صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

آموزه‌های سیاست همسایگی اتحادیۀ اروپا؛ مورد ایران و عراق

۲۹ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۶:۳۷:۳۷
کد خبر: ۷۰۲۸۹۹
دسته بندی‌: سیاست ، گزارش و تحلیل
سطح منطقه‌ای و تعامل با همسایگان، سطحی است که جمهوری اسلامی در آن قادر به گرفتن جایگاه برتر است؛ برخلاف بازی در سطح بین‌المللی و با قدرت‌های جهانی که موفقیت در آن، امری بسیار دشوارتر و پرهزینه است.
- مؤسسه آینده پژوهی جهان اسلام در مطلبی نوشت هر کشوری جبراً در موقعیتی جغرافیایی قرار گرفته و روابط با همسایگان برای آن امری اجتناب‌ناپذیر است؛ بنابراین داشتن استراتژی دقیق و دوراندیشانه برای رفتار با کشور‌های همسایه موضوعی ضروری برای هر کشور است.
 
تقریباً تمام کشور‌ها دارای همسایه یا همسایگانی با مرز‌های زمینی یا آبی هستند و خواه‌ناخواه مراوداتی با آن‌ها دارند؛ اما سیاست همسایگی فراتر از این مراودات رفته است و نوعی خط‌مشی مشخص را برای تعامل کلی با همسایگان و نیز با هریک از همسایگان به‌طور مستقل تعیین می‌کند؛ بنابراین کشوری همچون ایران که دارای همسایگان متعدد با مرز‌های گستردۀ آبی و خاکی است و از اهمیت استراتژیک منطقه‌ای برخوردار است، نیاز به طراحی خردمندانۀ سیاست همسایگی دارد؛ به‌خصوص در وضعیت کنونی که موقعیت این کشور در سطح جهانی تضعیف شده است، سرمایه‌گذاری منطقه‌ای، به‌ویژه بر همسایگان، امری اجتناب‌ناپذیر است.
 
در این بین، عراق به‌عنوان یکی از همسایگان استراتژیک که بیشترین مرز مشترک را با ایران دارد و مناسبات و تعاملات آن با ایران بسیار گسترده است، برای اعمال سیاست همسایگی همه‌جانبه، موردی کاملاً مناسب است. سؤال این است که سیاست همسایگی اتحادیۀ اروپا، به‌عنوان مدون‌ترین نوع سیاست همسایگی، چگونه می‌تواند برای روابط جمهوری اسلامی ایران و عراق آموزنده باشد.

تاکنون گروهی از دولت‌ها از جمله روسیه، چین و اتحادیۀ اروپا رویکرد سیاست همسایگی را برای تعیین خطوط کلی نوع ارتباط با همسایگان برگزیده‌اند. در این میان، مدون‌ترین برنامه برای اجرای سیاست همسایگی متعلق به روابط اتحادیۀ اروپا با همسایگان جنوبی و شرقی‌اش است. یکی از استدلال‌های اصلی برای برای اتخاذ چنین رویکردی توسط اتحادیۀ اروپا این بود که مرز‌های این اتحادیه روبه‌گسترش بود و همسایگان جدید به‌اندازه‌ای توانمند نبودند که به‌راحتی به اتحادیۀ اروپا بپیوندند. این در حالی است که درگیری‌های سیاسی و ناامنی در این کشورها، موج بحرآن‌های نوظهور را به اروپا رسانده و این منطقه را درگیر مسائلی از جمله موضوع مهاجران و پناهندگان و مشکلات اقتصادی بسیاری کرده است؛ بنابراین لازم بود سیاستی در پیش گرفته شود که روابط با این همسایگان به‌گونه‌ای تنظیم گردد تا هم از ورود بی‌رویۀ آن‌ها به کشور‌های اروپایی جلوگیری شود و هم خود آن‌ها به‌نحوی توانمند گردند که اتکای کمتری به اروپا داشته باشند و متعاقب آن، دردسر کمتری برای این منطقه ایجاد کنند.

یکی از مزایای چنین سیاستی این است که در وهلۀ اول با تعیین دقیق اهداف و خواسته‌های طرفین از یکدیگر، واکنش‌ها و رفتار‌های احتمالی کشور‌ها که همواره دارای ابهام بوده است، روشن و حتی قابل‌پیش‌بینی می‌شود؛ بنابراین روابط با همسایگان تا حد زیادی از حالت ناامنی خارج شده و به‌سوی اعتماد متقابل می‌رود. از دیگر روش‌های اتحادیۀ اروپا، انجام توافقات در ازای ایجاد تغییرات در کشور‌های هدف است. اروپا متعهد می‌شود در صورتی که دولت‌های همسایه اصلاحات موردنظر را اعمال نمایند، تسهیلات اقتصادی و رفاهی‌ای که موردنیاز آن‌هاست، دراختیارشان قرار می‌دهد. مزیت دیگر سیاست همسایگی که اروپا در پیش گرفته است، اقدام به اصلاح و تجدیدنظر چندباره در این سیاست بوده است که با بروز رخداد‌های مهم بین‌المللی مثل خیزش‌های عربی یا بحران اوکراین صورت گرفته است. بازبینی‌های مکرر در اجرای این سیاست کمک زیادی در به‌روزنگاه‌داشتن قوانین آن کرده و از دچارشدن به رکود و ناکارآمدی خطی‌مشی‌های قدیمی جلوگیری نموده است.

در شرایط بین‌المللی و منطقه‌ای موجود و جایگاه جمهوری اسلامی در این نظام، نزدیک‌ترین رویکرد به احتمال موفقیت، رویکرد منطقه‌محور است و مرحلۀ اول این رویکرد، نگاه به همسایگان است. اتخاذ سیاست همسایگی دقیق و فعال امری است که در صورت برخورداری از برنامه‌ریزی منظم و نقشۀ اقدام مؤثر، تا حد زیادی شرایط را به‌نفع این کشور تغییر خواهد داد. ایران کشوری است که منابع مادی، فرهنگی، تاریخی و معنوی مناسب برای اجرای این سیاست را نیز در اختیار دارد. سطح منطقه‌ای و تعامل با همسایگان، سطحی است که جمهوری اسلامی در آن قادر به گرفتن جایگاه برتر است؛ برخلاف بازی در سطح بین‌المللی و با قدرت‌های جهانی که موفقیت در آن، امری بسیار دشوارتر و پرهزینه است.

حال اگر بخواهیم با این چشم‌انداز به ارتباط ایران و عراق بنگریم، شاید بتوان از تجربۀ اتحادیۀ اروپا در نوع برخورد با همسایگانش درس‌هایی برای روابط با این دو همسایۀ مهم استخراج کرد. تعاملات این دو دولت از گذشته‌های دور به‌عنوان دو کشوری که دارای طولانی‌ترین مرز با یکدیگرند و پیوند‌ها و تأثیرات متقابل بسیار با هم دارند، همواره از جایگاه مهمی برای هر دو طرف برخوردار بوده است. در طول دو دهۀ اخیر، حجم انواع مبادلات ایران و عراق به‌طرز چشمگیری افزایش یافته است و این دو کشور از همسایگانی که ناچار به ارتباط جزئی بودند، به دولت‌های دوست که مایل به رشد هرچه بیشتر مراودات هستند، تغییر کرده‌اند. با این حال در طی سال‌های اخیر، فرازوفرود‌هایی نیز در روابط آن‌ها وجود داشته است؛ به‌خصوص اینکه سایر همسایگان و نیز قدرت‌های فرامنطقه‌ای از تعمیق ارتباط ایران و عراق خشنود نبوده‌اند.

دولت‌های ایران و عراق همواره از اهمیت بالا نگاه داشتن سطح تعاملات با هم برای حفظ امنیت سیاسی و اقتصادی و نیز فرهنگی خود آگاه بوده‌اند و در این مسیر به پیشرفت‌های بسیاری نیز دست یافته‌اند؛ بنابراین اتخاذ سیاست همسایگی به‌عنوان رویکردی منظم و دقیق که بتواند به این ارتباطات سامان داده و نظم جدیدی به آن ببخشد، گام بلند دیگری در مسیر منافع هر دو کشور خواهد بود. واضح است که بهره‌بردن از تجربیات سایر کشور‌ها در این مسیر می‌تواند چراغ راهی باشد تا کمترین خطا و بیشترین منافع نصیب طرفین گردد. همان طور که اشاره شد، تجربۀ اتحادیۀ اروپا به‌عنوان گروهی که حداقل در تدوین و تنظیم چنین سیاستی موفق عمل کرده است، در نظر گرفته شود؛ بنابراین منطقی است که از آموزه‌های این کشور‌ها درس بگیریم و آن را با توجه به ظرفیت‌ها، محدودیت‌ها و هنجار‌های خود، برای روابط با همسایگان تطبیق دهیم.

جمهوری اسلامی ایران در تدوین استراتژی کلان برای تنظیم مجدد ساختار روابط خود با عراق می‌تواند از نظم و دقت موجود در طرح اتحادیۀ اروپا بهره ببرد. برای این کار، نخستین قدم، تعیین اهداف کلی کوتاه‌مدت و بلندمدت و طراحی راهکار‌های ممکن برای دستیابی به آن‌ها و درمیان‌گذاشتن آن با کشور هدف است. صریح‌بودن برنامه‌ها و مطلع‌ساختن طرف مقابل به‌منظور اعتمادسازی، یکی از اصول کلیدی این سیاست است. درس دیگری که می‌توان از سیاست همسایگی اروپایی آموخت، انعطاف‌پذیری در مقابل تغییرات است. این اتحادیه نشان داد که در صورت بروز تغییرات بنیادین در عرصۀ بین‌الملل قادر است به بازبینی و حتی تجدیدنظر در اصول کلی سیاست همسایگی خود دست بزند. برای جمهوری اسلامی نیز ضروری است تحولات منطقه‌ای و نیز درونی کشور عراق را به‌طور مرتب رصد نماید تا بتواند در هر زمان و موقعیتی، بهترین عملکرد را برای برخورد با همسایۀ خود برگزیند و همواره آمادگی مواجهه با هرگونه تغییری را داشته و خود را برای آن مهیا سازد.

یکی از اهدافی که سیاست همسایگی ایران را در قبال عراق ضروری می‌کند، تقویت دولت عراق و تاب‌آوری آن در مقابل بحران‌های سیاسی و اجتماعی از جمله قدرت‌گیری مجدد گروه‌های تروریستی است؛ زیرا بروز یا گسترش مسائل این‌چنینی در کشوری با این وسعت مرز مشترک، امنیت ایران را به‌شدت تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.

از دیگر عملکرد‌هایی که در سیاست همسایگی اروپا می‌تواند الگوی روابط ایران و عراق قرار گیرد، رویکرد فرایندی و مرحله‌به‌مرحلۀ آن است. تغییرات راهبردی برای پیشبرد منافع، در کوتاه‌مدت ممکن نیست و ایران وعراق برای رسیدن به نقطۀ مطلوب در روابط خود، نیاز به نگاهی واقع‌بینانه و برنامه‌ریزی بلندمدت دارند تا بهترین نتیجه حاصل گردد. برای این منظور نیاز است که دو کشور در ابتدا از اهداف و خواسته‌های متقابل یکدیگر آگاه شده و به درک مشترکی برسند، توافقاتی را به وجود آورند، راهکار‌های اجرای آن را به‌طور عینی مشخص کنند، دستورالعمل‌هایی برای نظارت بر اجرای تعهدات و وضعیت پیشرفت امور طراحی کنند و در صورت موفقیت در هر مرحله، به مرحلۀ بعد ورود کنند.

بنابر آنچه گفته شد، با الهام از آموزه‌های سیاست همسایگی اروپا لازم است وابستگی میان دو کشور به‌گونه‌ای تقویت گردد که هزینه‌های کنارگذاشتن جمهوری اسلامی ایران برای این همسایۀ غربی، بیشتر از منافع آن باشد. یکی از مصادیق چنین ابزاری، صادرات برق ایران به عراق است که هیچ جایگزین دیگری برای این کشور باقی نمی‌گذارد. چنین سیاستی می‌تواند در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دیگر نیز دنبال شود. به‌علاوه، ایران می‌تواند درکنار درک واقع‌بینانه از ضعف‌ها و محدودیت‌هایش، برای سرمایه‌گذاری‌های کلان خود شروطی مشخص و عقلانی برای طرف عراقی تعیین کند و در صورت فراهم‌شدن مطالبات خود، برای برداشتن گام‌های بلندتر متعهد شود. برای مثال، امنیت، پیش‌شرط توسعۀ اقتصادی در میان‌مدت و بلندمدت است. در روابط میان ایران و عراق نیز امنیت دغدغه‌ای اساسی است و ایران در این زمینه کمک بسیاری به توانمندشدن عراق در ایجاد ثبات و تأمین امنیت نموده و در این امر کامیاب بوده است؛ بنابراین موضوع امنیت یکی از مسائلی است که ایران می‌تواند در ازای ادامۀ مساعدت خود، شروط موردنظرش را مثل حمایت از ایران در نهاد‌های بین‌الملل، از عراق مطالبه کند.

ضروری است که ایران با سنجش و ارزیابی دقیق، تمام مؤلفه‌های تأثیرگذار در سیاست خارجی و داخلی عراق و نیز اشتراکات و افتراقات فرهنگی، مذهبی، سیاسی، اقتصادی با عراق، آن را به دیدۀ همسایه‌ای منحصربه‌فرد بنگرد که رفتار و کنش متقابل خاص خود را می‌طلبد. این همسایۀ نزدیک، پیوند‌های مذهبی و فرهنگی عمیقی، هم با مردم و هم دولت ما دارد و از جایگاه استراتژیک و برجسته‌ای برای ایران برخوردار است. چنانچه عراق اطمینان حاصل کند که از تعمیق ارتباط با ایران نفع خواهد برد و بداند که رفتار ایران رفتاری قابل‌پیش‌بینی و در راستای منافع دوجانبه است، می‌تواند روی برنامه‌های میان‌مدت و بلندمدت با ایران حساب کند و این، خود، زمینۀ وابستگی متقابل را افزایش می‌دهد تا عراق در آینده به‌راحتی نتواند اهمیت ایران و حمایت‌های آن را نادیده بگیرد. این، رویکردی است که دولت ایران تاکنون بخشی از راه آن را طی کرده است. بررسی دقیق نقاط اختلاف و اشتراک، با دست‌گذاشتن بر اشتراکات و اجتناب از تمرکز بر موضوعات مورداختلاف می‌تواند به روابط همسایگی بهتری برای دو کشور منجر شود.
 

برچسب ها: عراق ایران اروپا

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *