تاثیر رفتار والدین در تربیت فرزندان
روانشناسان میگویند مهمترین و سرنوشت سازترین مرحله زندگی هر فردی دوران کودکی است. در این زمان کودکان بیشترین تاثیر پذیری را از والدین خواهند داشت.
_ روزنامه جوان نوشت: بی اف اسکینر، نویسنده، روانشناس و از بزرگترین رفتارگرایان معاصر معتقد بود انسانها به طور ذاتی نسبت به کسی که آنها را تشویق میکند با مهربانی رفتار میکنند و نسبت به کسانی که با آنها با خصم رفتار میکنند، پرخاشگر میشوند. افلاطون نیز معتقد بود انسان از کودکی پرورش مییابد و نیاز به تربیت دارد و بیشک تنبیه باعث بیداری و هدایت میشود و آن را وسیلهای جهت تربیت میدانست. این در حالی است که نظریه پردازانی همچون ژاک روسو نیز نظرات و اظهاراتی در خصوص تربیت مناسب و صحیح کودک و اثرات تنبیه و تشویق داشته اند. دراینباره میتوان گفت تنبیه آخرین راه برای تربیت کودک بوده و بهتر است به عنوان گزینه نهایی مورد استفاده قرار گیرد..
دورانی حساس به نام کودکی
از مهمترین، حساسترین و سرنوشت سازترین ادوار و مراحل زندگی هر انسانی، دوران کودکی اوست. اینکه کودکان این مرحله حساس را چگونه پشت سر بگذارند، امری بسیار مهم است و پدر و مادر در این مرحله در کنار لذتهایی که با کودک خود تجربه میکنند با چالشها و بحرانهایی نیز مواجه میشوند که لازم است راهنماییهای لازم را برای فرزند خود به عمل بیاورند و کمک کنند که فرزندشان از این مرحله با سلامت روانی وارد مراحل بعدی زندگی خود شود. کودکی دورانی سرشار از خلاقیت، شادی، انرژی و آرامش برای کودکان است و پدر و مادر وظیفه دارند محیطی را برای فرزندان خود فراهم کنند تا کودک در آن محیط رشد کرده و از این رشد لذت ببرد، اما متأسفانه گاهی برخی از والدین به این امر مهم اهمیت نمیدهند یا بهتر است بگوییم کمتر اهمیت میدهند و برخی کودکان نمیتوانند کودکی خوبی را تجربه کنند؛ چراکه آنها علاوه بر نیازها و مراقبتهای جسمانی و خوراک و پوشاک، نیازهای مهم دیگری مثل نیازهای عاطفی، هویتی، اجتماعی و... دارند که باید به آنها نیز توجه شده و مهم شمرده شوند. چون عوامل مهم، اساسی و تعیینکننده برای زندگی آینده فرد است و باعث پایهگذاری و شکلگیری شخصیت بزرگسالی کودک میشود.
تنبیه و ترسی ماندگار
بیتردید اگر گفتار و رفتار کودکی با گستاخی همراه باشد، افراد دیگر را کلافه، عصبانی و آزردهخاطر میسازد. رفتار گستاخانه بهعنوان رفتاری ناشایست و نابهنجار شناخته میشود و صدالبته با فرهنگ و عرف جامعه مغایر است. سؤال اینجاست در مقابل آن چه کنیم؟ توسل به خشونت و تنبیه کودک؟ اما عواقب و تبعاتش چه؟ تا به حال به این مهم اندیشیدهایم؟ اسکینر، این سردمدار رویکرد رفتارگرایی در رابطه با تبعات تنبیه معتقد است: «تنبیه باعث ایجاد ترس ماندگار در کودک میشود. تنبیه باعث میشود شخص دچار پرخاشگری شود. تنبیه صدمه و آسیب زدن به دیگران را توجیه میکند، اما نکاتی را باید در تشویق فرزندان و دانشآموزان رعایت کنیم.»
تنبیه، اصطلاحی تخصصی است با معنایی خاص. تنبیه به یک فرآیند اشاره دارد. تعریف تخصصی تنبیه با تصور اغلب مردم از خود تنبیه کاملاً متفاوت است. در کاربرد عامه، تنبیه میتواند معانی بسیار زیادی داشته باشد که اکثر آنها هم ناخوشایند است. مثلاً بسیاری از افراد در تعریف تنبیه، آن را اقدامی میدانند که برای فرد خطاکار یا کسی که مرتکب رفتار نامناسبی شده است، در نظر گرفته میشود. البته تنبیه هم انواعی دارد. تنبیه مثبت و تنبیه منفی. تفاوت بین تنبیه مثبت و منفی را پیامد رفتار مشخص میکند. در تنبیه مثبت یک رفتار رخ میدهد که در پی آن رفتار یک محرک آزارنده میآید و در نتیجه احتمال رخداد آن رفتار در آینده کمتر میشود. جدای از نوع شخصیت افراد، اغلب افراد تأیید شدن را دوست دارند و اگر احساس کنند که کارشان ارزشمند است و دیده شده، این امر باعث انگیزش بیشتر آنها میشود. به همین دلیل است که اکثر روانشناسان و صاحبنظران این حوزه کاربردی به اثر تشویق معتقدند. البته تشویق در علم روانشناسی با آنچه در عموم رایج است، تفاوتهایی دارد.
تشویق و تقویت مثبت
تشویق یک فرآیند طبیعی است که رفتار انسان و سایر موجودات را تحتتأثیر قرار میدهد و باعث میشود که عملکرد ما در یک مورد خاص که تشویق شدهایم، افزایش یابد. این اصل خود باید درست انجام شود تا تأثیر درستی داشته باشد. در این امر شیوههای فرزندپروری نیز نقش بسیار مهمی داشته و به جنبهها و مسائل تربیتی کودک از طریق والدین اشاره دارد. بهگونهایکه والدین با شیوههای درست فرزندپروری میتوانند به ارتقا و رشد فیزیکی، اجتماعی، اخلاقی، فکری، هیجانی و استقلال کودک در مراحل بعدی زندگی او کمک کنند. والدین گاهی اوقات از برخی رفتارهای فرزند خود ناراحت میشوند. یکی از آنها گستاخی است. این به یک مسئله نگرانکننده و مهم برای پدر و مادرها تبدیل شده و گاهی آنها را به چارهجویی برای حل این مشکل وادار میکند.
تقویت مثبت یعنی چیزی که خوشایند، مطلوب یا ارزشمند تلقی شود و شخص تلاش کند تا به آن دست یابد؛ بنابراین اگر هر رفتار مطلوبی با یک نتیجه یا پیامد خوشایندی توأم شود، یا هر رفتاری به دنبال خود پاداش داشته باشد، میگویند آن رفتار تقویت مثبت شده است. نتیجه آن هم استمرار آن رفتار خوب است؛ بنابراین با توجه به این حقیقت که انسان موجودی تشویق طلب بوده و ارزش تشویق و پاداش را درک میکند، بیشک استفاده از تشویق بهترین راه ایجاد، استمرار و توسعه رفتارهای مطلوب است. البته به شرطی که روش استفاده از آن درست و اصولی باشد.
رفتار شما بستر تربیتی کودک است
از جمله عوامل مهمی که میتوان در ناسزاگویی و گستاخی کودکان به آنها اشاره کرد، یادگیری رفتار ناسازگارانه از طریق والدین است. اگر والدین دلیل این ناسزاگویی و گستاخی در کودکان باشند، باید از آموزشهای مناسب در زمینه تغییر و اصلاح رفتار بهره بگیرند و چنین رفتاری را زمانی که کودک آنها را مشاهده میکند یا اینکه کودک مشغول بازی و سرگرمی است، اما گوش او میشنود، انجام ندهند و اگر اشتباهاً این اتفاق بیفتد باید در حضور فرزند خود از یکدیگر و حتی از فرزند خود نیز عذرخواهی کنند، چون بچهها چیزهایی را که میبینند و میشنوند را به سرعت یاد گرفته و الگوبرداری میکنند. کودکان از طریق برخی دوستان، همسالان، فیلمها و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی هم در خطر هستند و از این طریق نیز میتوانند رفتار گستاخانه و ناسازگارانه را یاد بگیرند. یا در بعضی فیلمها و فضاهای مجازی تصاویری را میبینند یا جملاتی را میخوانند که مناسب سن آنها نیست و نمیتوانند آنها را با دنیای واقعی و جامعهای که در آن زندگی میکنند، تطبیق دهند. پس رفتار شایسته والدین، بهترین راهکار و راهحل کاربردی برای مقابله با این مسئله و معضل اساسی است. ما که نمیتوانیم رفتار غلطی داشته باشیم و به فرزند خود بگوییم مثل ما رفتار نکند. والدین باید بستر امنی برای تربیت و رشد بهتر فرزند خود فراهم کنند و بر روابط و سرگرمیهای فرزندان خود نظارتی مؤثر داشته باشند. اگر کودک برای بیان اعتراضش نسبت به چیزی که آن را دوست ندارد یا برای رسیدن به خواستههای خود گستاخی کرد، پدر و مادر نباید به این رفتار او دامن بزنند و تمامی خواستههای او را محقق کنند. همینطور روش سختگیرانه هم نباید داشته باشند؛ چراکه این رفتار باعث اعتراض شدیدتر و گستاخی بیشتر کودک میشود.
پاداش به خاطر رفتار خوب
در سلسله تحقیقات و پژوهشهای انجام شده از سوی کارشناسان، روانشناسان و پژوهشگران این حوزه اساسی، رابطه بین تشویق کردن کودک از سوی والدین و کنترل رفتارهای نامطلوب و گستاخانه از سوی کودک به اثبات رسیده است. تحقیقات حاکی از این است که تشویق کردن کودک، زمانی که رفتار مناسبی انجام میدهد و توجه و محبت بیشتر به کودک، زمانی که رفتار مطلوبی دارد و در مقابل توجه نکردن به کودک و کم کردن تشویقها و پاداشها، زمانی که رفتار نامطلوبی انجام میدهد و گستاخی میکند، باعث میشود کودک سعی کند رفتار مطلوب موردنظر پدر و مادر را بیشتر انجام داده و تکرار کند تا تشویق شود، پاداش بیشتری دریافت کند و مورد حمایت و محبت والدین خود قرار گیرد، چون این امر برای او لذتبخش است. پدر و مادر باید به فرزند خود بگویند فرزندم! این تشویق و پاداش به خاطر رفتار خوب توست. این تشویقها و پاداشها میتوانند به خاطر فعالیتهای کودک باشند. به خاطر تلاشهایی که برای حذف یا کاهش و کنترل رفتارهای نامطلوب همچون گستاخی کردهاند.
آموزش رفتار صحیح با رفتاری صحیح
با تمام این تفاسیر نتایج مطالعات و تحقیقات اندیشمندان، روانشناسان و صاحبنظران این حوزه حاکی از آن است که زمانی که کودک گستاخی و ناسزاگویی کرد، هرگز او را با تهدیدهای غیرممکن نترسانید. تهدیدهایی همچون: «من دیگه پدر تو نیستم»، «از پیش تو میرم و دیگه هیچ وقت نمیام پیشت» و. مطالعات علمی نشان میدهد، بهتر است احساس امنیت را از فرزند خود نگیرید و با آرامش و رفتار صحیح، رفتار صحیح را به او یاد بدهید. به او بگویید: «من از رفتار تو ناراحت شدم و این رفتارت را دوست ندارم.» نه اینکه «من دیگه تو را دوست ندارم.» با نگاهی دوراندیشانهتر به موضوع، اگر با تندی و پرخاشگری و رفتاری ناشایست، کودک را از خود طرد کنید، بیشک این امر منجر به این نتیجه میشود که او مقاومت بیشتری از خود نشان دهد و نهایتاً گستاخی و پرخاشگریاش بیشتر نمایان شود.
تربیت بر مبنای الگوی دینی
جان کلام اینکه خوب میدانیم که دین مبین اسلام بهعنوان بهترین، کاملترین و جامعترین دین برای هدایت زندگی بشر از سوی خالق یکتا فرستاده شده و این جامعیت و کمال دین در تمام زمینهها جریان دارد. یکی از آن چشمههای جوشان که از این اقیانوس بیکران الهی سرچشمه گرفته است، تربیت و پرورش و شکوفایی فرزندانی مودب و با تربیت، مؤمن و متعهد، خوشاخلاق و با استعدادهای درخشان است. با کمال تأسف باید بیان داشت این تربیت دینی امروزه مورد غفلت برخی خانوادهها واقع شده است. شوربختانه باید گفت در خیل عظیمی از خانوادهها، فرزندان براساس موازین و الگویی دینی تربیت نمیشوند. ریشهاش نیز شاید از ناآگاهی نشئت گرفته از کمبود مطالعه در حوزه دین و سبک زندگی ایرانی - اسلامی و تربیت دینی است. این مسئله متأسفانه از بزرگترین کمبودهای فرهنگی، دینی و مذهبی در جامعه امروز است. فراموش نکنیم راهها و راهکارهای بیشماری برای رسیدن به سبک و مدلهای تربیتی مناسبی وجود دارد و در علم روانشناسی و همچنین جوامع و تمدنهای گوناگون شرقی و غربی شیوههای مختلف رسیدن به آنها بیان شده، اما قطعاً تربیتی ایدهآلتر است که بر مبنای اصول و ضوابط دینی و اخلاقی، عرفی و اعتقادی باشد.
تربیت فرزندان آینده براساس معیارهای روز
در برخی خانوادهها دیده میشود که آنان اصول تربیتی خود را براساس الگوهای سنتی قرار میدهند. بهعبارتی میتوان گفت که ما فرزندان آینده را، امروز براساس الگوها و متر و معیارهای دیروز تربیت میکنیم و در نتیجه مشاهده میکنیم که آنچه ما میخواستیم، نشدند. در عصر اینترنت آنها در معرض موجی قرار دارند که در گذشته باید آنها را در مقابل این امواج مصونسازی میکردیم، اما به خاطر اینکه ما مهارتهای فرزندپروری را نداشتیم و به دنبال کسب آن هم نبودیم، این موضوعات را نتوانستیم به فرزندانمان آموزش دهیم. بهعنوان مثال بیش از ۷۰ درصد از بچههای زیر ۱۰ سال خوب غذا نمیخورند و به قول معروف بد غذا هستند. اگر از والدین گرامی این فرزندان این سؤال را بپرسند که مقصر کیست؟ سؤالکننده چه پاسخی خواهد شنید؟
با کمی تأمل در این سؤال متوجه این موضوع میشویم، هنگامی که خداوند این طفل را در دامان مادر قرار داد، در همان ساعات اولیه بعد از تولد این فرزند را در آغوش مادر جای میدهند. در همین حین این کودک است که به دنبال منبع تغذیه خود میگردد و با تماس با سینه مادر شروع به مکیدن میکند. حال چرا این طفل بعد از گذشت چند سال مادر را وادار میکند که با بشقاب به دنبال او بدود و با کلی وعده سر خرمن و وعید پوچ و دروغین از ناحیه والدین شاید او یک قاشق غذا بخورد و در نهایت هم ناز میکند که نمیخورم! چه شد که همان کودک که از ساعات اولیه تولد به دنبال منبع غذا بود، اما امروز غذا نمیخورد؟ پرواضح است که برخی پدران و مادران آن دسته از مطالبی که باید راجع به تربیت فرزندان خود بدانند را آموزش ندیده و نمیدانند و در نتیجه نمیتوانند این ارتباط را با فرزند خود برقرار کنند. این موارد هیچ ارتباطی با تحصیلات آکادمیک یا سواد بالا و پایین پدر و مادرها ندارد، چون خود یک مهارت است و اینجا جا دارد والدین محترم روشهای تربیتی که دین، آنها را بهعنوان الگو ارائه داده را مطالعه کنند.
نظرات بینندگان
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *