تبلیغ و ترویج نگرشهای سنتگرایانه از سوی پوتین در روسیه
- با ترسیم نمودار تحول نگرش روسیۀ پساشوروی به ایران، جابه جاییهایی با شدت نوسان گسترده قابل مشاهده است که در یک سوی آن، ایران به مثابه «متحدی مطمئن و قابل اتکا در منطقه و جهان» و «متحدی در برابر دشمان مشترک» و در سوی دیگر به عنوان «تهدید جنوبی و به منزله ابزاری برای تنظیم روابط با غرب» مورد شناسایی قرار گرفته است.
یکی از جلوههای عملی این نوسان، در ارائه دو رای متفاوت و مهم در شورای امنیت سازمان ملل متحد در قبال ایران مشاهده میشود، مخالفت و وتوی قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت در ۲۶ فوریه ۲۰۱۸ و موافقت و رای به قطعنامه ضد ایرانی ۱۹۲۹ در ۹ ژوئن ۲۰۱۰ است.
«ایران در هندسه سیاست خارجی روسیه» عنوان کتابی به قلم محمد شاد است که وی در این اثر کوشیده است تصویری منطبق با واقعیت، از نحوه سیاستگذاری خارجی روسیه در مقابل ایران و عناصر دخیل در شکلگیری این سیاستها ارائه دهد. در نظر دارد هر روز برشی از این کتاب را با خوانندگان خود به اشتراک بگذارد.
«شما وقتی به زیر بنای برخی عقاید امروزین پوتین نظر کنید میبینید که بسیاری از آنها برآمده از آن چیزی است که من آن را اوراسیانیسم میدانم. او مشاوری دارد که نگاهش به سوی اوولا و دیگر نویسندگان قرن بیستم است که طرفداران واقعی حرکت سنتگرایی هستند، سنتگرایی که یکی از اشکال آن در فاشیسم ایتالیایی گسترده شد. مسیحیان در غرب واقعا باید نگاه کنند که پوتین در مورد سنتگرایزی چه میگوید: مخصوصا اینکه چگونه زیربنایی برای ناسیونالیسم میشود و از آن حمایت میکند. همان کسانی که در اروپا نگرش پان اروپایی به اتحادیه ندارند و کسانی که در آمریکا اعتقادی به دولت متمرکز شده ندارند.»
بنن ضمن اینکه اعلام میکنمد نمیخواهد از پوتین و حکومتش دفاع کند، از گرایشهای سنتگرایانه او در جهت احیای سنتیهای ک ۹ هن و اصولگرایی مذهبیاش ابراز شگفتی میکند و در همان سخنان اجلاسیه واتیکان به نفوذ تفکر سنتگرایانه پوتین در ایالات متحده اشاره میکند. پوتین بسیار هوشمند است و شخصیت جالبی دارد. من نقش بسیار قدرتمند پیام او را در مورد ارزشهای سنتی در نزد محافظهکاران اجتماعی ایالات متحده آمریکا مشاهده میکنم.
گرایشهای سنتگرایانه بنن و دوگین ریشه اصلی اشارات آنها به آرائه اوولاست. جانفرانکو د توریس، زندگینامه نویس و مدیر بنیاد اوولاد میگوید: «این اولین بار است که یک یاز مشاورین رییس جمهور آمریکا اوولا را میشناسد، و یا احتمالا بنیان فکری سنتگرا دارد. اگر بنن چنین عقایدی داشته باشد. باید ببینیم چه تاثیر بر سیاستهای ترامپ میگذارد.
در مقالهای با عنوان «راهنمای راست آلترناتیو برای جناح محافظهکار» که در مارس در وبسایت بریت بارت در دوره مدیریت بنن منتشر شد. اوولا در زمه متفکرانی قرار داده شده که سرنخ جنبش راست آلترناتیو را میشد در نوشتههایش یافت. مقاله مزبور با همکاری مایلو بناپولس و مروج عقیدتی جناح راست نوشته نوشته شده بود که در میان محافظهکاران دانشگاهی طرفداران زیادی دارد. شایان توجه است که شخص ترامپ پس از اعتراض شدید تظاهرکنندگان به برنامه سخنرانی بناپولس در دانشگاه برکلی کالیفرنیا، از او به عنوان نماد آزادی بیان دفاع کرد.
دوگین نیز نگرش مثبتی به اوولا دارد و محترمانه از او با نام «بارون ایتالیایی» یاد میکند و از آراء او در کتاب انقلاب محافظهکاری خود الها گرته است. دوگین خود یکی از نوشتههای اوولا به نام امبریالیسم ملحد را در سال ۱۹۸۱ به روسی از ترجمه و منتشر کرد.
در حال حاضر پوتین همچنان نگرشهای سنتگرایانه را در روسیه تبلیغ و ترویج میکند و میگوید امروز ما به استراتژی جدیدی برای هویتمان در دنیای تغییرات شتابده نیاز داریم و دنیایی که یبش از حد باز، شفاف و به صورت متقابلی وابسته شده است. کشورهای اوروآتلانتیک بحران هویت دارند. زیرا ریشهها و سنتهای خود کنار زدهاند. آنها اصول اخلاقی و تمامی هویتهای سنتی خود را انکار کدهاند، سنتهای ملی، فرهنگی، دینی و حتی جنسی...»
به گفته پژوهشگران تکیه پوتین به بازگشت به ارزشهای سنتی و فراخوان تمامی اقوام و ملل غربی برای احیای این ازشهاف منبعث از نگشر محافظهکارانه و سنتگرایانه وی است.
علاوه بر مقوله سنتگرایی، مسئله شورش علیه ساختارهای برخاسته از نظم لیبرال سرمایهداری نیز از دیگر فصول اشتراک است بنن خود اندیشههای ضدساختاری دارد و عنوان میکند که لنین مترصد تخریب نهاد دولت بود؛ این هدف من نیز هست. من به دنبال تخریب هرچیزی هستم که به وجود آورنده نظم کنونی است، از جمله ساختار نخبگان حاکم در ایالات متحده آمریکا» مشابه این اندیشه در اوراسیانیسم نیز وجود داشته است، بر پایه نگرش اورسیانیستها ساختارها و نظامهیا دستساز از مدرنیته عامل اصل ظلمهای نظاممند به نوع بشر شده است و باید برچیده و جایگزین شود. شباهتهایی که در خاستگاه نظری این دو اندیشه وجود دارد به نحوی است که مایکل مک فال سفیر سابق ایالات متحده در روسیه و یکی از ضخیتهای برجسته و روسشناس در ایالات متحده میگوید «مشابه و معادل عمل ترامپ در انتصاب بنن در مقام ماشور و استراتژیست ارشد این است که پوتین در روسیه، دوگین را به مقام مشاور و استراتژیست ارشد خود منصوب کند. البته دیری نیابید که بنن با فشار نهادهای قدرت از سمت مشاورت رسمی کنار گذاشته شد. اما وی همچنان اعلام کرده که طرفداران اندیشه اولیه ترامپ است و از وی در کمپین انتخاباتی بعدی نیز حمایت خواهد کرد.
البته باید توجه داشت که این مسئله قائل به فرد و محدود به گروه ترامث نیست، نزدیکی نظری سنتگرایانه آمریکایی به سنتگرایان روس باعث شده است، محافظهکاران سنتگرا که پیش از روی کار آمدن ترامپ در ساختار قدرت حضور داشتهاند. نیز به این مقولات توجه کنند؛ برای نمونه پاتریک بیوکنن یکی از معروفترین سیاستمداران و شخصیتهای پلئوکان که مشاور ارشد سه رییس جمهور در ایالات متحده آمریکا (ریچارد نیکسون، جرالد فورد و رونالد ریگان) بوده است، در مقالهای با عوان «آیا پوتین یکی از ماست؟» در سال ۲۰۱۳ موضنعات زیر را بررسی کرده است؛ مبانی سنتگرایی، محافظهکاری و ملیگرایی پوتین و ضعفهایی که در ایالات متحده به عنوان یک قدرت مدرن و سکولار وجود دارد و بر اثر بیتوجهی به این آموزهها گرفتار آنها شده است. بیوکنن در برخی تقریرات دیگر نیز مسکو را تحسین و اذعان میکند که در بسیاری از موارد، روسیه درست و ایالات متحده آمریکا نادرست عمل میکند.
از منظر اوراسیانیسم و پالئوکانسرواتیسم، عملیات حذف خرده فرهنگها، ملیتها، قومیتها، مذهبها، نظام خانواده و در یک کلمه «سنتها» در پروژه جهانی سازی عینیت یافته است، از نگاه اوراسیانیستها، نظریات ضد جهانیسازی و مدفاع بازگشت به سنت در هر کجای جهان که فرصت طرح بیایند. منادی آزادی و سعادتاند و ناگزیر دارای قرابت فکری با اوراسیانیسم خواهند بود.
با تقویت شعارهای ضد جهانی سازی و ضد جهانی شدن در انتخابات ریاست جمهوری ایالت متحده آمریکا در سال ۲۰۱۶، امیدهای اوراسیانیستهای روس برای روی کار آمدن عناصر ضد سیستم در داخل ایالات متحده آمریکا افزایش یافت. ترامپ در ژوئن ۲۰۱۶ به صراحت اظهار کرده بود که امروز مردمان ایالات متحده در معرض انتخابات یکی از این دو هستند. آمریکاگرایی یا جهانی شدن. او عنوان میداشت که تمامی مفاسد در این شکور ناشی از تقید به هنجاری جهانگرایانه، لیبرال و هژمونیک برای حفظ نقش کارفرمایی در پروژه جهانی شدن است.
آمریکا به جای هزینه و زمان در این قالب باید به درون خود بازگردد. ترامپ از برگزیت حمایت کرد و شعارهایش شباهت زیادی به شعارهای مارین لوپن، نایجل فاراژ و فراوکه که پتری در اروپا داشت. ترامپ اظهار میکرد که آمریکا در احاظه نغمه فاش جهانی شدن قرار نخواهد داد.
بسامدسنجی واژگان او در سخنرانیهایش نشان از قرابت نظری با اندیشههای هم قطاران اروپاییاش دارد؛ به نحوی که برخی تمایز چندانی میان بعضی نطقهای انتخاباتی او و نطقهای انتخاباتی مارین لوبن در فرانسه قائل نیستند. برای مثال او میگوید:
«شغل، درآمد و امنیت کارگران آمریکا باید همواره در بالاترین اولویتها قرار داشته باشد. آمریکا باید نخست به مسائل خود بیندیشد و سپس به دوستان و همراهان و حتی دشمنانش ما پیش از این نخواهیم گذاشت که کشور در احاطه نغمه ناکوک جهانی شدن قرار داشته باشد. من به اتحادیههای بینالمللی مشکوکام... اتحادیههایی که به آنها متصلایم، اولویت بودن آمریکا را تنزل دادهاند... ما باید شغلها را برای کارگران آمریکایی احیا کنیم. ملت آمریکا مهمترند. من با نفتا و پیمان همکاریهای ترنس پاسیفیک به شدت مخالفام...
آلکس جونز، مجری راستگرا و جنجالی برنامه اینفووار که از مدافعان سرسخت ترامپ در عرصه انتخابات بود، به وسیله دوگین به مصاحبه در تلویزیون دولتی روسیه دعوت شد. او نکات مهمی را در خصوص مبازه با ساختار ارائه کرد. در این مصاحبه تلویزیونی در خصوص انتخابات ترامپ اظهار داشت «دوره ضدیت باآمریکا به اتمام رسیده است» امروز مردم آزاد آمریکا، مردم آزاد روسیه همه کسانی که مخالفن جهانی شدن در سرتاسر جهان هستند. باید جهانی نو با معماری جدید بسازند».
از منظر دوگین، با روی کار آمدن جریانی در آمریکا اساساً با موضوع جهانی شدن و هژمونی طلبی مخالف است، منطق اصلی تقابل روسیه با آمریکا سالبه به انتفاء موضوع خواهد بود، روسیه باید بکوشد که آمریکای ترامپ را در راستای مواجهه با اروپا جذب کند. از نظر او، آمریکا نه تنها از این پس دشمن روسیه قلمداد نمیشود، بلکه میتواند دوست بالقوه روسیه نیز باشد. این اتحاد برای مقابله با ساختارهای غالب کنونی در اروپا و روی کار آوردن عناصری که از تئوریک مخالف با ایدئولوژی اروپای واحد و شعارهای هژمونی گرایانه هستند، باید شکل بگیرد. به گفته دوگین، ترامپ چهرهای است که در صورت وفاداری عملی به هسته نظریاتش، مبانی اندیشهای و نظری آمریکای بینالمللگرا و توسعهطلب را تغییر خواهد داد. او شعارهای ترامپ را نقطه پایانی برای رویای جهان آمریکایی و جهانیسازی ارزشهای لیبرال و نقطه آغازی برای بازگشت و سنت قلمداد کرد.