۱۲ بهمن ۵۷؛ تجلی «ما میتوانیم» ملت ایران
- بهمن؛ کلمه ۵ حرفی که در ادبیات شیرین فارسی مفاهیم عمیق و حماسی فراوانی در خود معنا میکند و یادآور خاطرات تلخ و شیرین بسیاری در اذهان ملت ایران و فراتر از آن مردم آزاده جهان است.
رهبر معظم انقلاب ۳ بهمن ۱۳۸۰ فرمودند: «دهه فجر برای کشور ما یک فرصت تاریخی بود و ملت ما را از یک حصار بسیار خطرناک خارج کرد. تا وقتی یک ملت در حصار استبداد یک حکومت وابسته و فاسد و ضدّ مردم و ضدّ فرهنگ و دین قرار دارد، هیچ چیز زیبا و مطلوبی که زندگی آنها را از لحاظ مادّی و معنوی اعتلاء بخشد و پیش ببرد، نمیتواند در بین آنها پا بگیرد. در آنچنان رژیمی، همه جا، پای بیگانه و منافع چپاولگران و اهانت به دین و فرهنگ و هویّت ملی و تضعیف کشور پیدا بود؛ و این طبیعتِ آن رژیمهاست. انقلاب، ملت ایران را از آن حصار خارج کرد و میدان و فرصت داد تا ملت بتواند در فضای آزاد، با اتّکای به خود، با قدردانی از استعدادهای درونی خود و با به کارگیری همه آحاد مردم در میدانهای عظیم کشور، خود را نشان دهد. البته نمیتوانیم ادّعا کنیم از همه فرصتهایی که انقلاب به ما داد، توانستیم درست استفاده کنیم؛ اما میتوانیم ادّعا کنیم که انقلاب برای کشور ما یک فرصت تاریخىِ بینظیر به وجود آورد و این فرصت همچنان در اختیار ملت ایران است».
امروز ۱۲بهمن ماه سالروز بازگشت پر غرور حضرت امام خمینی «قدس سره» به کشور در سال ۱۳۵۷ است. ۴۲ سال پیش در چنین روزی حضرت روحالله پس از حدود ۱۵ سال دوری و تبعید به ایران بازگشتند.
امام خمینی (ره) از سیزده آبان سال ۱۳۴۲ تا دوازده بهمن سال ۱۳۵۷، یعنی حدود چهارده سال در تبعید بودند. ایشان در سال ۱۳۴۳ ابتدا به ترکیه و پس از مدتی به عراق تبعید شدند.
روز اول مهر ۱۳۵۷، به موجب توافق دو رژیم پهلوی و بعثی عراق، منزل امام (ره) در نجف به وسیله قوای بعثی محاصره شد. انعکاس این خبر با خشم گسترده مسلمانان در ایران، عراق و دیگر کشورها مواجه شد. رئیس سازمان امنیت عراق در دیدار با امام خمینی(ره) گفته بود «شرط ادامه اقامت ایشان در عراق دست کشیدن از مبارزه و عدم دخالت در سیاست است» و امام نیز با قاطعیت پاسخ داده بودند که به خاطر مسئولیتی که در مقابل امت اسلام احساس می کنند حاضر به سکوت و هیچگونه مصالحهای نیستند.
هجرت حضرت امام خمینی (ره) به نوفللوشاتو باعث شد آرمانها و فریاد حقطلبانه این مرجع عالیقدر جهان تشیع و رهبر الهی مسلمین جهان در قلب اروپا و جهان غرب طنینافکن شود
سرانجام در پی فشارهای رژیم عراق بر حضرت امام خمینی (ره)، ایشان تصمیم به هجرت تاریخی خود به فرانسه گرفتند و در دهکدهای در حوالی پاریس به نام نوفللوشاتو سکنی گزیدند. این هجرت باعث شد آرمانها و فریاد حقطلبانه این مرجع عالیقدر جهان تشیع و رهبر الهی مسلمین جهان در قلب اروپا و جهان غرب طنینافکن شود.
پس از فرار شاه خائن و مخلوع از کشور در تاریخ ۲۶ دی ۵۷، مردم ایران اسلامی برای بازگشت حضرت امام خمینی «قدس سره» لحظه شماری میکردند. برای مردم آمدن امام پیروزی بزرگی محسوب میشد و انقلابیون برای تشکیل حکومت اسلامی حضور ایشان را الزامی میدانستند.
پس از متواری شدن شاه، حضرت امام (ره) در پیامی کوتاه خطاب به خبرگزاریهای جهان اعلام کرد: «خروج شاه از ایران، اولین مرحله پایان یافتن سلطه جنایت بار پنجاه ساله رژیم پهلوی میباشد که به دنبال مبارزات قهرمانانه ملت ایران صورت گرفته است. من این پیروزی را به ملت تبریک میگویم.» همچنین ایشان اعلام کرد که در اولین فرصت به ایران باز میگردند.
با بیشتر شدن احتمال بازگشت امام خمینی (ره) به کشور، لزوم تشکیل نهادی به منظور سازماندهی امور مربوط به استقبال از ایشان، احساس شد. به همین منظور در ۳۰ دیماه ۱۳۵۷، کمیته استقبال از امام خمینی (ره) تاسیس شد و این کمیته در روز ۳ بهمنماه اولین اطلاعیه خود را درباره نحوه برگزاری مراسم استقبال منتشر کرد.
در این اطلاعیه آمده بود: «به منظور برگزاری مراسم استقبال از امام خمینی (ره) کمیتهای با شرکت نمایندگان گروههای مختلف اجتماعی تشکیل شده است. کمیته ضمن اعلام و بشارت ورود امام (ره) از کلیه هموطنان عزیز انتظار دارد آنچنان که در شأن چنین استقبال با شکوهی است با حفظ نظم و انضباط و یکپارچگی همچون دفعات گذشته در راهپیماییها رشد خود را نشان دهند.
با توجه به تعلیمات عالیه قرآن و سنت نبیاکرم و امام علیابنابیطالب (ع) و پیروان بحق آن بزرگواران و رعایت سادگی و بیپیرایگی شکوه و جلال این استقبال، در سادگی آن خواهد بود؛ لذا از هرگونه تشریفات و آذینبندیهای تجملی که خاص طاغوتها و فراعنه است از قبیل: طاق نصرت و امثال آن خودداری فرمائید. به خصوص که ورود امام (ره) روز ۲۷ صفر و مصادف با رحلت حضرت رسول اکرم و شهادت امام حسن مجتبی است. احساسات مقدس شما مردم و علاقهمندی به حق شما برای دیدار امام باعث نشود که از اصول و موازین اسلام بیرون روید و اعمال شما شایسته ملتی که با قیام و فداکاریهای بینظیر و گسترده خود جهان را به اعجاب واداشته است نباشد.
از نظر ایجاد نظم و یکپارچگی در این استقبال وسیع پرشکوه خواهشمند است هرگونه تدارک و برنامهای با اطلاع این کمیته انجام گیرد. جزئیات برنامه استقبال در اطلاعیههای بعدی کمیته تعیین و به اطلاع هموطنان عزیز خواهد رسید».
در حالی که یاران حضرت امام (ره) با وجود تمام نگرانیها در تدارک برگزاری مراسم استقبال باشکوهی از امام (ره) بودند، اعلام خبر تصمیم امام (ره) برای آمدن، مسئولان و سردمداران رژیم پهلوی را سخت به تکاپو انداخت. آنان که به شدت از تظاهرات خیابانی مردم بر ضد رژیم پهلوی هراسناک شده بودند، ورود امام (ره) را به کشور، پایانی بر تمام امیدهایشان میپنداشتند و یقین داشتند که در این صورت، طومار سلطنت ظالمانه پهلوی برچیده خواهد شد. بنابراین، درصدد مقابله با ورود امام (ره) به کشور یا مانع تراشی در برابر تصمیم امام برآمدند.
تلاش مذبوحانه بختیار برای جلوگیری از ورود امام (ره) به کشور
بختیار در مقام نخستوزیری، نقشههای گوناگونی در سر میپروراند. تیر آخر او، بستن فرودگاهها به روی هواپیمای امام (ره) بود. در حالی که قرار بود پرواز انقلاب در روز ششم بهمن، امام خمینی رحمهالله را از فرانسه به ایران بیاورد، سازمان هواپیمایی کشور اعلام کرد که به علت بدی هوا و نبود دید کافی، همه پروازها لغو شده است.
دولت بختیار سعی داشت با حربههای گوناگون مانع از سفر حضرت امام (ره) به کشور شود. وقتی که خبر بازگشت حضرت امام خمینی (ره) به کشور قوت گرفت، دولت بختیار برای جلوگیری از ورود امام (ره)، به کلیه شرکتهای هواپیمایی بینالمللی اعلام کرد که به تهران پرواز نکنند. علاوه بر این به دستور بختیار، تعداد زیادی تانک و زرهپوش در فرودگاه مهرآباد تهران مستقر شدند تا از ورود امام (ره) به میهن اسلامی جلوگیری نمایند.
با وجود همه کارشکنیهای عمال رژیم ستمشاهی سرانجام در ساعت ۹ و ۲۷ دقیقه و ۳۰ ثانیه روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، هواپیمای حامل امام امت در فرودگاه مهرآباد تهران به زمین نشست
با وجود همه کارشکنیهای عمال رژیم ستمشاهی سرانجام در ساعت ۹ و ۲۷ دقیقه و ۳۰ ثانیه روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، هواپیمای حامل امام امت در فرودگاه مهرآباد تهران به زمین نشست و فراق ۱۵ ساله مردم و امامشان پایان یافت.
حبیبالله عسگراولادی در کتاب خاطرات خود درباره هجرت سرنوشتساز امام خمینی (ره) به ایران و حال و هوای پرواز انقلاب در ۱۲ بهمن ۵۷ میگوید:
«حرکت امام به سمت ایران باید در روز پنجم بهمن صورت میگرفت، ولی، چون فرودگاه مهرآباد بسته بود، پرواز انجام نشد. امام در روز نهم فرمودند که ما به تهران میرویم. خدمت ایشان عرض کردند که آقا راه بسته است و ممکن است وقتی از مرز ایران وارد شدیم ما را بزنند، ولی امام مصمم بود که به ایران بازگردد. روز دهم دوستان تلاش کردند و دو هواپیما تهیه کردند. امام پرسیدند که مگر چه تعدادی هستیم، عرض کردیم تعدادمان از یک هواپیما بیشتر است و ناچار شدیم دو تا هواپیما بگیریم. امام فرمودند: یک هواپیما کافی است، تعدادی را کم کنید.
غروب یازدهم بهمن برای حرکت به سمت ایران به فرودگاه رفتیم. جمعیت زیادی از کشورهای مختلف اروپایی و اسلامی آنجا جمع بودند و یکپارچه ابراز احساسات میکردند. وارد هواپیما که شدیم امام در صندلی جلوی هواپیما نشستند و بنده هم صندلی سوم پشت سر امام. هیچ کاری هم نداشتم و فقط حالات امام را نگاه میکردم، ولی شهید عراقی و حاج سید احمد آقا دو یار و مددکار و دو بازوی امام بودند. شهید عراقی با اینکه جایش کنار من بود، از اول پرواز تا آخر پرواز ننشست و پیوسته مشغول خدمت بود. مقداری از شب که گذشت خلبان آمد خدمت امام و عرض کرد که اگر میل داشته باشید، میتوانید بروید و بر روی تخت من استراحت کنید.
خوب بعضی از کسانی که در آنجا بودند، از روی نگرانی که نکند برای امام نقشهای کشیده باشد، گفتند که مصلحت نیست و امام نباید برود و بعضی هم گفتند که خود امام باید تصمیم بگیرند. امام فرمودند: میروم کمی استراحت کنم. من و تعدادی دیگر حرکت کردیم که همراه ایشان برویم، امام فرمودند: همه سر جای خود بمانید و لازم نیست. فقط سید احمدآقا و شهید عراقی ایشان را به محل استراحت بردند که امام به آنها نیز فرموده بود بروید و آنها نیز بیرون آمدند، ولی همگی مراقب بودیم. حدود یک ساعت گذشت و امام تشریف آوردند، وضو گرفته بودند. وقتی نشستند به تهجد مشغول شدند و آرامش خاصی داشتند. اما همگی ما نگران بودیم که وقتی وارد مرز میشویم نکند هواپیمای ما را بزنند. عمدتاً یک وضع روحی فوقالعاده بدی داشتیم، کسی در چهرهاش رنگی نبود غیر از امام که آرامش خاصی داشتند و مشغول ذکر بودند.
وقتی از مرز ترکیه وارد ایران شدیم، یکی دو هواپیمای فانتوم اطراف هواپیمای ما را احاطه کردند، نگرانی همه ما بیشتر شد، اما الحمدلله اتفاقی پیش نیامد و آن هواپیماها هم رفتند. با فاصله کمی خبرنگارهایی که در انتهای هواپیما سوار بودند، برای مصاحبه به قسمت جلو و خدمت امام آمدند. یک خبرنگار که شاید آمریکایی بود، پرسید: «شما به عنوان مقتدرترین انسان در حال وارد شدن به ایران هستید، لطفاً بگویید چه احساسی دارید؟» امام فرمودند: «هیچ». این خبرنگار خیال کرد که یا حرفش را نتوانسته است برساند یا بد ترجمه کرده و یا امام متوجه نشدهاند سؤالش چه بوده، برای همین مجدداً پرسید: «شما در طول تاریخ ایران به عنوان مقتدرترین انسان در حال وارد شدن به ایران هستید، از این ورود مقتدرانه چه احساسی دارید؟» وقتی که ترجمه کردند امام فرمودند: «هیچی» و آهسته ادامه دادند، «الا ان اقیم حقا و ابطل باطلاً»؛ مگر اینکه حقی را استوار کنم و باطل را سرنگون سازم.»
با بازگشت امام خمینی (ره) از تبعید به ایران، بزرگترین استقبال تاریخ کشور رقم خورد و مردم ایران حماسهای به یاد ماندنی آفریدند.
حدود سه میلیون نفر از مردم در جایگاه محل جلوس امام خمینی (ره) حضور پیدا کردند و منتظر استماع فرمایشات رهبر الهیشان بودند؛ رهبری که حکام جور، ۱۵ سال مردم ایران را از سایه وجودیاش، محروم کرده بودند.
استقبال میلیونی مردم ایران از حضرت امام خمینی (ره) واقعیتهای ایران را به بقایای رژیم طاغوت نشان داد و به آنها فهماند که عصر جنایتها و ظلمهایشان پایان یافته است.
بالغ بر ۶۵ هزار نفر نیروی انتظامی مسئولیت امنیت تهران در نقاط مختلف از جمله محل حضور امام خمینی (ره) را بر عهده گرفتند.
امام خمینی (ره) به محض ورود به کشور در فرودگاه مهرآباد سخنانی ایراد کرده و فرمودند: «من از عواطف طبقات مختلف مردم تشکر میکنم و بار ملت بر دوش من بار گرانی است که نمیتوانم جبران کنم. ما باید از همه طبقات ملت تشکر کنیم. پیروزی تا اینجا به واسطه وحدت کلمه مسلمین بوده است، وحدت کلمه اقلیتهای مذهبی با مسلمین؛ وحدت طبقه روحانی و سیاسی؛ همه باید این رمز را بفهمیم که وحدت کلمه، رمز پیروزی است. آن را از دست ندهیم و خدای نخواسته شیاطین میان صفوف شما تفرقه بیاندازند».
امام خمینی (ره) پس از ورود به تهران در میان جمعیت استقبالکننده به طرف قطعه شهدا در بهشت زهرا راه افتادند و در آن جا درباره شاه مخلوع، دولت، مجلسیان، ارتش و برنامههای آینده انقلاب، سخنانی را اظهار داشتند.
امام «قدس سره» از فرودگاه مستقیماً به بهشت زهرا رفتند. دریایی از انسانها همه جا موج میزد و اتومبیل با کندی میتوانست حرکت کند. ساعتها طول کشید تا این فاصله ۳۳ کیلومتر طی شد. صدها خبرنگار و عکاس در جلو، با اتومبیلهای دیگر عکس میگرفتند تا هر چه زودتر این حادثه تاریخی را مخابره نمایند. جمیعت استقبال کننده در طول ۳۳ کیلومتر از فرودگاه مهرآباد تا بهشت زهرا را بین ۴ تا ۸ میلیون نفر یعنی، بیش از جمعیت آن زمان تهران تخمین زدند. دهها هزار نفر از شهرهای مختلف کشور به تهران آمده بودند تا از تهرانیها در این استقبال عقب نمانند. ورود اتومبیل حامل امام «قدس سره» به بهشت زهرا امکان پذیر نبود لذا از هلیکوپتر استفاده شد.
نطق تاریخی حضرت امام در بهشت زهرا
حضرت امام (ره) در این روز در قطعه ۱۷ بهشت زهرا بر مزار شهدای انقلاب اسلامی ایران، برای حدود سه میلیون نفر نطق تاریخی خود را ایراد کرده و اظهار داشتند «من دولت تعیین میکنم، من تو دهن این دولت میزنم، من دولت تعیین میکنم، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین میکنم، من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد؛ این آقا که خودش هم خودش را قبول ندارد، رفقایش هم قبولش ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد، فقط آمریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده به ارتش دستور داده که از او پشتیبانی بکنید، انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته است که باید از این پشتیبانی بکنید. یک نفر آدمی که نه ملت قبولش دارد نه هیچ یک از طبقات ملت از هر جا بگویید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند که میآورند توی خیابانها، از خودشان هست این اشرار، فریاد هم میکنند، از این حرفها هم میزنند لکن ملت این است، این ملت است».
دولت غیرقانونی باید برود، تو غیرقانونی هستی، دولتی که ما میگوییم، دولتی است که متکی به آرای ملت است، متکی به حکم خداست
امام خمینی (ره) همچنین در بخش دیگری از بیاناتشان در آن روز، نکاتی را به دولت غیرقانونی بختیار و نیز مردم متذکر شدند «میگوید که در یک مملکت که دو تا دولت نمیشود. خوب واضح است این، یک مملکت دو تا دولت ندارد لکن دولت غیرقانونی باید برود، تو غیرقانونی هستی، دولتی که ما میگوییم، دولتی است که متکی به آرای ملت است، متکی به حکم خداست، تو باید یا خدا را انکار کنی یا ملت را. باید سرجایش بنشیند این آدم و یا اینکه به امر آمریکا و اینها وادار کند یک دستهای از اشرار را این ملت را قتل عام کند. ما تا هستیم نمیگذاریم اینها سلطه پیدا کنند، ما نمیگذاریم دوباره اعاده بشود آن حیثیت سابق و آن ظلمهای سابق، ما نخواهیم گذاشت که محمدرضا برگردد، اینها میخواهند او را برگردانند، بیدار باشید.ای مردم! بیدار باشید، نقشه دارند میکشند».
درخت انقلاب شکوهمند اسلامی ۱۲ بهمن سال ۱۳۵۷ بعد از مجاهدتها و ایثارگریهای بیشمار و با خون شهیدان سرافراز ملت ایران به بار نشست و صفحه پرافتخار دیگری در تاریخ کهن و ماندگار ایران اسلامی بر جای گذاشت و اینک الگوی تمام عیار برای ملتهای مقاوم و آزادیخواه جهان است.
- بیشتر بخوانید:
- روایت «عسگر اولادی» از فقر و فلاکت مردم قبل از انقلاب