نقش روی اسکناسها روایت کننده چیست؟
مجله آمریکایی «فارین پلاسی» در یک مقاله به نقش روی اسکناسها و سکههای ایالت متحده آمریکا در مقایسه با سایر کشورها پرداخته است. نتیجه این مقاله نشان میدهد پولهای آمریکایی همچون ساختار سیاسی امریکا قدیمی و کهنه شده است.
_ روزنامه ایران نوشت: آیا تا بهحال این سؤال به ذهن تان خطور کرده است که نقش روی پولها به مردم و دیگر کشورها چه میگویند؟ ما خیلی راحت سکه یا اسکناسی را در دست میگیریم و با آن کالا یا خدماتی را میخریم، اما واقعیت آن است که نقش روی سکهها و اسکناسها نمایانگر قدرت و فرهنگ یک کشور هستند. این سوژهای است که اخیراً سایت «فارین پالیسی» به آن پرداخته و در آن فرهنگ و قدرت امریکا را زیر سؤال برده است.
پل ماوس گرو، استاد علوم سیاسی دانشگاه ماساچوست آمهرست، در مقالهای که در سایت فارین پالیسی منتشر کرده به نقش روی اسکناس و سکههای ایالات متحده پرداخته و با مقایسه با دیگر کشورها نتیجه گرفته است که پولهای امریکایی همچون ساختار سیاسی امریکا قدیمی و کهنه شده است. منظور ما از انتشار این مقاله نه نتیجه موضوع بلکه رابطهای است که در این مقاله بین نقش روی پولها و قدرتی که حکومت از خود بروز میدهد است. نویسنده در این مقاله مینویسد: «دولت بایدن در اولین هفته کاریاش یک سری اقداماتی را اتخاذ کرد تا میراث دونالد ترامپ، رئیسجمهوری سابق ایالات متحده را از لحاظ ماهوی و نمادین تغییر و به حالت اولیه خود برگرداند.
وزارت خزانهداری دولت در کنار اقداماتی مانند لغو خط لوله کی استون ایکس ال و الحاق مجدد به توافقنامه آب و هوایی پاریس، اظهار کرده که چهره خانم هریت توبمان، فعال سیاه پوست حقوق مدنی و ضد بردهداری در امریکا، را روی اسکناسهای ۲۰ دلاری اختصاص خواهد داد، برنامهای که در دولت اوباما ریخته شده بود، اما مقامات دولت ترامپ سعی کرده بودند تا با کند کردن حرکت آن، این برنامه را خفه کنند.»
به اعتقاد ماوس گرو، این تصمیم برای دولت بایدن یک امر سیاسی است؛ قرار دادن چهره توبمان روی اسکناس، یقیناً نابرابری ثروت بین نژادها را از بین نمیبرد، یا آنکه به اقدامات ناعادلانه سیاسی پایان نمیدهد، اما یک حرکت عینی سیاستهای دولت و تعهدات دولت بایدن به زنان سیاه پوستی است که به برنده شدن جو بایدن کمک کردهاند؛ هرچند که در این میان میتوان از یک زاویه دیگری به موضوع نگاه کرد.
دانشمندان روابط بینالملل و حوزههای مربوطه مدتهای مدید است که بهطور جدی این موضوع را مدنظر قرار دادهاند که چگونه نمادهای رسمی مانند تمبر، معماریهای عمومی و سکهها و اسکناسها، نهادهایی که آنها را تولید میکنند و ایدههایی که آن نهادها را به حرکت در میآورد بازتاب قدرت و فرهنگ یک کشور است، اگر از این لنز به ماجرا نگاه کنیم، آنچه که مهم است قرار گرفتن چهره توبمان روی اسکناسهای ۲۰ دلاری نیست بلکه نمادهای ایالات متحده آنچنان سیاسی شدهاند و آنقدر در برابر تغییر مقاومت میکنند که قرار دادن هرچهره تازه روی اسکناسهای فدرال رزرو تلاش زیادی را میطلبد.
نویسنده با اشاره به این موضوع که امریکاییها به این معروف هستند که در برابر یادگیری از تجربیات دیگر کشورها مقاومت میکنند، ادامه میدهد:، اما بد نیست این را هم به یاد بیاوریم که چقدر محافظه کاری روی اسکناسهای ایالات متحده غیرمعمول است؛ زمانی که توبمان جایگزین نقش رئیسجمهوری آندرو جکسون روی اسکناس ۲۰ دلاری بشود (هرچند که نقش او در پشت اسکناس باقی خواهد ماند) برای اولین بار خواهد بود که از سال ۱۹۲۹ که اسکناسهای فدرال رزرو استاندارد شده است، نقشی از روی اسکناس زدوده میشود. این استاد علوم سیاسی سپس به مقایسه اسکناسهای دیگر کشورها میپردازد و مینویسد: این را با اسکناسهای بانک انگلستان مقایسه کنید. مطمئناً این اسکناسها تماماً نقش ملکه الیزابت دوم را دارند – یا آنهایی که اغلب بر سلطنت حکومت میکنند-، اما طراحی آنها به طور منظم تغییر میکند. این گردش تغییر فرصتهایی را برای نشان دادن چهرههای مطرح ملی دیگر روی پول رایج انگلیس فراهم میآورد. نقشهای فعلی شامل چهرههای انقلاب صنعتی – جیمز وات و متیو بولتون - هنرمند جیام دبلیو ترنر، جین آستین و وینستون چرچیل است. این اسکناسها جایگزین نسل قبلی که نقشهای چارلز داروین، ادوارد الگار و الیزابت فری – مصلح زندان – بود شدهاند. اسکناسهای بانک انگلستان با آنچه که به نظر استاندارد امریکایی سرعت خیره کنندهای دارند، تغییر میکند: از سال ۱۹۶۴ تا بهحال فقط طراحی اسکناسهای ۱۰ پوندی پنچ بار تغییر کرده است.
کانادا هم بهطور مشابه اسکناسهای خود را بیشتر از اسکناسهای حکومت ایالات متحده تغییر میدهد. کانادا در این قرن برای بار دوم اسکناسهای اصلی خود را طراحی مجدد میکند، هرچند که روی اسکناسهای کانادایی پرترههای سیاستمداران مینشیند، اما پشت اسکناسها بسیار جذابتر از اسکناسهای امریکایی است؛ روی اسکناسهای ۵ دلاری کانادا نقش ویلفرید لوریر، نخستوزیر، قرار دارد، اما پشت این اسکناس «کانادارم ۲»، که مشارکت کشور کانادا برای ایستگاه فضایی بینالمللی است، قرار گرفته. روی اسکناسهای تازه ۱۰ دلاری کانادا هم چهره فعال حقوق مدنی و تاجر زن سیاه پوست، ویولا دزموند قرار گرفته و بر پشت آن موزه حقوق بشر کانادا.
به نوشته ماوس گرو، ژاپن هم اسکناسهای «ین» خود را به ندرت تغییر میدهد، اما تنوع پرتره و تصاویر آن بیش از اسکناسهای ایالات متحده است. یک طراحی مجدد که در سال ۲۰۱۹ رخ داد چهره یومیکو تسودا، پیشتاز آموزش زنان و نیز شیباسا بورو کیتاساتو، باکتری شناس، قرار گرفته است. پشت اسکناس ۱۰۰۰ ینی هم کار هنری هوکاسایی، موج بزرگ کاناگاوا، نقش بسته است.
تنوع طراحی اسکناسها نشان میدهد که چقدر و تا چه اندازه دانشمندان بر کارکرد سیاستهایی که مشروعیت حکمرانی را در برمی گیرد مؤثر است. «سیاستهای هرروزه اروپا» مطالعهای است که توسط کاثلین مک نامارا صورت گرفته و مطرح میکند که اتحادیه اروپا چگونه از نمادهایی مانند اسکناس برای مشروعیت بخشیدن به اقتدارش استفاده میکند و نشان میدهد پول نقش غیرقابل انکاری فراتر از پروژههای سیاسی دارد.
نویسنده ادامه میدهد که اسکناسهایی که بیانگر پول رایج آن کشورها هستند همچنین نشان دهنده پروژه سیاسی است که این پولها را خلق کرده هم است. مک نامارا بحث میکند اسکناسهای یورو به جای آنکه نمادهای ملی را به رسمیت بشناساند، «پنجرهها و پلهای انتزاعی شده» را به نمایش میگذارد، زیرا اتحادیه اروپا میخواهد «مکمل هویتهای محلی» باشد «نه رقابتهای محلی.» ماوس گرو اضافه میکند که مرتبط کردن پول در خدمت پروژه سیاسی میتواند خیلی سخت باشد. یافتههای راون سورنسن، محقق دانمارکی نشان میدهد که طراحی مجدد کرون برای بانک مرکزی دانمارک به خاطر ایدههای چالش برانگیز در این خصوص که «دانمارک» برای چه اولویتهای نمادینی باید مبارزه کند، به غایت سخت بوده است.
این چالش زمانی سختتر شد که این ایده که کرون باید نماد دانمارکی باشد – نه ملیگرایی – که نه تنها مخاطب داخلی داشته باشد بلکه مخاطب بینالمللی هم داشته باشد، سختتر شد. آن طور که بانک مرکزی دانمارک مطرح کرد یک «اسکناس کار هنری کمی دارد؛ چهره کشور هم از لحاظ داخلی و هم از لحاظ بیرون (مطرح است).»، اما اسکناسها نتوانستند خیلی هنری از آب دربیایند – یک پیشنهاد جالب مدرن هم با این ادعا که برای «اسکناسها» خیلی عجیب و غریب است، کنار گذاشته شد. دانمارکیها کار اسکناس شان را با نقش پلها (البته پلهای واقعی نه غیر حقیقی که روی یوروها است) به پایان بردند. اما پول ایالات متحده امریکا درباره پروژه سیاسی امریکایی چه دارد که بگوید؟ این سؤالی است که نویسنده طرح میکند و مینویسد: دانشجویی به نام «کریان لاسون» طراحی پول ۱۹۸ کشور را مورد تحلیل قرار داد و از دل آن شاخصهای نمادینی که محتوای جنسیت، علم، مذهب، هنر و فرهنگ و سیاست را دارد درآورده است.
او دریافت کشورهایی که محتوای سیاسی بالاتری دارند روی اسکناس هایشان پرترههای سابق حکومت، فعالان و ... را دارند و او این پولها را براساس شاخصهای آزادی سیاسی نهاد «مجلس آزادی» و نابرابری جنسیتی «سازمان ملل» ردهبندی کرد. ایالات متحده از لحاظ نشانگر مذهبی رده صفر را گرفت (بالاترین ردهها ازآنِ مقدونیه، مصر و ایران بود)، در خصوص نشانگر زنان بالاترین ردهها را استرالیا، انگلستان و آنگولا داشت، هنر و فرهنگ بالاترین رده را در سوئیس، اوروگوئه و رومانی به دست آوردند و علم و کشاورزی را سومالی، کامرون و جمهوری مرکزی آفریقا در اختیار داشتند. ایالات متحده از لحاظ تصویرگری سیاسی روی پولهایش رده دوم البته بعد از تایلند در اختیار داشت.
ماوس گرو در پایان نتیجه گرفته است که اگر حق با «مک نامارا» است که نمادهای رسمی تفکر مردم را نسبت به حکومت شکل میدهد، دراین صورت پروژهای که پول ایالات متحده بازتاب میدهد نشان دهنده چیست؟ امریکاییها دوست دارند نسبت به این موضوع که چقدر کشورشان جوان و پویا است حرف بزنند، اما نقشهای پولشان داستان متفاوتی را میگوید. پول تماماً درباره گذشته است (آخرین نقشی که روی اسکناسها نشست، رئیسجمهوری اولیس گرانت است که تقریباً ۱۳۰ سال پیش فوت کرده است) و در حالی که دیگر کشورها نقش قهرمانان ملی شان در هنر، علم و کنشگرایان را روی پول هایشان میگذارند، امریکاییها مخلوطی از چهرههای تاریخی شان را که به سختی نمایانگر کشور در قرن بیست و یکم است روی پول هایشان میگذارند.
پروژه پول امریکایی حفظ گذشته است در حالی که پول تصویری از قدرت را ترسیم میکند. این امر میتواند تغییر کند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *