صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

مناسبات مسکو-تل آویو موانع جدی در روابط مسکو- تهران به وجود نخواهد آورد

۱۸ فروردين ۱۴۰۰ - ۰۴:۳۰:۰۲
کد خبر: ۷۱۴۲۰۸
دسته بندی‌: سیاست
مناسبات مسکو-تل آویو موانع جدی و محدودیت‌های بنیادینی را در روابط مسکو- تهران به وجود نخواهد آورد؛ اما با عنایت به تخاصم قطعی و تقلیل‌ناپذیر میان رژیم صهیونیستی و  ایران ناگزیر هر نوع نزدیکی میان روسیه و این رژیم دارای عوارض و نتایجی برای  ایران است و باید به آن توجه کرد.
 - با ترسیم نمودار تحول نگرش روسیۀ پساشوروی به ایران، جابه جایی‌هایی با شدت نوسان گسترده قابل مشاهده است که در یک سوی آن، ایران به مثابه «متحدی مطمئن و قابل اتکا در منطقه و جهان» و «متحدی در برابر دشمان مشترک» و در سوی دیگر به عنوان «تهدید جنوبی و به منزله ابزاری برای تنظیم روابط با غرب» مورد شناسایی قرار گرفته است.

یکی از جلوه‌های عملی این نوسان، در ارائه دو رای متفاوت و مهم در شورای امنیت سازمان ملل متحد در قبال ایران مشاهده می‌شود، مخالفت و وتوی قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت در ۲۶ فوریه ۲۰۱۸ و موافقت و رای به قطعنامه ضد ایرانی ۱۹۲۹ در ۹ ژوئن ۲۰۱۰ است.

«ایران در هندسه سیاست خارجی روسیه» عنوان کتابی به قلم محمد شاد است که وی در این اثر کوشیده است تصویری منطبق با واقعیت، از نحوه سیاستگذاری خارجی روسیه در مقابل ایران و عناصر دخیل در شکل‌گیری این سیاست‌ها ارائه دهد.  در نظر دارد هر روز برشی از این کتاب را با خوانندگان خود به اشتراک بگذارد.

 این گفتمان پایبند به تبعیت از نظام اقتصادی، سیاسی و بین‌الملل به معنای نوین آن نیست و الگو‌های پیشنهادی‌اش شباهت‌هایی با اقتصاد‌های سنتی مرکانتیلیستی دارند؛ به این سبب، در مسائل اقتصاد جهانی به ارجحیت روابط دوجانبه به جای روابط چند جانبه اعتقاد دارد.

در این نگرش بیان می‌شود که آمریکا از تمامی اشکال چندجانبه گرایانه اقتصادی که باعث تولیت هزینه می‌شوند، به نفع اقتصاد داخلی خود خارج شود؛ به همین سبب است که پیمان‌هایی نظیر نفتا با مشارکت ترنس پاسیفیک را برای اقتصاد داخلی و وضعیت اشتغال در آمریکا مضر می‌داند؛ حتی پیمان‌های چند جانبه‌گرای غیر اقتصادی نظیر معاهده آب و هوایی پاریس را نیز حامل ق وانین دست و پاگیر و مانعی بر سر تولید داخلی می‌شمارد و از آن خارج می‌شود.

این مسئله می‌تواند ضریب همبستگی و یکپارچگی موجود میان ساختار‌های چندجانبه در اقتصاد جهانی را کاهش دهد. این اتمسفر اقتصادی در بلندمدت ظرفیت‌های بیشتری را برای ج. ا. ایران در راستای انطباق‌پذیری با نظام جهانی فراهم خواهد آورد.


مسئله دیگری که روی کار آمدن این گفتمان می‌تواند فرصتی را برای ایران به وجود آورد افزایش شکاف‌های داخلی در آمریکا خواهد بود. سنت‌گرایان در ایالات متحده نگرش چند فرهنگی را چندان قبول ندارند و به همین سبب، مخالف مقوله مهاجرت‌اند.

مهاجران جمعیت متنابهی را در آمریکا تشکیل می‌دهند و تمرکز بر ارجحیت نژاد سفید می‌توند موجب تعمیق شکاف‌ها و کاهش سرمایه اجتماعی ایالات متحده شود.

هیسپانیک‌ها و لاتین‌تبار‌ها در ایرن نگرش اقوام مهاجمی تلقی می‌شوند که در آینده بزرگ‌ترین تهدید امنیتی برای هویت ملی آمریکا خواهند بود. با روی کار آمدن ترامپ، صفحه اسپانیولی زبان کاخ سفید از دسترس خارج شده و تصویب و اجرای قوانین تبعیض مثبت به نفع اقلیت‌ها، سیاهان، لاتین تبار‌ها و غیر با چالش مواجه می‌شود.

در این فضا، گرایش‌های افراطی حاشیه‌ای رشد می‌یابد و برای مثال گروه‌هایی نظیر کوکلاکس کلان‌ها از رویکرد‌های این طیف مشتاقانه استقبال می‌کنند. تقویت جریانات جدایی طلب نظیر جنبش‌های جدایی طلبی تگزاس، کالیفرنیا، و فلوریدا، که مورد حمایت روسیه هستند. در فهرست مشکلات جدید خواهد بود.


درگیر شدن آمریکا در شکاف‌های داخلی طبیعتاً بخشی از قدرت ملی آن را تحلیل خواهد برد و باعث عطف عنان به مسائل داخلی و کاهش تمرکز بر مسائل سیاست خارجی خواهد شد؛ به طوری که حکومت برای تمامی رفتار‌های فرامرزی خود نیاز به ارائه توجیهی خواهد داشت که آن رفتار یکی از ضعف‌های داخلی را پوشش می‌دهد.


مسئله دیگر کاهش تقید ساختاری به روابط با رژیم صهیونیستی است. نمایندگان ساختاردر ایالات متحده کاملاً مقید به حمایت از رژیم صهیونیستی هستند؛ اما گفتمان‌های جکسونیستی متمایل به انزواگرایی همواره از منتقدان افزایش هزینه‌ها برای تأمین امنیت رژیم صهیونیستی بوده‌اند.

گرایش‌های یهودستیزی جریان راست جایگزین (آلترایت) و دیدگاه‌های خاص برخی نظریه‌پردازان پالئوکانسروانیست نظیر پاتریک بوکنن و پل گانفرید نمونه‌هایی از تفاوت نظر این طیف با جریان غالب است.

البته ترامپ در این مسئله، به سنت‌گرایان وفاداری ندارد و منافع شخصی اقتصادی و تجاری خود را در روابط با رژیم صهیونیستی مقدم می‌شمارد، در هر صورت مساعدت روس‌ها برای تقویم این گفتمان با بروز اشکالی از واگرایی در روابط واشنگتن- تل‌آویو می‌تواند برای ایران فرصت‌هایی را تولید کند.


همان‌گونه که مشاهده می‌شود این مسائل به عنوان محصولات جانبی حاصل شده از هر نوع هم‌افزایی میان سنت‌گرایان روس و سنت‌گرایان آمریکایی مطرح است؛ اما آنچه نتیجه مستقیم نزدیکی این طیف در روسیه با همتایان خود در ایالات متحده است ایجاد واگرایی مقطعی میان روسیه و ایران خواهد بود.

روسیه به علت نیاز‌هایی که دارد، در اغلب مقاطعی که به آمریکا نزدیک شده است، تحت تأثیر فشارها، نوعی از توافق را با این کشور به ضرر منافع و امنیت ملی ایران د اشته است؛ از جمله در دوره یلتسین (پیگیری سیاست همکاری) که قرارداد ضد ایرانی گور-چرنومردین امضا شد؛ در دوره پوتین در سال ۲۰۰۱ که روسیه در موضوع مقابله با تروریسم با آمریکا همکاری کرد و با حذف نام روسیه به عنوان «تهدید امنیتی» از سند بررسی دفاعی آمریکا در همان سال نوعی از شراکت میان روسیه و ایالات متحده به وجود آمد و با قرار دادن نام ایران در فهرست کشور‌های محور شرارت از ناحیه بوش، روسیه اقدامی برای اعتراضی به این دسته‌بنید صورت نداد؛ و نیز در دوره مدودف (پیگیری سیاست ریست روابط واشینگتن-مسکو) که روسیه به قطعنامه‌های ضد ایرانی شورای امنیت سازمان ملل متحد، به ویژه قطعنامه جامع تحریمی ۱۹۲۹ رأی مثبت داد و از تحویل سامانه موشکی پدافندی «اس ۳۰۰» به ایران نیز امتناع کرد.

باید دانست که مهم‌ترین مشکل روسیه معطوف به مسائل اقتصاد داخل یاست و تحمیل فشار‌ها و تحریم‌ها بر ضد این کشور از ناحیه ایالات متحده و سایر کشور‌های غربی بیشترین قدرت تحمیل‌گری را برای تعدیل مواضع در طرف روسی دارد.

در هر صورت، نزدیکی روسیه به ایالات متحده ترامپ، گرچه امکان عملی و عینی ندارد، در صورت وقوع، واجد خطر‌هایی از این دست برای منافع جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. هرچند ایران علاوه بر مسئله «مجاورت» وزن و نقش منطقه‌ای منحصر به فرد خود را در هندسه سیاست خارجی و سیاست امنیتی روسیه دارد. این جایگاه طبیعتاً در نسبت با جایگاه معاملات میان قدرت‌های بزرگ تنزل سطح خواهد یافت.

 رژیم صهیونیستی
همان‌گونه که بیشتر گفته شد وجود هسته ضدآتلانتیستی، در اندیشه نواوراسیانیسم مولد تضاد‌های ساختاری با گرایش‌های غرب‌گرایانه موجود در دستگاه حاکمه رژیم صهیونیستی است و براساس الزاماتی که این مکتب فکری تولید کرده می‌توان گفت مادامی که گسست راهبردی و ژئوپلتیک در روابط رژیم صهیونیستی با ایالات متحده آمریکا به وجود نیامده است،

مناسبات مسکو-تل آویو موانع جدی و محدودیت‌های بنیادینی را در روابط مسکو- تهران به وجود نخواهد آورد؛ اما با عنایت به تخاصم قطعی و تقلیل‌ناپذیر میان رژیم صهیونیستی و  ایران ناگزیر هر نوع نزدیکی میان روسیه و این رژیم دارای عوارض و نتایجی برای  ایران است و باید به آن توجه کرد.


اوراسیاگرایان و جریان‌های راست محافظه‌کار و راست افراطی در سرزمین‌های اشغالی
نواوراسیانیسم معتقد به لزوم شبکه‌سازی از جریان‌های ضدجهانی شدن و سنت‌گرا در اقصی نقاط جهان است و در این قاعده کلی طبیعتاً ملاحظه‌ای که رژیم صهیونیستی را از دایره مخاطب خود مستثنا کند وجود نخواهد داشت.

دوگین بر این نظر است که حمایت از نیرو‌های سنت‌گرا در سرمزمین‌های اشغالی محصول ادراک عمیق ژئوپلتیکی است که روسیه را برای تقابل با ایالات متحده توانمند‌تر می‌سازد. او به صراحت اعلام می‌کند ما از نگرشی در اسرائیل حمایت می‌کنیم و آمریکایی‌ها متقابلاً مدافع نگرش کاملاً مخالف دیگری در داخل این سرزمین هستند.

این ناشی از ادراکات عمیقی ژئوپلتیکی است که این وضعیت را فراهم آورده است. ما از غرب‌گرایان اسرائیلی قطعاً حمایت نمی‌کنیم، ما از کسانی که در سرزمین‌های اشغالی نگرش‌های غرب مآبانه و آمریکادوست دارند و اساساً آتلانتیست هستند، کسانی که باور‌های قوم‌گرایانه و نژادپرستانه دارند، الیگارشی‌ها مورد حمایت غرب سنت و آمریکا قطعاً حمایت نمی‌کنیم.

اما کسانی هم هستند در اسرائیل که با این‌ها مخالف‌اند و نگرش‌های سنت‌گرایانه دارند. این‌ها می‌توانند مورد حمایت ما قرار گیرند.

 
انتهای پیام/ 

برچسب ها: سازمان ملل روسیه

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *