نگرانی تاریخی آمریکا از تعمیق روابط روسیه با ایران
آمریکا همواره درباره سطح، نوع و دامنه رابطه روسیه با ایران احساس خطر میکند؛ از اینروست که مشاهده میشود حتی در دوره حاکمیت متحدان آمریکا در روسیه (اوروآتلانتیستها) این مسئله همچنان تحت رصد قرار دارد و علیرغم انعقاد ضدایرانیترین موافقتنامه در دوره روسیه پاشوروری، باز هم طرف آمریکایی از سوی مجامع سیاستگذاری داخل آمریکا متهم به اهمالکاری در این خصوص میشود.
- با ترسیم نمودار تحول نگرش روسیۀ پساشوروی به ایران، جابه جاییهایی با شدت نوسان گسترده قابل مشاهده است که در یک سوی آن، ایران به مثابه «متحدی مطمئن و قابل اتکا در منطقه و جهان» و «متحدی در برابر دشمان مشترک» و در سوی دیگر به عنوان «تهدید جنوبی و به منزله ابزاری برای تنظیم روابط با غرب» مورد شناسایی قرار گرفته است.
یکی از جلوههای عملی این نوسان، در ارائه دو رای متفاوت و مهم در شورای امنیت سازمان ملل متحد در قبال ایران مشاهده میشود، مخالفت و وتوی قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت در ۲۶ فوریه ۲۰۱۸ و موافقت و رای به قطعنامه ضد ایرانی ۱۹۲۹ در ۹ ژوئن ۲۰۱۰ است.
«ایران در هندسه سیاست خارجی روسیه» عنوان کتابی به قلم محمد شاد است که وی در این اثر کوشیده است تصویری منطبق با واقعیت، از نحوه سیاستگذاری خارجی روسیه در مقابل ایران و عناصر دخیل در شکلگیری این سیاستها ارائه دهد. در نظر دارد هر روز برشی از این کتاب را با خوانندگان خود به اشتراک بگذارد.
یکی از جلوههای عملی این نوسان، در ارائه دو رای متفاوت و مهم در شورای امنیت سازمان ملل متحد در قبال ایران مشاهده میشود، مخالفت و وتوی قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت در ۲۶ فوریه ۲۰۱۸ و موافقت و رای به قطعنامه ضد ایرانی ۱۹۲۹ در ۹ ژوئن ۲۰۱۰ است.
«ایران در هندسه سیاست خارجی روسیه» عنوان کتابی به قلم محمد شاد است که وی در این اثر کوشیده است تصویری منطبق با واقعیت، از نحوه سیاستگذاری خارجی روسیه در مقابل ایران و عناصر دخیل در شکلگیری این سیاستها ارائه دهد. در نظر دارد هر روز برشی از این کتاب را با خوانندگان خود به اشتراک بگذارد.
یلتسین و تیم سیاست خارجیاش در راستای جلوگیری از ایجاد خدشه و عدم خروج از همپیمانی با ایالات متحده، به تجدیدنظر در مناسبات خود با ایران متمایل شدند و سرانجام توافقی با مفاد سری میان روسیه و آمریکا برای توقف همکاری فنی- نظامی ایران و روسیه با نام موافقتنامه «گور-چرنومردین» به امضا رسید.
بر اساس این توافقنامه، که ایران در جریان مفاید آن قرار نگرفت، اوروآتلانتیستهای روس آمریکا متعهد شدند که توافق ده ساله هستهای با ایران را که در سال ۱۹۸۹ به امضا رسیده بود، در سال ۱۹۹۹ تمدید نکنند و هیچگونه توافق جدیدی نیز در این خصوص منعقد نشود.
یلتسین با رویکار آوردن چرنومردین تلاش کرده بود انتقادات دوما را کاهش دهد؛ اما در عمل سیاستهای نزدیکی به غرب با شدت کمتری دنبال میشد.
مطابق نظر قاطبه کارشناسان در روسیه، امضای این موافقتنامه در تضاد عینی با منافع اقتصادی روسیه قرار داشت و فقط برای تداوم روابط دوستانه میان روسیه- آمریکا و جلوگیری از ایجاد خلل در آن شکل گرفته بود.
نخبگان اوروآتلانتیست در امضای این توافق عملاً مصالح خود را بر منافع کلان ترجیح دادند. با پذیرش این موافقتنامه که بعدها جنجال بسیاری را در دوما ایجاد کرد، روسیه از کسب «چهار میلیارد دلار» منفعت اقتصادی اغماض کرده بود.
این رقم در دوره مورد بحث، سهم قابل توجهی از بودجه کل سالیانه روسیه، یعنی یک دهم آن را شامل میشد (نقطه نظرهایی پیرامون خروج از موافقت نامه گور- چرنومردین، ۱۳۸۰:۲۴۳).
حتی برخی محققان روس نیز انعقاد این توافق میان روسیه و آمریکا را در دوره حکومت اوروآتلانیستها، یکی از علل اصلی ایجاد بیاعتمادی در طرف ایرانی در مقابل روسیه طی مقطع پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی برشمردهاند.
در دوره حاکمیت اوروآتلانیستها، نه تنها هیچ توافق مهم و جدیدی با ایران منعقد نشد بلکه تلاش شد چهار موافقتنامه رسمی امضا شده پیشین در سالهای ۱۹۸۹، ۱۹۹۰ و ۱۹۹۱ به صورت کامل اجرا نشود.
توافق گور- چرنومردین نشانهای از ادراک اوروآتلانتیستها در همکاری با ایران بود و وضعیت حاکم بر روابط دوجانبهای را به شدت تیره ساخت.
بر اساس این توافق، روسیه تسیلحات کمتری از آنچه در سال ۱۹۸۹ سفارش گرفته بود به ایران فروخت و عرضه این تسحیلات تا اواسط دهه ۱۹۹۰ به طور قابل ملاحظهای کاهش یافت.
انعقاد این توافقنامه میان غربگرایان روس و آمریکا به عنوان یکی از نقاط تاریک در روابط ایران و روسیه به جا مانده است و به تصریح پژوهشگران سیاست خارجی روسیه، این عمل اوروآتلانتیستها باعث شده است که نوعی بیاعتمادی همواره در خاطره مشترک نخبگان سیاست خارجی ایرانی درباره کلیت روسیه وجود داشته باشد.
سرگئی آلکسیف با برشمردن دلایل بیاعتمادی طرف ایرانی به طرف روس، اغلب موارد را به خاستگاههای تاریخی پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروری مرتبط میداند، جز موارد معدودی که صریحترین آنها انعقاد توافقنامه گور-چرنومردین در سال ۱۹۹۵ است.
دامنه روابط اوروآتلانتیستها با آمریکا ظاهراً فقط محدود به تعلق آشکار تئوریک نبود و به برخی همکاریهای پنهان پراتیک نیز رسیده بود. سری بودن توافقنامه مزبور جنجالهای زیادی را در دومای روسیه و همچنین کنگره آمریکا برانگیخت.
آکسی میتروفانوف، نماینده حزب ملی گرای لیبرال- دموکرات در دوما، طرحی را به پارلمان تقدیم که به موجب آن مقرر شد تفحصی در روابط مشکوک و پنهانی اوروآتلانیستها با ایالات متحده انجام شود.
میتروفانوف به اظهارات به اسناد کریستوفر کوسر، سناتور کنگره آمریکا استشاد میکرد که ظاهراً حاوی اطلاعاتی در خصوص روابط خاص گور با دولتمردان روسیه بود.
کوسر، سناتور جمهوریخواه، در دعواهای سیاست داخلی آمریکا و برای تخریب آلبرت گور در انتخابات ریاست جمهوری این مطالب را بیان کرده بود.
میتورفانوف در این موضوع، چرنومردین و سیار مقامات مرتبط با توافق را محکوم به روابط فاسد با آمریکا میکرد و مدعی بود که این سمئله باعث از بین رفتن منافع ملی روسیه در تعامل با ایران شده است؛ بنابراین برخی دادهها، پای سرویسهای امنیتی به این پرونده گشوده شد و موضع سرویس اطلاعات خارجی روسیه در مورد لوزم از سرگیری همکاری با ایران، نقش ملموسی برای لغو توافقنامه ایفا کرد.
تحلیلگران این سرویس توانسته بودند به نحو مستلد و متقنی به کرملین اثبات کنند که منافع «آغاز تماسهای تمام عیار نظامی-فنی با ج. ا. ا ایران» خیلی بیشتر از عواقب منفی احتمالی ناشی از اقدامات تنبیهی ایالات متحده خواهد بود.
شایان توجه است ضعفهای مختلفی که جریان اوروآتلانتیسم از حیث سرمایه اجتماعی و توان نفوذگذاری در ساختارهای قدرت در روسیه داشت باعث شده بود که این جریان نتواند کلیه مفاد توافقنامه گور-چرنومردین را تمام عیار اجرایی کند.
حضور و نفوذگذاری جریان ضدغربی به خصوص پس از کنارهگیری کوزیروف و روی کارآمدن پریماکولف در روسیه، این امکان را به ایران داده بود که بخشی از عواید خود را کسب کند؛ از اینرو، جمهوریخواهان آمریکا نیز به الگور بابت عدم اهتمام او در مهار دستاوردهای ایران بر اثر روابط با روسیه معترض شدند و این مسئله دستمایهای برای تخریب حزب دموکرات و شخص الگور در انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفت.
قابل ذکر است که نگرانی از شکلگیری محورهای ضد هژمن پس از جنگ سرد همواره در فهرست دغدغههای راهبردی ایالات متحده قرار داشته و این کشور همیشه دادودهش بازیگران مستقل نظام بینالملل را هوشمندانه رصد کرده و میکند.
نگرانی آمریکا از تعمیق روابط روسیه با ایران
تعمیق روابط روسیه با ایران نیز همواره در دایره این نگرانیها قرار دارد و آمریکا درباره پایش سطح، نوع و دامنه این رابطه احساس خطر میکند؛ از اینروست که مشاهده میشود حتی در دوره حاکمیت متحدان آمریکا در روسیه (اوروآتلانتیستها) این مسئله همچنان تحت رصد قرار دارد و علیرغم انعقاد ضدایرانیترین موافقتنامه در دوره روسیه پاشوروری، باز هم طرف آمریکایی از سوی مجامع سیاستگذاری داخل آمریکا متهم به اهمالکاری در این خصوص میشود.
برندا شافر، کارشناس آمریکایی-صهیونیستی مسائل اوراسیا در مؤسسه واشینگتن و شورای آتلانتیک، به خوبی نگرانیهای ایالات متحده را از نزدیکی روسیه به ایران تشریح کرده است.
او با تبیین و بررسی خطرهای پیوند استراتژیک روسیه و ایران در سه محور «جلوگیری از تداوم هژمونی جهانی ایالات متحده» «نیل به شکلگیری ساخت نظام جهانی چند قطبی» و «اتحاد برای جلوگیری از منزوی شدن هریک از طرفین بر اثر سیاست مهار و انزوا از سوی آمریکا»، آن را چالشی همیشتگی برای سیاست خارجی ایالات متحده معرفی میکند. (Shaffer,۲۰۰۱:XI-XIII) در فصل چهارم، اهمیت این مسئله و تاثیر آن بر سیاست خارجی روسیه در قبال ایران تشریح شده است.
به طور کلی باید گفت که در نظر گرفتن ملاحظه رابطه با غرب، بر تصمیمات اوروآتلانتیستها در حوزه سیاست خارجی و به ویژه روابط با ایران به طور چشمگیری سایه افکنده بود. با تغییر دولت یلتسین و روی کار آمدن تیم جدید، این نگرش به شدت محکوم شد و تلاشهای ایالات متحده برای تداوم توافق گور-چرنومردین ناکام ماند.
روسیه رسماً انعقاد این توافق را برخلاف منافع ملی خود خواند و آن را ملغی اعلام رکد و بدین ترتیب، اجرای آن از ۱ دسامبر ۲۰۰۰ متوقف شد.
مسکو در خصوص همکاری با ایران –که در فهرست کشورهای حامی تروریسم قرار گرفته بود- اعلام کرد «ما ملزم به رعایت محدودیتهایی نخواهد بود که دیگران آنها را برای حفظ منافع خود وضع کردهاند؛ محدودیتها باید برای کسانی باشد که خودشان فهرست گروههای تروریستی را تنظیم کردهاند».
منافع مشترک و انطباق فکری بسیاری در روابط ایران و روسیه به صورت بالفعل وجود دارد
سرگئی ایوانوف، دبیر وقت شورای امنیت روسیه در جریان دیدار از تهران، به رییس جمهور وقت ایران اظهار کرد: در دوره جدید هیچ کشور ثالثی نخواهد توانست سیاست روسیه را در قبال ایران تنظیم کند و ایران نه تنها تهدیدی برای روسیه شمرده نمیشود، بلکه منافع مشترک و انطباق فکری بسیاری در روابط دو کشور به صورت بالفعل وجود دارد.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *