تغییر معادلات با اقدام و عمل قاطع
حسین کنعانی مقدم، کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی در یادداشتی نوشت: آنچه امروز در درجه نخست، موردنیاز کشور است، تغییر نگاهها و نحوه مواجهه با چالشهای عمده کشور ازجمله مسائل معیشتی است.
_ حسین کنعانی مقدم در روزنامه حمایت نوشت: نخستین و مهمترین پیشنیاز دشمن برای ممانعت از رسیدگی به معیشت عمومی و ارتقای مؤلفههای اقتصاد، تزریق روحیه «نمیشود» و «نمیتوانیم» در کشور است. هر ملتی که فاقد روحیه خودباوری باشد، نمیتواند قدم از قدم بردارد؛ هرچند که مهد نخبگان و سرزمین استعدادهای درخشان باشد. بدخواهان ایرانزمین، حدود نیمقرن است که هیچ فرصتی را برای القای این انگاره از طریق رسانههای مطرح و صاحب نفوذ در میان مردم و حاکمیت از دست نمیدهند و این روش با شتاب هر چه بیشتری در دستور کار آنها قرار دارد.
شعار «ما نمیتوانیم»، اما نقطه مقابلی نیز دارد. جمهوری اسلامی به همت جوانان، جهادگران و نخبگان در میادین متعددی از عهده بهظاهر غیرممکنها برآمده و شعار «ما میتوانیم» را در عمل، به منصه ظهور رسانده است. درست در بزنگاههایی که آمریکا و غرب، برای قطع کردن شریانهای حیاتی کشور، به جمعبندی و اتفاقنظر رسیدند، مانع از فروش نفت کشور شدند، در تراکنشهای بینالمللی کارشکنی کردند و حتی جلوی واردات دارو و تجهیزات پزشکی برای مقابله با پاندمی کرونا را گرفتند، «اصحاب ما میتوانیم»، معادلهها را تغییر دادند.
در حوزه کرونا که موضوع مبتلا به ایران و جهان است، امروز کشورمان به جز واکسن که در مراحل پایانی ساخت آن قرار دارد، در تولید دیگر ملزومات برای مقابله با ویروس کووید-۱۹، کمبودی ندارد. این در حالی است که در تولید واکسن، جمهوری اسلامی در حال تبدیلشدن به یکی از قطبهای قابلاعتماد است که در آینده نزدیک، افزون بر تأمین نیاز داخلی، میتواند صادرات نیز داشته باشد و در مقابل تروریسم پزشکی آمریکا و متحدانش قد علم کند. این توانمندی را مقایسه کنید با پروپاگاندای مأیوسکننده دشمن مبنی بر اینکه واکسیناسیون در ایران در خوشبینانهترین حالت تا سال ۱۴۰۵ به طول خواهد کشید!
در سایر بخشها ازجمله پتروشیمی، کشاورزی، نانو، پزشکی، هوافضا، سلولهای بنیادی و ... جمهوری اسلامی بهرغم شدیدترین مخالفتها و تحریمها، به کشوری صاحب سبک تبدیلشده و به جهانیان ثابت کرد که میتواند به قلههای افتخار دست یابد. با این حال، گوش برخی در داخل آنقدر سنگین است که پژواک آن را نمیشنوند و هنوز به نتیجه نشستهای خارجی چشم امید بستهاند.
آنچه مسلم است اینکه سهم بسیار قابلتوجهی از اقتدار ملی متأثر از توسعه رونق تولید ملی است و این شاخصه قطعاً از رهگذر نگاه به داخل محقق میشود. ناظران دلسوز کشور و انقلاب با درک صحیح از فعل و انفعالات جهانی نیز همه تلاش خود را بکار بستند تا از بروز امیدهای واهی و وابسته شدن تولید و رونق آن به تحولات خارجی، جلوگیری کنند. در مقطع فعلی همانند سال ۲۰۱۵ (پیش از تصویب برجام) بحث احیای توافق هستهای و ورود دوباره آمریکا به برجام، به سنگ بنا و مقدمهای برای کلید خوردن تولید در داخل بدل شده است.
نکته اینجاست که کسی مخالف مناسبسازی روابط در عرصههای بینالمللی نیست و تردیدی در تأثیرگذاری آن وجود ندارد، ولی گره زدن مسائل پیرامونی به اقتصاد، همچون سمی مهلک برای مردم و کشور به شمار میآید. مشکل اینجاست که بعضاً برخی از تصمیم سازان، باور متقنی از بایستههای تولید ملی ندارند و حتی توسعه و تجهیز آن را در سرمایهگذاری خارجی و توافقهای جهانی جستجو میکنند.
آنچه اصالت دارد و باید به آن باور داشته باشیم، این است که اساساً قوام دهنده اقتصاد ملی، تولید ملی است و بدون آن طبعاً اقدام و عملی نیز شکل نمیگیرد. اگر این گزاره را مفروض بگیریم، اقتصاد و معیشت شاهد جهش و پیشرفت درونزا خواهد بود، اما وقتی درآمد ملی از تولید ملی اثر نگرفته باشد و از سوی دیگر، به متغیرهای خارجی متصل باشد، بهطور حتم آسیبپذیر خواهیم شد.
از سوی دیگر، ما و شرکایمان که از قضا همگی زیر تیغ تحریمها قرار گرفتهایم، تجارب موفقی برای کم اثر کردن فشارها داریم. کاخ سفید از دلار بهعنوان یک سلاح قدرتمند برای تحمیل خواستههایش سوءاستفاده میکند درحالیکه در چنین شرایطی، میتوانیم مبادلات خود را با طرفهای دیگر از طریق واحدهای پولی دیگر انجام دهیم تا از اثرات سوء فشارهای تحریم در مبادلات بانکی و حتی نرخ دلار بکاهیم.
نکته دیگر اینکه هر چه کشور معطل چراغ سبز و موافقت دولتهایی شده که در سختترین مواقف، سنگینترین ضربهها را به ایران زدهاند، دوز طلبکاری آنها نیز افزایشیافته و بالعکس، هرچه به ظرفیتهای بومی توجه کردهایم، حیطه تأثیرگذاری تحریمها نیز به همان نسبت، کاهشیافته است. فراموش نکنیم که گرفتاریهای کشور، پیش از توافق ایران با گروه ۱+۵ در سال ۲۰۱۵ بهمراتب کمتر از حالا بود و همین امر نشان میدهد هر توافقی که اراده ملی را به هر دلیلی تضعیف کند، اولین ترکش آن، به تولید و روحیه «ما میتوانیم» اصابت خواهد کرد.
علاوه بر این، انگاره سازی از بنبستهای خیالی و آدرس غلط دادن مبنی بر اینکه بهمحض لبخند فلان دولت استعمارگر خارجی، همه تحریمها بهخوبی و خوشی پایان خواهند یافت، از کار کشور گرهگشایی نمیکند. بنابراین، نمیتوان تمام مشکلات کشور را ناشی از بدذاتی و بدعهدی دولتهای مکار خارجی دانست بلکه ایراد از عدم اعتقاد به گفتمان «ما میتوانیم» و بیاعتنایی به ظرفیتهای درونی است.
ناگفته نماند که در مواجهه با موانع، به تجربه ثابتشده مدیران جهادی و تلاشگران انقلابی، احساس مسئولیت مضاعفی پیدا میکنند و باغیرت و حمیت به مصاف مشکلات میروند. این احساس مسئولیت تشدید شده و غلیان ارادهای که پسازآن ایجاد میشود، میتواند کوهها را جابجا کرده و موانع را از سر راه بردارد. در مقابل، مدیرانی نیز وجود دارند که بهوقت روبرو شدن با مشکلات، انبوهی از احساسات منفی و ناامیدی را به زیرمجموعه خود منتقل کرده و راهحل را از بیگانه تمنا میکنند.
بنابراین، آنچه امروز در درجه نخست، موردنیاز کشور است، تغییر نگاهها و نحوه مواجهه با چالشهای عمده کشور ازجمله مسائل معیشتی است؛ بهنحویکه در برخورد با ناملایمات، ورد زبان مدیران و مسئولان کشور، باید حاکی از اقدام فوری و قاطع آنها برای فائق آمدن بر موانع و ریشهکن کردن همیشگی مشکلات باشد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *