جرگه خدمتگزاری
ابراهیم رزاقی، اقتصاددان در یادداشتی نوشت:اقتصاد امروز نیازمند یک اقدام همهجانبه و جدی است و کسانی از عهده این اقدام بزرگ برمیآیند که روح بزرگ و با صلابتی داشته باشند.
_ ابراهیم رزاقی در روزنامه حمایت نوشت: امروز دیگر تردیدی باقی نمانده که دشمن در کمینگاههای خود، به اقتصاد و معیشت مردم یورش برده و هر آنچه در توان داشته برای ایجاد ناامنی اقتصادی و بحران سازی در این بخش بکار گرفته است. ضعفهای ساختاری کشور نیز مزید بر علت شده و پیریزی یک اقتصاد قوی و کارآمد را غیرقابلاجتناب کرده است.
دیدگاههای متفاوتی دراینباره وجود دارد؛ برخی اعتقاد دارند که برای بهبود درآمدها و مهار غول گرانی باید به دنبال رفع تحریمها و ازاله مشکلات خارجی بود. بعضی نیز معتقدند ریشه مشکلات را باید در زیرساختهای دیگر جستجو کرد، نه در اقتصاد. ازنظر این عده، انقلاب اسلامی با هدف تأمین نان و معیشت شکل نگرفته و اهداف بالاتری دارد، اما به این حقیقت واقف نیستند که آرمانهای نظام، منظومه و مجموعه واحدی هستند که مراتب مختلفی دارند. برخی آرمانی و نهاییترند و بعضی کوتاهمدت.
ایجاد شاکلهای قوی از اقتصاد نیز در زمره آرمانهای نظام قرار میگیرند و نباید وقتی سخن از اهداف کلان به میان میآید، گزارههای دور از دسترس و سنگین به ذهن متبادر شود. اقتصاد که قوی باشد، پیشرانهای انقلاب با سرعت بیشتری حرکت میکنند و دشمن مثل چند سال اخیر، نمیتواند پا روی شریانهای مختلف کشور بگذارد. بنابراین، همانگونه که مسائل فرهنگی و اعتقادی حائز اهمیت هستند، معیشت و اقتصاد نیز در اولویت قرار دارند و به این جهت که مانع از باجخواهی بیگانگان میشوند، شامل آیه نفی سبیل شده و امری مقدس به شمار میروند.
در مورد بیگانهپرستی و ارائه نسخههای خارجی برای بهبود اوضاع اقتصادی نیز این نکته قابلتوجه است که عمده مسائل ذیل این موضوع به کاستیهای داخلی بازمیگردد، زیرا این کاستیها و کمکاریهای هستند که همچون بیماری زمینهای، اثربخشی تحریمها را تشدید میکنند. تحریمها در بهترین حالت، بیش از ۳۰ درصد نمیتوانند باعث کارشکنی شوند. این نظر کارشناسانی است که بدون دخالت دادن گرایشهای جناحی و سیاسی مطرحشده و همه آنها متفقالقول هستند که تنها راه درمان اقتصاد، نسخه داخلی است.
از آنجا که ابتلائات اقتصادی بهطور مستقیم در زندگی روزمره مردم اثر میگذارد، باعث شکلگیری نارضایتیها و گلایهمندی مردم شده؛ موضوعی که موجبات شادی دشمن و باز کردن حساب ویژه بهمنظور تشدید ناراحتی و سوءاستفاده از این شرایط برای دیگر اهداف نظام سلطه را فراهم میکند. متأسفانه به نظر میرسد برخی از انفعالها نیز در بخشهای مختلف ازجمله معیشت، عامدانه و با هدف عصبانی کردن مردم صورت میگیرد. راهزنان آرامش ملت درصددند جامعه از همراهی با انقلاب پشیمان شده و به این باور برسند که راهی جز غلتیدن به دامان غرب وجود ندارد!
بنابر این، موضوع مدیریت و برنامهریزی را باید جدی گرفت. در اظهارات مسئولان، بارها شنیدهایم که از برنامهریزی سخن میگویند، ولی موقع حسابرسی که میشود، نتیجهای به نفع مردم مشاهده نمیشود. مدیریت وقتی هدفمند و دارای قوام است که عایدی آن مستقیماً در اوضاع مالی جامعه بروز و ظهور داشته باشد.
با این منطق، برنامهریزی اقتصادی روی کاغذ و درحالیکه مردم آثاری کاملاً در جهت عکس آن را مشاهده میکنند، نوعی فریب افکار عمومی و سرگرم کردن آنهاست. در این فضا، حتی اگر انتقادی هم مطرح شود، برچسب تخریب میخورد و گفته میشود که نان برخی در تخریب برنامههای اقتصادی و جلوگیری از پیگیری آنهاست. فرافکنی در مواردی هم به لمپنیسم منتهی شده و توجیهاتی بیان میشود که در شأن یک مقام جمهوری اسلامی نیست.
خب، سؤال این است که جیب مردم اصطلاحاً چه زمانی پر از پول میشود و در تأمین حداقلها به بنبست نمیخورند؟ پاسخ روشن است؛ وقتیکه چرخ تولید بچرخد و زنجیرهای از تولید تا خانهها، کارخانهها، مزارع و کشاورزی امتداد یابد. در نقطه مقابل، وقتی تولید بخوابد دومینویی شامل رکود، بیکاری و رشد فعالیتهای مخرب و غیر تولیدی شکل میگیرد. این موارد را که دیگر نمیتوان از طریق مصافحه و معانقه با آمریکا و اروپا حل کرد! اینها مشکلاتی است که رفع آنها جز از طریق بکار گرفتن نیروهای داخلی قابلرفع نیست و غربیهای متکبر نه میخواهند و نه میتوانند اقدامی در این راستا انجام دهند.
از سوی دیگر، تجربه مذاکره برای رفع تحریمها همواره به ایستگاه زیادهخواهی رسیده است. هر زمان که با هدف کاهش فشارهای تحریمی، خواستههای حریف موردپذیرش واقعشده، دشمن با ارائه وعدههای بسیار محکم، اما توخالی، به تعهداتش عملنکرده و در عوض، مطالبات غیرمشروعی را مطرح نموده است. ضمن اینکه انجام نیمبند معوقاتش را هم بهعنوان امتیاز برای جمهوری اسلامی فاکتور کرده است.
در حقیقت، به دلیل ضعف داخلی و عدم اهتمام به فعالسازی پتانسیلهای بومی بهمنظور تقویت تولید، غرب گمان کرده میتواند هر مطالبهای – هرچند غیرممکن- داشته باشد و بهتدریج آن را بهعنوان پیششرطی برای سناریوهای بعدی مطرح کند. موضوعات موشکی و منطقهای ازجمله این موارد بودند که ابتدا به شکل جزئی مطرحشده و اکنون در چارچوب یکچشم انداز مهم، از کشورمان مطالبه میشود.
نکته پایانی در مورد لزوم به میدان آوردن جوانان و متخصصان کشور، به این موضوع بازمیگردد که اقتصاد امروز نیازمند یک اقدام همهجانبه و جدی است و کسانی از عهده این اقدام بزرگ برمیآیند که روح بزرگ و با صلابتی داشته باشند. افراد سست ایمان و محروم از تزکیه نفس نمیتوانند وارد این جرگه شوند و بزرگمردانی که مشتاق جلب رضایت الهی بوده و به چرب و شیرین دنیا آلوده نشدهاند، شایسته منصب خدمتگزاری و به سرانجام رساندن این بار به مقصد هستند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *