صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

آمار‌ها در رابطه با وضعیت مردم ایران در دوران رژیم پهلوی چه می‌گویند؟

۱۸ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۶:۲۷:۳۵
کد خبر: ۶۹۹۶۲۸
رژیم پهلوی بعد از ۵۳ سال حکومت در ایران که مدام دم از پیشرفت و اصلاحات می‌زدند در نهایت کارنامه‌شان در حوزه شاخص‌های توسعه و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و رفاهی چه شد و در نهایت چه خدماتی ارائه کردند؟

- فارس نوشت: رضاخان که نوسازی ایران را شروع کرد، از همان ابتدا بنا را بر تقلید نا‌بجا و اقدامات نمایشی گذاشت و راه را اشتباه رفت؛ این را همان‌موقع افرادی بودند که گفتند اشتباه است، ولی شاه شیفته غرب نفهمید چه می‌گویند. بعد‌ها پسرش هم راه پدر را ادامه داد و افراد خیلی بیشتری بودند که گفتند اشتباه است، ولی شاه که هیچ‌کسی جز خودش را قبول نداشت، نپذیرفت که نپذیرفت که نپذیرفت.

آخر کار را هم که همه می‌دانند؛ بیرونش کردند از این مملکت. حالا باید دید ۵۳ سال که پهلوی‌ها حرف خودشان را با زور پیش بردند و مدام دم از پیشرفت و اصلاحات و مدرن‌سازی زدند، در نهایت چه خدماتی کردند به ایران و چه شد کارنامه‌شان در حوزه شاخص‌های توسعه و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و رفاهی.

در ادامه فقط یک نگاهی بیندازیم به این کارنامه که «یکی داستان است پُر آب چشم».

وضعیت معیشت

براساس آمار بانک جهانی ۴۶ درصد جمعیت ایران در سال ۱۳۵۶ زیر خط فقر زندگی می‌کردند و این یعنی ۱۶ میلیون نفر. از جمعیت فقرای ایران در دهه ۵۰ شمسی نیز حدود ۴ میلیون نفر (۱۲ درصد کل جمعیت) زیر خط گرسنگی بوده‌اند؛ یعنی سوء‌تغذیه شدید. به استناد یک تحقیق در دانشگاه آکسفورد: «از مجموع ۳۰ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر جمعیت ایران در سال ۱۳۵۱ مصرف کالری ۱۶ میلیون نفر کمتر از حداقل نیاز بود و ۴ میلیون نفر دچار سوءتغذیه شدید بوده‌اند.»

نرخ بی‌سوادی

طبق آمارها، درصد بی‌سوادی در ایران در سال ۱۳۵۵ معادل ۵۲ درصد بوده است و نرخ بی‌سوادی در روستا‌ها حدود ۷۰ درصد. بر‌اساس آمار‌های جهانی ایران در آن‌روز‌ها از نظر پیشرفت سوادآموزی جزو کشور‌های ناکارآمد و ضعیف بود و حتی پایین‌تر از چین و کوبای آن روزگار قرار می‌گرفت. نرخ بی‌سوادی دختران و زنان بالای ۶ سال نیز به ۶۵ درصد می‌رسید. یعنی فقط یک‌سوم دختران و زنان ایران سواد داشتند و البته اغلبشان مدرک ابتدایی یا سیکل داشتند.

وضعیت مسکن

طبق اطلاعات سرشماری سراسری نفوس در سال ۱۳۵۵ از جمعیت ۳۳ میلیون و ۷۰۰ هزار نفری ایران بیش از یک میلیون و ۷۰ هزار نفر در خانه‌های کپری زندگی می‌کردند و از ۶ میلیون و ۷۰۰ هزار خانوار ایرانی حدود یک میلیون و ۹۰۰ هزار خانوار در خانه‌هایی با یک اتاق زندگی می‌کردند. یعنی حدود یک سوم مردم در خانه‌های یک اتاقی یا اقامتگاه‌های کاملا نامناسب سکونت داشتند. با این توضیح که خانه یک اتاقی به‌معنای آپارتمان یک خوابه نیست، بلکه منظور خانه‌ای است که فقط و فقط یک اتاق برای زندگی دارد.

وضعیت آب‌رسانی

طبق آمار‌های مرتبط با سرشماری سال ۱۳۵۵ حدود ۷۸ درصد مناطق روستایی و ۱۰ درصد مناطق شهری ایران فاقد آب لوله‌کشی بوده‌اند و آب مصرفی را از طریق چاه، قنات، چشمه، رودخانه و... تأمین می‌کرده‌اند.

وضعیت برق‌رسانی

طبق آمار دوره پهلوی در دهه ۵۰ شمسی ۱۰ درصد شهر‌های ایران و ۸۶ درصد روستا‌های ایران برق نداشتند!

توزیع انرژی

در سال ۱۳۵۲ تولید روزانه نفت ایران به ۶ میلیون بشکه رسید که ۹۰ درصد آن صادر می‌شد. در مقابل ۴۰ درصد از جمعیت روستایی ایران به نفت دسترسی نداشتند و در خانه‌هایشان هیزم می‌سوزاندند.

بهداشت و درمانی روستایی

طبق آمار‌ها در سال ۱۳۵۷ فقط ۱۵۰۰ مرکز بهداشتی و درمانی برای بیش‌از ۹۰ هزار روستای ایران وجود داشت.

وضعیت بودجه‌بندی

بنا به اسناد بودجه‌ای دوره پهلوی دوم، سهم بخش بهداشت در بودجه سال ۱۳۵۵ حدود ۱ درصد و سهم عمران شهری کمتر از یک درصد بود. در مقابل سهم بخش نظامی و خرید تسلیحات خارجی از کل بودجه در کمال شگفتی به ۳۰ درصد می‌رسید.

تولید بخش کشاورزی

در دهه ۵۰ شمسی ۴۷ درصد کشاورزان ایران در نتیجه اصلاحات ارضی و کوچک‌شدن اراضی، هیچ نوع کشت و زرعی نداشتند و همین موضوع یکی از دلایل اصلی افزایش مهاجرت به شهر‌های بزرگ و شکل‌گیری حلبی‌آباد‌ها در اطراف تهران بوده است.

صادرات غیرنفتی

بنا به آمار‌های اقتصادی دوره پهلوی، صادرات غیرنفتی ایران در سال ۱۳۵۶ شمسی در کمال تعجب فقط ۲ درصد کل صادرت ایران بود؛ باقی صادرات نفتی بود.

امکانات بیمارستانی

در سال‌های پایانی دوره پهلوی دوم در ایران ۵۵۰ مرکز درمانی با حدود ۵۶ هزار تخت وجود داشت. یعنی به‌ازای هر هزار نفر حدود یک و نیم تخت. همان‌موقع در ترکیه، الجزایر و مصر این رقم بیش از ۲ بود و در کشور‌های متوسط اروپای شرقی حدود ۷ بود. دسترسی بیماران به دارو نیز محدود بود و برای مثال در سال ۱۳۵۶ روزنامه اطلاعات در گزارشی درباره مشکلات دارو در استان یزد خبر داد که: «شهر ۷۰ هزار نفری اردکان حتی یک داروخانه ندارد»!

سرانه تعداد پزشک

در سال ۱۳۵۷ کل پزشکان ایران حدود ۱۴ هزار نفر بودند و حدود نیمی از آنان نیز ملیت پاکستانی، بنگلادشی، فیلیپینی یا هندی داشتند و در شهر‌های دورافتاده ایران طبابت می‌کردند. این یعنی به ازای هر ۱۰ هزار نفر معادل ۴ پزشک. با حالا مقایسه کنید که باز هم پزشک کم داریم و به‌ازای هر ۱۰ هزار نفر ۱۵ پزشک داریم.

تولید تجهیزات پزشکی و دارو

در سال ۱۳۵۷ حدود ۵۰ شرکت تجهیزات پزشکی فقط ۳ درصد نیاز کشور را تأمین می‌کردند. با حالا مقایسه کنید که ۵۰۰ شرکت بیش از ۸۰ درصد نیاز کشور را تأمین می‌کنند. در دهه ۵۰ شمسی ۷۰ درصد دارو‌ها نیز وارداتی بود؛ حالا ۳ درصد داروها.

 


برچسب ها: انقلاب اسلامی

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *