مادامی که رژیم صهیونیستی متحد آمریکا باشد، نمیتواند با روسیه روابط پایداری ایجاد کند
- با ترسیم نمودار تحول نگرش روسیۀ پساشوروی به ایران، جابه جاییهایی با شدت نوسان گسترده قابل مشاهده است که در یک سوی آن، ایران به مثابه «متحدی مطمئن و قابل اتکا در منطقه و جهان» و «متحدی در برابر دشمان مشترک» و در سوی دیگر به عنوان «تهدید جنوبی و به منزله ابزاری برای تنظیم روابط با غرب» مورد شناسایی قرار گرفته است.
یکی از جلوههای عملی این نوسان، در ارائه دو رای متفاوت و مهم در شورای امنیت سازمان ملل متحد در قبال ایران مشاهده میشود، مخالفت و وتوی قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت در ۲۶ فوریه ۲۰۱۸ و موافقت و رای به قطعنامه ضد ایرانی ۱۹۲۹ در ۹ ژوئن ۲۰۱۰ است.
«ایران در هندسه سیاست خارجی روسیه» عنوان کتابی به قلم محمد شاد است که وی در این اثر کوشیده است تصویری منطبق با واقعیت، از نحوه سیاستگذاری خارجی روسیه در مقابل ایران و عناصر دخیل در شکلگیری این سیاستها ارائه دهد. در نظر دارد هر روز برشی از این کتاب را با خوانندگان خود به اشتراک بگذارد.
در هر صورت ایران در افکار نخبگان سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی به عنوان تهدید اول مورد بحث قرار میگیرد. این مسئله محدود به نخبگان نیست و در نظرسنجیهای متعدد از افکار عمومی درون رژیم صهیونیستی نیز تأکید شده است؛ به طوری که بیش از نود درصد از افکار عمومی این رژیم، ایران را بزرگترین تهدید تلقی میکنند. مراکز مختلف نظرسنجی آمریکایی و صهیونیستی این وضعیت را تحلیل کردهاند.
با وجود این واقعیت، این فرضیه که روسیه خواهد توانست با تقویت جریان شرقگرا در عرصه داخلی رژیم صهیونیستی موازنه موجود را به نفع جریان غربگرا تغییر دهد و ائتلافهای منطقهای خود را با فشار این لابیها در داخل سرزمینهای اشغالی توجیه کند، ظرفیتهای اجرایی و عملیاتی واقعی ندارد؛ بلکه به عکس، احتمالی تأثیرگذاری معکوس، اما محدود این لابیها در محیط سیاستگذاری خارجی روسیه، با هدف تعدیل روابط روسیه با کشورها و گروههایی که آشکارا مواضع ضدصهیونیستی دارند چندان هم دور از ذهن نخواهد بود.
خود این گروهها و لابیها اوراسیانیست و متمایل به روسیه در سرزمینها اشغالی در روایت خود درباره ایران در جامعه صهیونیستی، همچنان ایران را به عنوان کشور ضدصهیونیستی بازنمایی میکنند؛ اسکین گرچه در اصول و مسائل مهم با اوراسیانیستهای روس موافق است در مواردی نظیر حمایت آنها ونزوئلا و ایران مخالفتهایی را ابراز کرده است.
روسگرایان صهیونیست علیرغم بازنمایی ایران به مثابه یک تهدید، به دلیل همراهی روسیه با ایران در تحولات منطقهای میکوشند که در محیط سیاست داخلی این رژیم، این مسئله را در قالب تقلیل قدرت فعلیت ایران در تحقق عملی انگیزهها و مقاصد ضد صهیونیستیاش توجیه کند.
اوراسیانیستهای داخل روسیه نیز در اعتراض به همراهی با برخی عناصر ضدایرانی در سرزمینهای اشغالی این پاسخ را میدهند که روسیه با تقویت جریانات ضدغربی و ضد آمریکایی در داخل سرزمینهای اشغالی میتواند این امکان را فراهم کند تا شدت خصومت رژیم صهیونیستی با ایران تقلیل یابد.
اوراسیانیستهای صهیونیستی، اما در تحلیل بسیط، حتی پا فراتر نهاده و با طرح ایده «تنشزدایی در روابط ایران-اسرائیل» به دنبال جمع میان روسیه، ایران و رژیم صهیونیستی هستند و ادعا میکنند که دیگر تداخل منافع جدی و پراگماتیک میان ایران و رژیم صهیونیستی وجود ندارد و روسیه میتواند نقش میانجی بریا تقلیل خصومت دوجانبه میان دو را ایفا کند.
حال آنکه، ایده اوراسیانیستهای روس مبنی بر تمرکز بر تقویت جریان ضدآمریکایی در سرزمینهای اشغالی به فرض امکان نظری، امکان تحقق عملی ندارد؛ زیرا به دلایل راهبردی، امکان عملی غلبه تفکر ضدغربی و ضدآمریکایی در زیرساخت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این رژیم متصور نیست؛ و نیز ایده تنشزدایی در روابط ایران- رژیم صهیونیستی بسیار بسیط و سادهلوحانه است، چرا که تضاد موجود میان ایران و رژیم صهیونیستی دارای ماهیت هستیشناختی است و با تغییر روشها و رویهها، امکان مصالحه و تغییر مواضع در طرفین وجود ندارد.
از این رو میتوان گفت که نزدیکی روسیه با رژیم صهیونیستی به هر صورتی که واقع شود، به همان میزان باعث دورتر شدن روسیه از جمهوری اسلامی ایران خواهد شد؛ ضمن اینکه باید در نظر داشت که نزدیکی روسیه با گروههای راستگرا و محافظهکار صهیونیستی، مداری یک طرفه نیست و طبیعتاً ارتقاء دسترسیهای داخلی این گروهها در روسیه زمینهساز افزایش قدرت نفوذ و میزان کنشگری آنها در محیطهای سیاستگذاری این کشور خواهد شد و مشارکت مستقیم یا غیرمستقیم این گروهها در این عرصه طبیعتاً به کاهش وزن و جایگاه ایران در هندسه سیاست خارجی روسیه خواهد انجامید.