موضوع اصلی لغو تحریمهاست نه بازگشت آمریکا به برجام
بدیهی است که آنچه برای ایران موضوعیت دارد، لغو تحریمهاست نه صرف بازگشت آمریکا به برجام. به عبارت دیگر؛ آمریکا نباید بازگشت خود به توافقی که خود نقض کرده را به عنوان یک امتیاز به ایران در نظر بگیرد، زیرا اصل بازگشت آنها به برجام اساسا هیچ موضوعیتی برای ایران ندارد.
- بنا به اعلام نورنیوز، در فضای رسانهای و سیاسی جهان همچنان مسئلهای به نام برجام در صدر اخبار و تحلیلها قرار دارد. در همین چارچوب «جوزف بورل» مسئول سیاسی خارجی اتحادیه اروپا بر حمایت از بازگشت آمریکا به برجام تاکید و خواستار اجرای برجام از سوی اعضاء به ویژه ایران شده است.
این مواضع در حالی مطرح میشود که جمهوری اسلامی ایران نیز بر لزوم لغو تمام تحریمها تاکید و بازگشت به تعهدات برجام را مشروط به این امر نموده است.
این دو دیدگاه در حالی از سوی طرفین برجام پیگیری میشود که در روند چند ساله برجام، غرب به هیچ کدام از تعهدات برجامی خود عمل نکرده و همواره از اصل «مذاکره برای مذاکره» با وعده رسیدن به اشتراک نظر، برای توجیه عدم تعهدپذیریاش بهره برده است.
غرب عملا با سیاسیکاری از یک سو خواهان پایبندی ایران به برجام است و از سوی دیگر امید دارد تا با تشدید چالشهای اقتصادی ایران و البته دگرگونی احتمالی در تحولات منطقه، در نهایت ایران را به کنار نهادن کامل فعالیتهای هستهای، توان موشکی و فعالیتهای منطقهای وادار سازد.
پومپئو وزیر خارجه آمریکا اخیرا گفته؛ سیاست آمریکا آن است که ایران هیچ میزان حق غنیسازی نداشته باشد. این سخن پومپئو هر چند به عنوان نظرات ترامپ عنوان میشود، اما سوابق رفتاری آمریکا بیانگر حقیقتی دیگر است.
کاندولیزا رایس وزیر خارجه بوش پسر در سال ۲۰۰۳ وقتی لیبی تاسیسات هستهای خود را نابود و راهی خارج کرد، گفته بود: امید داریم ایران و کره شمالی نیز همین راه را ادامه دهند، چرا که خواست آمریکا برچیدن تمام تاسیسات هستهای آنها است.
اوباما نیز درباره برجام گفته بود: هدف ما این است که اگر میتوانستیم تمام پیچ و مهرههای هستهای ایران را باز میکردیم، اما امکان آن اکنون وجود ندارد.
ترامپ نیز در سخنان خود بارها اعلام کرده است که ایران حق فعالیت هستهای ندارد. این دیدگاه در میان اروپاییها هم دیده میشود چنانچه در دهه ۱۳۸۰ که ایران بر اساس توافق پاریس و سعدآباد با سه کشور اروپایی فعالیتهای هستهای خود را تعلیق کرد، مقامات اروپایی رسما اعلام کردند که اجازه نمیدهند ایران حتی یک سانتریفیوژ داشته باشد و تحریم و فشار بر ایران تا زمانی که حتی یک سانتریفیوژ دارد ادامه خواهد یافت.
با توجه به این سوابق، بدیهی است که آنچه برای ایران موضوعیت دارد، لغو تحریمهاست نه صرف بازگشت آمریکا به برجام. به عبارت دیگر؛ آمریکا نباید بازگشت خود به توافقی که خود نقض کرده را به عنوان یک امتیاز به ایران در نظر بگیرد، زیرا اصل بازگشت آنها به برجام اساسا هیچ موضوعیتی برای ایران ندارد.
نکته آنکه؛ اروپا و آمریکا اکنون در آزمونی بزرگ برای محک صداقتشان برای احیای برجام قرار دارند و آن موضوع طلبهای ایران از کره جنوبی است، مبلغ ۷ میلیارد دلاری که سئول آن را بلوکه کرده و مدعی است به خاطر تحریم بانکی ایران توان پرداخت آن را ندارد.
جالب توجه آنکه غرب در حالی این مساله را موضوع داخلی کره جنوبی عنوان میکند که در اجرای تحریمها، استقلال کشورها را در نظر نداشته و با اعمال فشار و بدون توجه به حق استقلال و حق حاکمیت کشورها، آنها را به مشارکت در تحریمها وادار ساخته است.
به عبارت بهتر؛ سنگاندازی غرب در این راستا، عدم صداقت آنها را آشکار ساخته و خود سندی است بر حقانیت بیاعتمادی ایران به ادعاهای غرب مبنی بر تلاش برای احیای برجام که لزوم اجرای پیش شرط لغو تحریمها قبل از بازگشت آمریکا به برجام را آشکار میسازد.
این مواضع در حالی مطرح میشود که جمهوری اسلامی ایران نیز بر لزوم لغو تمام تحریمها تاکید و بازگشت به تعهدات برجام را مشروط به این امر نموده است.
این دو دیدگاه در حالی از سوی طرفین برجام پیگیری میشود که در روند چند ساله برجام، غرب به هیچ کدام از تعهدات برجامی خود عمل نکرده و همواره از اصل «مذاکره برای مذاکره» با وعده رسیدن به اشتراک نظر، برای توجیه عدم تعهدپذیریاش بهره برده است.
غرب عملا با سیاسیکاری از یک سو خواهان پایبندی ایران به برجام است و از سوی دیگر امید دارد تا با تشدید چالشهای اقتصادی ایران و البته دگرگونی احتمالی در تحولات منطقه، در نهایت ایران را به کنار نهادن کامل فعالیتهای هستهای، توان موشکی و فعالیتهای منطقهای وادار سازد.
پومپئو وزیر خارجه آمریکا اخیرا گفته؛ سیاست آمریکا آن است که ایران هیچ میزان حق غنیسازی نداشته باشد. این سخن پومپئو هر چند به عنوان نظرات ترامپ عنوان میشود، اما سوابق رفتاری آمریکا بیانگر حقیقتی دیگر است.
کاندولیزا رایس وزیر خارجه بوش پسر در سال ۲۰۰۳ وقتی لیبی تاسیسات هستهای خود را نابود و راهی خارج کرد، گفته بود: امید داریم ایران و کره شمالی نیز همین راه را ادامه دهند، چرا که خواست آمریکا برچیدن تمام تاسیسات هستهای آنها است.
اوباما نیز درباره برجام گفته بود: هدف ما این است که اگر میتوانستیم تمام پیچ و مهرههای هستهای ایران را باز میکردیم، اما امکان آن اکنون وجود ندارد.
ترامپ نیز در سخنان خود بارها اعلام کرده است که ایران حق فعالیت هستهای ندارد. این دیدگاه در میان اروپاییها هم دیده میشود چنانچه در دهه ۱۳۸۰ که ایران بر اساس توافق پاریس و سعدآباد با سه کشور اروپایی فعالیتهای هستهای خود را تعلیق کرد، مقامات اروپایی رسما اعلام کردند که اجازه نمیدهند ایران حتی یک سانتریفیوژ داشته باشد و تحریم و فشار بر ایران تا زمانی که حتی یک سانتریفیوژ دارد ادامه خواهد یافت.
با توجه به این سوابق، بدیهی است که آنچه برای ایران موضوعیت دارد، لغو تحریمهاست نه صرف بازگشت آمریکا به برجام. به عبارت دیگر؛ آمریکا نباید بازگشت خود به توافقی که خود نقض کرده را به عنوان یک امتیاز به ایران در نظر بگیرد، زیرا اصل بازگشت آنها به برجام اساسا هیچ موضوعیتی برای ایران ندارد.
نکته آنکه؛ اروپا و آمریکا اکنون در آزمونی بزرگ برای محک صداقتشان برای احیای برجام قرار دارند و آن موضوع طلبهای ایران از کره جنوبی است، مبلغ ۷ میلیارد دلاری که سئول آن را بلوکه کرده و مدعی است به خاطر تحریم بانکی ایران توان پرداخت آن را ندارد.
جالب توجه آنکه غرب در حالی این مساله را موضوع داخلی کره جنوبی عنوان میکند که در اجرای تحریمها، استقلال کشورها را در نظر نداشته و با اعمال فشار و بدون توجه به حق استقلال و حق حاکمیت کشورها، آنها را به مشارکت در تحریمها وادار ساخته است.
به عبارت بهتر؛ سنگاندازی غرب در این راستا، عدم صداقت آنها را آشکار ساخته و خود سندی است بر حقانیت بیاعتمادی ایران به ادعاهای غرب مبنی بر تلاش برای احیای برجام که لزوم اجرای پیش شرط لغو تحریمها قبل از بازگشت آمریکا به برجام را آشکار میسازد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *