«تجمع ممنوع» روایتی از زندگی آزاده جانباز «محمدعلی ملتجایی فرید»
مسعود زینالعابدین در گفتوگو با پیرامون کتاب «تجمع ممنوع» گفت: کتاب «تجمع ممنوع» خاطرات اسیر آزاد شده تبریزی «محمدعلی ملتجایی فرید» است، داستان زندگی و اسارت وی بسیار جذاب و در عین حال خواندنی است.
در همین راستا ادامه داد: آزاده «محمدعلی ملتجایی فرید» هنگامی که نوجوان ۱۴ ساله است با دستکاری برگه اعزام جبهه میرود، علاقه وافر وی به حضور در جبهه سبب میشود به گزینههای متعددی متوسل شود و سرانجام موفق شده و به جبهه میرود.
زین العابدین به بخشی از کتاب «تجمع ممنوع» اشاره و ابراز کرد: «محمدعلی ملتجایی فرید» در دومین اعزامش به جبهه در عملیات مطلع الفجر شرکت میکند، در این عملیات که پس از چند روز محاصره به اسارت دشمن گرفته میشوند توسط یکی از سربازان رژیم بعثی مورد اصابت گلوله از ناحیه پای چپ واقع میشود و در اثر عدم رسیدگی و برخورد بد سربازان بعثی با ریختن آب روی زخم پایش وضعیتش خطرناک شده سپس پای او را قطع میکنند، او مدتی را در اسارت و در زندانهای رژیم بعثی به سر میبرد و در نهایت در سال ۶۲ او را به همراه تعدادی از اسرا قطع عضو دیگر آزاد میکنند.
وی به بخش جذاب کتاب «تجمع ممنوع» اشاره و بیان کرد: پس از آزادی جانباز «محمدعلی ملتجایی فرید» از آنجا که عمل قطع پای او به خوبی انجام نشده بود امکان استفاده از پای مصنوعی برای او وجود نداشت، ولی او پس از مدتی با متوسل شدن به «امام هشتم (ع)» میتواند از پای مصنوعی استفاده کند پس از آن بار دیگر به جبهه میرود و تا پایان هشت سال دفاع مقدس و سال ۶۸ به جبهه باقی میماند.
این نویسنده کتاب به بخش جذاب دیگری از کتاب «تجمع ممنوع» اشاره و بیان کرد: هنگامی که جانباز «محمدعلی ملتجایی فرید» پس از اسارت به ایران باز میگردد به دیدن و سرکشی از خانواده رزمندگان و اسرا رفته و عکس خانواده اسرا را به همراه نامههایی برای اسرای ایرانی در بند رژیم بعثی ارسال میکرده است، این نامه نگاری با اسرا تاثیر بسیاری بر روی خانواده و خود اسرار داشته است.
وی به نامگذاری کتاب «تجمع ممنوع» اشاره و بیان کرد: در طول همین نامهنگاریهای که انجام میداد یکی از اسرای ایرانی که در اردوگاههای رژیم بعث قرار داشت نامهای به او مینویسد و در آن اشاره غیر مستقیم به شرایط اسرا دارد، در این نامه نوشته شده «برادر سپیده صبح بهاری با جمله تجمع ممنوع آمد. سال ۶۶ مبارک» تجمع ممنوع استعاره از فضای استبدادی و برخورد نامناسب رژیم بعث با اسیران ایرانی داشت، زیرا در ایام خاصی مانند اعیاد و یا اربعین اجازه حضور اسرا در کنار هم داده نمیشد، زیرا از اتحاد و همدلی بین اسرا ترس بسیاری داشتند من از این استعاره استفاده کردهام و نام کتاب را تجمع ممنوع گذاشتم.
زین العابدین به بخش ویژگی کتاب «تجمع ممنوع» اشاره و ابراز کرد: در کتاب «تجمع ممنوع» بخشهای جذاب بسیاری وجود دارد بخشهایی که به سبک زندگی اسیران ایرانی در اردوگاههای العنبر، موصل ۱، موصل ۲ و موصل ۳ اشاره داشته و به خوبی شرایط این اردوگاهها را به قلم کشیده شده است. در عین حال آشنایی اسیر آزاده «محمدعلی ملتجایی فرید» با شهید خلیل فاتح یکی از فرماندهان دلسوز ناشناخته و شجاع که توسط رژیم بعث در اردوگاهها به شهادت میرسد بسیار ارزنده و جذاب است.
نویسنده این کتاب اهمیت نوشتن کتاب «تجمع ممنوع» را مورد بررسی قرار داد و افزود: این کتابل از آنجا که زندگی اولین گروههای اسرای ایرانی سالهای ۶۰ تا ۶۲ را روایت میکند، از ویژگیهای منحصر به فردی برخوردار است، آزاده «محمدعلی ملتجایی فرید» همه چیز را از زبان همان نوجوان تازه آزاد شده بیان میکند که قابل تامل است.
وی در مورد شیوه نگارش کتاب «تجمع ممنوع» اشاره و ابراز کرد: کتاب «تجمع ممنوع» به صورت خاطره نگاری روایت شده است، از این رو حقایق را گفته و بر اساس اسناد و مدارک با لحنی جذاب به بیان رویدادها میپردازند.
زین العابدین پیرامون پیام کتاب «تجمع ممنوع» خاطرنشان کرد: نگارش کتابهایی همانند کتاب تجمع ممنوع در حقیقت خاطرهنویسیهایی است که نویسنده را از پیش فرض پیرامون مضمون کتاب باز میدارد، اما آنچه در کتاب به خوبی مشخص بوده و به مخاطب انتقال پیدا میکند، ایستادگی و ثبات قدم رزمندگان ما در هشت سال دفاع مقدس است در کتاب بیان شده هنگامی که آزاده «محمدعلی ملتجایی فرید» به ایران باز میگردد و بار دیگر عازم جبههها میشود، این امر به خوبی نشان میدهد این رزمنده به خوبی میداند اگر بار دیگر به دست نیروهای بعث بیفتد حکمش اعدام است، اما با این حال به جبهه میرود و با پایی جامانده در مقابل دشمن میایستد.