جامعه در مصاف آسیبهای اجتماعی
آن طور که از برآوردهای صاحب نظران بر میآید عواملی چندگانه و چندوجهی به بروز آسیبهای اجتماعی دامن میزند. به واقع گسترش آسیبهای اجتماعی که امروزه از سطح کلانشهرها به شهرهای کوچک و روستاها فرا رفته شرایطی را به وجود آورده که روزانه میتوان اخبار پرشماری از رخ دادن بزه کاری، طلاق و اعتیاد را در رسانههای گوناگون رصد کرد.
- همه جوامع در مصاف با آسیبهای اجتماعی و تدارک نیازها و مشکلات مردم الزام دارند تا سازوکارهایی را سر و شکل دهند و برنامههایی را تدوین کنند. بدیهی است به اقتضای شرایط هر جامعه نیازها و ضرورتهای متفاوت و منحصر به فردی در حوزه اجتماعی شکل میگیرد که لزوم داشتن الگویی ویژه برای پاسخ به آن شرایط را اجتناب ناپذیر میکند. از این جهت شناخت نوع و جنس مسائل و داشتن راهکار برای مقابله با این نوع آسیبها هم ضرورتی گریزناپذیر به خود میگیرد.
اما آن طور که از برآوردهای صاحب نظران بر میآید عواملی چندگانه و چندوجهی به بروز آسیبهای اجتماعی دامن میزند. به واقع گسترش آسیبهای اجتماعی که امروزه از سطح کلانشهرها به شهرهای کوچک و روستاها فرا رفته شرایطی را به وجود آورده که روزانه میتوان اخبار پرشماری از رخ دادن بزه کاری، طلاق و اعتیاد را در رسانههای گوناگون رصد کرد.
با این همه شاید نتوان آمار روشنی برای درصد شیوع این نوع آسیبهای اجتماعی در جامعه به دست داد، اما مشاهده همه روزه معتادان متجاهر، بزه کاران، کودکان کار یا کارتن خوابها در فضاهای مختلف جامعه هم نیاز به ریزبینی چندانی ندارد. چرا که شمار این نوع آسیب دیدگان اجتماعی آن چنان بالا رفته که کمتر نقطهای از عرصه عمومی را میتوان خالی از حضور و کنش این پدیدار پرنقصان دید.
علی ایحال سازمان بهزیستی کشورمان از پس سالها فعالیت و اقدام در حوزه آسیبهای اجتماعی دست به کار تجهیز و تمهید برنامههایی از قبیل اورژانس اجتماعی شد تا بلکه با تکیه بر چنین تدبیری ناسازواری بحرانهای حل ناشده فردی و اجتماعی را تدارک کند.
وقتی برای به دست آوردن اطلاعاتی در باب کارویژههای اورژانس اجتماعی و طرحهایی نظیر مراکز مداخله در بحران سراغ سید حسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران میرویم طوری به آهستگی و با طمانینه سخن میگوید که حتی برآشفتگی اش از آثار مخرب مراکز مثبت زندگی هم چندان به چشم نمیآید. شیوه سخن گفتن موسوی چلک فضای بعضی کلاسهای کسالت بار دوران مدرسه را فرایاد میآورد: مرکز مداخله در بحران یا اورژانس اجتماعی که از سال هفتاد و هشت تاسیس شد چند هدف را دنبال میکند. اولین هدف تقویت مداخلات روانی و اجتماعی قبل از مداخلات قضایی و انتظامی حین مداخلات و بعد از مداخلات قضایی و انتظامی است که این مورد اولین اولویت در این حوزه محسوب میشود. هدف دوم شناسایی آسیبهای اجتماعی شایع و درحال شیوع است. هدف بعدی کمک به پیشگیری از وقوع جرم و همینطور شناسایی کانونهای آسیب زا یا جاهایی که این آسیبها در حال شیوع است و شایع شده. اینها جزو اهداف اورژانس اجتماعی است. گروههای هدف برای اورژانس اجتماعی هم به خشونتهای خانگی، کودک آزاری، همسرآزاری، سالمند آزاری، معلول آزاری، فرار، اقدام به خودکشی، طلاق و زنان آسیب دیده اجتماعی بر میگردد؛ بنابراین ماهیت کار اورژانس اجتماعی پیشگیری از آسیبها با محوریت آگاه سازی نیست. کار اورژانس اجتماعی تسهیل دسترسی افراد در معرض آسیب و آسیب دیده اجتماعی به خدمات مورد نیاز در حوزه آسیبهای اجتماعی است.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران طوری از قابلیتهای اورژانس اجتماعی خاطر جمع است که حتی آن را مستحق صدور به دیگر نقاط دنیا هم میداند: من به عنوان رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران به دلیل مسوولیتهایی که دارم معتقدم اورژانس اجتماعی ایران یک ایده جدید در حوزه اجتماعی محسوب میشود و قابلیت صدور به جامعه جهانی را هم دارد. البته چنین مسالهای به منزله این نیست که کشورهای دیگر چنین سازوکارهایی را ندارند. اما تصور میکنم آنچه که به عنوان اورژانس اجتماعی ایران روی کاغذ نوشته شد برنامه متفاوتی در مقایسه با همه کشورهاست. در آن قانونی هم که برای حمایت از کودکان و نوجوانان تصویب شد در واقع محور حمایت از کودکان و نوجوانان همین اورژانس اجتماعی و مددکارانش هستند.
با این همه شاید نتوان آمار روشنی برای درصد شیوع این نوع آسیبهای اجتماعی در جامعه به دست داد، اما مشاهده همه روزه معتادان متجاهر، بزه کاران، کودکان کار یا کارتن خوابها در فضاهای مختلف جامعه هم نیاز به ریزبینی چندانی ندارد. چرا که شمار این نوع آسیب دیدگان اجتماعی آن چنان بالا رفته که کمتر نقطهای از عرصه عمومی را میتوان خالی از حضور و کنش این پدیدار پرنقصان دید.
علی ایحال سازمان بهزیستی کشورمان از پس سالها فعالیت و اقدام در حوزه آسیبهای اجتماعی دست به کار تجهیز و تمهید برنامههایی از قبیل اورژانس اجتماعی شد تا بلکه با تکیه بر چنین تدبیری ناسازواری بحرانهای حل ناشده فردی و اجتماعی را تدارک کند.
وقتی برای به دست آوردن اطلاعاتی در باب کارویژههای اورژانس اجتماعی و طرحهایی نظیر مراکز مداخله در بحران سراغ سید حسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران میرویم طوری به آهستگی و با طمانینه سخن میگوید که حتی برآشفتگی اش از آثار مخرب مراکز مثبت زندگی هم چندان به چشم نمیآید. شیوه سخن گفتن موسوی چلک فضای بعضی کلاسهای کسالت بار دوران مدرسه را فرایاد میآورد: مرکز مداخله در بحران یا اورژانس اجتماعی که از سال هفتاد و هشت تاسیس شد چند هدف را دنبال میکند. اولین هدف تقویت مداخلات روانی و اجتماعی قبل از مداخلات قضایی و انتظامی حین مداخلات و بعد از مداخلات قضایی و انتظامی است که این مورد اولین اولویت در این حوزه محسوب میشود. هدف دوم شناسایی آسیبهای اجتماعی شایع و درحال شیوع است. هدف بعدی کمک به پیشگیری از وقوع جرم و همینطور شناسایی کانونهای آسیب زا یا جاهایی که این آسیبها در حال شیوع است و شایع شده. اینها جزو اهداف اورژانس اجتماعی است. گروههای هدف برای اورژانس اجتماعی هم به خشونتهای خانگی، کودک آزاری، همسرآزاری، سالمند آزاری، معلول آزاری، فرار، اقدام به خودکشی، طلاق و زنان آسیب دیده اجتماعی بر میگردد؛ بنابراین ماهیت کار اورژانس اجتماعی پیشگیری از آسیبها با محوریت آگاه سازی نیست. کار اورژانس اجتماعی تسهیل دسترسی افراد در معرض آسیب و آسیب دیده اجتماعی به خدمات مورد نیاز در حوزه آسیبهای اجتماعی است.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران طوری از قابلیتهای اورژانس اجتماعی خاطر جمع است که حتی آن را مستحق صدور به دیگر نقاط دنیا هم میداند: من به عنوان رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران به دلیل مسوولیتهایی که دارم معتقدم اورژانس اجتماعی ایران یک ایده جدید در حوزه اجتماعی محسوب میشود و قابلیت صدور به جامعه جهانی را هم دارد. البته چنین مسالهای به منزله این نیست که کشورهای دیگر چنین سازوکارهایی را ندارند. اما تصور میکنم آنچه که به عنوان اورژانس اجتماعی ایران روی کاغذ نوشته شد برنامه متفاوتی در مقایسه با همه کشورهاست. در آن قانونی هم که برای حمایت از کودکان و نوجوانان تصویب شد در واقع محور حمایت از کودکان و نوجوانان همین اورژانس اجتماعی و مددکارانش هستند.
بیشتر بخوانید:
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *