قربانى: «بر بلندای حلب» لحظات سخت مقابله با داعش و ايثار مدافعان حرم را به تصوير كشيده است
زهرا قربانی در گفتوگو با پیرامون مضمون کتاب «بر بلندای حلب» گفت: کتاب «بر بلندای حلب» مقاومت ارتش جمهوری اسلامی ایران در مقابل داعش روایت میکند، این کتاب خاطرات جانباز مدافع حرم قاسم قاسمی است که در دومین گروه اعزامی نیروهای ارتش به سوریه به عنوان نیروی مستشاری در گردان قمر بنی هاشم حضور داشت.
وی در همین راستا ادامه داد: کتاب «بر بلندای حلب» روایت خاطرات فرمانده قاسم قاسمی پیش از حرکت و زمانی که برای رسیدن به سوریه سوار هواپیما شدند تا زمان بازگشتشان که در هواپیما سوار شده و به سوی ایران بازگشتند را مطرح میکند.
قربانی علت نگارش کتاب را مطرح و بیان کرد: از سال ۹۵ که موضوع اعزام مدافعان حرم از ارتش جمهوری اسلامی مطرح شد تعدادی از تکاوران ارتشی برای کمک و همراهی با سایر مستشاران ایرانی برای مقابله با داعش درخواستهای فراوانی را ارائه کردند و با پیگیری فراوان توانستند نظر برخی از مسئولان را به این مهم جلب کنند، بدین ترتیب کاوران کلاه سبزهای ارتش در سوریه شکل گرفت. در ابتدای مطرح شدن حضور ارتش ایران در سوریه سوالات بسیاری ذهنم را به خود مشغول کرد، این امر موضوعی جالب برایم بود و علاقه فراوانی داشتم تا چگونگی حضور آنان را در سوریه بدانم بعدها وقتی سر مزار برخی شهدای ارتش در مبارزه با داعش رفتم با آنان عهد بستم تا خاطرات و راه رسم زندگی آنان را برای سایر افراد مطرح کنم، زیرا کسی از حضور ارتش ایران برای مقابله با داعش در سوریه اطلاعی نداشت، در عین حال من به عنوان یک کارشناس علوم ادبیات میتوانستم از این ظرفیت استفاده کنم و به بیان بخشی از تلاش و ایثار مدافعان حرم در ارتش بپردازم که نامی از آنان برده نشده بود، در کل موضوع در نوع خود بکر و دست نخورده بود.
وی پیرامون کتاب «بر بلندای حلب» بیان کرد: تکاوران ارتش همانگونه که محافظت از مرزهای کشور را وظیفه خود میدانستند محافظت از مرزهای اسلام را نیز یکی از وظایف خود دانسته و بارها درخواست داده بودند تا آنان را برای اعزام به سوریه همراه با سایر مدافعان حرم اعزام کنند، اگر چه خبری درستی از اعزام این گروه از مدافعان حرم منتشر و رسانهای نشد، اما تلاش آنان در مقابل با داعش ستودنی بود آنان همپای سایر مدافعان حرم به جنگ با داعش پرداخته و نقش موثری در آزاد سازی شهرهای محاصره شده با داعش داشتند.
*** گمنامی تکاوران ارتش
این نویسنده کتاب به شهدای ارتش در مقابله با داعش اشاره و ابراز کرد: شهدای ارتش که برای دفاع از اسلام به سوریه رفته بودند بسیار مظلوم بودند و نامی از آنان در بین سایر مدافعان حرم وجود نداشت این امر سبب شده تا من این انگیزه را در خود ببینم که به نگارش کتابی پیرامون شهدا تکاور ارتش در جبهههای مقابله با داعش بپردازم.
قربانی به چگونگی آشناییاش با جانباز مدافع حرم قاسم قاسمی اشاره و اظهار کرد: در ابتدا قصد داشتم تا ویژگیها و زندگینامه هر یک از شهدای ارتش را به صورت جداگانه به رشته تحریر در بیاورم، اما پس از آشنایی با جانباز مدافع حرم قاسم قاسمی تصمیم گرفتم تا کتاب را بر مدار حضور این فرمانده در دفاع از حریم حرم بنویسم و در کنار آن به سایر شهدا نیز اشارهای داشته باشم.
وی به خاطرات جانباز قاسم قاسمی اشاره و تاکید کرد: قاسم قاسمی یکی از فرماندهان گردان ارتش با عنوان «ابوالفضل العباس (ع)» بود. او اطلاعات بسیار ارزشمند و ارزندهای از تمام وقایع رخدادها و اتفاقات جبهه سوریه داشت از سوی دیگر برخی از این خاطرات از سوی این فرد ثبت و ضبط شده بود و در عین حال ذهن فعال سبب شد تا اطلاعاتی بسیار عالی و خوب برای نوشتن کتاب به دست بیاید.
*** جذابیتهای کتاب «بر بلندای حلب»
قربانی به بخش اول کتاب «بر بلندای حلب» اشاره و بیان کرد: بخش ابتدایی کتاب زمانی شروع می شود که تعدادی از تکاوران ارتش بعد از تلاشهای فراوان برای گرفتن موافقت از مدیران و مسئولان برای اعزام به سوریه، داخل هواپیما نشسته اند و در حال اعزام هستند و در فصل بعدی گذری بر چگونگی و نحوه راضی کردن مسئولان توسط تکاوران کلاه سبز ارتش میشود و در فصل سوم رویدادهای سوریه و شیوه مقابله با داعش مطرح میشود، البته فصل آخر به بازگشت و لحظههای آخر نشستن هواپیمای تکاوران ارتش ایران در فرودگاه ایران خاتمه پیدا میکند، فلش بک موجود در کتاب «بر بلندای حلب» جذابیت بیشتری را برای کتاب فراهم میکند.
***بلندای «تپه العیش» و دلیل نامگذاری کتاب
نویسنده کتاب به نامگذاری کتاب «بر بلندای حلب» اشاره و بیان کرد: از آنجا که بیشتر رویدادهای و وقایع گردان «ابوالفضل العباس (ع)» به فرماندهی قاسم قاسمی در جنوب حلب و در منطقه تپه العیش رخ داده، این منطقه از حیث سوقالجیشی یک منطقه استراتژیک برای دو طرف مبارزه یعنی مدافعان حرم و داعش محسوب میشد از سوی دیگر این تپه در بلندترین منطقه شهر حلب قرار داشته است بدین ترتیب وقتی که کتاب کامل شد اسمش نیز همراه خودش تدوین و تولید شد لذا کتاب را برای بلندای حلب گذاشتم.
وی به شیوه نگارش کتاب «بر بلندای حلب» اشاره و بیان کرد: کتاب به صورت روایتی مستند داستانی نوشته شده است، کتاب دارای نه فصل است فصلهایی که از یکدیگر مجزا نیستند و به نوعی تکمیل کننده یکدیگر هستند، کتاب «بر بلندای حلب» بسیار ساده و روان نوشته شده است، در قسمت آخر کتاب آلبوم تصاویر قرار دارد که با توضیحاتی به درک و فضاسازی بیشتر کتاب میکند.
***لحظات سخت مقابله با داعش
قربانی جذابترین و احساسیترین بخش کتاب «بر بلندای حلب» را مطرح و افزود: در شب عملیات ۲۱ فروردین سال ۹۵ قاسم قاسمی به عنوان فرمانده گردان به همراه شهید محسن قوطاسلو برای انجام عملیاتی حاضر میشوند آنان در یک دوراهی از یکدیگر جدا میشوند، اما این دو راهی مسیر جدا کننده سرنوشت دو دوست است. عملیاتی که در پیش است سخت و در عین حال بسیار خطرناک است، موضع دشمن نیز نشان داده بود که آنان حلقه محاصره را تنگتر کردهاند لذا برای اینکه عملیات به موفقیت نزدیک شود همه در تکاپو بودند طبق نقشه همه در جای خود قرار میگیرند دشمن فشار را بیشتر میکند. قاسم قاسمی وقتی به مقر خود میرسد تلاش فراوانی دارد تا بار دیگر با شهید قوطاسلو ارتباط بگیرد و برای این امر بارها و بارها به او بیسیم میزند، اما هیچ جوابی از او نمیشنود این رویداد تا دم صبح ادامه پیدا میکند ثانیهها طولانیتر از همیشه میگذرد و سرانجام صبح آن روز متوجه میشوند که دوست همرزم فرمانده به شهادت رسیده، او به همراه گروهش توسط نیروهای داعش محاصره و سپس در همان مکانی که به آن علاقه زیادی داشت یعنی در کنار تنها بوته گل محمدی که در مقر فرماندهی آنان قرار داشت توسط نیروهای داعش به شهادت میرسد. زمانی محاصره شکسته و دشمن عقب نشینی میکند فرمانده قاسم قاسمی به همراه سایر همرزمان به مقر میروند و بر پیکر آن شهید حاضر میشوند شهید قوطاسلو در حالی که با تیر خلاص شهید شده بود روی زمین افتاده و برگهای گل محمدی سراسر پیکرش را پوشانده بود. سخنان فرمانده قاسم قاسمی نشان داد آن شب تا به صبح چقدر نگران بوده و شبی سرشار از انتظار و دشواری بوده است، گویی در پس آن صبحی وجود نداشت این انتظاری کشنده با یک خبر خاتمه مییابد و آن خبر شهادت همرزم و دوست عزیز فرمانده است کتاب جذابیت فراوانی دارد نکاتی پیرامون لحضات سخت و نفس گیر عملیاتها مطرح شده است.
***فرمانده در آتش
وی به بخش جذاب دیگر کتاب «بر بلندای حلب» اشاره و بیان کرد: در بخش دیگری از کتاب صحنههایی جذاب وجود دارد که در آن یکی از فرماندهان ارتش با عنوان سرهنگ زمانی در محاصره داعش قرار گرفته است، او به همراه یکی از نیروهایش که از بخش فاطمیون بود زخمی در ساختمانی قرار داشتند که در آتش میسوخت، شعلههای آتش به نحوی بود که امکان فرار از آن به ظاهر وجود نداشت لذا سایر نیروهای گردان «ابوالفضل العباس (ع)» تلاش کردند تا هر طور شده این سرهنگ را به همراه همراهش از محاصره آتش و دشمنی چون داعش بیرون بیاورند، از آنجا که منطقه در محاصره داعش قرار داشته کار غیر ممکن به نظر میرسید، اما با این حال تلاشهای فراوان افراد و ارتشیان جان بر کف سبب شد بتوانند با تمام دشواریها و عملیاتهایی که غیرممکن به نظر میرسید سرهنگ زمانی و همراهش را از داخل این آتش سهمگین نجات دهند و از محاصره دور کنند، در این کتاب خاطراتی بسیار جذاب و لحظاتی بسیار دلهرهآور و در عین حال شنیدنی مطرح شده که مخاطب میتواند با مطالعه آن به جذابیتهای بیشتر کتاب دست یابد.
***استقبال مخاطبان از «بر بلندای حلب»
این نویسنده به استقبال مخاطبان از کتاب «بر بلندای حلب» اشاره و ابرازکرد: اگر چه زمان زیادی از انتشار کتاب نمیگذارد، اما از آن زمان مخاطبان بسیاری با من تماس گرفتند و یا با من ارتباط پیدا کردند و برای من از جذابیت کتاب گفتند، آنها تاکید داشتند حتی نمیدانستند که از ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز افرادی برای دفاع از حرم حرکت کرده بودند و در این مسیر شهید نیز دادهایم، حتی نظامیانی که این کتاب را مطالعه کرده بودند کتاب را بسیار جذاب و جزئی نگرانه مطرح کردند البته خودم نیز تلاش داشتم تا کتاب را به نحوی بنویسم که جز به جز وقایع، رخدادها، صحنهها، تصاویر و صحنههای مختلف جنگ و منطقه به خوبی منعکس شود و مخاطب هنگامی که آن را مطالعه کند احساس کند که در آن منطقه حضور دارد و یا شاهد وقایع و اتفاقات است.
قربانی به پیام کتاب «بر بلندای حلب» اشاره و اظهارکرد: هدف من در ابتدا از نوشتن این کتاب ثبت جانفشانی شهدای گمنام ارتش در بین مدافعان حرم است، زیرا از آنان نامی در جامعه وجود ندارد در عین حال نقش تکاوران نیروی ارتش جمهوری اسلامی در حفظ شهر حلب بسیار قابل توجه است، موضوعی که به آن اشاره چندانی نشده بود، رشادتهای این افراد جان بر کف که در داخل مرزهای ایران و در خارج و حتی مرزهای هوایی و زمینی را به طور دائم رصد میکنند و مراقب هستند تا دشمنان وارد نشوند از دید مردم دور مانده و معتقدم باید به آن توجه ویژه داشت، در اینجا به شعری درباب این کتاب اشاره می کنم:
کوه باشی، سیل یا باران... چه فرقی میکند سرو باشی، باد یا طوفان... چه فرقی میکند؟
مرزها سهم زمینند و تو اهل آسمان آسمان شام با ایران چه فرقی میکند؟
قفل باید بشکند باید قفس را بشکنیم حصر «الزهرا» و «آبادان» چه فرقی میکند؟
مرز ما عشق است هرجا اوست آنجا خاک ماست سامرا، غزه، حلب، تهران چه فرقی میکند؟
هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی میکند؟
شعله در شعله تن ققنوس میسوزد، ولی لحظه آغاز با پایان چه فرقی میکند؟
***گل برگهایی که پیکر شهید را پوشانند
وی به طراحی جلد کتاب «بر بلندای حلب» اشاره و تاکید کرد: جلد کتاب «بر بلندای حلب» تلاش دارد تا صحنه شهادت شهید محسن قوطاسلو را بازسازی کند. البته کِدر شدن عکس در هنگام چاپ جلد را کمی نامفهوم کرده است، اما پلاکهایی که در دست شهید قرار دارد نشان دهنده تعداد شهداهایی است که در آن روز به همراه شهید به آسمان پر کشیدند. جلد کتاب فضای شهادت شهید قوطاسلو بازسازی کرده و گلهای محمدی که بر پیکر شهید ریخته شده نیز گویای نحوه شهادت وی است، زیرا هنگامی پیکر شهید را در مقر پیدا کردند که زیر لایهای از گلبرگهای گل محمدی که بوته اش نزدیک او بود مدفون شده بود البته باز هم تکرار میکنم جلد کتاب به نحوی طراحی شده بود که نشان میداد شهادت در چه مکانی و چگونه رخداده است، اما در چاپ محو نشان داده شده است.
قربانی پیام کتاب «بر بلندای حلب» را در مقابله با داعش مورد بررسی قرار داد و خاطرنشان کرد: رشادتهای بچههای ارتش و جانفشانی آنان برای مبارزه با دشمن امری است که مورد بیتوجهی قرار گرفته است، این در حالی است که آنان داوطلبانه به سوریه اعزام شدند و صادقانه برای اسلام جنگیدند، اخلاص آنان جذابیت خاصی دارد و هدف آنان را متعالتر میکند تکاوران ارتش جمهوری اسلامی ایران در راه خداوند خون پاکشان را فدا کردند.