صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

سریال‌های نوروزی در نیمه نخست تعطیلات موفق بودند؟

۰۷ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۲:۳۴:۲۸
کد خبر: ۷۱۲۵۴۶
امسال هم مانند سال‌های گذشته تلویزیون در ایام نوروز با سریال‌های جدید مهمان خانه‌های مردم شده است، حالا با گذشت نیمی از تعطیلات نوروز بررسی عملکرد این سریال‌ها و میزان جذابیت آن‌ها برای مخاطب می‌تواند به انتظار ببیندگان از ادامه مسیر این مجموعه‌های تلویزیونی و علاقه‌مند کردن آن‌ها به دنبال کردن این سریال‌ها کمک کند.

- مهر نوشت: یک هفته از نوروز ۱۴۰۰ می‌گذرد و با احتساب تعطیلات دوهفته‌ای می‌توان حکم به پایان نیمه نخست مارتن سریال‌های ویژه نوروز برای جذب مخاطب داد.

می‌توان تا همین جا مروری بر سریال‌های پخش شده از شبکه‌های مختلف سیما داشت و بررسی کرد تا اینجای کار هر یک از سریال‌ها چه کارنامه‌ای داشته‌اند و هر یک برای ادامه این مسیر چه شروطی لازم دارند تا مخاطبشان را حفظ کنند.

شبکه یک؛ سریال پایتخت

سریال «پایتخت ۶» به کارگردانی سیروس مقدم با همه حواشی و جنجال‌ها بالاخره با دو قسمت پایانی به سرانجام رسید. دو قسمتی که البته بیش از یک پایان‌بندی متناسب با قصه‌های طرح شده در نوروز گذشته در این مجموعه، بیشتر یک سرهم بندی بود و طرفدارانش را با حسرت نسبت به برند محبوب خود مواجه کرد!

این سریال طبق آمار سایت تلوبیون در همین دو قسمت حدود ۲ میلیون مخاطب داشت. قسمت اول حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار و قسمت دوم حدود ۸۰۰ هزار مخاطب داشته است و برای سریالی که همیشه مخاطب چند میلیونی داشته است خودش یک افت مخاطب طی دو قسمت پایانی محسوب می‌شود.

سیروس مقدم کارگردان «پاپتخت» در بهار یک سال پیش اعلام کرده بود که ۲ قسمت پایانی این سریال طلب مردم از این تیم است و محقق ساختن این وعده یک سال کامل طول کشید که ابتدا به دلیل کرونا به تعویق افتاد و بعد از آن هر بار کمتر توضیحی درباره آن از طرف تلویزیون و عوامل اطلاع رسانی می‌شد. در عین حال در این مدت یک ساله هم حاشیه‌های مختلفی برای سریال پیدا شد که مهمترین آنها نامه رئیس صداوسیما به معاون خود برای یافتن ستون پنجم دشمن برای پخش یکی دو صحنه در سریال بود!

ماجرای ستون پنجم و این نامه آنقدر عجیب بود که خیلی زود سرتیتر همه رسانه‌های داخلی و حتی بعضاً خارجی شد. نامه‌ای که هیچ پاسخی از طرف معاون سیما به عنوان جواب رسمی نداشت، تیم تولید هم که بیشتر درگیر دیگر پروژه‌های خود شدند، تا اینکه بالاخره در آستانه اسفندماه دو قسمت پایانی «پایتخت» کلید خورد و بعد از آن طی یک جلسه بین عبدالعلی علی عسکری رئیس رسانه ملی و سیروس مقدم، معمای ستون پنجم دشمن باردیگر مطرح شد! با این توضیح از سوی آقای کارگردان درباره آن سکانس‌های جنجالی که «این اتفاق سو نیتی برنامه‌ریزی شده نبوده است!»

حال با مرور آنچه از این سریال دیده‌ایم به شروط موفقیت سریال در فصل‌های بعدی خواهیم پرداخت.

آنچه در ۲ قسمت پایانی «پاپتخت ۶» دیدیم

دو قسمت پایانی فصل ششم «پایتخت» ۲۹ و ۳۰ اسفند پخش شد؛ دو قسمتی که بیشتر شبیه آش شله قلم کاری شده بود که از هر اتفاق و ایده یک مشت در آن ریخته‌اند! این دو قسمت که در قصه چند ماهی با قسمت‌های قبلی فصل ۶ فاصله داشت با حضور نقی در کلانتری و دستبند به دست شروع شد. هما به دلیل آنچه که در قصه گفته می‌شود نقی کرونا داشته است و با انتقال ویروس به پدر هما باعث مرگ او شده است با او قهر بود. بهبود در آسایشگاه بستری است و فهیمه فقط گاهی به او سر می‌زند که در سریال هم دیده نمی‌شود. در این دو قسمت سلسله‌ای از حوادث رخ داد که نه یک خط داستانی در قالب سینمایی دو قسمتی داشت و نه توانست پایان‌بندی برای داستان‌هایی باشد که در قسمت‌های قبلیفصل ششم باز شده بود. تنها وجه اشتراک همین بود که شخصیت‌های «پایتخت» هر کدام یک باره با اتفاقاتی مواجه شدند که در یک قسمت شروع و در قسمت بعدی تمام شد! شوخی‌های سریال مثل بازگشت به گذشته، شیاف خوردن ارسطو و حتی درام‌هایی چون شفای یک باره پاهای بهتاش تأثیر چندانی در روند قصه، اتفاقات و طبیعتاً روی مخاطب نداشت.

شرط توفیق «پایتخت» در فصل هفتم

حمید شاه آبادی معاون سیمای رسانه ملی که چند ماهی است در این سمت حضور دارد در نشست خبری برنامه‌های نوروزی سیما که در پایان سال برگزار شد درباره ساخت «پایتخت ۷» بیان کرده است که تصمیم برای ساخت فصل هفتم پایتخت جدی است و در ادامه تاکید کرده که محتوا و فیلمنامه برایشان بسیار مهم است.

خود سیروس مقدم هم روز گذشته در گفتگویی بیان کرد همچنان روی ویژگی‌های مثبت این دو قسمت از نگاه خود تاکید کرده و آن را پایتختی ترین پایتختی می‌داند که تاکنون ساخته است. با این حال باز هم شروطی گذاشته و بیان کرده است: «ما همیشه به دنبال قصه‌های جدید هستیم و این برند با تدبیر مدیران و تلاش تیم سازنده و درک بالای مردم قوام پیدا کرده است، اگر این سه رکن همچنان کنار هم بمانند پایتخت‌های ۷،۸،۹ و.. هم ساخته می‌شود.» شروطی که پیش از این و در پایان هر فصل روی آنها تاکید کرده است.

با این حال باید دید معاونت سیما با توجه به ضعف شدید دو قسمت پایانی «پایتخت۶در روایت، پرداخت قصه و خرده داستان‌ها همچنان بر تولید آن اصرار دارد؟ و اگر تولید آن به تخریب‌های بیشتر این برند موفق بینجامد باز هم برای ساختش هزینه‌های هنگفت را تقبل می‌کنند یا خیر؟ به هر حال کسی تردیدی ندارد که «پایتخت» برند محبوبی بود که توانست به عنوان الگویی از معرفی یک خانواده ایرانی و ملی باشد و کاراکترهایی را برای مردم به چهره‌هایی همیشه آشنا ارائه کند اما این سریال در فصل ششم با خودزنی به تخریب آنچه خود بنا کرده بود پرداخت و حتی دو قسمت پایانی هم نتوانست نقش نجات‌دهنده را برای آن ایفا کند.

پس اگر واقعاً نجات و حفظ این برند محبوب مهم است باید فیلمنامه به جد اهمیت داشته باشد نه اینکه با اضافه کردن نویسندگان به شکل فرمالیته منتهی شود.

اگر دنبال دلیل هم می‌گردید می‌توان به کامنت های آخرین پست محسن تنابنده در اینستاگرام و بازخوردهای فراوان مردم در اظهار نارضایتی از قصه و فیلمنامه سریال اشاره کرد که انتظار اثر بهتری از عوامل «پایتخت» را داشته‌اند.

شبکه یک؛ سریال «نون. خ ۳»

سریال «نون. خ ۳» از ابتدای نوروز به کارگردانی سعید آقاخانی و تهیه‌کنندگی مهدی فرجی روی آنتن شبکه یک سیما رفت. همچنین امیر وفایی نویسندگی این سریال را برعهده دارد که در فصل‌های قبلی هم حضور داشت.

البته در پایان سریال و در قسمت تیتراژ بعد از نویسنده از بهرام توکلی هم تشکر می‌شود که نشان‌دهنده همکاری این کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس با تیم نویسندگان این مجموعه داد؛ خبری که پیش از این خبرگزاری مهر آن را مخابره کرده بود اما از سوی عوامل تکذیب شد!

سریال «نون.خ» از اولین شب نوروز ۱۴۰۰ روی آنتن شبکه یک رفت و تا امروز ۷ قسمت از آن پخش شده است که طبق آمار تلوبیون حدود ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار مخاطب داشته است.

آنچه تاکنون در «نون. خ ۳» دیده‌ایم

فصل سوم سریال «نون.خ» با مراسم عروسی شیرین دختر نورالدین آغاز شد که در همان قسمت دوم خانواده‌ها درگیر ماجرای غیب شدن فریبرز خواستگار شیرین شدند. ماجرای غیب شدن و پیدا شدن فریبرز در چند قسمت طول کشید و با موقعیت‌های مختلفی از جمله بدشانسی‌های متعدد او شوخی شد. از طرف دیگر داماد دیگر نوری مهیار که نقش او را پاشا جمالی بازی می‌کند به عنوان تورلیدر فعالیت دارد و قصه‌هایی فرعی هم با حضور ژاپنی‌ها و چینی‌ها با محور او دنبال می‌شود.

همچنین در این فصل داماد دیگر نوری هم که علی صادقی نقش او را بازی می‌کند به روستا می‌آید و درحالیکه کرونا دارد به جمع این خانواده می‌پیوندد.

در همین چند قسمتی که از داستان گذشت قلاب «نون.خ» به تور مخاطب افتاده و آنها را درگیر خود کرده است. شاید یکی دو قسمت اول کمی کش آمد تا مخاطب دوباره با این خانواده همراه شود و ریتم اتفاقات کمی کند بود اما از قسمت دوم به بعد هم ریتم اتفاقات تندتر شد هم شوخی‌ها بیشتر برای مخاطب جذاب.

شوخی‌ها هم مثل دو فصل قبل هم به صورت طنازی و کنایی هم به اتفاقات روز جامعه و هم اتفاقات و شخصیت‌های جهانی می‌پردازد مثل وقتی دختران کرد نورالدین از زندگی جانی دپ یا قیافه دیوید بکهام سخن می‌گویند! از طرفی فانتزی‌هایی هم که با بدشانسی شخصیت فریبرز مثل خودکشی و صاعقه زدن به او صورت می‌گیرد بر نمک قصه افزوده است.

برگ برنده این قصه اما هنوز شخصیت‌های فرعی اما جذابی مثل «سلمان» و «روناک» هستند که حضورشان در این فصل پررنگ‌تر هم شده است و بازی‌های طبیعی‌شان حتی بیشتر از بازیگران چهره تری مثل علی صادقی یا کاراکترهایی مثل پاشا جمالی به چشم آمده است. در این فصل یدالله شادمانی هم در نقش شوهر خواهر نوری به قصه اضافه شده که حضور او هم به طنازی‌های قصه کمک کرده است.

شرط توفیق «نون. خ ۳» در ادامه راه

این فصل از سریال «نون.خ» قرار بود روی گیاهان دارویی و معدن متمرکز شود. گیاهان دارویی نه به شکل یک خط داستانی پررنگ اما به صورت خرده قصه‌هایی مطرح شده است. معدن طلا نیز ماجرایی است که کم کم قصه دارد به آن ورود پیدا می‌کند و شاید لازم است قصه برای ورود به داستان اصلی کمی تندتر جلو برود.

یکی از ویژگی‌های فصل دوم سریال این بود که در کنار قصه اصلی که کردهای منطقه با زلزله رو به رو شده بودند موقعیت‌ها، شوخی‌ها و دعواها و خرده داستان‌ها را می‌دیدم. در این فصل قصه هنوز وارد داستان اصلی نشده و یک شرط توفیق سریال می‌تواند همین قصه‌ای باشد که در ادامه هرچقدر کشش و جذابیت آن بیشتر باشد بیشتر مخاطبش را جذب خواهد کرد. از دیگر قصه‌های روز هم کروناست که این سریال آن را به تصویر کشیده است و بازیگران حین یک کار ماسک دارند.

«نون.خ» در همین قسمت‌هایی که پخش شده، کم توفیق به دست نیاورده و مخاطبش را راضی کرده است با این حال این مجموعه دارد به یک برند محبوب با کاراکترهای غیرمعروف تبدیل می‌شود و همین حساسیت و وسواس روی قصه‌ها و شوخی‌های بکر را شوخی می‌کند که می‌تواند این جایگاه را تا جلو رفتن برای یک اثر پرمخاطب چند فصلی محفوظ نگه دارد.

شبکه دو؛ سریال «هم بازی»

سریال «هم بازی» به کارگردانی سروش محمدزاده و تهیه کنندگی نوید محمودی ساخته شده است. این اولین سریال سروش محمدزاده در تلویزیون است و نویسندگی آن را وحید حسن زاده و مریم اسمی خانی به صورت مشترک به عهده داشته‌اند.

این مجموعه از چند روز قبل از نوروز روی آنتن شبکه دو سیما رفت و این شانس را داشت که مخاطبش را زودتر پیدا کند.

تاکنون ۱۰ قسمت از این سریال از شبکه دو سیما پخش شده است که مخاطب کمتری نسبت به شبکه یک و سه دارد و حدود ۶۵۰ هزار مخاطب دارد.

آنچه تاکنون در «هم‌بازی» دیده‌ایم

«هم بازی» یک سریال ملودرام است که محور آن را جوانان و روابط شأن تشکیل می‌دهند که دو شخصیت اصلی سریال، مهران با بازی حسین مهری و لیلا با بازی دیبا زاهدی که با هم فامیل هستند، قرار است به اصرار پدربزرگشان با یکدیگر ازدواج کنند البته در همین قسمت‌های که روی آنتن رفته است مشخص می‌شود مهران شخص دیگری به نام آوا را دوست دارد و حتی از او خواستگاری هم می‌کند.

لیلا هم در شرکتی کار می‌کند که رئیس آن بهروز با بازی کامران تفتی است و اگرچه او هم دخترخاله‌ای به نام نوشین دارد که دوستش دارد با این حال تمایل چندانی به نوشین ندارد.

«هم بازی» جز معرفی این روابط نکته ویژه دیگری را تاکنون عرضه نکرده است. در نمایش خود روابط هم چه عاشقانه‌اش که بین مهران و آوا برقرار است و چه عدم علاقه‌ای که بین او و لیلا وجود دارد درام درگیر کننده‌ای برای مخاطب ایجاد نکرده است و درواقع با اینکه یک سریال عاشقانه است اما عشق مهران به آوا گیج و گنگ است و ارتباط کلامی یا حسی خاصی بین آنها رخ نمی‌دهد. این سریال حتی یک گام از خود آثار قبلی نوید محمودی که به همراه برادرش جمشید محمودی ساخته می‌شد عقب تر است.

اتفاقات به کندی رخ می‌دهد و لیلا و مهران هنوز نتوانسته‌اند پدربزرگ را قانع کنند تا به او بگویند که هیچیک علاقه‌ای به هم ندارند.

شرط توفیق «هم‌بازی» در ادامه راه

سریال «هم بازی» در همان قسمت‌های اول ایده‌اش را مطرح کرد و از این پس چالش این سریال و اجبار خانواده به ازدواج دختر و پسری که به هم علاقه ندارند اگر بیشتر از چند قسمت طول بکشد به مثابه کشدار شدن قصه است.

مخاطب هم می‌داند که دختر و پسر امروزی حاضر نیستند به خاطر یک زمین که قرار است پدربزرگ بعد از عروسی به آنها کادو بدهد بپذیرند که با هم ازدواج کنند به ویژه که هیچیک در شرایط تنگنای اقتصادی قرار ندارند. برای مهران موقعیت ویژه‌ای قرار دارد که از طرف پدر آوا کاملاً تأمین است و لیلا هم دختر کارآفرینی است که قاعدتاً نباید یک زمین دل ببندد بنابراین قصه تا اینجا نکته‌ای نداشته است که بخواهد او را درگیر خود کند و اتفاقاً سریال باید زودتر از اینها وارد قصه‌های جدیدتری می‌شد یا برگ جدیدی از این روابط رو می‌کرد.

سریال‌های ملودرام یا پرداختی جدید نسبت به یک عاشقانه دارند یا اتفاقات مختلفی برای دو طرف رابطه رخ می‌دهد با این حال در این سریال هنوز هیچیک از اینها به وجود نیامده است. مخصوصاً که در این سریال چندین رابطه اصلی و فرعی وجود دارد که گاهی گریزی به هر یک زده می‌شود و دیگر مخاطب نمی‌تواند با فرعی‌ترها مثل خواستگاری احمد از روشنا دختری که قرار است به کابل بازگردد ارتباط برقرار کند.

شبکه سه؛ سریال «گاندو ۲»

سریال «گاندو ۲» به کارگردانی جواد افشار و نویسندگی آرش قادری روانه آنتن نوروزی شبکه سه شده است. همین تیم با همراهی مجتبی امینی تهیه کننده و بازیگران ثابت سریال فصل اول را هم در حدود ۲ سال پیش ساختند که با استقبال زیادی از طرف مخاطبان نسبت به یک سریال امنیتی و جاسوسی رو به رو شد.

حاشیه‌ها و فشارهایی که این سریال در فصل اول در زمان پخش و بعد از آن برایش پیش آمد باعث شد فصل دوم در سکوت خبری کلید بخورد و حتی تا چند روز مانده به نوروز ۱۴۰۰ کسی نداند که قرار است این مجموعه در این ایام روی آنتن شبکه سه برود.

تاکنون ۷ قسمت از این سریال در شبکه پربیننده سه پخش شده است و حدود ۲ میلیون ۳۵۰ هزار مخاطب داشته است.

آنچه تاکنون در «گاندو ۲» دیده‌ایم

فصل اول «گاندو» با قصه فرود آوردن اجباری هواپیمای یک آقازاده کله گنده که از قضا مفسد اقتصادی هم هست به یکی از پربیننده‌ترین قسمت‌های سریال تبدیل شد. همین شیوه برای درگیری و غافلگیری مخاطب در فصل دوم هم ارائه شد و ماجرای این فصل با یکی از پرونده‌های جنجالی امنیتی و سیاسی آغاز شد. اولین سکانس‌های سریال با حرکت تویوتاهای بیابانگرد در جاده شروع شد و فردی را نشان می‌داد که با چشم بند و دستبند به دست در ماشین قرار داده شده است.

بعد از کمی صحرا و بیابان گردی این فرد به هلی کوپترهای نظامی منتقل شد و پس از چند وسیله نقلیه در نهایت با خودروهای شخصی و با تدابیر ویژه امنیتی به تهران رسید. تدابیر ویژه‌ای که از چشم بند و ویدئویی که پیش از این از روح الله زم دیده شده بود همانندسازی با نحوه دستگیری او برای مخاطب تداعی شد.

بعد از این پرونده البته سریال «گاندو» وارد پرونده‌های بعدی شد و هر چند روز یک بار به یک پرونده ورود کرده است که آخرین آن توقیف نفتکش انگلیسی بوده است. نفتکش انگلیسی که در تابستان سال ۹۸ توسط سپاه توقیف شد خلاف قوانین و مقررات دریانوردی به سمت آب‌های خلیج فارس حرکت کرده بود. این نفتکش و ملوانان آن در سکانسی از سریال حضور دارند و با همان شخصیت‌های واقعی این صحنه بازسازی شده است.

سریال «گاندو» در قسمت اول ورود خوبی داشت و با توجه به مخاطبی که این سریال را در فصل قبل دنبال می‌کرد اولین قسمت آن با بیش از ۶۰۰ هزار مخاطب توانست شروع موفقیت آمیزی را تجربه کند.

شرط توفیق «گاندو ۲» در ادامه راه

«گاندو» تا کنون مسیر استانداردی را در ساختار و قصه جلو رفته است. در همین چند قسمت هم چند عملیات امنیتی نمایش داده است و هم قصه با چند پرونده موازی و همزمان جلو رفته است؛ از قصه پرونده روح الله زم تا نفتکش امنیتی و حالا پرداختن به جاسوسی که به عنوان مشاور رسانه‌ای در تیم مذاکره هسته‌ای مشغول کار است ظاهراً این همان قصه اصلی است که سریال قرار است محور قرار دهد و باید همچون پرونده جیسون رضائیان منتظر اتفاقاتی حاشیه‌ای و جنجالی بود.

فاصله گرفتن از برخی دیالوگ‌ها و موقعیت‌های شعاری که کارکردی در پیشرفت دراماتیک قصه اصلی ندارند، می‌تواند یکی از مهمترین برگ‌برنده‌های سریال در نیمه دوم مسیر خود برای جذب مخاطب بیشتر باشد.

پرداخت به پرونده‌های امنیتی و جاسوسی مخاطبی جدی دارد که با رصدی دقیق‌تر از یک سریال کمدی یا ملودرام اثر را تحلیل می‌کند. از متن و فرامتنی که مورد نظر سریال است تا ساختار کارهای امنیتی و حتی تطبیق آنها با آثار روز و یک نکته که معمولاً در این سریال‌ها باید به آنها اهتمام شود همین واکاوی و نزدیکی اتفاقات دراماتیزه شده به پرونده‌هایی است که سراغش می‌روند، نکته‌ای که «گاندو» توانسته تا حدودی موفق هم عمل کند.

شبکه پنج؛ سریال «نوروز رنگی»

«نوروز رنگی» به کارگردانی و نویسندگی علیرضا مسعودی ساخته شده است و هر شب از شبکه پنج سیما ساخته می‌شود و این سریال هم مثل «نون.خ» کمتر بازیگر چهره دارد.

این دومین سریال مسعودی در مقام کارگردان است که با حدود ۵ قسمت پخش شده از آن و در شبکه ای که البته کمتر دیده می‌شود در تلوبیون حدود ۶۵۰ هزار مخاطب دارد. آمار این سریال و «هم بازی» تقریباً به صورت برابر پیش می‌رود و باید دید در این رقابت تا یک میلیونی شدن، کدام یک پیشتاز خواهد شد.

آنچه تاکنون در «نوروز رنگی» دیده‌ایم

سریال «نوروز رنگی» در فضایی کمدی و طنز روی آنتن رفت و قصه خانواده‌ها و روابط همسایه‌های یک محله را در دهه ۶۰ نشان می‌دهد. در دوره‌ای که به تازگی تلویزیون رنگی وارد خانه‌ها شده است و حالا یکی از اهالی محله یکی از همین تلویزیون‌های رنگی خریداری کرده است و هر شب باقی همسایه‌ها برای تماشای رنگی برنامه‌ها به خانه او می‌روند.

در چند قسمتی که از این سریال روی آنتن رفت داستان بیشتر از یک قصه یک خطی روی تک موقعیت‌های طنازانه سوار بوده است.

موقعیت‌هایی که به دلیل پرداخت به دهه ۶۰ و نوستالژی‌های آن زمان مخاطب را با خود همراه هم می‌کند مثل قطعی گاه و بیگاه برق، دورهمی خانواده‌ها و همسایه‌ها در یک خانه، روابط گرم و صمیمی و شوخی‌هایی که بیشتر جواد خواجوی با نقش جواد و حمیدرضا حافظ شجری پسر تپل خانواده با نقش جعفر منشأ آنها هستند.

قیافه‌ها و گریم‌های دهه شصتی و لباس‌ها و فضای آن زمانی بیشترین دلیلی است که این چند روز مخاطبان با سریال ارتباط برقرار کرده‌اند.

شرط توفیق «نوروز رنگی» در ادامه راه

همانطور که گفته شد هنوز بعد از پنج قسمت قصه اصلی سریال مشخص نیست و بیشتر روی تک شوخی‌ها سوار بوده است. شوخی‌هایی که البته جذاب است اما با توجه به سریال‌ها، برنامه‌ها و فیلم‌های مختلفی که در این فضا ساخته می‌شود طراحی و قصه بیشتری می‌طلبد که بتواند مخاطبش را در روزهای بعد هم با خود همراه کند.

به ویژه که سریال تلاش زیادی برای فراهم کردن فضای دهه ۶۰ نداشته است و دکوری بودن فضا، رنگ سبز دیوارهای خانه … مشخص است. نماها اکثراً به یک قاب کوچک منحصر می‌شود و شاید به ندرت یک فضای لانگ شات ببینیم که بتوان یک کوچه، خیابان، مغازه یا فضای بزرگ در تاریخ دهه ۶۰ دید. اگرچه که تولید، لوکیشن و معماری آن فضا سخت است اما مخاطب خیلی راحت به واقعی نبودن و دکوری بودن چنین فضایی پی می‌برد.

طراحی شوخی‌ها از همان نوستالژی‌ها فراتر نمی‌رود و بامزه بودن فرزند کوچک خانواده اگرچه یک کاراکتر جدید است که خیلی زود هم در دل مردم راه باز کرده است با این حال بدون قصه و طراحی‌های درست برای شخصیت سازی نمی‌تواند بیش از این طنازی داشته باشد.

دوبله مشهدی سریال یکی از جذابیت‌های مجموعه است که فارغ از یک سریال آپارتمانی به آن تنوع شنوایی بخشیده است و بر مفرح بودن کار افزوده است. اگرچه که در همین فضا باز هم نکته‌هایی نسبت به کاراکترها وجود دارد مثل رابعه اسکویی به عنوان همسر تهرانی یک مرد مشهدی فرزندانی دارد که لهجه مشهدی را خیلی غلیظ استفاده می‌کنند. درحالیکه کمتر در واقعیت می‌تواند این چنین باشد مثل هما در سریال «پایتخت» که فرزندانش هم مثل او لهجه ندارند.

  • بیشتر بخوانید:
  • پرونده کدام جاسوس در «گاندو ۲» نمایش داده می‌شود؟
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *