وقتی حقوق ورزش ایران مدافع ندارد؛ دلالان کِراواتی در نقش وکلای حقوقی
- با توجه به این که ورزش ایران فاقد یک ساختار استاندارد است در ابعاد مختلف با نارساییهای زیادی روبرو است. حقوق ورزشی یکی از مهمترین حوزههایی است که تحت تاثیر این نارساییها قرار گرفته و هیچگاه توجه جدی به آن نشده است. حقوق ورزشی نیاز امروز ورزش محسوب میشود و بسیاری از اتفاقاتی که در مجامع بینالمللی و همینطور بخشهای حقوقی فدراسیونهای جهانی و به خصوص در دادگاه عالی ورزش رخ میدهد تحت تاثیر قدرت کشورها در حقوق ورزشی شکل میگیرد.
از سالهای گذشته هر گاه نیاز به حقوق ورزشی در کشورمان احساس شده عدهای بحث را به حاشیه کشاندند و مدعی شدند که دانستن علم حقوق ورزشی نقشی در اتفاقاتی که پیرامون این حوزه رخ میدهد ندارد؛ اما شکستهایی که در این خصوص نصیب ورزش کشور شد نشان داد باید این موضوع را جدی گرفت تا حداقل بتوان در مجامع بینالمللی از مواهب حقوق ورزشی استفاده کرد.
پروندههایی که علیه تیمهای باشگاهی و همینطور فدراسیون فوتبال در فیفا وجود دارند آنقدر زیاد هستند که فوتبال ایران در این نهاد بینالمللی سرآمد سایر کشورها است. بخشی از این پروندهها به خاطر شکایت بازیکنان و مربیان خارجی است که در مدت حضورشان در فوتبال ایران نتوانستند به حق و حقوق خود دست پیدا کنند؛ اما بخش قابل تاسفآور داستان این است که بسیاری از خارجیهایی که در فوتبال ایران حضور داشتند از ضعفی که در بخش حقوق ورزشی وجود داشت بهترین استفاده را کردند و توانستند چندین برابر حق و حقوشان غرامت دریافت کنند.
از ویلموتس تا ره
داستان ویلموتس را تقریبا همه اهالی فوتبال از آن آگاهی دارند. این مربی بلژیکی توانست بر اساس گافهایی که مسئولان وقت فدراسیون فوتبال در تنظیم قرارداد با او دادند برای حضوری کوتاهمدت در ایران، فدراسیون فوتبال را محکوم به پرداخت چندین میلیون یورو غرامت کند. این اتفاق تاریخ و البته دردناک هنوز به پایان نرسیده و بعید است فدراسیون فوتبال بتواند از این گرفتاری نجات پیدا کند. قرارداد ویلموتس نشان داد دانستن علم ورزشی تا چه حد میتوانست به فوتبال ایران کمک کند. در این خصوص تنها فدراسیون فوتبال مقصر نبود و وزارت ورزش هم در روند تنظیم این قرارداد نقش داشت.
انتقال کریستوفر ره یکی از عجیبترین نق و انتقالات فوتبال ایران محسوب میشود. او که پسر دایی ژرژ وهآ است در سال ۲۰۰۳ با پرسپولیس یک پیشقرارداد امضا کرد؛ اما هرگز به ایران نیامد و با همان پیشقرارداد توانست پرسپولیس را محکوم و غرامت دریافت کند.
در فوتبال ایران به تعداد بسیاری زیادی شاهد دریافت غرامت توسط بازیکنان و مربیان خارجی بودهایم. بسته شدن مداوم پنجره نقل و انتقالات تیمهای باشگاه فوتبال ایران یکی از تبعات این موضوع است؛ اتفاقاتی که با رعایت همه جوانب در قراردادها میشد جلوی آن و سایر ضرر و زیانها را گرفت؛ اما مدیران اغلب کمسواد فوتبال ایران با سوءمدیریت خود فوتبال ایران را به سمت نابودی پیش بردند و زیر هر قراردادی را بدون توجه به تبعاتش امضا کردند.
دلالان کِراواتی در نقش وکلای حقوق ورزشی
در برخی پروندهها که در دادگاههای بینالمللی کشور علیه ورزش ایران به جریان افتاد مدیران داخلی از طرف دیگر بام افتادند و تحت تاثیر ظاهرسازی برخی دلالان که عمدتا ظاهرشان را شبیه وکلای خارجی کرده بودند به آنها اعتماد کردند و این اعتماد هم باعث بیشتر شدن ضرر و زیان ها شد. این دلالان از بیاطلاعی مدیران ورزش بیشترین بهره را بردند و توانستند از آب گلآلود ماهی بگیرند. آنها نه تنها هیچ کار مثبتی برای باز شده گرههایی که در پروندههای ورزشی ایران وجود دارد انجام دهند بلکه باعث بیشتر شدن این گرهها هم شدند.
شکستی که تصور میشد پیروزی بوده است
زمانی که دادگاه عالی ورزش حکم به تعلیق رای فدراسیون جهانی جودو در خصوص تعلیق جودو ایران داد برخی از مدیران ورزش کشور این مسئله را یک پیروزی بزرگ برای ورزش کشور قلمداد کردند؛ اما همان زمانی عدهای که به خقوق ورزشی آشنایی داشتند عنوان کردند که نباید نسبت به این موضوع خوشبین بود. نظر این افراد در نهایت به واقعیت تبدیل شد و کمیته انضباطی فدراسیون جهانی جودو به مدت ۴ سال فدراسیون جودو ایران را تعلیق کرد. قطعا اگر کارشناسان مجرب و متخصص حقوقی به کار گرفته میشدند میشد امیدوار بود تا این حد محرومیتها نصیب ورزش کشور نشود.
مدیرانی که زبان انگلیسی نمیدانند
به جز عده معدودی از مدیران ورزش کشور، سایر مدیرانی که در این عرصه فعالیت میکنند زبان انگلیسی نمیدانند. این موضوع زمانی تبعات خود را نشان داد که این مدیران قراردادهایی را امضا کردند که به زبان انگلیسی تنظیم شده بود و آنها اطلاعات کاملی از مفاد آن نداشتند. در این خصوص باز هم قرارداد ویلموتس مثال خوبی است. شاید اگر مدیران فدراسیون فوتبال میدانستند عبارت "or" که در قرارداد ویلموتس آمده میتواند ضرر شش میلیوین یورویی را برای فوتبال ایران به دنبال داشته باشد هرگز این قرارداد را امضا نمیکردند.
راه چاره چیست؟
شاید نتوان در کوتاهمدت کار خاصی ببرای حل مشکلات حقوقی ورزش کشور نکرد؛ اما باید با استفاده از علم روز این حوزه، تلاش کرد افرادی را در یک پروسه آموزشی قرار داد که بتوانند در این خصوص به ورزش کشور کمک کنند؛ در غیر این صورت در روی همان پاشنه قبلی خواهد چرخید و هر روز باید منتظر اخبار ناخوشایند از فیفا، دادگاه عالی ورزشی و سایر نهادهای بینالمللی ورزشی بود.