منشأ و علت ترس از آینده
- روزنامه همشهری نوشت: انسان متأثر از گذشته است؛ این جمله در رأس مباحث روانشناسی است. اما بهمعنای تجویز ماندن در گذشته نیست. علم روانشناسی، قائل به آن است که سرنوشت هر فردی در دستان خودش است و آینده بهدست انسان، نه سرنوشت، ساخته میشود.
بر این اساس، آیندهنگری و دوراندیشی جزو ویژگیهای مثبت افراد محسوب میشود، اما فکرکردن به آینده دلهرهآور هم است. آینده، امری مبهم و نامشخص است و فکرکردن درباره آن در برخی موقعیتها، مانند شرایط کنونی که با جولان کرونا، اضطراب بیماری و مرگ، بشر را فراگرفته، با دلواپسی همراه است. روانشناسان و روانپزشکان معتقدند که ترس از آینده، نه مربوط به امروز که از آغاز با انسان بوده است. آنها بر این باورند که این موضوع، امری طبیعی و حتی لازم است، اما در برخی مواقع نیز نوعی اختلال روحی-روانی محسوب میشود که نیاز به درمان دارد. نظر چند روانشناس و روانپزشک را درباره منشأ و علت ترس از آینده پرسیدیم.
آینده، همچنان پیشبینیناپذیر است
مهدیه صالحی، روانپزشک:
این روزها با توجه به همهگیری کرونا ترس همیشگی انسانها از آینده بیشتر و شدیدتر شده است. اما منشأ این ترس چیست؟ همه ما از بیماری، فقر و مرگ هراس داریم، اما آنچه دردآورتر و ترسناکتر است، ابهامی است که در مورد آینده داریم. سؤالات زیادی در ذهن ما میگذرد که پاسخ دقیق آن را نمیدانیم: این بیماری چقدر خطرناک است؟ نکند مبتلا بشوم؟ نکند عزیزی را از دست بدهم؟ نکند بمیرم؟ چه زمانی واکسن خواهد آمد؟ هیچکس پاسخ به این سؤالات را نمیداند و در گذشته این شدت از ابهام را تجربه نمیکردیم. اما ابهام از آینده پیشینهای قدیمی دارد؛ زمانیکه انسان مکرراً توسط حیوانات و طبیعت تهدید میشده و ناچار بوده که بجنگد یا فرار کند. جنگ یا فرار نیاز به آمادگی بدنی بیشتری داشته.
بهناچار باید قلب میآموخته که تندتر بزند، فشار خون بالاتر رود و تنفس تندتر شود؛ پاسخ فیزیولوژیکیای که همه ما در نگرانی و اضطراب تجربه میکنیم. کسانی که این آمادگی بدنی را کسب نمیکردند و نمیتوانستند خود را از چنگ خطر نجات دهند، توسط طبیعت شکار و حذف میشدند. بنابراین، بدن انسان طی قرنها زندگی آموخته که در خطرات میتواند این تغییرات را در خود ایجاد کند و زنده بماند. اما تمام تهدیدها به حیوانات ختم نمیشد. انسان همیشه با چالشی بزرگ به نام پیشبینیناپذیربودن طبیعت مواجه بوده. طوفان، سیل، زلزله و بیماری همیشه حیات را تهدید میکرده است.
اینبار انسان به سراغ علم رفت که شرایط را قابل کنترل و پیشبینیپذیر کند. هرچند تا حدودی بعضی از ابهامها برطرف شد، اما علم انسان محدود است و باید قبول کنیم که تنها تا حدی میتواند جلوی مشکلات را بگیرد. درحالحاضر علم پزشکی بهرغم تمام پیشرفتهایی که داشته، نتوانسته درمان موفقی برای بیماری کرونا پیدا کند. این بیماری جدید است و اطلاعات بشر کافی نیست. علم نیاز به زمان بیشتری دارد تا معماها را حل کند. شاید وقت این رسیده که با این حقیقت مواجه شویم که توانایی انسان محدود است و آینده در بهترین حالت همچنان پیشبینیناپذیر است.
ترس از آینده، در گذشته ریشه دارد
مریم رامشت، روانشناس:
ترس از وقوع یک اتفاق، ازدستدادن شغل، مرگ عزیزان و... در میان همه انسانها وجود دارد و کاملا طبیعی است. آنچه قابل بحث است، میزان ترس است. میزان ترس از آینده در افراد نرمال با افرادی که دچار تنش و اضطراب هستند، متفاوت است.
دانستن اینکه در آینده چه پیش خواهد آمد، طبیعی و برای همه هیجانبرانگیز است. زمانی این تمایل نگرانکننده است که فرد بهطور دائم در آینده باشد و فکرکردن به آینده او را دچار استرس و اضطراب کند. منظور، استرس و اضطراب به میزان طبیعی نیست بلکه صحبت از میزانی از اضطراب است که باعث میشود فرد در زندگی خود دچار اختلال شود؛ مثلاً بهطور پیوسته، تصور کند که دچار ضرر و زیان مالی خواهد شد، ورشکسته خواهد شد و... یا در دوره شیوع کرونا، همواره در ذهن خود مرور کند که به بیماری مبتلا خواهد شد، اطرافیانش مبتلا خواهند شد، عزیزی را بر اثر کرونا از دست خواهد داد و... ایندست ترسهای غیرواقعی که معمولاً ریشه در تجربیات ناگوار فرد در گذشته، بهویژه دوران کودکی دارد، بهمرور باعث میشوند فرد در خوابیدن، ارتباطات، تغذیه و دیگر امور روزمره زندگی دچار مشکل شود. مشکلات عصبی مانند سردردهای عصبی، ناراحتیهای گوارشی، تپش قلب و مشکلات جسمی دیگر نیز فرد را درگیر میکند که در این مرحله ممکن است علاوه بر رواندرمانی، او به دارودرمانی نیز نیاز پیدا کند.
افزون بر آن، باید به نوعی از اضطراب جمعی نسبت به آینده هم اشاره کرد. گاهی شرایطی بهوجود میآید که همگان تحتتأثیر آن، دچار اضطراب میشوند؛ مثلآً بهدنبال وقوع زلزله، یا بحران کووید- ۱۹، جمع گستردهای دچار اضطراب میشوند. در این شرایط راهکاری که بهعنوان درمان و برای کاهش اضطراب توصیه میشود، اطلاعرسانی دقیق به افراد، ترویج آموزههای خودمراقبتی، دردسترسبودن امکانات درمانی، ارائه گسترده کمکهای حمایتی و در مورد بیماری کووید- ۱۹، اطلاعرسانی درباره زمان واکسیناسیون عمومی است که تا حد بسیاری میزان ترس و اضطراب از آینده را کاهش میدهد.
ترس بدون منطق از آینده نیاز به بررسی دارد
تقی ابوطالبی احمدی، روانشناس:
براساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی انجمن روانپزشکی آمریکا (DSM-FIVE)، بروز مکرر و بدون دلیل منطقی برخی رفتارها در یک فرد بیانگر آن است که او دچار اختلال در آن رفتار است. ترس مکرر بدون منطق از یک پدیده نیز یک اختلال روحی-روانی محسوب میشود.
در روانشناسی، ۲ نوع ترس وجود دارد: ترس طبیعی و ترس مرضی. در تعریف ترس از آینده ابتدا باید به تعریف انسان سالم توجه داشت؛ انسان در ۳ موقعیت گذشته، حال و آینده زندگی میکند. انسان سالم از گذشته در حد تجربه بهره میگیرد؛ سپس با حال خوش برای زندگی آینده خود نقشههای خوبی طراحی میکند (یادآور میشود که در گذشتهبودن، افسردگی ایجاد میکند و در آینده، اضطراب را موجب میشود). درواقع، انسان سالم نه درگیر گذشته است، نه به وضع موجود بیتوجه است و نه نسبت به آینده بیخیال است. در بیشتر مواقع، فکرکردن به آینده با استرس و اضطراب همراه است؛ این موضوع کاملاً طبیعی و لازم است.
از این جهت لازم است که باعث تحرک و پویایی فرد میشود. بههرحال ترجیح انسان، راحتطلبی و کمکاری است. دانشآموزی را درنظر بگیرید که برای امتحان استرس دارد. این حالت او، طبیعی و عامل حرکتش برای درسخواندن است. اما زمانیکه استرس از میزان طبیعی بگذرد و حالت بیمارگونه پیدا کند، اختلال محسوب میشود و به درمان نیاز است؛ همان دانشآموز را تصور کنید که با وجود آنکه درسش را خوانده و برای امتحان آمادگی کامل دارد، باز دچار استرس و وسواس میشود و درنتیجه تمرکز و کارایی او کاهش پیدا میکند. یا ترس از بیکاری را درنظربگیرید. ترس از آینده شغلی، موجه و منطقی است، اما وقتی فرد بدون هیچ تلاش و حرکتی، آینده شغلی مناسبی برای خود تصور نمیکند و با بزرگنمایی بیاستعدادی و یا نبود کار در جامعه، فقط درجا میزند، این افکار، او را دچار اضطراب و یأس میکند. درواقع، ترس مرضی، ترسی است که هیچ استدلال و منطقی در پشت آن نیست و فرد را از لحاظ شخصیتی و عملکردی بههم میریزد و حتی موجب انزوا و گوشهگیری او میشود. ترس از آینده نیز اگر باعث ایستایی و ناامیدی و انزوای فرد شود، نیاز به بررسی و درمان دارد.
امید به آینده، ترس و اندوه را کنترل میکند
محمدحسین توانایی، روانشناس:
ریشه ترس منفی اغلب به دوران کودکی و نوجوانی برمیگردد. مشاجرهها، تبعیضها، تحقیرشدن، و همچنین بهطور پیوسته در معرض حرفهای منفی قرارگرفتن، باعث میشود فرد با کمبود اعتمادبهنفس و ترس از آینده مواجه شود. تصور کنید بهطور مداوم به کودک گفته شود که این کار خطرناک است، مراقب باش، دست نزن و... با این تلقینهای منفی، والدین او را حتی از ریسکهای منطقی دور نگه میدارند و اجازه هیچ آزمون و خطایی به او نمیدهند.
یا کودک در محیطی بزرگ میشود که پیوسته در معرض کلمات منفی قرار میگیرد، برای مثال، پیوسته میشنود که بدشانس هستند، یا هر روز شاهد صحبتهای منفی والدین از مشکلات زندگی و وضع نامناسب جامعه و... است، تمام این تلقینها، مراقبتهای بیش از حد و کلمات منفی، اثرات منفی بر شخصیت و هویت کودک و نوجوان میگذارد و باعث میشود فرد دچار ترس و اضطراب منفی شود. دیگر اثرات هیجان ترس منفی در کودک و نوجوان بهصورت ناخنجویدن، شبادراری، کابوسدیدن، غیبت از کلاس و دوری از اجتماعات همسالان بروز میکند.
درمورد فرد بزرگسال باید گفت که جز اثر اطرافیان در بروز هیجان ترس منفی، بخشی از ترس به انتخاب و رفتار خود فرد بستگی دارد؛ درواقع، سبک زندگی بازتاب عینی انتخابها، نگرشها و هنجارهایی است که افراد برمیگزینند. ترس منفی در مورد فرد بزرگسال سبب میشود او دست روی دست بگذارد، برای آینده برنامهریزی نکند، و از انجام کاری که به او واگذار میشود با تکرار این تصور که «نمیتواند»، سر باز بزند؛ مثلاً فرد آموزش رانندگی نمیبیند، چون از روزی میترسد که تصادف خواهد کرد.
از راهکارهای مهم کنترل ترس از آینده، مثبتاندیشی است. علم روانشناسی امروز به اثر شگرف ذهنیت مثبت بر ساخت شخصیت افراد پی برده است. هرقدر فردی نسبت به آینده امیدوارتر باشد، ترس از آینده در او کمرنگتر و امکان غلبه بر آن نیز بیشتر است.