از كسانى مباش كه اندرز نمى پذيرند
فاءحبب لغيرك ما تحب لنفسك و اكره له ما
تكره لها و لا تكونن ممن لا تنفعه العظة الا اذا بالغت فى ايلامه ، فان
العاقل يتعظ بالاداب و البهائم لا تتعظ الا بالضرب
ترجمه : از كسانى مباش كه اندرز نمى
پذيرند مگر هنگامى كه آزار و عذابى به آنها برسد. شخص عاقل ، باادب و
ملايمت اندرز مى پذيرد، و چهار پايان هستند كه جز با كتك ، فرمان نميبرند و
به راه نمى آيند.
انسان عاقل ، ميداند كه پدر و مادر، يا معلم ، يا ساير بزرگترها، كه بيش از او دانش و تجربه دارند، جز خير و صلاح او را نميخواهند و به همين دليل ، هر گاه ببينند كه كودك خردسال يا شاگرد كوچكشان به راه خطا مى رود، او را اندرز ميدهند و سعى مى كنند با ارشاد و راهنمايى ، از خطا و خطرها، دورش كنند.
در چنين مواقعى ،انسان اگر عاقل باشد، با زبان خوش و ملايم ، اندرز بزرگترها را مى پذيرد و مؤ دبانه به راهنمايى آنها گردن مى گذارد. اما، گاهى ، كسانى هم پيدا مى شوند كه بر خلاف انتظار، اندرز افراد خيرخواه را خطاى خود، ادامه مى دهند.
حتما شما هم ديده ايد كه گاهى ، پدر و مادر، مجبور مى شوند فرزند خود را،
به خاطر آن كه با زبان خوش اندرز نپذيرفته است ، با تنبيه بدنى و كتك و
خشونت تربيت كنند. در حاليكه انسان عاقل ، هرگز كارى نمى كند كه با او
مانند حيوانات و چهارپايان رفتار كنند و با كتك به راهش بياورند. بلكه
باادب و ملايمت ، اندرز بزرگترها را مى پذيرد، و با خوبى و خوشى ، به راهى
ميرود، كه سعادت و خوشبختى او، در آن است .
کتاب پندهاى كوتاه از نهج البلاغه/هيئت تحرير به بنياد نهج البلاغه