معجزه اقتصاد درونزا
ابراهیم رزاقی، عضو هیئت علمی بازنشسته دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران در یادداشتی نوشت: «آینده و آتیه جمهوری اسلامی بر حل مشکلات و رفع موانع بر اساس برنامهریزیها و تلاش شبانهروزی بنا شده و بهزودی غرب به این نتیجه میرسد که چارهای جز تعامل مبتنی بر احترام با ایران قوی نخواهد داشت.»
_ ابراهیم رزاقی در روزنامه حمایت نوشت: قریب بهاتفاق کشورهای پیشتاز و پیشرفته اقتصادی، مسیر رشد خود را بهجای میانبرهای کذایی و فریبنده، با اتکا بر عوامل داخلی و درونزایی طی کردهاند. برخلاف خیالبافی و تصورات عدهای، درونزایی در علم اقتصاد با گوشهگیری از مبادلات جهانی و انزوا برابر نیست. بهاینترتیب، پویایی اقتصاد با بستن دروازههای بینالمللی و تعطیل کردن تعاملات با دیگر کشورها ارتباطی ندارد و مشخص نیست که این برداشت سطحی و عوامانه چگونه لقلقه زبان برخی شده است.
شاید این نگرانی به دلیل اغراض سیاسی شکلگرفته، وگرنه دلیلی ندارد که درونزایی و برونگرا بودن در عرض یکدیگر قرار بگیرند. از طرفی، پروپاگاندا برای ایجاد نگرانی در داخل مبنی بر اینکه تفکری در کشور، تلاش میکند کره شمالی دومی شکل دهد، با این دلیل قابل توجیه است که ورود سرمایههای خارجی، میتواند بهعنوان تنفس مصنوعی، اندکی از مشکلات اقتصادی را بکاهد و بهعنوان تسکیندهنده دردهای اقتصاد عمل کند، اما یقیناً فراتر از آرامبخش موضعی و مقطعی عمل نخواهد کرد.
از سوی دیگر، منزوی کردن اقتصاد کشور، خواسته قدیمی و تلاش همیشگی دشمن است. تأکید بر روی پا ایستادن در تأمین کالاهای راهبردی و قطع وابستگی برای ایجاد مقاومت در برابر فشارهای سنگین خارجی، هیچگاه به مفهوم انقطاع از اقتصادهای جهان و چشم بستن به روی فرصتهای بیرونی نیست بلکه تا جایی که حالت تخدیری نداشته باشند (همچون قراردادهای تجاری منطقهای)، برای فعال کردن استعدادهای درونی، امری لازم و ضروری به شمار میروند.
علاوه بر این، بهرغم میل عدهای که به جد به شعار «ما نمیتوانیم» پایبندند و کوتاهیها و ترک فعلها را به دلیل فقدان امکانات در داخل میدانند، باید دانست که ادامه این شیوه، تغییری بهجز آنچه در سالهای گذشته به دست آمده، ایجاد نخواهد کرد. تفکر بدبینی به استعداد و کار نخبگان و تلاشگران عرصه تولید، میراث منحوس سلطنت پهلوی است و با اینکه دشمنان به پیشرفتهای قابلتحسین جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته اذعان کردهاند، عدهای کماکان اصرار دارند که ایرانیها، از بهره هوشی پایینتری نسبت به میانگین جهانی برخوردار هستند و نباید ادعای دستیابی به قلههای پیشرفت را باور کرد!
از باب مثال، هنوز هم در گوشه و کنار از لسان دشمنان داخلی و خارجی تبلیغ میشود که بهرهوری یک ایرانی در ساعات کاری کمتر از نیم ساعت است؛ درحالیکه این آمارها به چند دهه گذشته است. طبق آمارهای مؤسسات سنجش بهرهوری در جهان، جمهوری اسلامی نسبت به کشورهای متوسط و در حال پیشرفت از میزان بهرهوری بیشتری برخوردار است، اما نسبت به اقتصادهای پیشرفته، در نیمهراه قرار دارد. بنابر این، شرایط حال حاضر کشور، آنگونه که دشمن در حال جلوه انگاری آن است و عدهای نیز آن را باور کردهاند، نیست. درنتیجه، اعتماد به نفس، مهمترین لازمه و شاخصه یک اقتصاد پویا، قوی و درونزاست که از دل امید و خوشبینی واقعی نسبت به کارکردها و فرایندهای موفق بیرون میآید.
با این چشماندازهای روشن، نادیده گرفتن ظرفیتهای بالای اقتصاد کشور چه از منظر پتانسیلهایی که در سرمایههای طبیعی و انسانی ایران وجود دارد و چه مزیتهای بالفعلی که هنوز ظرفیت توسعه و گسترش دارند، قابلپذیرش نیست. باید توجه داشت که اقتصاد کشور فقط به این دو نکته محدود نمیشود بلکه فراتر از آن، مستلزم خلق مزیتها و فرصتهایی است که منحصر به کشورمان است. به این مفهوم که میتوان عرصههای جدید را زودتر از دیگران تشخیص داد و در جرگه اولینها در آن حوزه قرار گرفت. این اتفاق به مدد شرکتهای تولیدکننده علم در برخی بسترها رخداده و حتی امروز جمهوری اسلامی در حوزههایی که دیگران زودتر از ما به نتایج جهانی دست یافتهاند، حرفهای جدی برای گفتن دارد.
سؤال اینجاست که وقتی هنوز از تمام ظرفیتهای تولیدکننده ثروت و ارزشآفرین در کشور استفاده نشده، اصرار بر بهاصطلاح گشایشهای خارجی آوردهای جز خسارت خواهد داشت؟ پتانسیلهای مولد فعلی در ایران اسلامی، تنوع زیادی دارد و برای گذار از شرایط فعلی، نیازمند استخراج توانمندی همه آحاد ملت هستیم؛ چه اقتصاد دانشبنیان و «های تک» و چه به جریان انداختن کسبوکارهای خانگی با سرانگشتان زنان خانهدار در روستاها. حتی افراد فاقد مهارت و کمسواد در این چرخه باید به همان نسبت موردتوجه قرار گیرند که بنگاههای تولیدی بزرگ و متوسط. هر چند که در فرایند جهش تولید، مانعزداییها و پشتیبانیها باید بر حوزههایی که بیشترین تولید ثروت را دارند و از علم و فناورهای برتر برخوردارند متمرکز شویم، اما در دوره گذار، نگاه جامعنگر غالب است و همه زنجیرهها اعم از مشاغل خانگی در دورافتادهترین مناطق در ارتقای تولید ملی نقش ایفا میکنند.
بر این اساس، اجماع مورد نیاز امروز کشور عبارت است از قطع امید از خارج و اتکای صرف بر داخل چراکه هرگاه این دیدگاه شکل گرفت، همه قدرتها در برابر عزم و اراده پولادین ملت ایران بهزانو درآمدند. در نقطه مقابل، هر زمان که از موضع انقلابی عدول شد، دشمن به توهم امتیاز گیری افتاد و با مشتی فریب و وعده توخالی، اقتصاد کشور را به گروگان گرفت. در چنین شرایطی اگر بنا به تعامل با قدرتهای جهانی باشد، به این دلیل که این بلوک استعماری و استثماری، تأمین حداکثری منافعش را در اولویت قرار میدهد، ابتدا لازم است که سرحدات اقتصادی کشور به حدی تقویت شود تا گمان دستاندازی به آن را برای کسب امتیاز از سر بیرون کنند.
درنتیجه، آینده و آتیه جمهوری اسلامی بر حل مشکلات و رفع موانع بر اساس برنامهریزیها و تلاش شبانهروزی بنا شده و بهزودی غرب به این نتیجه میرسد که چارهای جز تعامل مبتنی بر احترام با ایران قوی نخواهد داشت.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *