صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

نقدی بر فیلم «منگی» ساخته رسول کاهانی

۰۹ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۳:۱۲:۵۹
کد خبر: ۷۱۰۹۵۸
منگی از همان نقطه كه آغاز می‌شود به پایان می‌رسد؛ گویی این دقایق پرالتهاب هیچ‌گاه سپری نخواهند شد و تنها می‌شود از منظرهای مختلف به تماشایش نشست. یك دایره بسته بدون امكان خروج كه محدودیت‌های تولید و پخش به آن حد زده و مهارش كرده است كه شاید توهمی از به پایان رسیدن را برساند.

- رسول كاهانی در فیلم «منگی» همان مسیری را در سینما طی می‌كند كه پیش‌تر در تئاتر آزموده است. یعنی روایت كردن وضعیت بحرانی شخصیت‌هایی كه چشم‌اندازی برای رهایی خود نمی‌یابند اما به هر حال از تلاش ‌كردن هم برای نیل به مقصود دست برنمی‌‌كشند.

كاهانی به میانجی فرم، بحران مابین آدم‌ها را شدت می‌بخشد و از طریق تكرار، زمان جاری و ساری میان شخصیت‌ها را كش‌دار می‌كند. گویی با امر سپری نشده مواجه هستیم كه قرار نیست ما را رها كند. فیلم «منگی» یادآور اجراهای تئاتری كاهانی است. فی‌المثل طلاق گرفتن خواهر و تلاش برادر بزرگ‌تر برای بازپس‌گیری جهیزیه و میراث خانوادگی، یادآور نمایش «تحت‌تاثیر» است و خرده‌روایت‌ها در باب ساخت و ساز مسكن یادآور نمایش «شربت سینه». گویا منگی در ابتدا برای تئاتر نوشته شده و بعدها بنابر ضرورت به فیلمنامه تبدیل شده است. اما هر چه باشد می‌توان همان دغدغه‌های تئاتری كاهانی را در فیلم منگی هم مشاهده كرد. یعنی بحران اقتصادی كه روابط آدم‌ها را دستخوش تلاطم كرده و به زوال اخلاقِ جامعه شدت می‌بخشد تا منزلت آدم‌ها در معرض فرسایش قرار گیرد.

در فیلم منگی با شبكه‌ای از بحران‌ها روبه‌رو هستیم كه منافع شخصیت‌ها را به یكدیگر پیوند می‌زند و گاه آنان را مقابل یكدیگر قرار می‌دهد. همه به درجاتی خطاكار هستند و پنهان‌كاری و دروغ، تنظیم‌گر مناسبات و راهی برای عبور از سختی‌ها.   داستان منگی در رابطه با زوجی است در آستانه طلاق و جدایی. زن بعد از مدت‌ها توانسته آدرس محل اختفای شوهر خویش را بیابد و برای تعیین تكلیف زندگی‌ مشترك، به همراه برادر بزرگ‌تر به ویلایی در شمال كشور مراجعه كند تا شاید تكلیف زندگی‌اش روشن شود.

منگی از همان نقطه كه آغاز می‌شود به پایان می‌رسد؛ گویی این دقایق پرالتهاب هیچ‌گاه سپری نخواهند شد و تنها می‌شود از منظرهای مختلف به تماشایش نشست. یك دایره بسته بدون امكان خروج كه محدودیت‌های تولید و پخش به آن حد زده و مهارش كرده است كه شاید توهمی از به پایان رسیدن را برساند.
 
اما تركیب بحران‌ها و آشكار شدن گاه و بیگاه پنهان‌كاری‌ها، شیرازه امور را از هم می‌پاشاند و موجب اختلافات و ائتلاف‌های تازه می‌شود؛ گویی همه در حالت منگی و كرختی  هستند و ناتوان از تمشیت امور.   كاهانی تنها به طلاق این زوج بسنده نمی‌كند و نشان می‌دهد كه چگونه تمامی شخصیت‌ها با خبط و خطاهای‌شان در شكل‌گیری این وضعیت نابهنجار سهیم بوده‌اند. فی‌المثل به یاد بیاوریم كه زن و شوهر بی‌آنكه نسبت خویش را با زندگی زناشویی روشن كرده باشند، وارد رابطه‌ای پنهانی با كسی دیگر شده‌‌اند. مرد در غیاب همسر، زنی جوان به نام آزاده را صیغه كرده و با مشاركت دوست خود، در پی ساخت‌وساز قطعه زمین او است. با آنكه آزاده از این مرد باردار شده اما مرد حاضر نیست این واقعیت را به همسر خویش اعلام كند. زن هم در این مدت با پسر عمویش كه روزگاری خواستگارش بوده، وارد رابطه‌ای عاطفی شده و این قضیه را از همه پنهان كرده است. بنابراین شبكه‌ای از پنهان‌كاری‌ها به بحرانی دامن زده است كه اخلاقیات را هدف قرار داده و از یك منظر جزو به كل، نشانگر زوال عمومی مردمان جامعه است.

 رسول كاهانی از طریق فرم این بحرانی شدن روابط و مناسبات را موكد می‌كند. فیلمبرداری پلان- سكانس، بدون قطع زمان، تمهیدی است زیباشناسانه برای بسط و گسترش دادن زمان. دوربین مدام مابین فضا و مكان‌ در حركت است تا همان ده الی بیست دقیقه‌ پرالتهاب را به زمانی در حدود 82 دقیقه برساند. بی‌شك حوادث، دیالوگ‌ها و كنش‌ها در این مدت حدودا نود دقیقه‌ای تغییر نمی‌كند اما به نمایش گذاشتن یك صحنه از زوایای مختلف، این توان را دارد كه نگاه خیره تماشاگران را به فراز و فرود یك واقعه بدوزد. نوعی رویكرد پدیدارشناختی به زندگی روزمره از منظرهای گوناگون كه به تدریج با افشا شدن رازها و پنهان‌كاری‌ها، تماشاگران را واجد این امكان اخلاقی می‌كند كه به قضاوت در باب كنش‌ورزی و عاملیت افراد بنشینند.

منگی از همان نقطه كه آغاز می‌شود به پایان می‌رسد؛ گویی این دقایق پرالتهاب هیچ‌گاه سپری نخواهند شد و تنها می‌شود از منظرهای مختلف به تماشایش نشست. یك دایره بسته بدون امكان خروج كه محدودیت‌های تولید و پخش به آن حد زده و مهارش كرده است كه شاید توهمی از به پایان رسیدن را برساند. 

شیوه مادی تولید فیلم منگی به نسبت مقتصدانه است و قابلیت انعطاف بالایی دارد. بازیگرانی كه از عرصه تئاتر در این فیلم حضور یافته‌اند به خوبی از پس نقش‌های مختلف برآمده و در آینده می‌توانند سینمای بدنه را یاری برسانند. كاهانی به مانند شهرام مكری از طریق فرم می‌خواهد جهان مطلوب خویش را بسازد اما سینمای او همچنان به تجربه‌ورزی‌های تئاتری او وامدار است. كاهانی در قصه‌گویی توانا است، این را می‌توان از اجراهایی كه در تئاتر داشته فهمید. او از تكنیك‌های سینمایی برای از كار انداختن منطق بازنمایی در تولیدات تئاتری بسیار بهره برده است. بنابراین بازی كردن با زمان در منگی شاید آن جسارت تئاتری را برای او به ارمغان نیاورد. از این منظر شاید بهتر آن باشد كه در كارگردانی سینما، فرم‌های نوین را به‌كار بندد و از بداعت و نابهنگامی نهراسد. به هر حال سینما روایت بحران است و تمنای غلبه بر آن. منگی نگاهی است به یك اجتماع كوچك انسانی گرفتار بحران. موقعیت‌های تعین‌ناپذیر كه در آن افراد توان آن را ندارند كه جایگاه‌شان را به دست آورند. شاید تنها كنش حقیقتا اخلاقی را آزاده به اجرا می‌گذارد: علیه دروغ‌ها و تحقیرها موضع گرفتن و ترك این خانه و یحتمل به دنیا آوردن كودكی كه در راه است. 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *