به زودی؛ رونمایی از «کمان ۲۲» پهپاد غول پیکر
فرمانده نیروی هوایی ارتش گفت: «کمان ۲۲» یک پهپاد غول پیکر است و توان حمل ۳۰۰ کیلوگرم محموله جنگی را دارد که قابلیت بسیار بالایی است و تلاش میکنیم تا پایان بهمن از آن رونمایی کنیم.
- بنا به اعلام دفاعپرس، امیر سرتیپ عزیز نصیرزاده با اشاره به دستاوردهای نیروی هوایی ارتش، گفت: بعنوان کسی که از سال ۶۱ وارد نیروی هوای ارتش شدید و بعد از انقلاب اسلامی، ولی اطلاعات جزئی هم از قبل و هم از بعد انقلاب دارید. الان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نسبت به قبل از انقلاب در چه وضعیتی است؟
قبل از انقلاب تجهیزات ما از سوی غرب تامین میشد و کلیه آموزشهای ما وابسته به غرب بود. کلیه پشتیبانی قطعات وابسته به بیرون از کشور بود. هر موقع قطع میشد، دیگر قطع بود! هر زمانی اراده میکردند ندهند، نمیدادند. بعد از انقلاب همان تجهیزات را داریم کما اینکه سه نوع هواپیما به تجهیزات قبلی افزوده شده است. هواپیمای نسل خوبی هستند. مثل سوخو ۲۴، میگ ۲۹ و S ۷ که بعد از انقلاب خریداری شده و به جمع ناوگان هوایی پیوسته است.
سوخو و میگ برای روس هاست؟
بله. دو نوع هواپیما هم در داخل ساختیم مانند صاعقه و کوثر! از نظر تجهیزاتی به آن ناوگان ما افزایش یافته است، اما مهمترین بخش آموزش است. ما نیروی انسانی خودمان را به صورت کامل، چه خلبان، چه فنی و سایر رستهها را در داخل آموزش انجام میدهیم؛ پشتیبانی ما در داخل انجام میشود. همه اینها را بخواهیم جمع کنیم نیروی هوایی ما الان بسیار مجهزتر، بهتر، با انگیزهتر و آمادهتر از قبل انقلاب است.
بخش نظامی اینطور است، نه فقط نیروی هوایی، تهدید را این طور تعریف میکند خط قرمزی تحت عنوان مرز زمینی، مرز دریایی یا مرز هوایی داریم که معروف به خط ADIZ است. از آنجا به بعد، اگر فعالیت بیگانهای داشته باشیم که برای ما ناشناس باشد و یکسری پارامترها هم وجود دارد، مثلاً زاویه حمله به سمت کشور باشد، سرعت بالا باشد، ارتفاع اینطور باشد و غیره، بلافاصله در مقابل این تهدید اقدام میکنیم. همین الان به صورت شبانه روزی خلبانهای ما آماده هستند. لباس پوشیده هستند؛ با لباس جنگی و کلاه، چتر و ... پوشیده اند و در یک محلی معروف به آلرت نشسته اند.
در یکی دو سال اخیر تهدیدی ایجاد شده که عکس العمل نشان بدهید؟
وجود داشته است. ما بارها پرواز کردهایم یا هشدار جواب داده و تهدید برگشته و کار به درگیری کشیده نشده یا ناشناس بوده و تهدید فرض شده است یا بدون اجازه وارد حریم هوایی ما شده و به دلایلی، اطلاعات کاملی ارائه ندادند و وارد شده بودند. البته با هماهنگیهایی که انجام شد همان بالا مجوز را گرفتند و عبور کردند.
از چه کشوری بودند؟
از کشورهای غربی بودند. یا مثلا جریانی مثل ماجرای شرور عبدالمالک ریگی پیش میآید، ما یک کار عملیاتی انجام دادیم.
آن هم کار بزرگی بود.
بله. هیچ کاری غیر از این کاری که نیروی هوایی انجام داد وجود نداشت.
در واقع تبحر خاصی میخواهد که مکالمه بین خلبان جنگی و خلبان مسافربری انجام شود.
دستورالعمل دارد. ابتدا توصیه میکنند که برگردد و بنشیند و اگر توجه نکرد و هواپیما توجه نکرد، یک اقدام دیگری انجام میدهند و در نهایت چند تیر هوایی بدون اینکه به سمت هواپیما باشد، میزنند و در این مرحله تبعیت کرد.
در این چند مورد در یکی دو سال اخیر، یکی را بیان کردید غربیها بودند؛ از آمریکاییها هم داشتیم؟
پیش میآید. در منطقه خلیج فارس پیش آمده که به سمت نقاطی که خط قرمز حرکت کنند هشدار داده میشود و هشدار توجه نشود، اسکرامبل بلند میشود، ولی کار به درگیری کشیده نشده است.
هواپیماهایی که داخل کشور ساختیم چقر با نوع مشابه خودشان مثل میگ ۲۹ و هواپیماهای دیگری روسها یا امریکاییها ساختند، فاصله دارند؟
اینها کلاس دارند. کلاس سبک، نیمه سنگین، بمبافکن، شکاری، شکاری - بمب افکن، رهگیر و ... است که هر کدام در کلاس خودش به روز است. یعنی هواپیمایی که ما ساختیم جزو جنگندههای شکاری بمبافکن سبک است، در کلاس خودش به روز است، چون تقریبا شکل ظاهری هواپیماها مثل هم است. آن چه هواپیما را مجهز میکند بحث سیستم سلاح، رادار و اینهاست. در این مسئله هواپیماها به روز هستند.
نکته دیگر این که گفته بودید یکی از پیچیدهترین قطعات هواپیمای کشور را یکی از شرکتهای دانش بنیان ساخته است.
بله.
این قطعه چه قطعهای است و چطور ساختند؟ بچههای ایرانی فقط ساختند یا مشارکت داشتند؟
این یک قطعه الکترومکانیکی بسیار سنگین و حساس بود. به دلایلی اسم قطعه را عنوان نمیکنم. اگر این قطعه ایراد بیاورد خلبان باید هواپیما را ترک کند و بیرون بپرد؛ یعنی اینقدر حساس است. قطعه بسیار سنگینی است و میتوان گفت هم ردیف موتور است. این را از بیرون تهیه میکردیم. سالها به یک شرکت فنی دادیم و روی این کار کردند. ۶-۵ سال بطول انجامید. در نهایت به نتیجه رسید و الان روی هواپیما سوار کردیم. بیش از ۵۰-۴۰ سورتی پرواز هم با آن انجام دادیم. خرید را از خارج قطع کردیم.
چقدر در این زمینه صرفه جویی میشود؟
ما تقریباً هرکدامش را ۱۰ میلیون دلار میخریدیم. بله. الان خیلی کمتر است. عدد کمتر از یک دهم است. موفقیت بزرگی است.
بله.
قبل از انقلاب تجهیزات ما از سوی غرب تامین میشد و کلیه آموزشهای ما وابسته به غرب بود. کلیه پشتیبانی قطعات وابسته به بیرون از کشور بود. هر موقع قطع میشد، دیگر قطع بود! هر زمانی اراده میکردند ندهند، نمیدادند. بعد از انقلاب همان تجهیزات را داریم کما اینکه سه نوع هواپیما به تجهیزات قبلی افزوده شده است. هواپیمای نسل خوبی هستند. مثل سوخو ۲۴، میگ ۲۹ و S ۷ که بعد از انقلاب خریداری شده و به جمع ناوگان هوایی پیوسته است.
سوخو و میگ برای روس هاست؟
بله. دو نوع هواپیما هم در داخل ساختیم مانند صاعقه و کوثر! از نظر تجهیزاتی به آن ناوگان ما افزایش یافته است، اما مهمترین بخش آموزش است. ما نیروی انسانی خودمان را به صورت کامل، چه خلبان، چه فنی و سایر رستهها را در داخل آموزش انجام میدهیم؛ پشتیبانی ما در داخل انجام میشود. همه اینها را بخواهیم جمع کنیم نیروی هوایی ما الان بسیار مجهزتر، بهتر، با انگیزهتر و آمادهتر از قبل انقلاب است.
بخش نظامی اینطور است، نه فقط نیروی هوایی، تهدید را این طور تعریف میکند خط قرمزی تحت عنوان مرز زمینی، مرز دریایی یا مرز هوایی داریم که معروف به خط ADIZ است. از آنجا به بعد، اگر فعالیت بیگانهای داشته باشیم که برای ما ناشناس باشد و یکسری پارامترها هم وجود دارد، مثلاً زاویه حمله به سمت کشور باشد، سرعت بالا باشد، ارتفاع اینطور باشد و غیره، بلافاصله در مقابل این تهدید اقدام میکنیم. همین الان به صورت شبانه روزی خلبانهای ما آماده هستند. لباس پوشیده هستند؛ با لباس جنگی و کلاه، چتر و ... پوشیده اند و در یک محلی معروف به آلرت نشسته اند.
در یکی دو سال اخیر تهدیدی ایجاد شده که عکس العمل نشان بدهید؟
وجود داشته است. ما بارها پرواز کردهایم یا هشدار جواب داده و تهدید برگشته و کار به درگیری کشیده نشده یا ناشناس بوده و تهدید فرض شده است یا بدون اجازه وارد حریم هوایی ما شده و به دلایلی، اطلاعات کاملی ارائه ندادند و وارد شده بودند. البته با هماهنگیهایی که انجام شد همان بالا مجوز را گرفتند و عبور کردند.
از چه کشوری بودند؟
از کشورهای غربی بودند. یا مثلا جریانی مثل ماجرای شرور عبدالمالک ریگی پیش میآید، ما یک کار عملیاتی انجام دادیم.
آن هم کار بزرگی بود.
بله. هیچ کاری غیر از این کاری که نیروی هوایی انجام داد وجود نداشت.
در واقع تبحر خاصی میخواهد که مکالمه بین خلبان جنگی و خلبان مسافربری انجام شود.
دستورالعمل دارد. ابتدا توصیه میکنند که برگردد و بنشیند و اگر توجه نکرد و هواپیما توجه نکرد، یک اقدام دیگری انجام میدهند و در نهایت چند تیر هوایی بدون اینکه به سمت هواپیما باشد، میزنند و در این مرحله تبعیت کرد.
در این چند مورد در یکی دو سال اخیر، یکی را بیان کردید غربیها بودند؛ از آمریکاییها هم داشتیم؟
پیش میآید. در منطقه خلیج فارس پیش آمده که به سمت نقاطی که خط قرمز حرکت کنند هشدار داده میشود و هشدار توجه نشود، اسکرامبل بلند میشود، ولی کار به درگیری کشیده نشده است.
هواپیماهایی که داخل کشور ساختیم چقر با نوع مشابه خودشان مثل میگ ۲۹ و هواپیماهای دیگری روسها یا امریکاییها ساختند، فاصله دارند؟
اینها کلاس دارند. کلاس سبک، نیمه سنگین، بمبافکن، شکاری، شکاری - بمب افکن، رهگیر و ... است که هر کدام در کلاس خودش به روز است. یعنی هواپیمایی که ما ساختیم جزو جنگندههای شکاری بمبافکن سبک است، در کلاس خودش به روز است، چون تقریبا شکل ظاهری هواپیماها مثل هم است. آن چه هواپیما را مجهز میکند بحث سیستم سلاح، رادار و اینهاست. در این مسئله هواپیماها به روز هستند.
نکته دیگر این که گفته بودید یکی از پیچیدهترین قطعات هواپیمای کشور را یکی از شرکتهای دانش بنیان ساخته است.
بله.
این قطعه چه قطعهای است و چطور ساختند؟ بچههای ایرانی فقط ساختند یا مشارکت داشتند؟
این یک قطعه الکترومکانیکی بسیار سنگین و حساس بود. به دلایلی اسم قطعه را عنوان نمیکنم. اگر این قطعه ایراد بیاورد خلبان باید هواپیما را ترک کند و بیرون بپرد؛ یعنی اینقدر حساس است. قطعه بسیار سنگینی است و میتوان گفت هم ردیف موتور است. این را از بیرون تهیه میکردیم. سالها به یک شرکت فنی دادیم و روی این کار کردند. ۶-۵ سال بطول انجامید. در نهایت به نتیجه رسید و الان روی هواپیما سوار کردیم. بیش از ۵۰-۴۰ سورتی پرواز هم با آن انجام دادیم. خرید را از خارج قطع کردیم.
چقدر در این زمینه صرفه جویی میشود؟
ما تقریباً هرکدامش را ۱۰ میلیون دلار میخریدیم. بله. الان خیلی کمتر است. عدد کمتر از یک دهم است. موفقیت بزرگی است.
بله.
بخاطر مسائل امنیتی بیان نمیکنید چه قطعهای و چه شرکتی است؟
بله. چون ممکن است سوءاستفاده کردند. به هر حال اینها دانشمندان ما هستند یا خلبانهای که گفتید رزمندههای ما هستند و جان اینها برای ما اهمیت دارد. دشمن هم دشمن نامردی است.
نکته بعدی درباره شبیهساز است. گفته بودید شبیهسازی ۹۰ درصد هواپیماها را در اختیار دارید و این صرفهجویی ارزی بالایی است.
بله. در بحث شبیهساز کاملاً خودکفا هستیم. همه هواپیماهای خود را مجهز به شبیه ساز کردیم. شبیهساز هم بسیار مهم است. شبیهساز از خود هواپیما هم مهمتر است.
به چه دلیل؟
به این دلیل که شما میخواهید شاگردی را روی هوا آموزش بدهید، یک ساعت فرصت دارید و هواپیما هزینه بالایی دارد، ریسک بالایی دارد. آن بالا در دو کابین مجزا نشسته اید و در شرایط پرواز سخت میخواهید چند مورد را به این شاگرد آموزش بدهید. شبیه ساز عین هواپیما عمل میکند. وقتی داخل شبیه ساز بیایید روی زمین هستیم، ریسک کمتری دارد، هزینه کمتر است، پرواز به آن سنگینی انجام نمیدهیم و براحتی میتوانیم برای شاگرد وقت بگذاریم. به جای یک ساعت دو ساعت وقت بگذاریم.
گفته بودید شبیه ساز پیتریف در آینده ...
این یکی از هواپیماهایی است که بیان کردیم در آینده شبیهساز آن ساخته میشود.
یعنی به نتیجه میرسد؟
۱۰۰ درصد.
تا چه زمانی؟
سال آینده ان شاالله آماده میشود.
گفته بودید در شب شهادت سردار سلیمانی ما تا لحظه جنگ پیش رفتیم.
آن شب تقریباً آماده یک جنگ واقعی بودیم.
بعد از شهادت؟
بله. آن شبی که پایگاه عین الاسد توسط برادران سپاه زده شد.
پس یک هفته بعد از شهادت بود.
بله. این که بیان میکنم شب شهادت منظور شبی است که به درگیری نزدیک شدیم. منظور همان شب است. به درگیری نزدیک شدیم. در منطقه خلیج فارس تعدادی از هواپیماهای دشمن را داشتیم. پایگاههای جنوب کشور آماده بودند. چند فروند هواپیماها بلند شدند و در هوا بودند که اگر تعرضی باشد، مقابله کنند. کاملاً شرایط جنگی برای خودمان ایجاد کردیم.
چون منتظر بودیم دشمن پاسخ بدهد که اگر پاسخ میداد آماده پاسخگویی بودیم.
آنها هواپیماهایشان را بلند کردند.
هواپیماها بلند شدند، ولی در منطقه ما نبود. در خارج از مرز ما بود و ما هم در منطقه خودمان پرواز میکردیم.
خیلی سوال میکنند که ما واقعاً قدرت تقابل داریم؟
در درگیری هوایی، خلبانان ما آن شب از من ماموریت میخواستند. از این موضوع ناراحت بودند و میخواستند یک کاری انجام دهند. در درگیری ما به عِده و عُده نگاه نمیکنیم. ما طرحهایی داریم که ابتکاری است و میتوانیم به دشمن ضربه کاری بزنیم.
مختص خود ماست؟
بله.
گفته بودید مراوده و رفاقت خاصی بین حاج قاسم سلیمانی و خلبانهای نیروی هوایی بوده است.
بله. حاج قاسم خیلی با خلبانهای ما مراوده داشت و کار انجام میدادند و ایشان هم رابطه دوستانهای با خلبانها برقرار کرده بود. یکی از آنها در حادثه ۷۰۷ در فرودگاه فتح سانحه داشتیم، حاج قاسم بسیار متاثر شد. برای شهید قجاوند خیی متاثر بودند و در مراسم ایشان شرکت کرد و اشاره داشت ایشان بابائی دوم نیروی هوایی بود.
بخشی را که فرمان مقام معظم رهبری بود که نیروهای شرور داعش نباید نزدیکتر از ۵۰-۴۰ کیلومتری مرز ما شوند، ما در آنجا موثر عمل کردیم و مواضع داعش را بمباران کردیم.
در این مانور اخیر که با عنوان ذالفقار ۹۹ چهار نیروی ارتش عمل کردند، چه دستاوردهایی داشتید؟ چه کارهایی را انجام دادید که قبلاً انجام نشده بود؟
ما در سالی که فشار حداکثری به سلاح به زعم آنها وجود داشت دو برابر رزمایشهای ما افزایش یافت. رزمایش به معنای تدارکات و پشتیبانی و تمرین و آموزش است. رزمایش ذوالفقار هم یکی از این رزمایشها بود که ما هم با پهپاد و هم با هواپیمای با سرنشین سریالهایی که برای ما پیشبینی شده بود را کامل اجرا کردیم.
امسال ۵ رزمایش داشتید.
بله، تا الان ۵ رزمایش شرکت کردیم و ۲ رزمایش هم تا پایان سال خواهیم داشت.
گفته بودید هواپیمای بدون سرنشین ابابیل ۳ و کرار، کابوس ناوهای هواپیمابر آمریکایی است.
ما الان هم در منطقه خلیج فارس، دریای عمان پهپادهای ما میپرند. پهپاد را مجهز به بمب ۵۰۰ پوندی که هواپیمای باسرنشین حمل میکند، کردیم. پهباد را مجهز به این بمب کردیم. این بمب سر جنگی بسیار زیادی دارد. قدرت تخریب بالایی دارد. همان بمبی است که هواپیمای باسرنشین حمل میکند. سوار کردن این بر روی پرنده بدون سرنشین کار بزرگی است.
ما به لحظه از ناوهای آمریکایی اطلاعات داریم؟!
ما تمام تحرکات منطقه خلیج فارس و دریای عمان را به لحظه رصد میکنیم.
آمریکاییها از این پیشرفتهای ما و از این تجهیزات ما مطلع هستند؟
آنها هم قطعاً ما را رصد میکنند و از توان و قدرت ما مطلع هستند. من فکر میکنم دشمن اگر قدرت ما را نمیدانست شاید سالها قبل حمله میکرد. به هر حال این توان را میشناسد و مطلع است.
گفته بودید موشک فکور ۹۰ را باید نمونه ایرانی موشک فونیک دانست.
بله. موشک هوا به هوای دوربرد ساخت صنایع داخلی است. رویکرد ما روی موشکهای دوربرد است. الان ساخت صنایع داخلی است. هم هوا به هوا و هم هوا به زمین و هم هوا به سطح است و همه را ساختهایم. الان هواپیماها مجهز به این سلاحها هستند. الان موشکهایی که روی هواپیماهای جنگی میگذاریم نسبت به قبل متفاوتتر و پیشرفتهتر است.
بله؛ موشک فکور، قادر، نصر و ... ساخت صنایع داخل ما هستند. نیازی نیست به کشوری التماس کنیم و آنها در مجلسشان تصویب کنند که آیا به ما بدهند یا خیر. در داخل کشور این را تولید میکنیم. این یک مولفه بسیار اثرگذار است و نمیتوان از این چشم پوشی کرد. خوشبختانه در پهپاد بویژه پهپاد رزمی در خط مقدم حرکت میکنیم و عقبتر از دنیا به هیچ وجه نیستیم و یک جاهایی هم کارهای ابتکاری و نویی انجام میدهیم. در همه سطوح اعم از نیروی هوایی و هم سایر نیروها این وجود دارد. صنایع پهپادی در کشور به بلوغ کامل رسیده است. اخیراً هم رزمایش پهپادی در سمنان داشتیم و صداوسیما هم بخوبی پوشش داد، شاهد بودیم انواع و اقسام پهپادها با ماموریتهای متعدد و ابتکاری وجود داشت.
الان کار جدیدی در دست ساخت نیست؟
ساخت انبوه جنگنده «کوثر» همچنان ادامه دارد. این که تعداد بیشتری ساخته شود در صنایع هوایی ما ادامه دارد. ما در نیروی هوایی پهپادهای دیگری را تا پایان سال به خدمت خواهیم گرفت که یکی قابل توجه باشد و کار بسیار جدیدی است که ان شاالله رونمایی میشود.
این چیست؟
«کمان ۲۲» که یک پهپاد غول پیکر است و توان حمل ۳۰۰ کیلوگرم محموله جنگی را دارد که قابلیت بسیار بالایی است.
برای چه زمانی رونمایی میشود؟
ان شاالله به امید خدا در مراحل نهایی کار است و دنبال این هستیم تا پایان بهمن رونمایی کنیم.
الان چقدر دانشجوی خلبانی داریم؟ در دانشگاه شهید ستاری هستند؟
بله.
ما فقط یک دانشگاه خلبانی داریم که دانشگاه شهید ستاری است؟
بله. در هوانوردی دانشگاه شهید ستاری هم متولی آموزش خلبان با سرنشین و هم متولی آموزش خلبان بدون سرنشین برای کل نیروهای ارتش هستیم. کلیه خلبانهای پهپاد در دانشگاه شهید ستاری آموزش میبینند و بین نیروهای مختلف توزیع میکنیم. به اندازه نیاز خودمان جذب میکنیم و الان کلیه نیاز ما در دانشگاه شهید ستاری تامین میشود البته با برخی از کشورهای دوست تبادل دانشجو داریم.
از چه کشورهایی به دانشگاه ما میآیند؟
ما با پاکستان و چین این تبادل را داریم.
دانشجویان ما به چین و پاکستان میروند؟
بله.
شما هم در پاکستان دوره دیده اید.
بله. سال ۶۱ که استخدام شدیم، ۶۰ نفر بودیم لذا بورسیهای را از پاکستان و هند در آن زمان خریدند. ما قرار بود به هند اعزام شویم. همان زمان خانم گاندی را در هند ترور کردند؛ همزمان با رفتن ما شد. آنجا یک مقدار شرایط داخل کشورشان آنها بهم خورد و رفتن ما به هند کنسل شد و ما به پاکستان رفتیم. سال ۶۵ برگشتیم و بعد از برگشت هم یک پروژهای که شهید بابائی تعریف کردند ما را برای اولین بار مستقیم به هواپیمای F ۱۴ اختصاص دادند. دو سال پایان جنگ را من در هواپیمای F ۱۴ ماموریتهای جنگی در خلیج فارس در جوار اساتید انجام میدادم.
نکتهای که شاید برای مردم جالب باشد، این است که آشیانه جمهوری اسلامی در اختیار شماست و خلبانهای مقامات کشور همگی بچههای نیروی هوایی هستند. از قبل انقلاب این طور بوده یا بعد از انقلاب این چنین شد؟
قبل انقلاب را خیلی مطلع نیستم، احتمالاً قبل از انقلاب هم اینچنین بوده است، اما میدانم بعد انقلاب آشیانه جمهوری اسلامی ایران یک ماموریت بسیار حساسی را دارد که افتخار داریم در خدمت فرمانده خودمان، مقام معظم رهبری، باشیم که هر وقت سفر دارند، در خدمت ایشان هستیم. بچهها با انگیزه و علاقه زیادی در آشیانه خدمت میکنند و این خدمت را انجام دهند جزو افتخارات خود میدانند. علاوه بر آن، کلیه مقامات سه قوه بحث ترابری و سفرهایشان از طریق آشیانه انجام میشود. سفرهای خارج و داخل وزرا توسط آشیانه انجام میشود. نیروهای آشیانه، هم فنی و هم خلبان توسط نیروی هوایی تامین میشود و مدیریتش با نیروی هوایی است.
متغیر یا ثابت هستند؟ مثلا برای حضرت آقا خلبان ثابت دارید؟
خلبانها در آشیانه ثابت هستند، یعنی وقتی خلبان در آشیانه وارد شد از همانجا پروازها را انجام میدهد و تمریناتشان را انجام میدهند و همانجا هم هستند، ولی بستگی دارد چطور برنامهریزی انجام شود.
چند نفر هستند؟
بله چند نفر هستند که این کار را انجام میدهند. هواپیماهایی که در اختیار دارید جدیداً نو شده است. اینها الان نو شده است و هواپیما به روز است و هواپیمای قدیمی از رده خارج شدند یا به نیروی هوایی در مسیر ترابری برگشتند. یکی شاهین بود که آن زمان خبرنگار بودیم با این برخی مسیرها را میرفتیم که واقعا از رده خارج بود.
بله، آن هواپیمای ۷۰۷ بود. آنها هم به روز بودند، اما موتورهایشان به نحوی بود که در فرودگاهها اجازه نشست و برخاست داده نمیشد و صدای این زیاد بود. استانداردهای لازم روز را نداشتند. الان به روز شده است. کاملا هواپیمای روز دنیا را در اختیار داریم.
یکی از کارهایی که خیلی مردم ندادند، این است که در بحرانها حضور دارید. زلزله و سیل دو سال پیش، چه در قالب هوانیروز و چه نیروی هوایی مسئولیت سنگینی را برعهده دارید.
بله؛ ما یک ناوگان خیلی خوبی در اختیار داریم. مثلاً ناوگان هوایی ۷۴۷ ما منحصر به فرد است. ۸۰-۷۰ تن بار را از هر نقطهای در ایران در عرض دو ساعت به نقطهای دیگر را میرساند. چنین ظرفیتی را بخواهید زمینی حمل کنید، زمان زیادی نیاز دارد، آن هم در منطقه بحرانی که نیاز به یکسری ملزومات اولیه دارند. به همین دلیل بسیار موثر است وقتی ناوگان وارد میشود، مثلا در سیل گلستان یا سیل خوزستان، لرستان، سیستان وبلوچستان در روزهای عید نوروز بود و برخی از بچههای ما به تناسب این روزها در تعطیلات عید بودند. وقتی این اتفاق افتاد بلافاصله خودشان برگشتند و بخش عظیمی از ترابری نیازمندیهای حادثهدیدگان را در شهرهای مختلف از هلال احمر، کمکهای مردمی و ... انجام دادیم.
یا مثلا در گلستان مشکلی بود که لایروب میخواستند تا مسیر سیر را لابروبی کنند تا سیل به سمت مناطق مسکونی پیشرفت نکند. این دستگاه لایروب در آبادان بود. با هواپیمای ۳۳۰ این امکان را داشتیم که این دستگاه را منتقل کنیم و این امکان تنها در نیروی هوایی وجود دارد. اگر زمینی میخواستیم این دستگاه را منتقل کنیم بیش از یک ماه طول میکشید. این دستگاه را به گرگان بردیم و مورد بهرهبرداری قرار دادند و بحث پیشروی سیل را جلوگیری کردند. این مسائل معمولاً دیده نمیشود و کمتر به آنها پرداخته میشود. بیشتر کمکهایی که در صحنه رویداد انجام میشود را بیان میکنند، ولی پشت صحنه این مسائل وجود دارد و این اقدامات انجام میشود. جزو وظایفمان خدمت به مردم را لحاظ کردهایم و این متعلق به مردم است.
گفته بودید کارشناسان و متخصصان طبق رزمی در حال مطالعه روی کرونا هستند.
بله. بخش نظامی در این مواقع صرفاً به عنوان رویداد اجتماعی به مسئله نگاه نمیکند. ما بعنوان یک تهدید نظامی هم بدان نگاه میکنیم. فرض میکنیم یک حمله بیولوژیکی است. این جزو کارهای ما است. ضمن اینکه یکسری مطالعات روی این انجام میدهند که چطور شکل گرفته و چطور توسعه یافته است و منشا آن کجاست، به مردم هم کمکرسانی میکنیم. یکی از بیمارستانهای ما در شرق تهران، بیمارستان بعثت در اختیار پذیرش بیماران کرونایی قرار گرفته است. تاکنون بیش از ۵۰ هزار را پذیرش کردهایم.
امیر؛ رتبه نیروی هوایی جمهوری اسلامی در منطقه و بین الملل چطور است؟
واقعا عرض میکنم که ما یکی از پیشرفتهترین کشورها در سطح نیروی هوایی هستیم. در منطقه هم که معتقدم در بخش اول هستیم.
رتبه ما در منطقه اول است؟
بله. در دنیا هم چند کشوری هستند که مولد تجهیزات هوایی هستند و جزو ابرقدرتهای این موضوع به حساب میآیند و مابقی از قدرت و توان خوبی برخوردار هستند. ۶-۵ کشور داریم که مولد این کار هستند و اگر این کشورها را در نظر نگیریم ما جزو ۱۰ کشور اول در دنیا هستیم.
در نیروی هوایی عرصه بین الملل جزو ده نفر اول هستیم و در منطقه اول هستیم.
بله.
در منطقه کدام نیروی هوایی و کدام کشور است که میتواند تنه به تنه ما بزند؟
من نیروی هوایی ترکیه را خوب میبینم، پاکستان از یک جهاتی خوب است، کشورهای حوزه خلیج فارس هم تجهیزات خوبی خریداری میکنند، اما ضعفهای عمدهای در سایر بخشها دارند.
کشورهای حاشیه خلیج فارس تجهیزات آمریکایی میگیرند؟
بله. یعنی نقطه قوت آنها فقط در خریداری است! بله. مولفههای دیگر را ندارند. کاملاً وابسته هستند.
چطور آقای نصیرزاده مرداد ۹۷ از آقا برای فرماندهی حکم گرفتند؟
در نیروی هوایی چند سالی بود که در هیئت رئیسه بودم، ۸ سالی معاون هماهنگ کننده نیروی هوایی بودم و یک سالی جانشین نیرو بودم و قبل از آن هم معاون اطلاعات بودم. با امیر موسوی فرمانده کل ارتش کار کرده بودیم، پیشنهاد فرمانده کل ارتش بود، حالا اینکه ایشان در من چه ویژگیهایی دیدند باید از ایشان پرسید. ولی پیشنهاد ایشان و موافقت مقام معظم رهبری بود. من وظیفه خود را انجام میدهم.
با حضرت آقا دیداری داشتید؟
بله. معمولاً سالی یکبار یا دو بار برابر برنامه ریزی که انجام میشود ما دیدار خصوصی داریم. یکبار هم ۱۹ بهمن به همراه کارکنان خدمت ایشان مشرف میشویم. دیدارهای خصوصی که یک ویژگیهای خاصی دارد و قابل توصیف نیست. دیدار اول من استرس زیادی داشت که گزارش میدهم، چطور باشد یا آقا سوالاتی بیان کردند چطور پاسخ بدهم. واقعاً استرس داشتم و ضربان قلب من بالای ۱۰۰ بود، ولی به محض اینکه به محضر ایشان مشرف شدم، آقا احوالپرسی با ما کردند و از زندگی خصوصی من پرسیدند، کاملا آرام شدم و استرس من از بین رفت و فضای معنوی و صمیمی بسیار خوبی ایجاد شد. به نحوی بود که من ۴۵ دقیقه گزارش میدادیم دوست داشتم ادامه دهم. نزدیک اذان بود و دوست داشتم این فرصت باشد تا ادامه بدهم.
بعد آقا توصیههایی داشتند که اشراف بسیار خوبی روی مسائل داشتند. به گونهای که گمان میشد سالهای سال در نیروی هوایی فرماندهی کردهاند. از لحاظ تخصصی، از لحاظ فنی، از لحاظ شناخت زوایای مختلف کار نیروی هوایی اشراف کامل داشتند و توصیههایی بیان کردند و این توصیهها را جمعبندی میکنیم و برنامه اجرایی قرار میدهیم.
توصیهها چه بود؟
مهمترین توصیه حضرت آقا همواره این است که به بحث قطعهسازی و خودکفایی تاکید دارند، به بحث تربیت نیروی اسنانی تاکید دارند، تربیت مدیران جوان را توصیه جدی دارند، بحثهای تاکتیکی و فنی که معمولاً تبدیل به برنامههای اجرایی میشود.
درباره زندگی خصوصی شما رهبری چه چیزی پرسیدند؟
آقا از من بپرسیدند اهل کجا هستم و به ترکی با من صحبت کردند.
شما هم به ترکی صحبت کردید؟
نخیر. من جسارت نکردم و رسمی صحبت کردم. (میخندد)
در فرماندهان نیروی هوایی بعد از انقلاب - هر چند همه جایگاه ویژهای دارند و زحمت کشیدند –، اما کدام یک جایگاه ویژه تری دارند؟ چه کارهای ماندگارتری انجام دادند؟
مثلا بخواهم ویژگیهای هر یک را بیان کنم، امیر صدیق که اخیراً در اثر کرونا فوت کردند، در دوران دفاع مقدس مدیریت نیروی هوایی را برعهده داشتند که بسیار کار سخت و مسئولیت سنگینی بود. از شهید ستاری بگویم که ایشان تفکر راهبردی داشتند. بنیانها و زیرساختهای خوب بلندمدت را در نیروی هوایی ایجاد کردند. همچنین درباره امیر بقائی صحبت کنم از قهرمانان دفاع مقدس هستند و توسعههای خاص خودشان را در نیروی هوایی انجام دادند. به همین شکل هر یک ویژگیهای خاص خود را دارند و همه تلاش کردند بخشی از کار را پیش ببرند.
بدیل شما رد سپاه پاسداران چه کسی است؟
سردار حاجی زاده.
ارتباطی با ایشان وجود دارد؟
ارتباط گرم و صمیمی داریم و از تجربیات همدیگر استفاده میکنیم و در واقع مکمل یکدیگر هستیم.
متولد ۱۳۴۳ در سراب هستید؟
بله.
پدر چه کاره بودند؟
پدر من کشاورز بودند.
مادر هم خانه دار بودند؟
بله.
چند برادر و خواهر دارید؟
ما ۴ به ۴ مساوی هستیم.
مادر از زمانی که فرمانده شدید بیشتر کِیف میکنند؟
بله. هر جمعه یا پنج شنبه فرصت کنم خدمت ایشان میروم. غذای مورد علاقه من آبگوشت است که ایشان درست میکنند و دو نفری با هم میخوریم.
چه سالی ازدواج کردید؟ چطور با هم آشنا شدید؟
من سال ۶۶ ازدواج کردم. یکی از اقوام معرفی کردند که همسایه آنها بود.
تهران یا سراب بودند؟
تهران بودند.
حاج خانم چه شغلی دارند؟
خانه دار هستند.
چند فرزند دارید؟
من یک دختر دارم که فرشته آسمانی است.
خدا ایشان را حفظ کند.
الان هم یک داماد خوب دارم.
بعنوان پسر شماست در واقع.
بله.
در کار خانه به خانم کمک میکنید؟
من واقعا یکی از تفریحاتم کار خانه است.
غذا درست کردن را بلد هستید؟
بله. کامل بلد هستم.
چه غذاهایی را خوب درست میکنید؟
همه غذاها را بلد هستم، ولی در خانه غذای تهچین ما را دوست دارند. خانواده سفارش میدهند.
از کجا یاد گرفتید؟
من، چون علاقه دارم برنامههای تلویزیون را نگاه میکنم و یاد میگیرم و کنار خانواده تمرین میکنم.
اهل ورزش چطور؟
اهل ورزش هستم، فوتبال را تا یک سنی بصورت نیمه حرفهای دنبال میکردم.
قرمز یا آبی یا تراکتور؟
ما را میخواهید با کسی دشمن کنید؟ (میخندد) من به یک رنگی گرایش دارم، ولی اینجا بیان نکنم بهتر است.
خیلیها در اینجا گفته اند، شما هم بگوئید.
شاید رنگ نیروی هوایی باشد. (میخندد)
استقلال!. البته اینجا قرمزها بیشتر هستند.
در اطراف ما و در دفتر هم همین طور است.
اهل فوتبال دیدن هم هستید؟
بله.
شهرآورد را با علاقه میبینید؟
من ۹۰ درصد فوتبالها را میبینم.
بازی پرسپولیس و استقلال را هم میبینید؟
بله.
با حساسیت میبینید؟
بله.
بازی آخر را دیدید؟
بله.
بازی آخر هم دیدید؟ استقلال شانس آورد.
بله. من هم تفسیر میکنم و هم تحلیل میکنم، ضعفها را میدانم.
در چه پستی بازی میکردید؟
هافبک بازی میکردم.
تجربه خوبی از سریال شوق پرواز داشتیم. فکر میکنید چنین سریالهایی برای شهدای نیروی هوایی میتواند ساخته شود؟
قطعاً باید ساخته شود. چون اینها الگوهای خوبی هستند که میتوانیم به جامعه معرفی کنیم تا جوانان ما از این افراد الگو بگیرند. الان برخی الگوهای غربی را میبینیم که در سریالهای شبکه خانگی پخش میشود، خوب نیست. میتوانیم از الگوهای خود استفاده کنیم. سریالهای خوبی میتوان ساخت.
شما اسم شهید یاسینی را برده بودید که ۲۹۷۵ ساعت پرواز جنگی داشته است و همچنین شهید اردستانی که گفتید از استانداردها عبور کرد.
بله. شهید اردستانی اوایل دوران دفاع مقدس که هنوز نیروهای زمینی ما هنوز انسجام کافی را نداشتند و عراق به سرعت پیشروی میکرد، ما با هواپیما جلوی پیشروی تانکهای آنها را میگرفتیم. در چنین صحنهای امثال شهید اردستانی میرفتند، میزدند، به اندازه این که هواپیما را دوباره با بمب لود کنند استراحتی میکردند و دوباره حرکت میکردند. در حالی که در استانداردهای پروازی باید بین پروازها فاصله خاصی باشد. بدلیل فیزیولوژی بدن و احتمالا از بین رفتن برخی از دقت ها، بین هر پروازها باید فاصله خاصی باشد که این فاصلهها را رعایت نمیکردند یا در طول روز باید چند پرواز انجام شود مثلا حداکثر سه پرواز انجام شود. سابقه داریم که شهید اردستانی ۷ سورتی پرواز را در یک روز انجام داده است و بنا به گفته یکی از همدوره ها، با زبان روزه بوده است.
شما با کدام یک از این شهدا محشور بودید؟ با شهید اردستانی هم محشور بودید؟
با شهید بابائی، چون همتخصص بودیم و ایشان خلبان هواپیمای F ۱۴ بود و من هم خلبان هواپیمای F ۱۴ بودم، بیشتر در خدمت ایشان بودیم. از ابتکارات ایشان خیلی لذت میبردم. کاری که در سریال "شوق پرواز" نشان دادند دقیق بود. ایشان رصد میکردند. یک رصدی که آن زمان ایشان انجام داده بود بحث ضعف پرواز عراقیها در شب بود. یکی از وظایف ما این بود که به صورت ۲۴ ساعته با همین لباسهایی که عرض کردم داخل کابین هواپیما مینشستیم. یعنی مثل این نشستن عادی هم نیست. از مچ پا تا بالا بسته میشود؛ یعنی وقتی خلبان میخواهد ایجکت کند اگر پای او جلو و روی رادار باشد، موقع ایجکت مچ پا قطع میشود. باید یک مکانیسمی باشد که مچ پا را عقب بکشد؛ بنابراین آن را میبندند که لحظه ایجکت مچ پا به عقب بچسبد. این مچ پا، پا، کمر، چسب از بالا بسته میشود و بغلها دو تا گیره است که بسته میشود و به هیچ عنوان امکان تکان خوردن وجود ندارد.
با این شرایط خلبانها داخل هواپیما مینشستند و ساعتها منتظر بودیم اگر هواپیمای عراقی حمله کردند، فرصت را از دست ندهیم و عرض ۵ دقیقه بلند شویم. ما اجازه ندادیم شریان اقتصادی قطع شود و صدور نفت از جزیره خارک قطع شود و ابتکارات شهید بابائی خیلی به این موضوع کمک کرد.
اخیرا مسئولی محترمی را در تلویزیون دیدم که بیان داشت، جزیره خارک هر یک مترمربع یک بمب خورده است! در حالی که اصلا اینجور نبود! جزیره خارک ۲۰ کیلومترمربع است؛ یعنی ۲۰ میلیون بمب آنجا خورده است؟! این نفتکشها کاروانی بارگیری میکردند. در طول بارگیری بالای سر این نفتکشها گشت میدادیم یا روی زمین آلرت بودیم. بعد اینها کاروانی حرکت میکردند. این ابتکار شهید بابائی باعث شده بود، چون آنها در شب ضعف دارند این کاروان شب حرکت کند. من تا جایی که به یاد دارم تنها یک نفتکش کرهای هدف قرار گرفت و غرق شد. بقیه با اینکه آسیب میرسید، ولی این طور نبود با یک حمله نفتکش غرق شود؛ لذا من از کارکنان محترم شرکت نفت یاد کنم که بسیار زحمت کشیدند در چنین شرایط تهدیدی کار میکردند، ولی این طور نبود که آنها کار میکردند پس نفت صادر میشود. از بالا، از دریا، از جهت مختلف محافظت میشد و اجازه نمیدادیم شریان اقتصاد قطع شود.
موقع انقلاب حدودا ۱۴ ساله بودید.
بله. به تبع این که مدارس تعطیلات میشد در تظاهرات شرکت میکردیم.
سابقه دستگیری نداشتید؟
نخیر.
بعد از این که از پاکستان بازگشتید برای هواپیما F ۱۴ جذب شدید؟
بله.
از اینجا برای ما بگویید که چه ماموریتهایی رفتید؟
بلافاصله سه ماه دوره دیدیم و وارد کارهای عملیاتی شدیم و بیشتر در منطقه بوشهر ماموریت انجام دادیم و همانطور که توضیح دادم اسکورت نفتکشها و خاطرات تلخ و شیرینی هم داریم که بیشتر شیرین است و کمتر تلخ است. یکی از ماموریتهای شیرین این است که در نزدیکی جزیره فارسی ما یکبار با سه تا از میراژهای عراقی درگیر شدیم. آن زمان یک تاکتیکی را به خرج داده بودند، چون بیشتر توجه رادارهای ما به سمت غرب بود اینها از حاشیه کشور کویت میآمدند و به سمت قطر میرفتند، از جنوب به شمال، به نفتکشهای ما حمله میکردند. این را رادار ما متوجه شدند و به موقع اطلاع دادند و ما پرواز کردیم. اطراف جزیره فارسی بود، بین ما هم ناو امریکاییها قرار داشت و مزاحمتهایی از طریق آنها داشتیم، چون آنها مدام به ما هشدار میدادند که شما نزدیک ناو امریکایی میشوید و نزدیکتر نشوید. اجازه فعالیت درست به ما نمیدادند. تمرکز ما را بهم میزدند. ما هم جواب میدادیم، تا اینکه در این درگیری یکی از میراژها را زدیم و آن دو میراژ منطقه را ترک کردند، ولی خلبان این میراژ پرید و روی آب افتاد و ما هم میدیدیم، چون جلیقه نجات او نارنجی رنگ بود. روی آب این مشخص بود و ما بالای سر او دور میزدیم که بالگرد نیروی دریایی بیاید و این را از آب بگیرد.
از سوی دیگر هم امریکاییها تلاش میکردند. خب سوخت ما قدری کم آمد و مدت زیادی بالا بودیم و مجبور شدیم، برگردیم. درخواست کردیم هواپیمای دیگری بلند شود و آن هواپیما هم تیکآف کرد، یکی از همکاران ما بود که در گردان سربازی با هم شوخی میکردیم. قدری تند لهجه و صریح صحبت میکرد. ما همیشه به او میگفتیم آرام صحبت کنید که متوجه نمیشویم. او آمد و خیلی احساساتی شده بود. این اتفاق افتاده بود هیجانزده بود. باز هم آمریکاییها هشدار میدادند که شما نزدیک میشوید. ما خیلی هیجانزده و کاملا مقتدارنه توضیح میداد که ما روی آبهای ایران هستیم و به شما مربوط نیست. این را به انگلیسی توضیح میداد بعد آمریکایی به انگلیسی گفت آرامتر صحبت کنید! یعنی همان چیزی که ما در گردان به او میگفتیم! (میخندد). در نهایت هم متاسفانه آن خلبان را آمریکاییها گرفتند.
یک صحبت دیگری درباره این داشتید که برخی از اعضای نیروی هوایی در زندان خاش در زمان شاه، منتظر حکم اعدام بودند.
حکم اعدام آنها صادر شده بود و منتظر اجرای حکم اعدام بودند؛ تعدادی از افسران و درجهداران همافران نیروی هوایی در آن زندان بودند. روز ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ نماینده حضرت امام در زاهدان با تعدادی از مردم رفتند و این افراد را از زندان آزاد کردند. اگر یک روز دیگر میماندند، احتمالا دنبال اجرای حکم اعدام بودند.
عجب! یعنی جریان انقلاب در نیروی هوایی به طرز دیگری دنبال میشد.
بله. پایگاه ها، پروازها، خلبان ها، پروازهایی که انجام دادند و ماموریتهایی که به نیروی هوایی واگذار شد که علیه مردم انجام ندادند ...
چطور شد که اقدامات نیروی هوایی نسبت به جاهای دیگر ارتش بیشتر در ذهنها نشسته است؟ مثل همین ۱۹ بهمن
قابل بررسی از جهات مختلف است. آنچه من تصور میکنم این است که نیروی هوایی نیروی جوان بود. به اصطلاح میگفتند سوگلی رژیم پهلوی بود. بیشتر آموزشها را در بیرون انجام میداد. کارکنان نیروی هوایی بویژه در آمریکا لمس میکردند این غارتگری از سوی آمریکا و استعمارگری چطور انجام میشود. به یاد دارم سال ۶۵ در F ۱۴ دوره میدیدیم هنوز گچ تخته آمریکایی در گردان F ۱۴ بود. به ما هواپیما فروخته بودند و گچ تخته هم همراه آن به ما فروخته بودند!
گفته بودید در ابتدای انقلاب افغانستان هم شیطنتهایی کرد که نیروی هوایی با آن مقابله کرد.
بله. نیروی هوایی به دلیل ویژگیهایی که دارد که تحرک بالایی و سرعت بالایی دارد میتواند با سرعت بالا از یک منطقه به منطقه دیگری جابجا شود و عملیات انجام بدهد. در بحبوحه جنگ یک تحرکاتی را از شرق داشتیم، افغانستان به بخشی از مناطق مرزی ما حمله کردند و بخشی از روستاهای ما را مورد حمله قرار دادند. بلافاصله بخشی از توان ما گسترش یافت و پاسخ محکمی به آنها دادند و همانجا این قضیه قطع شد. یقیناً این قضیه نقشه دشمن بود که ما را در جبهههای مختلف درگیر کند.
در مورد طبس هم گفتید فانتومها حضور موثر داشتند؟
بله. البته جزئیات ماجرای طبس را باید دقیق بررسی کنیم، ولی آنجا هم فانتومها حضور داشتند. حالا اینکه بمباران درست بود یا خیر، باید در جلسهای بررسی شود.
دستور بمباران را چه کسی داده بود؟
من خوب بررسی نکردم، ولی شنیدم بنی صدر دستور داد. شاید بمباران نمیشد بهتر بود.
بعد از ۲۰ ساعت از آغاز حمله رژیم بعثی، ۱۴۰ فروند هواپیمای جنگنده پایگاههای عراق را در هم کوبیدند. این اولین عکس العمل ما بود؟
بله. یک اصطلاحی در بحث قدرت هوایی وجود دارد که فراتر از نیروی هوایی است؛ یعنی قدرت هوایی شامل نیروی هوایی و کلیه زیرساختها و تاسیسات پشتیبانی کننده نیروی هوایی میشود. ما در این حمله ۱۴۰ فروندی که به عمق خاک عراق نفوذ کردند، بیش از ۲۰۰ فروند اعم از سوخترسان و پشتیبانی و عملیات ایزائی بلند شدند، قدرت هوایی عراق را مورد هدف قرار دادیم؛ یعنی اعم از باندها، ستون پروازی، هواپیماها، صنایع نظامی، پالایشگاهها را هدف قرار دادیم یعنی در قدرت هوایی پالایشگاه هم جزو اهداف میشود، چون تامین کننده سوخت هواپیماست. ما هزار فروند هواپیما داشته باشیم، ولی سوخت تامین نشود کارایی ندارد. برخی از پایگاههای عراق بعد از ۶ ماه فعالیت مجدد نداشت و هواپیماهای خودش را به منتهی علیه غرب عراق منتقل کرد که در حمله به H ۳ هم آن مورد هدف قرار گرفت.
حمله به اجلاس غیرمتعهدها در عراق اوج قدرت هوایی بود که شهید دوران این را به نام خود ثبت کرد.
بله. اینجا یک دقتی به این موضوع داشته باشیم. گاهی اوقات پیش میآید برخی از مسئولین محترم توجه به قدرت نظامی یا قدرت هوایی ندارند. ما در جایی داریم که اشاره میشود ما میخواهیم فرودگاه غیرنظامی داشته باشیم، فعالیتهای اقتصادی داشته باشیم، مرز هوایی داشته باشیم، مثلاً پایگاه نباشد. توجه نمیکنند که تامین کننده امنیت آن مناطق اقتصادی قدرت هوایی است. اگر قدرت هوایی نباشد اجازه فعالیت اقتصادی به ما نمیدهند.
در عملیاتی که شهید دوران انجام داد باز تمام فعالیتهای سیاسی و دیپلماسی به بن بست رسیده بود و کار دیگری نمیشد انجام داد. با یک قدرت هوایی که پشتوانه سایر مولفههای قدرت است ما توانستیم این اراده خودمان را به رژیم بعث تحمیل کنیم.
۳۰ تیر روز شهادت شهید دوران را روز ملی خلبانهای ایرانی قرار میدهید؟
بله. پیشنهاد دادیم که ان شاالله قبول شود.
هنوز تصویب نشده است؟
نه. ما روز خلبان به آن شکل نداریم. پیشنهاد دادیم که این روز، روز خلبان شود.
اخیرا پیشنهاد دادید؟
نخیر. مدتی گذشته است.
شهید حسین خلعتبری!
یکی از خلبانان واقعا شجاع ما بود. اولاً یک جمله بسیار معروفی دارد که اگر خاک کشور من به پوتین دشمن بچسبد، حاضر هستم با خون خود آن را بشورم. این نشان دهنده تعهد و ایمان به کشور در این شهید است. شهید خلعتبری تبحر زیادی در زدن کشتیها داشت. با موشک مَوریک کار میکرد که اصطلاحا به او حسین مَوریک میگفتند. این یک موشک هوا به سطح است. هم در ۷ آذر که کارکنان نیروی دریایی درگیر شدند، ما هم نقش پشتیبان را داشتیم، ناوچههای عراق مورد اصابت مَوریک قرار گرفت و از بین رفت. شهید خلعتبری و شهید دوران هر دو در این عملیات نقش موثری داشتند. حسین خلعتبری مثل مولای ایشان امام حسین (ع) سر از بدنش جدا به شهادت رسیدند. تنه و سر در دو جای مختلف افتادند.
تقابلهایی که با عراقیها در آن مدت داشتید، اتفاق افتاده بود که بترسید یا یک لحظه بگویید تمام شد و من شهید شدم؟
در ماموریت عملیاتی به چیزی که فکر نمیکنید ترس است. در پرواز این اتفاق افتاده، من گفتم این هم تاریخ شهادت من است. یک پروازی در منطقه خلیج فارس داشتیم که از بوشهر به سمت هندیجان روی آب بودیم، من خلبان لیدر بودم. یک هواپیما هم در بال ما بود. وسط راه هوا مهآلود شد. من به شماره دو گفتم نزدیک شو، چون دید کم میشود. او هم نزدیک شد و در سمت راست بال من پرواز میکرد که خیلی سریع وارد جریان باران شدید شدیم. من آرام آرام به سمت راست گشتم که از این ابر خارج شویم. این به من گفت من شما را ندارم و شما را گم کردم.
در چنین حالتی که شماره دو داخل گردش ماست قانوناً باید هواپیما را صاف کنیم و ۱۵ ثانیه ادامه دهیم تا فاصله جانبی با او رعایت شود. من این کار را کردم و این از باران خارج شد و من وارد جریانات تند ابر شدیم و خطرات متعددی در داخل ابر است اعم از تگرگ، رعدوبرق، یخ زدگی و توربالانس! یکی از این توربالانسها داندرفت ما را گرفت و هواپیما از کنترل من خارج شد و تقریبا من با توجه به این که محکم خود را به صندلی بسته بودم به کاناپی چسبیدند و کنترل از دست من خارج شد. کابین عقب گفت یک کاری کنید. من هم به خدا توکل کردم و دوباره کنترل را بدست گرفتم. کنترل را به چپ دادم و بالا کشیدم و هواپیما کنترل شد. آنجا یک لحظه کابین عقب میگفت که من روح از بدنم جدا شد. یعنی میخواست ایجکت کند و هر دو برویم، ولی با خود فکر کرد وقتی هواپیما اینطور جابجا میشود اجازه نمیدهد چتر باز شود و میگفت در نهایت تسلیم مرگ شدم. در داخل چنان بالا رفتیم تا دچار توربولانس که سرعت صفر شد.
یاد دوران آموزش افتادم که استاد این را با ما تمرین کرده بود که اگر چنین حالتی ایجاد شد هواپیما را رها کنید که یا از پشت برمیگردد شما ریکاور میکنید یا این سر سنگین میشود و میافتد. اجازه دهید سرعت بگیرد و دوباره بگیرید. این حالت بهتر است. همه این جنگها داخل ابر انجام شد. این هواپیما پائین افتاد و من کنترل را دست گرفتم. تازه ما در مرکز ابر سیوی قرار گرفتیم. یک لحظه تاریک میشد و یک رعد و برق شدیدی میزد. ما میگفتیم هر لحظه هواپیما را از وسط نصف میکند. آنجا من گفتم بعید از این موضوع نجات پیدا کنیم.
شما فارغ از اینکه ارتشی هستید و در حوزه سیاست ورود نمیکنند، اما ارزیابیتان از دولتهای بعد از جنگ چیست؟
معمولا در بحث سیاسی دخالتی نمیکنیم. ما کار نظامیگری خودمان را انجام میدهیم. فرمانده ما هم مقام معظم رهبری هستند. تحت فرمان و دستور معظم له هستیم، ولی به طور کلی بیان میکنم که به نظرم بهتر از این در همه دوران میتوانستیم کار کنیم.
شما وابسته نظامی جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا هم شدید.
بله.
چه مدت بود؟
من سه سال از سال ۸۱ تا ۸۴ آنجا بودم.
وابسته نظامی آنجا چه میکند؟
در واقع، سفیر نظامی است و تمام امورات مربوط به بخش نظامی اعم از تشریفات، خرید، تبادل نظامی، سفرهای نظامی و ... را وابسته نظامی انجام میدهد.
در آن سه سال مراودات بین دو کشور را انجام میدادید؟
بله. جزو وظایف کاری است و انتقال تجربه سایر کشورها، بازدیدهایی که از مراکز آموزشی و تجهیزات و ... انجام میدهیم، جزو کارهای ما است که از تجربه آنها استفاده میکنیم.
ایتالیا از ما خیلی جلوتر است؟
من کشور خودمان را از همه کشورهای اروپایی به جز یکی دو کشور که مولد و تولیدکننده تجهیزات نظامی هستند، جلوتر میدانم؛ و یک چیزی برای شما درست کردند که شما گفتید یک دختر دارم و این جالب شد، گفتند یک پسر و یک دختر شما امریکا هستند.
بله. (میخندد). من یک دختر دارم و ایشان هم ازدواج کرده و الان هم در ایران زندگی میکند. اخیرا از دکتری فناوری اطلاعات دفاع کردند. زندگی خودش را دارد.
فکر میکنید این شایعه برای چیست؟
نمیدانم! بعد از یک صحبتی که من کردم در رابطه با انگیزه خلبانها که با چه انگیزهای آموزش میبینند و علیه چه رژیمی مقابله میکنند، بعد از آن این موضوع مطرح شد.
فکر میکنید رژیم صهیونیستی اگر بخواهد خطایی در محاسباتش با ایران کند عکس العمل ما چگونه است؟
عکس العمل ما پاسخ محکمی خواهد بود و ما هیچ ابایی از دادن پاسخ نداریم و هر دستوری به ما بدهند، ان شاالله لازم باشد انجام میدهیم.
نکته بعدی درباره شبیهساز است. گفته بودید شبیهسازی ۹۰ درصد هواپیماها را در اختیار دارید و این صرفهجویی ارزی بالایی است.
بله. در بحث شبیهساز کاملاً خودکفا هستیم. همه هواپیماهای خود را مجهز به شبیه ساز کردیم. شبیهساز هم بسیار مهم است. شبیهساز از خود هواپیما هم مهمتر است.
به چه دلیل؟
به این دلیل که شما میخواهید شاگردی را روی هوا آموزش بدهید، یک ساعت فرصت دارید و هواپیما هزینه بالایی دارد، ریسک بالایی دارد. آن بالا در دو کابین مجزا نشسته اید و در شرایط پرواز سخت میخواهید چند مورد را به این شاگرد آموزش بدهید. شبیه ساز عین هواپیما عمل میکند. وقتی داخل شبیه ساز بیایید روی زمین هستیم، ریسک کمتری دارد، هزینه کمتر است، پرواز به آن سنگینی انجام نمیدهیم و براحتی میتوانیم برای شاگرد وقت بگذاریم. به جای یک ساعت دو ساعت وقت بگذاریم.
گفته بودید شبیه ساز پیتریف در آینده ...
این یکی از هواپیماهایی است که بیان کردیم در آینده شبیهساز آن ساخته میشود.
یعنی به نتیجه میرسد؟
۱۰۰ درصد.
تا چه زمانی؟
سال آینده ان شاالله آماده میشود.
گفته بودید در شب شهادت سردار سلیمانی ما تا لحظه جنگ پیش رفتیم.
آن شب تقریباً آماده یک جنگ واقعی بودیم.
بعد از شهادت؟
بله. آن شبی که پایگاه عین الاسد توسط برادران سپاه زده شد.
پس یک هفته بعد از شهادت بود.
بله. این که بیان میکنم شب شهادت منظور شبی است که به درگیری نزدیک شدیم. منظور همان شب است. به درگیری نزدیک شدیم. در منطقه خلیج فارس تعدادی از هواپیماهای دشمن را داشتیم. پایگاههای جنوب کشور آماده بودند. چند فروند هواپیماها بلند شدند و در هوا بودند که اگر تعرضی باشد، مقابله کنند. کاملاً شرایط جنگی برای خودمان ایجاد کردیم.
چون منتظر بودیم دشمن پاسخ بدهد که اگر پاسخ میداد آماده پاسخگویی بودیم.
آنها هواپیماهایشان را بلند کردند.
هواپیماها بلند شدند، ولی در منطقه ما نبود. در خارج از مرز ما بود و ما هم در منطقه خودمان پرواز میکردیم.
خیلی سوال میکنند که ما واقعاً قدرت تقابل داریم؟
در درگیری هوایی، خلبانان ما آن شب از من ماموریت میخواستند. از این موضوع ناراحت بودند و میخواستند یک کاری انجام دهند. در درگیری ما به عِده و عُده نگاه نمیکنیم. ما طرحهایی داریم که ابتکاری است و میتوانیم به دشمن ضربه کاری بزنیم.
مختص خود ماست؟
بله.
گفته بودید مراوده و رفاقت خاصی بین حاج قاسم سلیمانی و خلبانهای نیروی هوایی بوده است.
بله. حاج قاسم خیلی با خلبانهای ما مراوده داشت و کار انجام میدادند و ایشان هم رابطه دوستانهای با خلبانها برقرار کرده بود. یکی از آنها در حادثه ۷۰۷ در فرودگاه فتح سانحه داشتیم، حاج قاسم بسیار متاثر شد. برای شهید قجاوند خیی متاثر بودند و در مراسم ایشان شرکت کرد و اشاره داشت ایشان بابائی دوم نیروی هوایی بود.
بخشی را که فرمان مقام معظم رهبری بود که نیروهای شرور داعش نباید نزدیکتر از ۵۰-۴۰ کیلومتری مرز ما شوند، ما در آنجا موثر عمل کردیم و مواضع داعش را بمباران کردیم.
در این مانور اخیر که با عنوان ذالفقار ۹۹ چهار نیروی ارتش عمل کردند، چه دستاوردهایی داشتید؟ چه کارهایی را انجام دادید که قبلاً انجام نشده بود؟
ما در سالی که فشار حداکثری به سلاح به زعم آنها وجود داشت دو برابر رزمایشهای ما افزایش یافت. رزمایش به معنای تدارکات و پشتیبانی و تمرین و آموزش است. رزمایش ذوالفقار هم یکی از این رزمایشها بود که ما هم با پهپاد و هم با هواپیمای با سرنشین سریالهایی که برای ما پیشبینی شده بود را کامل اجرا کردیم.
امسال ۵ رزمایش داشتید.
بله، تا الان ۵ رزمایش شرکت کردیم و ۲ رزمایش هم تا پایان سال خواهیم داشت.
گفته بودید هواپیمای بدون سرنشین ابابیل ۳ و کرار، کابوس ناوهای هواپیمابر آمریکایی است.
ما الان هم در منطقه خلیج فارس، دریای عمان پهپادهای ما میپرند. پهپاد را مجهز به بمب ۵۰۰ پوندی که هواپیمای باسرنشین حمل میکند، کردیم. پهباد را مجهز به این بمب کردیم. این بمب سر جنگی بسیار زیادی دارد. قدرت تخریب بالایی دارد. همان بمبی است که هواپیمای باسرنشین حمل میکند. سوار کردن این بر روی پرنده بدون سرنشین کار بزرگی است.
ما به لحظه از ناوهای آمریکایی اطلاعات داریم؟!
ما تمام تحرکات منطقه خلیج فارس و دریای عمان را به لحظه رصد میکنیم.
آمریکاییها از این پیشرفتهای ما و از این تجهیزات ما مطلع هستند؟
آنها هم قطعاً ما را رصد میکنند و از توان و قدرت ما مطلع هستند. من فکر میکنم دشمن اگر قدرت ما را نمیدانست شاید سالها قبل حمله میکرد. به هر حال این توان را میشناسد و مطلع است.
گفته بودید موشک فکور ۹۰ را باید نمونه ایرانی موشک فونیک دانست.
بله. موشک هوا به هوای دوربرد ساخت صنایع داخلی است. رویکرد ما روی موشکهای دوربرد است. الان ساخت صنایع داخلی است. هم هوا به هوا و هم هوا به زمین و هم هوا به سطح است و همه را ساختهایم. الان هواپیماها مجهز به این سلاحها هستند. الان موشکهایی که روی هواپیماهای جنگی میگذاریم نسبت به قبل متفاوتتر و پیشرفتهتر است.
بله؛ موشک فکور، قادر، نصر و ... ساخت صنایع داخل ما هستند. نیازی نیست به کشوری التماس کنیم و آنها در مجلسشان تصویب کنند که آیا به ما بدهند یا خیر. در داخل کشور این را تولید میکنیم. این یک مولفه بسیار اثرگذار است و نمیتوان از این چشم پوشی کرد. خوشبختانه در پهپاد بویژه پهپاد رزمی در خط مقدم حرکت میکنیم و عقبتر از دنیا به هیچ وجه نیستیم و یک جاهایی هم کارهای ابتکاری و نویی انجام میدهیم. در همه سطوح اعم از نیروی هوایی و هم سایر نیروها این وجود دارد. صنایع پهپادی در کشور به بلوغ کامل رسیده است. اخیراً هم رزمایش پهپادی در سمنان داشتیم و صداوسیما هم بخوبی پوشش داد، شاهد بودیم انواع و اقسام پهپادها با ماموریتهای متعدد و ابتکاری وجود داشت.
الان کار جدیدی در دست ساخت نیست؟
ساخت انبوه جنگنده «کوثر» همچنان ادامه دارد. این که تعداد بیشتری ساخته شود در صنایع هوایی ما ادامه دارد. ما در نیروی هوایی پهپادهای دیگری را تا پایان سال به خدمت خواهیم گرفت که یکی قابل توجه باشد و کار بسیار جدیدی است که ان شاالله رونمایی میشود.
این چیست؟
«کمان ۲۲» که یک پهپاد غول پیکر است و توان حمل ۳۰۰ کیلوگرم محموله جنگی را دارد که قابلیت بسیار بالایی است.
برای چه زمانی رونمایی میشود؟
ان شاالله به امید خدا در مراحل نهایی کار است و دنبال این هستیم تا پایان بهمن رونمایی کنیم.
الان چقدر دانشجوی خلبانی داریم؟ در دانشگاه شهید ستاری هستند؟
بله.
ما فقط یک دانشگاه خلبانی داریم که دانشگاه شهید ستاری است؟
بله. در هوانوردی دانشگاه شهید ستاری هم متولی آموزش خلبان با سرنشین و هم متولی آموزش خلبان بدون سرنشین برای کل نیروهای ارتش هستیم. کلیه خلبانهای پهپاد در دانشگاه شهید ستاری آموزش میبینند و بین نیروهای مختلف توزیع میکنیم. به اندازه نیاز خودمان جذب میکنیم و الان کلیه نیاز ما در دانشگاه شهید ستاری تامین میشود البته با برخی از کشورهای دوست تبادل دانشجو داریم.
از چه کشورهایی به دانشگاه ما میآیند؟
ما با پاکستان و چین این تبادل را داریم.
دانشجویان ما به چین و پاکستان میروند؟
بله.
شما هم در پاکستان دوره دیده اید.
بله. سال ۶۱ که استخدام شدیم، ۶۰ نفر بودیم لذا بورسیهای را از پاکستان و هند در آن زمان خریدند. ما قرار بود به هند اعزام شویم. همان زمان خانم گاندی را در هند ترور کردند؛ همزمان با رفتن ما شد. آنجا یک مقدار شرایط داخل کشورشان آنها بهم خورد و رفتن ما به هند کنسل شد و ما به پاکستان رفتیم. سال ۶۵ برگشتیم و بعد از برگشت هم یک پروژهای که شهید بابائی تعریف کردند ما را برای اولین بار مستقیم به هواپیمای F ۱۴ اختصاص دادند. دو سال پایان جنگ را من در هواپیمای F ۱۴ ماموریتهای جنگی در خلیج فارس در جوار اساتید انجام میدادم.
نکتهای که شاید برای مردم جالب باشد، این است که آشیانه جمهوری اسلامی در اختیار شماست و خلبانهای مقامات کشور همگی بچههای نیروی هوایی هستند. از قبل انقلاب این طور بوده یا بعد از انقلاب این چنین شد؟
قبل انقلاب را خیلی مطلع نیستم، احتمالاً قبل از انقلاب هم اینچنین بوده است، اما میدانم بعد انقلاب آشیانه جمهوری اسلامی ایران یک ماموریت بسیار حساسی را دارد که افتخار داریم در خدمت فرمانده خودمان، مقام معظم رهبری، باشیم که هر وقت سفر دارند، در خدمت ایشان هستیم. بچهها با انگیزه و علاقه زیادی در آشیانه خدمت میکنند و این خدمت را انجام دهند جزو افتخارات خود میدانند. علاوه بر آن، کلیه مقامات سه قوه بحث ترابری و سفرهایشان از طریق آشیانه انجام میشود. سفرهای خارج و داخل وزرا توسط آشیانه انجام میشود. نیروهای آشیانه، هم فنی و هم خلبان توسط نیروی هوایی تامین میشود و مدیریتش با نیروی هوایی است.
متغیر یا ثابت هستند؟ مثلا برای حضرت آقا خلبان ثابت دارید؟
خلبانها در آشیانه ثابت هستند، یعنی وقتی خلبان در آشیانه وارد شد از همانجا پروازها را انجام میدهد و تمریناتشان را انجام میدهند و همانجا هم هستند، ولی بستگی دارد چطور برنامهریزی انجام شود.
چند نفر هستند؟
بله چند نفر هستند که این کار را انجام میدهند. هواپیماهایی که در اختیار دارید جدیداً نو شده است. اینها الان نو شده است و هواپیما به روز است و هواپیمای قدیمی از رده خارج شدند یا به نیروی هوایی در مسیر ترابری برگشتند. یکی شاهین بود که آن زمان خبرنگار بودیم با این برخی مسیرها را میرفتیم که واقعا از رده خارج بود.
بله، آن هواپیمای ۷۰۷ بود. آنها هم به روز بودند، اما موتورهایشان به نحوی بود که در فرودگاهها اجازه نشست و برخاست داده نمیشد و صدای این زیاد بود. استانداردهای لازم روز را نداشتند. الان به روز شده است. کاملا هواپیمای روز دنیا را در اختیار داریم.
یکی از کارهایی که خیلی مردم ندادند، این است که در بحرانها حضور دارید. زلزله و سیل دو سال پیش، چه در قالب هوانیروز و چه نیروی هوایی مسئولیت سنگینی را برعهده دارید.
بله؛ ما یک ناوگان خیلی خوبی در اختیار داریم. مثلاً ناوگان هوایی ۷۴۷ ما منحصر به فرد است. ۸۰-۷۰ تن بار را از هر نقطهای در ایران در عرض دو ساعت به نقطهای دیگر را میرساند. چنین ظرفیتی را بخواهید زمینی حمل کنید، زمان زیادی نیاز دارد، آن هم در منطقه بحرانی که نیاز به یکسری ملزومات اولیه دارند. به همین دلیل بسیار موثر است وقتی ناوگان وارد میشود، مثلا در سیل گلستان یا سیل خوزستان، لرستان، سیستان وبلوچستان در روزهای عید نوروز بود و برخی از بچههای ما به تناسب این روزها در تعطیلات عید بودند. وقتی این اتفاق افتاد بلافاصله خودشان برگشتند و بخش عظیمی از ترابری نیازمندیهای حادثهدیدگان را در شهرهای مختلف از هلال احمر، کمکهای مردمی و ... انجام دادیم.
یا مثلا در گلستان مشکلی بود که لایروب میخواستند تا مسیر سیر را لابروبی کنند تا سیل به سمت مناطق مسکونی پیشرفت نکند. این دستگاه لایروب در آبادان بود. با هواپیمای ۳۳۰ این امکان را داشتیم که این دستگاه را منتقل کنیم و این امکان تنها در نیروی هوایی وجود دارد. اگر زمینی میخواستیم این دستگاه را منتقل کنیم بیش از یک ماه طول میکشید. این دستگاه را به گرگان بردیم و مورد بهرهبرداری قرار دادند و بحث پیشروی سیل را جلوگیری کردند. این مسائل معمولاً دیده نمیشود و کمتر به آنها پرداخته میشود. بیشتر کمکهایی که در صحنه رویداد انجام میشود را بیان میکنند، ولی پشت صحنه این مسائل وجود دارد و این اقدامات انجام میشود. جزو وظایفمان خدمت به مردم را لحاظ کردهایم و این متعلق به مردم است.
گفته بودید کارشناسان و متخصصان طبق رزمی در حال مطالعه روی کرونا هستند.
بله. بخش نظامی در این مواقع صرفاً به عنوان رویداد اجتماعی به مسئله نگاه نمیکند. ما بعنوان یک تهدید نظامی هم بدان نگاه میکنیم. فرض میکنیم یک حمله بیولوژیکی است. این جزو کارهای ما است. ضمن اینکه یکسری مطالعات روی این انجام میدهند که چطور شکل گرفته و چطور توسعه یافته است و منشا آن کجاست، به مردم هم کمکرسانی میکنیم. یکی از بیمارستانهای ما در شرق تهران، بیمارستان بعثت در اختیار پذیرش بیماران کرونایی قرار گرفته است. تاکنون بیش از ۵۰ هزار را پذیرش کردهایم.
امیر؛ رتبه نیروی هوایی جمهوری اسلامی در منطقه و بین الملل چطور است؟
واقعا عرض میکنم که ما یکی از پیشرفتهترین کشورها در سطح نیروی هوایی هستیم. در منطقه هم که معتقدم در بخش اول هستیم.
رتبه ما در منطقه اول است؟
بله. در دنیا هم چند کشوری هستند که مولد تجهیزات هوایی هستند و جزو ابرقدرتهای این موضوع به حساب میآیند و مابقی از قدرت و توان خوبی برخوردار هستند. ۶-۵ کشور داریم که مولد این کار هستند و اگر این کشورها را در نظر نگیریم ما جزو ۱۰ کشور اول در دنیا هستیم.
در نیروی هوایی عرصه بین الملل جزو ده نفر اول هستیم و در منطقه اول هستیم.
بله.
در منطقه کدام نیروی هوایی و کدام کشور است که میتواند تنه به تنه ما بزند؟
من نیروی هوایی ترکیه را خوب میبینم، پاکستان از یک جهاتی خوب است، کشورهای حوزه خلیج فارس هم تجهیزات خوبی خریداری میکنند، اما ضعفهای عمدهای در سایر بخشها دارند.
کشورهای حاشیه خلیج فارس تجهیزات آمریکایی میگیرند؟
بله. یعنی نقطه قوت آنها فقط در خریداری است! بله. مولفههای دیگر را ندارند. کاملاً وابسته هستند.
چطور آقای نصیرزاده مرداد ۹۷ از آقا برای فرماندهی حکم گرفتند؟
در نیروی هوایی چند سالی بود که در هیئت رئیسه بودم، ۸ سالی معاون هماهنگ کننده نیروی هوایی بودم و یک سالی جانشین نیرو بودم و قبل از آن هم معاون اطلاعات بودم. با امیر موسوی فرمانده کل ارتش کار کرده بودیم، پیشنهاد فرمانده کل ارتش بود، حالا اینکه ایشان در من چه ویژگیهایی دیدند باید از ایشان پرسید. ولی پیشنهاد ایشان و موافقت مقام معظم رهبری بود. من وظیفه خود را انجام میدهم.
با حضرت آقا دیداری داشتید؟
بله. معمولاً سالی یکبار یا دو بار برابر برنامه ریزی که انجام میشود ما دیدار خصوصی داریم. یکبار هم ۱۹ بهمن به همراه کارکنان خدمت ایشان مشرف میشویم. دیدارهای خصوصی که یک ویژگیهای خاصی دارد و قابل توصیف نیست. دیدار اول من استرس زیادی داشت که گزارش میدهم، چطور باشد یا آقا سوالاتی بیان کردند چطور پاسخ بدهم. واقعاً استرس داشتم و ضربان قلب من بالای ۱۰۰ بود، ولی به محض اینکه به محضر ایشان مشرف شدم، آقا احوالپرسی با ما کردند و از زندگی خصوصی من پرسیدند، کاملا آرام شدم و استرس من از بین رفت و فضای معنوی و صمیمی بسیار خوبی ایجاد شد. به نحوی بود که من ۴۵ دقیقه گزارش میدادیم دوست داشتم ادامه دهم. نزدیک اذان بود و دوست داشتم این فرصت باشد تا ادامه بدهم.
بعد آقا توصیههایی داشتند که اشراف بسیار خوبی روی مسائل داشتند. به گونهای که گمان میشد سالهای سال در نیروی هوایی فرماندهی کردهاند. از لحاظ تخصصی، از لحاظ فنی، از لحاظ شناخت زوایای مختلف کار نیروی هوایی اشراف کامل داشتند و توصیههایی بیان کردند و این توصیهها را جمعبندی میکنیم و برنامه اجرایی قرار میدهیم.
توصیهها چه بود؟
مهمترین توصیه حضرت آقا همواره این است که به بحث قطعهسازی و خودکفایی تاکید دارند، به بحث تربیت نیروی اسنانی تاکید دارند، تربیت مدیران جوان را توصیه جدی دارند، بحثهای تاکتیکی و فنی که معمولاً تبدیل به برنامههای اجرایی میشود.
درباره زندگی خصوصی شما رهبری چه چیزی پرسیدند؟
آقا از من بپرسیدند اهل کجا هستم و به ترکی با من صحبت کردند.
شما هم به ترکی صحبت کردید؟
نخیر. من جسارت نکردم و رسمی صحبت کردم. (میخندد)
در فرماندهان نیروی هوایی بعد از انقلاب - هر چند همه جایگاه ویژهای دارند و زحمت کشیدند –، اما کدام یک جایگاه ویژه تری دارند؟ چه کارهای ماندگارتری انجام دادند؟
مثلا بخواهم ویژگیهای هر یک را بیان کنم، امیر صدیق که اخیراً در اثر کرونا فوت کردند، در دوران دفاع مقدس مدیریت نیروی هوایی را برعهده داشتند که بسیار کار سخت و مسئولیت سنگینی بود. از شهید ستاری بگویم که ایشان تفکر راهبردی داشتند. بنیانها و زیرساختهای خوب بلندمدت را در نیروی هوایی ایجاد کردند. همچنین درباره امیر بقائی صحبت کنم از قهرمانان دفاع مقدس هستند و توسعههای خاص خودشان را در نیروی هوایی انجام دادند. به همین شکل هر یک ویژگیهای خاص خود را دارند و همه تلاش کردند بخشی از کار را پیش ببرند.
بدیل شما رد سپاه پاسداران چه کسی است؟
سردار حاجی زاده.
ارتباطی با ایشان وجود دارد؟
ارتباط گرم و صمیمی داریم و از تجربیات همدیگر استفاده میکنیم و در واقع مکمل یکدیگر هستیم.
متولد ۱۳۴۳ در سراب هستید؟
بله.
پدر چه کاره بودند؟
پدر من کشاورز بودند.
مادر هم خانه دار بودند؟
بله.
چند برادر و خواهر دارید؟
ما ۴ به ۴ مساوی هستیم.
مادر از زمانی که فرمانده شدید بیشتر کِیف میکنند؟
بله. هر جمعه یا پنج شنبه فرصت کنم خدمت ایشان میروم. غذای مورد علاقه من آبگوشت است که ایشان درست میکنند و دو نفری با هم میخوریم.
چه سالی ازدواج کردید؟ چطور با هم آشنا شدید؟
من سال ۶۶ ازدواج کردم. یکی از اقوام معرفی کردند که همسایه آنها بود.
تهران یا سراب بودند؟
تهران بودند.
حاج خانم چه شغلی دارند؟
خانه دار هستند.
چند فرزند دارید؟
من یک دختر دارم که فرشته آسمانی است.
خدا ایشان را حفظ کند.
الان هم یک داماد خوب دارم.
بعنوان پسر شماست در واقع.
بله.
در کار خانه به خانم کمک میکنید؟
من واقعا یکی از تفریحاتم کار خانه است.
غذا درست کردن را بلد هستید؟
بله. کامل بلد هستم.
چه غذاهایی را خوب درست میکنید؟
همه غذاها را بلد هستم، ولی در خانه غذای تهچین ما را دوست دارند. خانواده سفارش میدهند.
از کجا یاد گرفتید؟
من، چون علاقه دارم برنامههای تلویزیون را نگاه میکنم و یاد میگیرم و کنار خانواده تمرین میکنم.
اهل ورزش چطور؟
اهل ورزش هستم، فوتبال را تا یک سنی بصورت نیمه حرفهای دنبال میکردم.
قرمز یا آبی یا تراکتور؟
ما را میخواهید با کسی دشمن کنید؟ (میخندد) من به یک رنگی گرایش دارم، ولی اینجا بیان نکنم بهتر است.
خیلیها در اینجا گفته اند، شما هم بگوئید.
شاید رنگ نیروی هوایی باشد. (میخندد)
استقلال!. البته اینجا قرمزها بیشتر هستند.
در اطراف ما و در دفتر هم همین طور است.
اهل فوتبال دیدن هم هستید؟
بله.
شهرآورد را با علاقه میبینید؟
من ۹۰ درصد فوتبالها را میبینم.
بازی پرسپولیس و استقلال را هم میبینید؟
بله.
با حساسیت میبینید؟
بله.
بازی آخر را دیدید؟
بله.
بازی آخر هم دیدید؟ استقلال شانس آورد.
بله. من هم تفسیر میکنم و هم تحلیل میکنم، ضعفها را میدانم.
در چه پستی بازی میکردید؟
هافبک بازی میکردم.
تجربه خوبی از سریال شوق پرواز داشتیم. فکر میکنید چنین سریالهایی برای شهدای نیروی هوایی میتواند ساخته شود؟
قطعاً باید ساخته شود. چون اینها الگوهای خوبی هستند که میتوانیم به جامعه معرفی کنیم تا جوانان ما از این افراد الگو بگیرند. الان برخی الگوهای غربی را میبینیم که در سریالهای شبکه خانگی پخش میشود، خوب نیست. میتوانیم از الگوهای خود استفاده کنیم. سریالهای خوبی میتوان ساخت.
شما اسم شهید یاسینی را برده بودید که ۲۹۷۵ ساعت پرواز جنگی داشته است و همچنین شهید اردستانی که گفتید از استانداردها عبور کرد.
بله. شهید اردستانی اوایل دوران دفاع مقدس که هنوز نیروهای زمینی ما هنوز انسجام کافی را نداشتند و عراق به سرعت پیشروی میکرد، ما با هواپیما جلوی پیشروی تانکهای آنها را میگرفتیم. در چنین صحنهای امثال شهید اردستانی میرفتند، میزدند، به اندازه این که هواپیما را دوباره با بمب لود کنند استراحتی میکردند و دوباره حرکت میکردند. در حالی که در استانداردهای پروازی باید بین پروازها فاصله خاصی باشد. بدلیل فیزیولوژی بدن و احتمالا از بین رفتن برخی از دقت ها، بین هر پروازها باید فاصله خاصی باشد که این فاصلهها را رعایت نمیکردند یا در طول روز باید چند پرواز انجام شود مثلا حداکثر سه پرواز انجام شود. سابقه داریم که شهید اردستانی ۷ سورتی پرواز را در یک روز انجام داده است و بنا به گفته یکی از همدوره ها، با زبان روزه بوده است.
شما با کدام یک از این شهدا محشور بودید؟ با شهید اردستانی هم محشور بودید؟
با شهید بابائی، چون همتخصص بودیم و ایشان خلبان هواپیمای F ۱۴ بود و من هم خلبان هواپیمای F ۱۴ بودم، بیشتر در خدمت ایشان بودیم. از ابتکارات ایشان خیلی لذت میبردم. کاری که در سریال "شوق پرواز" نشان دادند دقیق بود. ایشان رصد میکردند. یک رصدی که آن زمان ایشان انجام داده بود بحث ضعف پرواز عراقیها در شب بود. یکی از وظایف ما این بود که به صورت ۲۴ ساعته با همین لباسهایی که عرض کردم داخل کابین هواپیما مینشستیم. یعنی مثل این نشستن عادی هم نیست. از مچ پا تا بالا بسته میشود؛ یعنی وقتی خلبان میخواهد ایجکت کند اگر پای او جلو و روی رادار باشد، موقع ایجکت مچ پا قطع میشود. باید یک مکانیسمی باشد که مچ پا را عقب بکشد؛ بنابراین آن را میبندند که لحظه ایجکت مچ پا به عقب بچسبد. این مچ پا، پا، کمر، چسب از بالا بسته میشود و بغلها دو تا گیره است که بسته میشود و به هیچ عنوان امکان تکان خوردن وجود ندارد.
با این شرایط خلبانها داخل هواپیما مینشستند و ساعتها منتظر بودیم اگر هواپیمای عراقی حمله کردند، فرصت را از دست ندهیم و عرض ۵ دقیقه بلند شویم. ما اجازه ندادیم شریان اقتصادی قطع شود و صدور نفت از جزیره خارک قطع شود و ابتکارات شهید بابائی خیلی به این موضوع کمک کرد.
اخیرا مسئولی محترمی را در تلویزیون دیدم که بیان داشت، جزیره خارک هر یک مترمربع یک بمب خورده است! در حالی که اصلا اینجور نبود! جزیره خارک ۲۰ کیلومترمربع است؛ یعنی ۲۰ میلیون بمب آنجا خورده است؟! این نفتکشها کاروانی بارگیری میکردند. در طول بارگیری بالای سر این نفتکشها گشت میدادیم یا روی زمین آلرت بودیم. بعد اینها کاروانی حرکت میکردند. این ابتکار شهید بابائی باعث شده بود، چون آنها در شب ضعف دارند این کاروان شب حرکت کند. من تا جایی که به یاد دارم تنها یک نفتکش کرهای هدف قرار گرفت و غرق شد. بقیه با اینکه آسیب میرسید، ولی این طور نبود با یک حمله نفتکش غرق شود؛ لذا من از کارکنان محترم شرکت نفت یاد کنم که بسیار زحمت کشیدند در چنین شرایط تهدیدی کار میکردند، ولی این طور نبود که آنها کار میکردند پس نفت صادر میشود. از بالا، از دریا، از جهت مختلف محافظت میشد و اجازه نمیدادیم شریان اقتصاد قطع شود.
موقع انقلاب حدودا ۱۴ ساله بودید.
بله. به تبع این که مدارس تعطیلات میشد در تظاهرات شرکت میکردیم.
سابقه دستگیری نداشتید؟
نخیر.
بعد از این که از پاکستان بازگشتید برای هواپیما F ۱۴ جذب شدید؟
بله.
از اینجا برای ما بگویید که چه ماموریتهایی رفتید؟
بلافاصله سه ماه دوره دیدیم و وارد کارهای عملیاتی شدیم و بیشتر در منطقه بوشهر ماموریت انجام دادیم و همانطور که توضیح دادم اسکورت نفتکشها و خاطرات تلخ و شیرینی هم داریم که بیشتر شیرین است و کمتر تلخ است. یکی از ماموریتهای شیرین این است که در نزدیکی جزیره فارسی ما یکبار با سه تا از میراژهای عراقی درگیر شدیم. آن زمان یک تاکتیکی را به خرج داده بودند، چون بیشتر توجه رادارهای ما به سمت غرب بود اینها از حاشیه کشور کویت میآمدند و به سمت قطر میرفتند، از جنوب به شمال، به نفتکشهای ما حمله میکردند. این را رادار ما متوجه شدند و به موقع اطلاع دادند و ما پرواز کردیم. اطراف جزیره فارسی بود، بین ما هم ناو امریکاییها قرار داشت و مزاحمتهایی از طریق آنها داشتیم، چون آنها مدام به ما هشدار میدادند که شما نزدیک ناو امریکایی میشوید و نزدیکتر نشوید. اجازه فعالیت درست به ما نمیدادند. تمرکز ما را بهم میزدند. ما هم جواب میدادیم، تا اینکه در این درگیری یکی از میراژها را زدیم و آن دو میراژ منطقه را ترک کردند، ولی خلبان این میراژ پرید و روی آب افتاد و ما هم میدیدیم، چون جلیقه نجات او نارنجی رنگ بود. روی آب این مشخص بود و ما بالای سر او دور میزدیم که بالگرد نیروی دریایی بیاید و این را از آب بگیرد.
از سوی دیگر هم امریکاییها تلاش میکردند. خب سوخت ما قدری کم آمد و مدت زیادی بالا بودیم و مجبور شدیم، برگردیم. درخواست کردیم هواپیمای دیگری بلند شود و آن هواپیما هم تیکآف کرد، یکی از همکاران ما بود که در گردان سربازی با هم شوخی میکردیم. قدری تند لهجه و صریح صحبت میکرد. ما همیشه به او میگفتیم آرام صحبت کنید که متوجه نمیشویم. او آمد و خیلی احساساتی شده بود. این اتفاق افتاده بود هیجانزده بود. باز هم آمریکاییها هشدار میدادند که شما نزدیک میشوید. ما خیلی هیجانزده و کاملا مقتدارنه توضیح میداد که ما روی آبهای ایران هستیم و به شما مربوط نیست. این را به انگلیسی توضیح میداد بعد آمریکایی به انگلیسی گفت آرامتر صحبت کنید! یعنی همان چیزی که ما در گردان به او میگفتیم! (میخندد). در نهایت هم متاسفانه آن خلبان را آمریکاییها گرفتند.
یک صحبت دیگری درباره این داشتید که برخی از اعضای نیروی هوایی در زندان خاش در زمان شاه، منتظر حکم اعدام بودند.
حکم اعدام آنها صادر شده بود و منتظر اجرای حکم اعدام بودند؛ تعدادی از افسران و درجهداران همافران نیروی هوایی در آن زندان بودند. روز ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ نماینده حضرت امام در زاهدان با تعدادی از مردم رفتند و این افراد را از زندان آزاد کردند. اگر یک روز دیگر میماندند، احتمالا دنبال اجرای حکم اعدام بودند.
عجب! یعنی جریان انقلاب در نیروی هوایی به طرز دیگری دنبال میشد.
بله. پایگاه ها، پروازها، خلبان ها، پروازهایی که انجام دادند و ماموریتهایی که به نیروی هوایی واگذار شد که علیه مردم انجام ندادند ...
چطور شد که اقدامات نیروی هوایی نسبت به جاهای دیگر ارتش بیشتر در ذهنها نشسته است؟ مثل همین ۱۹ بهمن
قابل بررسی از جهات مختلف است. آنچه من تصور میکنم این است که نیروی هوایی نیروی جوان بود. به اصطلاح میگفتند سوگلی رژیم پهلوی بود. بیشتر آموزشها را در بیرون انجام میداد. کارکنان نیروی هوایی بویژه در آمریکا لمس میکردند این غارتگری از سوی آمریکا و استعمارگری چطور انجام میشود. به یاد دارم سال ۶۵ در F ۱۴ دوره میدیدیم هنوز گچ تخته آمریکایی در گردان F ۱۴ بود. به ما هواپیما فروخته بودند و گچ تخته هم همراه آن به ما فروخته بودند!
گفته بودید در ابتدای انقلاب افغانستان هم شیطنتهایی کرد که نیروی هوایی با آن مقابله کرد.
بله. نیروی هوایی به دلیل ویژگیهایی که دارد که تحرک بالایی و سرعت بالایی دارد میتواند با سرعت بالا از یک منطقه به منطقه دیگری جابجا شود و عملیات انجام بدهد. در بحبوحه جنگ یک تحرکاتی را از شرق داشتیم، افغانستان به بخشی از مناطق مرزی ما حمله کردند و بخشی از روستاهای ما را مورد حمله قرار دادند. بلافاصله بخشی از توان ما گسترش یافت و پاسخ محکمی به آنها دادند و همانجا این قضیه قطع شد. یقیناً این قضیه نقشه دشمن بود که ما را در جبهههای مختلف درگیر کند.
در مورد طبس هم گفتید فانتومها حضور موثر داشتند؟
بله. البته جزئیات ماجرای طبس را باید دقیق بررسی کنیم، ولی آنجا هم فانتومها حضور داشتند. حالا اینکه بمباران درست بود یا خیر، باید در جلسهای بررسی شود.
دستور بمباران را چه کسی داده بود؟
من خوب بررسی نکردم، ولی شنیدم بنی صدر دستور داد. شاید بمباران نمیشد بهتر بود.
بعد از ۲۰ ساعت از آغاز حمله رژیم بعثی، ۱۴۰ فروند هواپیمای جنگنده پایگاههای عراق را در هم کوبیدند. این اولین عکس العمل ما بود؟
بله. یک اصطلاحی در بحث قدرت هوایی وجود دارد که فراتر از نیروی هوایی است؛ یعنی قدرت هوایی شامل نیروی هوایی و کلیه زیرساختها و تاسیسات پشتیبانی کننده نیروی هوایی میشود. ما در این حمله ۱۴۰ فروندی که به عمق خاک عراق نفوذ کردند، بیش از ۲۰۰ فروند اعم از سوخترسان و پشتیبانی و عملیات ایزائی بلند شدند، قدرت هوایی عراق را مورد هدف قرار دادیم؛ یعنی اعم از باندها، ستون پروازی، هواپیماها، صنایع نظامی، پالایشگاهها را هدف قرار دادیم یعنی در قدرت هوایی پالایشگاه هم جزو اهداف میشود، چون تامین کننده سوخت هواپیماست. ما هزار فروند هواپیما داشته باشیم، ولی سوخت تامین نشود کارایی ندارد. برخی از پایگاههای عراق بعد از ۶ ماه فعالیت مجدد نداشت و هواپیماهای خودش را به منتهی علیه غرب عراق منتقل کرد که در حمله به H ۳ هم آن مورد هدف قرار گرفت.
حمله به اجلاس غیرمتعهدها در عراق اوج قدرت هوایی بود که شهید دوران این را به نام خود ثبت کرد.
بله. اینجا یک دقتی به این موضوع داشته باشیم. گاهی اوقات پیش میآید برخی از مسئولین محترم توجه به قدرت نظامی یا قدرت هوایی ندارند. ما در جایی داریم که اشاره میشود ما میخواهیم فرودگاه غیرنظامی داشته باشیم، فعالیتهای اقتصادی داشته باشیم، مرز هوایی داشته باشیم، مثلاً پایگاه نباشد. توجه نمیکنند که تامین کننده امنیت آن مناطق اقتصادی قدرت هوایی است. اگر قدرت هوایی نباشد اجازه فعالیت اقتصادی به ما نمیدهند.
در عملیاتی که شهید دوران انجام داد باز تمام فعالیتهای سیاسی و دیپلماسی به بن بست رسیده بود و کار دیگری نمیشد انجام داد. با یک قدرت هوایی که پشتوانه سایر مولفههای قدرت است ما توانستیم این اراده خودمان را به رژیم بعث تحمیل کنیم.
۳۰ تیر روز شهادت شهید دوران را روز ملی خلبانهای ایرانی قرار میدهید؟
بله. پیشنهاد دادیم که ان شاالله قبول شود.
هنوز تصویب نشده است؟
نه. ما روز خلبان به آن شکل نداریم. پیشنهاد دادیم که این روز، روز خلبان شود.
اخیرا پیشنهاد دادید؟
نخیر. مدتی گذشته است.
شهید حسین خلعتبری!
یکی از خلبانان واقعا شجاع ما بود. اولاً یک جمله بسیار معروفی دارد که اگر خاک کشور من به پوتین دشمن بچسبد، حاضر هستم با خون خود آن را بشورم. این نشان دهنده تعهد و ایمان به کشور در این شهید است. شهید خلعتبری تبحر زیادی در زدن کشتیها داشت. با موشک مَوریک کار میکرد که اصطلاحا به او حسین مَوریک میگفتند. این یک موشک هوا به سطح است. هم در ۷ آذر که کارکنان نیروی دریایی درگیر شدند، ما هم نقش پشتیبان را داشتیم، ناوچههای عراق مورد اصابت مَوریک قرار گرفت و از بین رفت. شهید خلعتبری و شهید دوران هر دو در این عملیات نقش موثری داشتند. حسین خلعتبری مثل مولای ایشان امام حسین (ع) سر از بدنش جدا به شهادت رسیدند. تنه و سر در دو جای مختلف افتادند.
تقابلهایی که با عراقیها در آن مدت داشتید، اتفاق افتاده بود که بترسید یا یک لحظه بگویید تمام شد و من شهید شدم؟
در ماموریت عملیاتی به چیزی که فکر نمیکنید ترس است. در پرواز این اتفاق افتاده، من گفتم این هم تاریخ شهادت من است. یک پروازی در منطقه خلیج فارس داشتیم که از بوشهر به سمت هندیجان روی آب بودیم، من خلبان لیدر بودم. یک هواپیما هم در بال ما بود. وسط راه هوا مهآلود شد. من به شماره دو گفتم نزدیک شو، چون دید کم میشود. او هم نزدیک شد و در سمت راست بال من پرواز میکرد که خیلی سریع وارد جریان باران شدید شدیم. من آرام آرام به سمت راست گشتم که از این ابر خارج شویم. این به من گفت من شما را ندارم و شما را گم کردم.
در چنین حالتی که شماره دو داخل گردش ماست قانوناً باید هواپیما را صاف کنیم و ۱۵ ثانیه ادامه دهیم تا فاصله جانبی با او رعایت شود. من این کار را کردم و این از باران خارج شد و من وارد جریانات تند ابر شدیم و خطرات متعددی در داخل ابر است اعم از تگرگ، رعدوبرق، یخ زدگی و توربالانس! یکی از این توربالانسها داندرفت ما را گرفت و هواپیما از کنترل من خارج شد و تقریبا من با توجه به این که محکم خود را به صندلی بسته بودم به کاناپی چسبیدند و کنترل از دست من خارج شد. کابین عقب گفت یک کاری کنید. من هم به خدا توکل کردم و دوباره کنترل را بدست گرفتم. کنترل را به چپ دادم و بالا کشیدم و هواپیما کنترل شد. آنجا یک لحظه کابین عقب میگفت که من روح از بدنم جدا شد. یعنی میخواست ایجکت کند و هر دو برویم، ولی با خود فکر کرد وقتی هواپیما اینطور جابجا میشود اجازه نمیدهد چتر باز شود و میگفت در نهایت تسلیم مرگ شدم. در داخل چنان بالا رفتیم تا دچار توربولانس که سرعت صفر شد.
یاد دوران آموزش افتادم که استاد این را با ما تمرین کرده بود که اگر چنین حالتی ایجاد شد هواپیما را رها کنید که یا از پشت برمیگردد شما ریکاور میکنید یا این سر سنگین میشود و میافتد. اجازه دهید سرعت بگیرد و دوباره بگیرید. این حالت بهتر است. همه این جنگها داخل ابر انجام شد. این هواپیما پائین افتاد و من کنترل را دست گرفتم. تازه ما در مرکز ابر سیوی قرار گرفتیم. یک لحظه تاریک میشد و یک رعد و برق شدیدی میزد. ما میگفتیم هر لحظه هواپیما را از وسط نصف میکند. آنجا من گفتم بعید از این موضوع نجات پیدا کنیم.
شما فارغ از اینکه ارتشی هستید و در حوزه سیاست ورود نمیکنند، اما ارزیابیتان از دولتهای بعد از جنگ چیست؟
معمولا در بحث سیاسی دخالتی نمیکنیم. ما کار نظامیگری خودمان را انجام میدهیم. فرمانده ما هم مقام معظم رهبری هستند. تحت فرمان و دستور معظم له هستیم، ولی به طور کلی بیان میکنم که به نظرم بهتر از این در همه دوران میتوانستیم کار کنیم.
شما وابسته نظامی جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا هم شدید.
بله.
چه مدت بود؟
من سه سال از سال ۸۱ تا ۸۴ آنجا بودم.
وابسته نظامی آنجا چه میکند؟
در واقع، سفیر نظامی است و تمام امورات مربوط به بخش نظامی اعم از تشریفات، خرید، تبادل نظامی، سفرهای نظامی و ... را وابسته نظامی انجام میدهد.
در آن سه سال مراودات بین دو کشور را انجام میدادید؟
بله. جزو وظایف کاری است و انتقال تجربه سایر کشورها، بازدیدهایی که از مراکز آموزشی و تجهیزات و ... انجام میدهیم، جزو کارهای ما است که از تجربه آنها استفاده میکنیم.
ایتالیا از ما خیلی جلوتر است؟
من کشور خودمان را از همه کشورهای اروپایی به جز یکی دو کشور که مولد و تولیدکننده تجهیزات نظامی هستند، جلوتر میدانم؛ و یک چیزی برای شما درست کردند که شما گفتید یک دختر دارم و این جالب شد، گفتند یک پسر و یک دختر شما امریکا هستند.
بله. (میخندد). من یک دختر دارم و ایشان هم ازدواج کرده و الان هم در ایران زندگی میکند. اخیرا از دکتری فناوری اطلاعات دفاع کردند. زندگی خودش را دارد.
فکر میکنید این شایعه برای چیست؟
نمیدانم! بعد از یک صحبتی که من کردم در رابطه با انگیزه خلبانها که با چه انگیزهای آموزش میبینند و علیه چه رژیمی مقابله میکنند، بعد از آن این موضوع مطرح شد.
فکر میکنید رژیم صهیونیستی اگر بخواهد خطایی در محاسباتش با ایران کند عکس العمل ما چگونه است؟
عکس العمل ما پاسخ محکمی خواهد بود و ما هیچ ابایی از دادن پاسخ نداریم و هر دستوری به ما بدهند، ان شاالله لازم باشد انجام میدهیم.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *