شهید مدافع حرم «حمیدرضا اسداللهی» از تولد تا شهادت/شاهرگی برای حریم
یک نویسنده کتاب گفت: کتاب «شاهرگی برای حریم» به سبک زندگی شهید مدافع حرم حمیدرضا اسداللهی میپردازد و سیره زندگی، اندیشه و تفکر وی را مطرح میکند از آنجا که این شهید بزرگوار همواره در طول زندگیاش «امام زمان (عج)» را مد نظر قرار میداد سبک زندگی خود را نیز بنا بر انتظار مهدویت و سربازی در سایه ایشان برنامه ریزی کرده بود.
سمانه خاکبازان در گفتوگو با پیرامون مضمون کتاب «شاهرگی برای حریم» گفت: کتاب «شاهرگی برای حریم» روایتی از زندگی شهید مدافع حرم حمیدرضا اسداللهی است، وی مترجمی توانمند بود که در سوریه در کنار کار ترجمه به کارهای عملیاتی نیز میپرداخت.
این نویسنده کتاب در همین راستا ادامه داد: تسلط شهید حمیدرضا اسداللهی بر زبان عربی آن هم با لهجه سوری سبب شده بود که در بسیاری از عملیاتهای شناسایی حضوری فعال داشته باشد و بدین وسیله بارها توانسته بود تیم همراهش را از خطر برهاند.
وی در مورد کتاب «شاهرگی برای حریم» ابراز کرد: کتاب «شاهرگی برای حریم» به سبک زندگی شهید مدافع حرم حمیدرضا اسداللهی میپردازد و سیره زندگی، اندیشه و تفکر وی را مطرح میکند از آنجا که این شهید بزرگوار همواره در طول زندگیاش «امام زمان (عج)» را مد نظر قرار میداد سبک زندگی خود را نیز بنا بر انتظار مهدویت و سربازی در سایه ایشان برنامه ریزی کرده بود وی در ابتدا دارای وضعیت شغلی خوبی بود و در وزارت بهداشت فعالیت میکرد، اما به دلیل ارادتش نسبت به «امام زمان (عج)» از این وزارتخانه استعفا داد و برای اینکه بتواند شرایط و زمینه را برای ظهور فراهم کند به سربازان مدافع حرم پیوست و در این زمینه برای نجات اسلام و گسترش عدل و همچنین برچیده شدن ظلم در مقابل داعش ایستاد.
خاکبازان پیرامون کتاب «شاهرگی برای حریم» ابراز کرد: شهید حمیدرضا اسداللهی از آنجا که علاقه ویژهای به سفرهای زیارتی داشت بنیانگذار سفر زیارتی در روستاهای دورافتاده و اقشار مستضعف شد، هنگامی که به سفرهای جهادی در نقاط دوردست و مستضعف میرفت در حین انجام کارهای جهادی، لیستی از افرادی که توانمندی برای رفتن به زیارت را ندارند تهیه میکرد و با هزینه خود به هماهنگی هتل میپرداخت تا بتواند زمینه را برای زیارت این افراد در بارگاه «امام رضا (ع)» فراهم کند بعد از آن زمینه را برای سفرهای زیارتی به کربلا نیز فراهم کرد و افراد بی بضاعت را به زیارت «امام حسین (ع)» فرستاد.
نویسنده کتاب «بیست سال و سه روز» به بخشهای جذاب کتاب «شاهرگی برای حریم» اشاره و تاکید کرد: در کتاب «شاهرگی برای حریم» به نکات بسیاری پیرامون فعالیتهای شهید حمیدرضا اسداللهی اشاره شده، اما وی اولویت خود را در فراهم کردن شرایط خوب برای زیارت اربعین زائران حسینی قرار داده بود این شهید بزرگوار همواره یک ماه پیش از شکل گیری پیاده روی اربعین به کربلا میرفت و تلاش میکرد تا با کمک تیمهایی که خود آنها را جمع آوری کرده و به عراق برده بود مدارس شهر کربلا را به مکانی برای استراحت زائران حسینی تبدیل کند، لذا تیمی که با خود میبرد عموما افرادی بودند که در حوزه برقکاری، نجاری و رنگ کاری فعالیت داشتند وی از سالهای قبل رایزنیهایی را با آموزش و پرورش عراق انجام داده بود و مدارس نزدیک به حرم را برای اسکان و استراحت زائران در اربعین بهسازی میکرد، این شهید بزرگوار در حوزه فرهنگی نیز اقداماتی قابل توجه و ارزشمند را ارائه میکرد همه این عوامل عموماً به هزینه شخصی وی انجام میشد.
خاکبازان به سبک نگارش کتاب «شاهرگی برای حریم» اشاره کرد و افزود: کتاب «شاهرگی برای حریم» به شیوه و قالب خاطره نوشته شده خاطرات به صورت منسجم از هنگام تولد تا زمان شهادت و حتی پس از آن نگاشته شده البته در نگاهی اولیه محتوای کتاب «شاهرگی برای حریم» به صورت یک کل واحد ارائه شده است، روند شکل گیری روایت به شکلی است که افراد مختلف در جریانی ثابت مطرح و در کنار آن خاطرههای همرزمان وی و دلتنگی خانوادهاش روایت میشود.
وی به بخشهای ویژه و جذاب کتاب «شاهرگی برای حریم» اشاره و ابراز کرد: بخشی از کتاب «شاهرگی برای حریم» در حقیقت به مبارزات حمیدرضا اسداللهی هنگامی که وی در جبهه سوریه بود باز میگردد این شهید بزرگوار همراه با گروه عملیاتی و تیم شناسایی وارد منطقه میشدند، شهید اسداللهی یکی از اعضای تیم عملیاتی و شناسایی بود و گزارش وی زمینهساز این میشد تا فرماندهان تیمهای مدافعین حرم به تنظیم عملیاتهای بعدی بپردازند، شهید اسداللهی در عملیاتهای شناسایی متعددی همراه با تیم آموزش دیده شرکت میکرد و بارها شده بود که این شناساییها سبب شود تا در فاصله بسیار نزدیک یک یا دو متری داعش قرار بگیرد، آنها عموما شبانه حرکت کرده، اهداف را شناسایی و سپس گزارش را صبح روز بعد ارائه میکردند.
نویسنده کتاب «بیست سال و سه روز» به شهادت شهید حمیدرضا اسداللهی اشاره و عنوان کرد: شهید حمیدرضا اسداللهی در عملیات خان طومان که عملیاتی تن به تن بود به شهادت رسید، شهادت وی بسیار خاص و ویژه بود وی هنگامی که در عملیات شرکت کرد ترکشی به گردنش نشست و منجر به زخمی شدن وی شد از آنجا که ترکش به شاهرگ این شهید بزرگوار خورده بود پس از مدت زمان کوتاهیبه مقام شهادت رسید و پیکرش سه روز در آنجا باقی ماند تا اینکه همرزمانش با تلاش بسیار در روزهای اول و یا دوم توانستند پیکر او و دو همرزم دیگرش را به عقب برگردانند، اما این تلاشها منجر به شهادت دو شهید مدافع حرم دیگر شد و در نهایت در روز سوم توانستند پیکر شهدای خانطومان از جمله شهید اسداللهی را به عقب جبهه منتقل کنند.
ویپیرامون علت نامگذاری کتاب «شاهرگی برای حریم» ابراز کرد: از آنجا که نحوه شهادت شهید بسیار خاص بود و ترکش به صورت مستقیم در شاهرگ ایشان نشسته بود همچنین اعتقادات شهید که هرجا احساس میکرد اسلام در معرض خطر است از تلاش دست بر نمیداشت تا وظیفه شرعی و دینی خود را انجام دهد زمینهای شده تا نام کتاب را به عنوان «شاهرگی برای حریم» نامگذاری کنم.
خاکبازان به پیام کتاب «شاهرگی برای حریم» اشاره و خاطرنشان کرد: زندگی تمام شهدا به دو بخش جذاب عموماً تقسیم میشود بخش اول ازدواج و آشنایی آنان با همسرانشان است و در بخش دوم شیوه شهادتش ایشان است که البته من شیوه شهادت شهید حمیدرضا اسداللهی را بیشتر دوست دارم، زیرا شهادت خاصی نصیب این شهید مدافع حرم شد، وی قبل از زمان شهادتش نماز خود را به پایان رساند و وارد میدان نبرد شد.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *