیه ابراز کند و حتی از آگاه ساختن زیردستان خود در این باره خودداری کرد.
انگلیسیها با اشغال جنوب عراق، به آسانی توانستند تهاجم به خوزستان را در اوایل ۱۹۱۵ آغاز کنند. همان طور که پیشتر گفته شد. با تضمین کنترل آبراه شط العرب آنها توجه خود را معطوف منطقه نفتی ایران در همسایگی کردند. در اوایل ژانویه ۱۹۱۵، وقتی ترکها تبریز را اشغال کردند، انگلیسیها برای اشغال محمره از بصره نیرو اعزام کردند. در اواخر ۱۹۱۵، نیروی دیگری از قرنه به اهواز اعزام شد، همزمان کشتیهای توپدار انگلیسی از طریق رود کارون به سمت اهواز حرکت کردند و در ۱ فوریه ۱۹۱۵ آنجا را اشغال کردند.
انگلیسیها با اشغال جنوب عراق، به آسانی توانستند تهاجم به خوزستان را در اوایل ۱۹۱۵ آغاز کنند. همان طور که پیشتر گفته شد. با تضمین کنترل آبراه شط العرب آنها توجه خود را معطوف منطقه نفتی ایران در همسایگی کردند. در اوایل ژانویه ۱۹۱۵، وقتی ترکها تبریز را اشغال کردند، انگلیسیها برای اشغال محمره از بصره نیرو اعزام کردند. در اواخر ۱۹۱۵، نیروی دیگری از قرنه به اهواز اعزام شد، همزمان کشتیهای توپدار انگلیسی از طریق رود کارون به سمت اهواز حرکت کردند و در ۱ فوریه ۱۹۱۵ آنجا را اشغال کردند.
جای شگفتی نیست که انگلیسیها در اوت ۱۹۱۴۱ همین مسیر را پس از تصرف محمره و اهواز و منطقه نفتی، در یک حمله رعدآسا اشغال کردند. به این شکل در روزی که روسها تبریز را بار دیگر اشغال کردند، انگلیسیها اهواز را اشغال کردند و چند روز قبل از آن نیز محمره را اشغال کرده بودند. تا اوایل فوریه ۱۹۱۵، انگلیسیها ۲ هزار نفر نیرو در اهواز داشتند. در ۱۰ فوریه ۱۹۱۵، انگلیسیها اطلاعاتی به دستشان رسید مبنی بر این که قوای ترک، همراه با تعداد زیادی از افراد عشایر عرب به ۲۴ مایلی شمال غرب اهواز رسیده اند و قصد حمله به شهر را دارند. بلافاصله قوای کمکی از بصره اعزام شد چند کشتی توپدار نیز به سوی اهواز حرکت کردند.
این نیرو برای حفظ اهواز کافی بود، ولی نمیتوانست نگهبان ۱۳۰ مایل خط نفتی باشد که در اواخر فوریه ۱۹۱۵ عشایر مخالف انگلیسیها در چند نقطه به آن آسیب زده بودند. انگلیسیها به همین بهانه پرداخت درآمدهای نفتی ایران را متوقف کردند و خسارت خواستند. ابعاد حقوقی و تبعات مالی این اقدام به تفصیل در فصل ششم بررسی میشود.
در ۲۰ فوریه ۱۹۱۵، عدهای آلمانی به سرپرستی واسموس، کنسول آلمان در بوشهر، از راه فارس به خوزستان آمدند. ورود آلمانیها و خبر استقرار قوای ترک همراه با ۱۵ هزار تن از افراد عشایر در ساحل رود کرخه، دیگر عشایر را به مقاومت علیه انگلیسیها تشویق کرد.
در ۲۰ فوریه ۱۹۱۵، عدهای آلمانی به سرپرستی واسموس، کنسول آلمان در بوشهر، از راه فارس به خوزستان آمدند. ورود آلمانیها و خبر استقرار قوای ترک همراه با ۱۵ هزار تن از افراد عشایر در ساحل رود کرخه، دیگر عشایر را به مقاومت علیه انگلیسیها تشویق کرد.
انگلیسیها نیز کشتیهای توپدار بیشتری روانه کارون کردند. در ۳ مارس ۱۹۱۵ انگلیسیها به گروهی از افراد عشایر که در غدیر نزدیک اهواز اردو زده بودند حمله برده و تلفات سنگینی بر آنها وارد ساختند و اجازه ندادند که آنها به ترکها بپیوندند. بلافاصله پس از این برخورد، انگلیسیها، دستگیری همه مقامهای کنسولی و افراد آلمانی در جنوب ایران را آغاز کردند. این اقدام اعتراضهای متعدد دولت ایران و خشم شدید مطلوعات را در پی داشت.
با موفقیت روسیه در آذربایجان و دستاوردهای انگلیس در خوزستان صحنه برای تقسیم دوباره ایران میان انگلیس و روسیه آماده شد. همان طور که پیشتر گفته شد، طبق قرارداد انگلیس و روسیه در ۱۳ اوت ۱۹۰۷، ایران به دو «حوزه نفوذ» روسیه و انگلیس و یک منطقه «بیطرف» تقسیم شد. اندکی بعد، در منطقه «بیطرف» نفت کشف شد. در ۴ مارس ۱۹۱۵، دولت روسیه به بریتانیا و فرانسه اطلاع داد که روسیه اصرار دارد قسطنطنیه و داردانل پس از جنگ به امپراتوری روسیه ملحق شود و این قدرتها را آگاه ساخت که در عوض با نقشه انگلیس و فرانسه برای منطقه خاور نزدیک همراهی خواهد کرد.
پس از مذاکرات مفصل، لندن و پاریس به طور اصولی با خواستههای روسیه درباره قسطنطنیه و تنگهها کنار آمدند. در مقابل در ۱۲ مارس ۱۹۱۵، انگلیسیها رسماً خواستار بازنگری در قرارداد اوت ۱۹۰۷ و الحاق «منطقه بیطرف» ایران به حوزه نفوذ انگلیس شدند. در ۲۰ مارس ۱۹۱۵، یزد به حوزه روسیه افزوده شد. اندکی بعد، در قرارداد جدید انگلیس و روسیه در مارس ۱۹۱۵، تمام جنوب ایران به انگلیسیها واگذار شد و بخش مالی در حوزه نفوذ روسیه باقی ماند.
تاریخنگاران روس گلایه میکنند انگلیسیها صرفاً در برابر وعده دادن قسطنطنیه به روسیه، منافع چشمگیری در جنوب ایران به دست آوردند، حال آن که دست روسها را چیز چندانی نگرفت، اما، همان طور که در ادامه توضیح داده میشود، انگلیسیها برای به دست گرفتن کنترل جنوب ایران باید با ایلات منطقه میجنگیدند. بلافاصله بعد از توافق، دو قدرت آماده به دست گرفتن کنترل مناطق تحت نفوذ خود شدند.
در ۲۰ فوریه ۱۹۱۵، کابینه مستوفیالممالک دوباره تشکیل شد. در ۱۳ مارس ۱۹۱۵، این کابینه استعفاء کرد و کابینه جدید به ریاست مشیرالدوله آغاز به کار کرد. طولی نکشید که انگلیسیها و روسها دریافتند مشیرالدوله در امر برخورد با فعالیت آلمانیها امتیاز بیشتری ندارد. وزرای مختار انگلیس و روسیه در تهران با ناخشنودی عمیق از مشیرالدوله، تلاش کردند وی را مجبور به استعفاء کنند که منجر به بحران سیاسی ۲۴ - ۲۳ آوریل ۱۹۱۵ شد. با ادامه فشار، مشیرالدوله در ۱ می ۱۹۱۵ مستعفی و عینالدوله به جای او منصوب شد.
در ۲۰ فوریه ۱۹۱۵، کابینه مستوفیالممالک دوباره تشکیل شد. در ۱۳ مارس ۱۹۱۵، این کابینه استعفاء کرد و کابینه جدید به ریاست مشیرالدوله آغاز به کار کرد. طولی نکشید که انگلیسیها و روسها دریافتند مشیرالدوله در امر برخورد با فعالیت آلمانیها امتیاز بیشتری ندارد. وزرای مختار انگلیس و روسیه در تهران با ناخشنودی عمیق از مشیرالدوله، تلاش کردند وی را مجبور به استعفاء کنند که منجر به بحران سیاسی ۲۴ - ۲۳ آوریل ۱۹۱۵ شد. با ادامه فشار، مشیرالدوله در ۱ می ۱۹۱۵ مستعفی و عینالدوله به جای او منصوب شد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *