صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

بحران عراق و قدرت منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران

۱۲ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۰۰:۰۰
کد خبر: ۷۱۳۳۷۳
دسته بندی‌: سیاست ، گزارش و تحلیل
بحران عراق ناشی از ظهور داعش و سپس تشکیل ائتلاف بین‌المللی ضد داعش توسط آمریکا از جمله تحولات منطقه‌ای هستند که سیاست خارجی جمهوری اسلامی را تحت تأثیر قرار داده‌اند. بر همین اساس در ابتدای شکل‌گیری داعش، سیاست قاطع و اصولی جمهوری اسلامی بر محور حمایت از وحدت سرزمینی عراق از طریق ایجاد ثبات سیاسی و نیز ارسال کمک‌های نظامی و پشتیبانی قرار گرفت.

 - جمهوری اسلامی ایران از ابتدای انقلاب همواره پیام‌آور صلح، دوستی و برادری را به تمام کشور‌ها به خصوص کشور‌های منطقه و جهان اسلام مخابره کرده است.

نقش ایران در عراق، سوریه، لبنان، یمن و فلسطین روشن است. در موضوعات دیگر از جمله درگیری میان پاکستان و افغانستان، ارمنستان و آذربایجان در مسئله قره‌باغ، هند و پاکستان و همچنین مسئله بحران قطر و بحرین نیز ایران نقش میانجیگر میان طرفین درگیری را داشته و یا از طریق رایزنی و گفت‌وگو‌های سیاسی در تلاش برای کاهش موثر تنش‌خای طرفین بوده است.

«لنگرگاه ثبات» نام کتابی است که مجموعه‌ای از یادداشت‌ها به قلم برخی کارشناسان را در خود جای داده و منبع مناسبی برای مطالعه است. یادداشت پیش‌رو به قلم عبداله مرادی نگاهی به «بحران عراق و قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران» دارد.

«پیوستگی امنیت ملی با امنیت منطقه‌ای»
در مطالعات امنیتی گفته می‌شود که هر کشور به مقوله امنیت از دو زاویه داخلی و خارجی می‌نگرد. جنبه داخلی امنیت ملی، امنیت یک ملت در مقابل تهدیدات پیدا و نهان در درون مرزهای ملی را شامل می‌شود. این تهدیدات می‌تواند سیاسی (مانند شورش و جدایی‌طلبی و ...)، اقتصادی (نابسامانی‌ها و بحران‌های حاد اقتصادی همچون تورم)، نظامی (مانند کودتا و جنگ داخلی) و اجتماعی (مانند نابهنجاری‌ها و آشوب‌های اجتماعی) باشد.

جنبه خارجی امنیت ملی به تهدیدهای برون مرزی علیه یک دولت بازمی‌گردد. این تهدیدها نیز دارای ابعاد سیاسی (انزوا و اعمال فشارهای سیاسی)، نظامی (حمله نظامی یا تهدید به حمله) و اقتصادی (مانند تحریم‌های اقتصادی است؛ اما واقعیت آن است که مجزا کردن دو جنبه داخلی و خارجی امنیت ملی از یکدیگر تا حدودی ناممکن است.

این امر به ویژه در ساختار نوین جهانی بسیار حائز اهمیت است؛ چرا که از یک‌سو ابعاد داخلی و خارجی امنیت ملی به شدت به هم مرتبط شده‌اند و از سوی دیگر پیوستگی عجیبی نیز میان سطوح گوناگون امنیت ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی به وجود آمده است.

در نظام بین‌الملل پساجنگ سرد، سطح تازه‌ای از روابط امنیتی پدیدار شده است که اساساً جهانی است. در این سطح، مفهوم منافع و مصلحت کشورها از چارچوب‌های تنگ فردی و ملی، فراتر می‌رود و صورت منطقه‌ای و بین‌المللی می یابد؛ به گونه‌ای که همه واحدهای سیاسی را یکجا فرا می‌گیرد. از این منظر، جهان پیکره واحدی می‌شود که اجزای آن در قالب شبکه‌ای پیچیده با یکدیگر در ارتباط هستند.

ظهور داعش در سوریه و عراق یکی از بحران های امنیتی منطقه است که غیر از اینکه یک تهدید نظامی مشخص علیه عراق و سوریه به شمار می‌رود، تهدیدی برای حفظ انسجام قومی کشورهای منطقه، امنیت روانی جوامع مسلمان، تداوم سلطه غرب از طریق ارتباط یافتن امنیت منطقه ای با امنیت بین الملل و ... به شمار می آید.

«بحران‌های امنیتی منطقه»
در سال‌های اخیر ایجاد پیوندهای گسترده در جبهه مقاومت و اتصال ژئوپلیتیک از تهران تا بيروت که بغداد و دمشق را نیز در بر می‌گیرد، جایگاه استراتژیک جبهه مقاومت را بیش از پیش ارتقا داد.

در این شرایط، خطر ارتقاء جبهه مقاومت به نقطه‌ای دست نیافتنی، به یک بحران جدی برای نظام سلطه تبدیل شده است. بر همین اساس، هنری کیسینجر وزیر خارجه سابق آمریکا در مصاحبه‌ای، با اشاره به جایگاه تاریخی ایران و نفوذ این کشور در منطقه خاورمیانه، ایران را مستعدترین کشور منطقه برای ایجاد هژمونی و تشکیل یک امپراتوری قوی در خاورمیانه دانسته و تذکر داد که در حال حاضر تهدید ایران بسیار مهم تر و بزرگ تر از داعش است.

بر همین اساس بحران سازی داعش و دخالت غرب در عراق و سوریه، اساساً برای رفع تهدید ایران و تضعیف جبهه مقاومت بوده است. البته در راهبرد ایالات متحده در راستای بالکانیزه کردن خاورمیانه، عراق و سوریه اولین هدف نبوده‌اند؛ اما ازقضا مهم‌ترین آنان به شمار می‌روند. همچنان که پیش از این در سال ۲۰۱۱ روند تقسیم سودان با فشار چندین ساله آمریکا به انجام رسید.

جالب اینکه اولین اقدام خارجی سودان جنوبی به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی بود. لیبی نیز مرحله بعدی دومینوی تجزیه طلبی غرب در منطقه بوده است. این کشور، پس از سقوط قذافی نیز عملا در درگیری های طایفه ای و ادعای خودمختاری میان بخش های شرقی و غربی فرو رفته است.

این راهبرد فعال برای مدیریت کلان خاورمیانه در ارتباط با لبنان، فلسطین، یمن، بحرین و ... نیز دست به طراحی های خطرناکی زده است. این طراحی مبتنی بر این ایده است که هزینه تقابل با قدرت گیری شیعیان (درواقع اندیشه انقلاب اسلامی در منطقه را نبایستی آمریکا پرداخت کند، بلکه لازم است جریان تکفیری موازنه لازم را با انقلاب اسلامی ایجاد نماید؛ چرا که ایالات متحده به این نتیجه رسیده است که نه خاورمیانه اصیل اسلامی و نه خاورمیانه ساختگی سایکس - پیکو هیچ کدام ظرفیت تأمین حداکثری منافع آمریکا را ندارند، بلکه گسترش جنگ های داخلی، تبدیل دولت‌های مقتدر به شبه دولت های ناتوان در حوزه مقاومت و تجزیه احتمالی آنان بهتر و بیشتر می‌تواند منافع او را تأمین کند.

لذا با بررسی وضعیت امنیتی منطقه به این نتیجه می رسیم که شاهد یک بحران ساختگی و برنامه ریزی شده توسط دشمن، علیه جبهه مقاومت هستیم. اساساً تجزیه عراق و سوریه به واحدهای خودمختار، منجر به ضعفی عمومی در این کشورها خواهد شد تا اینکه در منطقه غرب آسیا هیچ کشوری نتواند در برابر رژیم صهیونیستی و منافع غرب ایستادگی کند.

«جایگاه عراق در سیاست خارجی و امنیتی ایران»
جمهوری اسلامی بر اساس ابعاد ملی و حدود جغرافیایی خود، دارای یک نوع طراحی امنیتی است که در آن همسایه بزرگی مانند عراق جایگاه خاصی دارد.

به بیان دیگر پیوستگی جغرافیایی ایران و عراق در ساختار جدید جهانی که در آن امنیت یک کالای همگانی است، باعث می‌شود گره‌خوردگی امنیت عراق با جمهوری اسلامی بیشتر شود؛ اما واقعیت آن است که بر اساس مبانی انقلاب اسلامی و آرمان های امام راحل (ره)، جمهوری اسلامی یک دولت صرفا ملی نیست.

وصف «اسلامی» این نظام، مفهومی متمایز را از دیگر دولت ها به همراه می آورد. به همین دلیل، جمهوری اسلامی نمی‌تواند همچون دولت‌های سکولار تنها منافع ملی خود را معیار عملکرد سیاست خارجی‌اش قرار دهد.

لذا مسائل منطقه‌ای و جهان اسلام به عنوان یک موضوع اساسی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی مطرح است. بنابراین عراق در سیاست خارجی و امنیتی جمهوری اسلامی منزلتی مضاعف می یابد.

از یک طرف جغرافیای مشترک با ایران اسلامی دارد و از سوی دیگر به عنوان کشوری تأثیرگذار در جهان اسلام شناخته می‌شود و یکی از محورهای جبهه مقاومت نیز به شمار می رود؛ بنابراین ارتباط وسیعی میان امنیت منطقه‌ای خاورمیانه و به ویژه عراق با امنیت ملی جمهوری اسلامی هم در حوزه خارجی و هم داخلی وجود دارد.

لذا توجه به اقتضائات جغرافیایی و همچنین پرداختن به آرمانهای انقلاب اسلامی، هر دو ایجاب می‌کند که طراحی الگوی امنیتی کشور، با توجه به مسائل منطقه‌ای صورت گیرد. در این صورت امنیت کشوری چون عراق، به عنوان امنیت منطقه‌ای که ایران قصد تفوق و برتری در آن را دارد، حائز اهمیت می شود.

«فرصت/تهدید بحران عراق برای جمهوری اسلامی ایران»
ابعاد امنیتی بحران عراق، برای جمهوری اسلامی واجد ابعاد فرصت/ تهدید همزمان است. از طرفی عراق به عنوان همسایه اصلی ایران و یکی از اعضای جبهه مقاومت دچار تجزیه طلبی داخلی است. اشغالگران آمریکایی نیز به بهانه مبارزه با داعش تلاش می‌کنند، دوباره حضور نظامی خود را در عراق تثبیت کنند.

اماکن مقدسه شیعه و شیعیان عراق به طور فزاینده‌ای در معرض تهدید جریانات سلفی تکفیری قرار دارد. برخی مناطق عراق می‌تواند به عنوان مناطق پشتیبانی برای عملیات‌های اطلاعاتی و تروریستی علیه جمهوری اسلامی به کار رود. اینها همه موارد تهدید آمیز بحران عراق است؛ اما از سوی دیگر، بحران عراق می‌تواند سکوی پرتابی برای اقتدار منطقه ای جمهوری اسلامی باشد.

درواقع بحران‌های امنیتی علیرغم صحنه های ناگوار و جنایات انسانی آن، اما زمینه ساز تحولات عظیم در موازنه قدرت منطقه‌ای هستند. بر اساس همین منطق در صحنه شطرنج ژئوپلیتیک خاورمیانه، ایران به سرعت ابتکار عمل در عراق را به دست گرفته است و اساساً منتظر عملکرد ائتلاف و یا نیروهای منطقه‌ای دیگر نظیر ترکیه و عربستان نشده است.

به نظر می‌رسد نتیجه بحران فعلی عراق که رو به اتمام است، موجب افزایش بیشتر قدرت جمهوری اسلامی شده است. مقامات جمهوری اسلامی و از جمله سردار پرافتخار اسلام و ایران، سردار شهید سلیمانی به سرعت در صحنه عراق وارد عمل شدند تا ضمن حفظ امنیت تاکتیکی عراق و مصون داشتن اماکن مقدسه (جلوگیری از تهدیدآمیز شدن شرایط عراق)، زمینه های استراتژیک اقتدار ایران (استفاده از بحران به مثابه فرصت را فراهم آورند.

درواقع تدبیر جمهوری اسلامی در حمایت گسترده نظامی از عراق و اثبات عزم راسخ جمهوری اسلامی در آزادسازی آمرلی و جوف الصخر، حکایت از آن دارد که نظام تصمیم دارد نه تنها تهدید تجزیه عراق و ائتلاف ضد داعش را مرتفع نماید، بلکه از آن به عنوان فرصتی بی‌بدیل برای قدرت منطقه ای ایران بهره گیری کند که با شکست حاکمیت داعش، جلوه های آن نمایان تر می شود.

لذا بررسی بحران عراق هم از منظر تهدیدآمیز آن و هم بررسی فرصت‌های این بحران نشان می‌دهد که اساسا باید امنیت عراق را به عنوان امنیت ایران به شمار آورده و حتی بالاتر از آن در اندیشه تحکیم اقتدار منطقه‌ای ایران و کاهش ضریب تهدیدات امنیت ملی بود.

از طرفی این رویکرد با ارزش‌های اسلامی و امنیت عتبات عالیات به عنوان محور هویت شیعی نیز پیوند وثیقی یافته است، به گونه ای که جمهوری اسلامی نمی تواند نسبت بدان بی تفاوت بماند.

«نتیجه گیری»
امنیت و ناامنی در عراق به شکل بسیار گسترده‌ای با امنیت ملی جمهوری اسلامی پیوند یافته است. لذا باید انتظار داشت که این کشور جایگاهی مهم در سیاست خارجی ایران داشته باشد.

درست بر اساس تهدید/فرصت‌های عراق برای جمهوری اسلامی، از ابتدای شکل گیری بحران در عراق، مقامات سیاسی و نظامی کشور امنیت در عراق را امنیت ملی جمهوری اسلامی فرض کردند.

پایداری جمهوری اسلامی در روزهای آغازین بحران عراق، بغداد و اقلیم کردستان را حفظ نمود. پس از آنکه ائتلاف نمایشی علیه داعش، به وجود آمد، بازهم این حمایت جدی ایران بود که در رفع محاصره آمرلی و بازپس گیری جوف‌الصخر کارگر افتاد.

حمایت جدی و حضور جمهوری اسلامی در عراق، نه تنها با هدف بالا بردن ضریب امنیت ملی کشور در برابر تهدیدات خارجی صورت می‌گیرد، بلکه جایگاه قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی را به نحو فزاینده‌ای ارتقا می بخشد.

درواقع تعمیق پیوندهای امنیتی میان اعضای جبهه مقاومت در خلال درگیری های نظامی باعث می‌گردد که جمهوری اسلامی به عنوان ضامن بقا و وحدت عراق و حتی سوریه و لبنان، زمینه‌های لازم برای ایجاد یک قدرت منطقه‌ای دست نیافتنی را ایجاد کند. به هر تقدیر قدرت منطقه‌ای ایران باید با گذر از بحران‌های امنیتی، اثبات شود.

 

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *