نقدی بر فیلم «منگی» ساخته رسول کاهانی
- رسول كاهانی در فیلم «منگی» همان مسیری را در سینما طی میكند كه پیشتر در تئاتر آزموده است. یعنی روایت كردن وضعیت بحرانی شخصیتهایی كه چشماندازی برای رهایی خود نمییابند اما به هر حال از تلاش كردن هم برای نیل به مقصود دست برنمیكشند.
كاهانی به میانجی فرم، بحران مابین آدمها را شدت میبخشد و از طریق تكرار، زمان جاری و ساری میان شخصیتها را كشدار میكند. گویی با امر سپری نشده مواجه هستیم كه قرار نیست ما را رها كند. فیلم «منگی» یادآور اجراهای تئاتری كاهانی است. فیالمثل طلاق گرفتن خواهر و تلاش برادر بزرگتر برای بازپسگیری جهیزیه و میراث خانوادگی، یادآور نمایش «تحتتاثیر» است و خردهروایتها در باب ساخت و ساز مسكن یادآور نمایش «شربت سینه». گویا منگی در ابتدا برای تئاتر نوشته شده و بعدها بنابر ضرورت به فیلمنامه تبدیل شده است. اما هر چه باشد میتوان همان دغدغههای تئاتری كاهانی را در فیلم منگی هم مشاهده كرد. یعنی بحران اقتصادی كه روابط آدمها را دستخوش تلاطم كرده و به زوال اخلاقِ جامعه شدت میبخشد تا منزلت آدمها در معرض فرسایش قرار گیرد.
در فیلم منگی با شبكهای از بحرانها روبهرو هستیم كه منافع شخصیتها را به یكدیگر پیوند میزند و گاه آنان را مقابل یكدیگر قرار میدهد. همه به درجاتی خطاكار هستند و پنهانكاری و دروغ، تنظیمگر مناسبات و راهی برای عبور از سختیها. داستان منگی در رابطه با زوجی است در آستانه طلاق و جدایی. زن بعد از مدتها توانسته آدرس محل اختفای شوهر خویش را بیابد و برای تعیین تكلیف زندگی مشترك، به همراه برادر بزرگتر به ویلایی در شمال كشور مراجعه كند تا شاید تكلیف زندگیاش روشن شود.
رسول كاهانی از طریق فرم این بحرانی شدن روابط و مناسبات را موكد میكند. فیلمبرداری پلان- سكانس، بدون قطع زمان، تمهیدی است زیباشناسانه برای بسط و گسترش دادن زمان. دوربین مدام مابین فضا و مكان در حركت است تا همان ده الی بیست دقیقه پرالتهاب را به زمانی در حدود 82 دقیقه برساند. بیشك حوادث، دیالوگها و كنشها در این مدت حدودا نود دقیقهای تغییر نمیكند اما به نمایش گذاشتن یك صحنه از زوایای مختلف، این توان را دارد كه نگاه خیره تماشاگران را به فراز و فرود یك واقعه بدوزد. نوعی رویكرد پدیدارشناختی به زندگی روزمره از منظرهای گوناگون كه به تدریج با افشا شدن رازها و پنهانكاریها، تماشاگران را واجد این امكان اخلاقی میكند كه به قضاوت در باب كنشورزی و عاملیت افراد بنشینند.
منگی از همان نقطه كه آغاز میشود به پایان میرسد؛ گویی این دقایق پرالتهاب هیچگاه سپری نخواهند شد و تنها میشود از منظرهای مختلف به تماشایش نشست. یك دایره بسته بدون امكان خروج كه محدودیتهای تولید و پخش به آن حد زده و مهارش كرده است كه شاید توهمی از به پایان رسیدن را برساند.
شیوه مادی تولید فیلم منگی به نسبت مقتصدانه است و قابلیت انعطاف بالایی دارد. بازیگرانی كه از عرصه تئاتر در این فیلم حضور یافتهاند به خوبی از پس نقشهای مختلف برآمده و در آینده میتوانند سینمای بدنه را یاری برسانند. كاهانی به مانند شهرام مكری از طریق فرم میخواهد جهان مطلوب خویش را بسازد اما سینمای او همچنان به تجربهورزیهای تئاتری او وامدار است. كاهانی در قصهگویی توانا است، این را میتوان از اجراهایی كه در تئاتر داشته فهمید. او از تكنیكهای سینمایی برای از كار انداختن منطق بازنمایی در تولیدات تئاتری بسیار بهره برده است. بنابراین بازی كردن با زمان در منگی شاید آن جسارت تئاتری را برای او به ارمغان نیاورد. از این منظر شاید بهتر آن باشد كه در كارگردانی سینما، فرمهای نوین را بهكار بندد و از بداعت و نابهنگامی نهراسد. به هر حال سینما روایت بحران است و تمنای غلبه بر آن. منگی نگاهی است به یك اجتماع كوچك انسانی گرفتار بحران. موقعیتهای تعینناپذیر كه در آن افراد توان آن را ندارند كه جایگاهشان را به دست آورند. شاید تنها كنش حقیقتا اخلاقی را آزاده به اجرا میگذارد: علیه دروغها و تحقیرها موضع گرفتن و ترك این خانه و یحتمل به دنیا آوردن كودكی كه در راه است.