زیر ۱۸ سالهها طعمه ویروس انگلیسی
با گذشت یک سال از شیوع ویروس کرونا، جهان حالا با شیوع نوع جهش یافته آن رو به رو است. ویروسی که پزشکان میگویند کودکان را هم در معرض ابتلا قرار میدهد و جانشان را به خطر میاندازد. والدین کودکان مبتلا از نحوه بیماری کودکانشان میگویند.
_ روزنامه ایران نوشت: صدای بگومگوی مرد جوان با زن سن و سالداری محوطه بیمارستان را پر کرده است. داخل بیمارستان مرکز طبی کودکان شلوغ است. زن و مردی در حال مشاجره هستند. چند نفری هم میخواهند آنها را از هم سوا کنند. مرد صدایش را انداخته توی سرش و عربده میکشد: «به چه حقی بچه منو بردی بازار؟ عرشیا کرونا گرفته. خوب شد؟ خوب شد؟ بهخاطر شما که بری بازار خرید کنی چرا بچه منو با خودتون بردین؟ اگه براش اتفاقی بیفته کی میخواد جواب بده؟» مرد مدام فریاد میزند و خونش به جوش آمده، انگار خون دیگر به مغزش نمیرسد، آنطرف زن جوان که گویا همسرش است رنگ و رو به رخسار ندارد؛ مثل گچ دیوار سفید شده است.
یکی از خدمه بیمارستان میگوید از این دعواها هرازگاهی توی اورژانس رخ میدهد، زمانی که تست کرونای بچهها مثبت میشود، پدر یا مادر تقصیر را میاندازند گردن هم و دعوایی میشود که گاهی بخش را به هم میریزند. بهانه ما برای تهیه گزارش از دو بیمارستان ویژه کودکان در تهران اظهارات سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا است علیرضا رئیسی هفته گذشته اعلام کرده بود موارد بستری ۵ تا ۱۷ سال ناشی از کرونای انگلیسی در کشور افزایش پیدا کرده و از حدود ۴ درصد قبلی در تهران به ۱۱ درصد رسیده و در رده کودکان زیر ۱۲ سال موارد مراجعه سرپایی و بستری افزایش پیدا کرده است. همچنین نادر توکلی معاون درمان ستاد ملی مقابله با کرونا هفته پیش در گفتگو با این روزنامه از افزایش آمار مبتلایان در محدوده سنی ۱۰ تا ۲۰ سال خبر داد.
او گفت: آمارهای ما نشان میدهد روند ابتلا درافراد ۱۰ تا ۲۰ سال از میزان ۶.۵ درصد به ۱۰ درصد رسیده است. این رقم در افراد ۳۰ تا ۴۰ سال از ۲۵ درصد به ۲۸ درصد افزایش یافته است با این حال بیشترین افزایش ابتلا را در گروه سنی ۱۰ تا ۲۰ سال شاهد هستیم که شاید بخشی از آن منتسب باشد به کاهش سن بروز بیماری بر اثر ابتلا به ویروس جهشیافته یعنی همان نکتهای که خیز چهارم را به مسأله نگرانکننده بدل کرده است.
جدال کودکان زیر ۱۲ سال با عواقب ویروس کرونا در بیمارستان مفید
برای بررسی این موضوع سری به اورژانس بیمارستان مفید ویژه کودکان در خیابان شریعتی زدهایم. قسمت اورژانس بیمارستان شلوغ است البته نه به اندازه بیمارستانهای بزرگسالان. تختهای اورژانس تقریباً پر است. بچههای قد و نیمقد از تهران و شهرهای دیگر روی تختها دراز کشیدهاند. به چندتایی از آنها سر زدم. یکی از بچهها که ۱۱ سال دارد از شهر چالدران به همراه پدرش آمده است.
امیررضا چند روز است که گوش درد دارد. پزشک پس از معاینه اولیه آزمایش آنتی بادی مینویسد. پدرش با تعجب روبه همسرش میگوید؛ مگر گوش درد هم جزو علائم کروناست؟ مادر با چشمهای کم رمق تکیه داده به دیوار. گردنش را خم میکند: «شاید در عقدکنان محمدرضا گرفته است. ماسک هم که نداشت. میهمانها هم زیاد بودند یک هفته بعد از میهمانی امیررضا تب مختصری کرد احتمال دادم سرماخوردگی ساده است.»
امیررضا که بافت راه راهی تنش کرده لابه لای صندلیهای اورژانس وول میخورد دستش را بالا میبرد و گوشش را مدام میخاراند. آنقدر بیحوصله است که فکر میکنی درد گوش یک لحظه هم رهایش نکرده است. میپرسم امیررضا در مورد کرونا چیزی میدونی؟ زل میزند به چشمهایم: «بله خانم. باید دستهامون و با آب و صابون بشوییم. ماسک بزنیم. ما همهاش خونه بودیم. جایی هم نمیرفتیم. فقط یک بار رفتیم ماکو عروسی پسرعموم. اونجا هیشکی کرونا نداشت. مامانم میگه اگه کرونا باشه همونجا گرفتم.» پدر امیررضا پشت گوشی تلفن با زبان آذری میگوید: «قبلاً میگفتن بچهها کرونا نمیگیرن ما اینجا که اومدیم دیدیم وضع اونطور که میگن نیست اتفاقاً تعداد بچههایی که اورژانس اومدن و دکترها برایشان آزمایش کرونا نوشتند زیاده.»
کنار اتاق تریاژ که درش نیمه باز است زن جوانی با دختر ۴ سالهاش منتظر ایستادهاند تا نوبت ویزیتشان برسد. نرگس و دخترش هلیا از شهریار به اینجا آمدهاند. دختربچه نای سرپا ایستادن ندارد. شکمش را گرفته و هر چند لحظه یکبار چادر مادرش را میکشد و میگوید شکمش درد میکند. هلیا کوچولو به گفته مادرش دو هفته پیش کرونا گرفته بود و حالا بعد از گذراندن روزهای قرنطینه دوباره دچار اسهال و استفراغ شده است. نرگس میگوید: «هلیا چند روزه که هر چی میخوره بالا میاره. اسهال هم شده. «جواب آزمایش پی سی آر هلیا منفی شده، اما آنتی بادی مثبت است و بیماری در مرحله عفونت اولیه گزارش شده است. نرگس بیتاب است چهار روز بیشتر است که هلیا علائم شدید گوارشی دارد. نرگس یک دست را روی دست دیگر میکوبد به نشانه ترس و نگرانی.
«ما خیلی رعایت میکردیم کسی به خانه ما نمیآمد. جز خانه پدر و مادرم هیچ جا رفت و آمد نداشتیم! هر چی فکر میکنم کجا مریض شده چیزی به ذهنم نمیرسد. دو سه بار فقط برایش از سر کوچه مون ساندویچ خریدم. «مادر به فکر سرماخوردگی بود قبلاً هم این حالتها را در هلیا دیده بود: «اینجا مثل اینکه تست خون از بچهها میگیرند و میگن کرونا داره یا نه. ما قبلاً تست حلق دادیم منفی بود. الان هم که ثانیه به ثانیه پدرش زنگ میزند و میگوید اگر کرونا باشد خودت هم خانه نیا. منو مقصر میدونه میگه تو راه افتادی تو خیابونها. واجب بود بچه رو با اتوبوس تا تهران خونه پدر و مادرت ببری.»
صدرای ۶ ساله هم دقیقاً همین علائم را دارد. مادرش نگران حال اوست. چند هفته پیش که برای چشم روشنی به منزل جدید دایی اش در شهرک پرند رفته بودند همانجا کرونا گرفت. چند روز بعد کمی سرفه و تب داشته، ولی تست پی سی آر نشان نداده که کرونا دارد، ولی تست آنتی بادی که هفته پیش انجام شده حاکی از آن بوده صدرا کوچولو کرونا داشته و متوجه نشدهاند، ولی حالا به التهاب شکمی شدید دچار شده طوری که مادرش از شدت نگرانی او را برای بستری شدن به بیمارستان آورده است.
باید گفت بیشتر کودکانی که در بخش اورژانس هستند در دو طبقهبندی باید گنجاند، آنهایی که کرونا گرفتهاند و آنهایی که کرونا را پشت سر گذاشتهاند و اکنون با عوارض ثانویه یعنی التهابات شکمی و گوارشی و چشم و گوش دوباره راهی بیمارستان شدهاند.
کاظمی یکی از پرستاران اورژانس در پاسخ به سؤال من که تعداد مراجعان به اورژانس نسبت به پیک اول و دوم چقدر افزایش یافته و اینکه علائم کرونا در کودکان چگونه است، میگوید: «دو هفتهای است که بیماران کووید زیاد شدهاند با هر علائمی بچهها را میآورند سردرد، تشنج. علائم تنفسی و گوارشی.»
او میگوید: «معمولاً وقتی بچهها را به اورژانس بیمارستان میآورند جواب تست پی سی آرشان منفی میشود، ولی در تست آنتی بادی مشخص میشود که کودک کرونا داشته است. اما عوارض این کرونای تقریباً بیسر و صدا بعداً مشخص میشود مثل التهابات شکمی و گوارشی یا عفونت گوش یا ورم صورت و سرگیجه و تشنج و دیگر که گاهی صدمات ناخوشایندی به این بچهها میزند.»
در حالی که پرستارها و دو پزشکی که در اورژانس حضور دارند در حال رسیدگی به وضعیت کودکان هستند، چند کودک دیگر همراه با خانواده شان برای ویزیت شدن به اورژانس وارد میشوند. علائم تقریباً یکی است؛ سردرد و سرگیجه، تهوع و اسهال.
مادرها از بیتابی بچهها خسته و کلافه شدهاند. صدای سرفههای شبیه به ناله کودکان داخل فضای اورژانس پیچیده. بین همه بچههایی که به اورژانس مراجعه کردهاند حال حلمای ۵ ساله نسبت به بقیه نامساعدتر است. تبش به سختی پایین میآید. پزشک اورژانس میگوید: «این کودکان را با حال بد به بیمارستان میآورند درست وقتی که چند روزی از بیرونروی و تب بچهها گذشته. به خیال اینکه اینها علائم شایع سرماخوردگی دوران کودکی هستند. «دکتر، حلما را معاینه میکند و پاسخ همانی است که به بقیه داده است؛ عوارض التهابی پس از کرونا و باید این دوره هم با کمک دارو بگذرد. «چند دقیقه بعد حلما روی تخت ایزوله اورژانس بستری میشود. اشک ته چشمان مادرش جمع میشود. «ماه پیش تولد دختر همسایه بالاییمون بود. ما رو هم دعوت کرده بودند. نمیخواستیم برویم. صدای دست و جیغ و هورا و تولد تولد گفتن هاشون آنقدر بلند بود که حلما اصرار کرد که باید برویم. بچه است دیگر دلش میهمانی و جشن تولد میخواهد. تعداد مهموناشون ۲۰ نفر هم نمیشد. چند روز بعد ساکنان ساختمانمان میگفتند آقای غلامی که تولد دخترش دعوت بودیم، کرونا گرفته.»
بیشتر پدران و مادرانی که بچههایشان را به این بیمارستان آوردهاند عنوان میکنند که دلیل بیماری فرزندانششان، سهلانگاری آنها بوده چراکه نباید کودکان خود را به میهمانی، رستوران و اماکن شلوغ و پررفت و آمد میبردند.
دکتر فرید ایمانزاده که تا دو هفته پیش ریاست بیمارستان کودکان مفید را بر عهده داشت میگوید: «ما در چند روز گذشته بیش از ۲۰ نوزاد زیر ۲۸ روزه که به کرونا مبتلا شدهاند در بیمارستان بستری کردهایم که بسیاری از آنها هم بیماری زمینهای نداشتهاند.
بررسیها نشان میدهد کودکان معمولاً از طریق یکی از اقوام یا آشنایان خود به کرونا مبتلا میشوند و افزایش ۱۳ درصدی ابتلای کودکان و نوزادان نشان از این ادعا دارد. نکته آخر اینکه حتی کودکان سالم هم در مواجهه با کرونا احتمال ابتلا دارند و این نیست که بگوییم فقط نوزادان و کودکان با بیماری زمینهای به کرونا مبتلا میشوند. پس باید تمهیدات جدی برای حفظ سلامت کودکان اندیشیده شود و باورهای غلطی که در این زمینه وجود دارد به کلی به فراموشی سپرده شود.»
هجوم کودکان با علائم گوارشی و سردرد به اورژانس مرکز طبی کودکان
انتهای بلوار کشاورز و در همسایگی بیمارستان امام خمینی (ره) بیمارستانی است برای کودکان و حالا این روزها و بعد از دوماه اورژانس اش شلوغتر از همیشه شده است. بچههای قد و نیم قد همراه پدر یا مادر برای معاینه آمدهاند. حال برخی خوب نیست مثل امیرحسین ۴ ساله که پدرش او را در آغوش گرفته و پتویی رویش انداخته تا برسند به بخش اورژانس.
اورژانس مرکز طبی کودکان فرقی با اورژانس بیمارستان کودکان مفید ندارد، همانقدر شلوغ است. همه آدمهایی که اینجا هستند ماسک و شیلد زدهاند، ولی باز هم خطر ابتلا به کرونا وجود دارد. فرقی نمیکند بزرگسال باشید یا کودک، ویروس کار خودش را میکند!
زن و مرد میانسالی که نوزاد ۲۰ روزهشان را برای معاینه آوردهاند از شدت نگرانی سرجایشان بند نمیشوند. جلوی در ورودی اورژانس ایستگاه پرستاری است. پرستارها مشغول اند. یکی از آنها دست کوچک ساجده ۲۰ روزه را میگیرد برای رگگیری. مادر منتظر جواب آزمایش است و هنوز نمیداند ساجده کرونا را از خالهاش گرفته است یا نه. مادر چیز زیادی از کرونا نمیداند. به فکر سرماخوردگی است. میگوید: «چند روز است که تبش پایین نمیآید، از دو روز پیش هم یک قطره شیر نخورده.» زن میانسال که همراه همسرش در یکی از مجتمعهای شهر پردیس سرایدار هستند، به گریه میافتد: «بعد از زایمانم، خواهرم از شمال برای مراقبت از من به تهران آمد. چه میدانستم که مریضی داره. بعد از چند روز تک و توک سرفه میکرد و بیحال بود فکر کردیم، چون پلههای مجتمع را شسته سرما خورده است.»
پدر ساجده دو ماهه بدون اینکه سؤالی بپرسم شروع میکند به گلایه کردن از خانواده همسرش: «من گفتم نیان، ولی کو گوش شنوا. هر روز یکیشون پا میشد از شمال به بهانه کمک میآمد خونه ما. حالا این بچه که هنوز جون نگرفته توی تب میسوزه. کرونا گرفته. نمیدانم بچهام زنده میمونه یا نه؟»
آزمایش آنتی بادی پریای ۹ ساله هم مثبت شده است. چند ساعتی است که روی تخت انتهای راهرو اورژانس خوابیده است. مادر آرام و بیصدا کنارش نشسته تا نکند پریا از خواب بیدار شود. آنها دو سه هفته پیش پنج روز را در بندرعباس بودند. دایی و زن دایی پریا حالشان بد شده و راه را گرفتهاند سمت تهران. پدر و مادر پریا چند روز بعد از تمام شدن مدت اقامتشان راهی تهران میشوند. پدر پریا علائم کرونا داشت و حالا دخترش درگیر شده است. مادر پریا میگوید: «چند روزی دیدم اشتها ندارد. اسهال هم شده بود و دو شب پیش یکهو صورتش ورم کرد. چشمهایش قرمز شد. تند تند آماده شدیم آوردیمش بیمارستان. وقتی رسیدیم دکتر سریع برایش سرم زد. گفتن اینجا منتظر بمانیم احتمالاً منتقلش کنند بخش عفونی.»
ساعت سه ظهر است و همچنان از تعداد مراجعهکنندگان به اورژانس کاسته نمیشود؛ پدران و مادران نگرانی که کودک خود را در آغوش گرفتهاند و با عجله و نگرانی وارد اورژانس میشوند. آنها میترسند کرونا جان عزیزانشان را به خطر بیندازد؛ خطری که خود مسبب آن بودهاند و گاهی با دعوا و مشاجره سعی میکنند آن را به گردن یکدیگر بیندازند!
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *