کشف نخستین گور آجری در «چگاسفلی»
باستان شناسان در «چگاسفلی» بهبهان اولین گورستان آجری جهان را کشف کردند. این شهر شش هزار ساله در ۲۰ کیلومتری خلیج فارس قرار دارد که دیرینه شناسان آن را پنجره انسان معاصر به دیرینگی این منطقه میدانند.
_ روزنامه ایران نوشت: باستانشناسان نخستین گورستان آجری جهان، در شش هزار سال پیش را در چگاسفلی بهبهان کشف کردند. شهری آیینی که تاریخ شهرنشینی در حاشیه خلیج فارس را عوض میکند. آنچه در میان گورستان و نیایشگاه قرار دارد مهمتر از معماری شگفتانگیز آجری آن است.
ریشههای تاریخی در هزاره پنجم پیش از میلاد بر کناره خلیج فارس
چگاسفلی تعلق خلیج فارس به ایرانیها را به شش هزار سال پیش میبرد و سرنخ برخی از تمدنهای منطقه را نشان میدهد.
ریشههای تاریخی که در هزارههای بعد، عربستان، امارات، فلسطین اشغالی و بین النهرین را تحت تأثیر میگذارد. چگاسفلی به تنهایی ادعاهای کشورهای کوچک حاشیه خلیج فارس و عربی را برای عادیسازی نامی مجهول رد میکند و نشان میدهد این کشورها چگونه تحت تأثیر تاریخ شش هزار ساله ایرانیان در هزارههای بعد قرار میگیرند.
باستانشناسان در چگاسفلی استلهایی (سنگ نگاره) با نقش دو بز رو به روی هم یافتهاند. این نقشها سه هزار سال بعد به شکل دو غزال عربی روی گورهای العین نقش میشود.
عباس مقدم، سرپرست کاوشهای چگاسفلی میگوید: «امارات در یونسکو ادعا کرد که ریشه فرهنگی گورستان العین غنی است و آن را ثبت جهانی کرد. در حالی که استلهای چگاسفلی بیش از سه هزار سال قدیمیتر از تصاویر العین است. روی قبورالعین دو غزال عربی (اوریکس) رو در روی هم ایستادهاند در چگاسفلی دو بز.
مقدم میگوید: «اینجا در یک مکان مذهبی قرار دارند آنجا روی یک گور. پس با یک سنت ریشهدار در منطقه باستانی رو به رو هستیم. این سنت و تمدن از جایی ریشه گرفته است؟ هیچ گزارش دیگری وجود ندارد. پس ما قدیمیترین نقش را در چگاسفلی داریم که نشان میدهد چگاسفلی ریشه تمدنی منطقه است.»
همچنین باستان شناسان، پیکرکهایی در نواحی شرقی و غربی شبه جزیره عربستان یافتهاند که نشان از تأثیر چگاسفلی روی آنها دارد. استلهای کشف شده در چگاسفلی ریشههای تاریخی باستانی کشفیات منطقه هزور فلسطین اشغالی را نیز در خود دارد. استلهای کشف شده در «هزور» به دوره برنز میرسد یعنی ۱۲۰۰ سال پیش از میلاد. استلهای چگاسفلی ۳۸۰۰ سال از یافتههای هزور قدیمیترند.
کشف ریشههای تاریخی تمدنی در چگاسفلی به همین جا ختم نمیشود. مقدم میگوید: «در فرهنگ اوروک در بین النهرین یک جام آیینی بهنام وارکا وجود دارد که روی آن نقوش آیینی مثل هدیه دادن به معبد نقش شده است. ما دقیقاً همین جام را با همین فرم از جنس سفال کشف کردیم. کسانی که هنر بین النهرین را میشناسند میدانند چقدر جام وارکا از چگاسفلی تأثیر پذیرفته است. جام چگاسفلی ۷۰۰ سال از جام وارکا قدیمیتر است.»
عباس مقدم میزان گورنهادههای چگاسفلی را با محوطههای همزمان بینالنهرین مثل عبید، اور و... مقایسه میکند.
او میگوید: «این مقایسه نشان میدهد گور نهادههای چگاسفلی بشدت غنی هستند. یعنی نشان میدهند با یک شهر ثروتمند روبهرو هستیم که ارتباط بسیار گستردهای با اقصی نقاط جهان آن روز داشته است. این قوم میتوانستند سنگهای مرمرین را از منطقه شرق ایران بیاورند و فلزات را از شرق و فلات مرکزی. انواع و اقسام سنگهای رنگی و تزئینی را از منطقه افغانستان برداشت کنند و اکسیدین را از وان ترکیه.
مقدم میگوید: «اما قبور بین النهرین فقیر هستند عمدهترین چیزی که در آنها یافت شد ظروف سفالی است.»
به گفته مقدم برای اولین بار است که باستانشناسان در جهان در هزاره پنجم پیش از میلاد با این فراوانی گورنهادهها روبهرو میشوند.
شواهد تاریخی خلیج فارس در شهر آیینی چگاسفلی
شهر شش هزارساله چگاسفلی با خلیج فارس ۲۰ کیلومتر فاصله دارد. مقدم اعتقاد دارد که چگاسفلی پنجرهای است که انسان معاصر را به دیرینگی خلیجفارس میبرد. تا پیش از آنکه باستان شناسان با ورود به گورهای آجری، دنیای پررمز و راز چگاسفلی را رمزگشایی کنند، چند برگ محدود از تاریخ خلیج فارس از دل هزارهها بیرون کشیده شده بود. قدیمیترین یافتههای مرتبط با خلیجفارس، به چند غار متعلق به دوره پارینه سنگی در منطقه هرمزگان و چند محوطه کوچک هزاره پنجم پیش از میلاد در بوشهر محدود میشد. این غارها و محوطهها عموماً در مناطق پسکرانه قرار داشتند و تنها یکی دو تا از آنها در کرانههای خلیج فارس قرار دارد. در دورههای تاریخی نیز بر کرانه خلیج فارس شهر عیلامی لیان کاوش شده است و در دوره اسلامی شهر سیراف.
مقدم میگوید: «شهر شوش و شهر چگاسفلی دو شهر مهم پیش از تاریخ هستند. اما چگاسفلی در کجاست؟ در کنار خلیجفارس. «او کاوشهای شهر شوش را مخدوش شده و با هدف بیرون کشیدن اشیا توصیف میکند، اما میگوید: «چگاسفلی استاندارد کاوش میشود.» شوش را فرانسویها کاوش و بسیاری از اشیای آن را از ایران خارج کردند.
اولین گور آجری جهان
تاپیش از ورود به دنیای مردگان شهر آیینی چگاسفلی، باستان شناسان میدانستند در هزاره دوم پیش از میلاد عیلامیها از کاسیها روش آجر درست کردن یاد گرفتهاند. چغازنبیل ۳۲۰۰ سال پیش، از آجرهای عیلامی ساخته میشود.
به گفته مقدم این آجرها به لحاظ عرض، طول و ظاهر هیچ شباهتی با آجرهای عیلامی نداشتند. او میگوید: «در گزارشهای فرانسویها از وجود چنین آجرهایی در آکروپل (شوش) سخن رفته، اما مستندات قابل باوری وجود نداشت. ما دقیقاً همان آجرها را در چگاسفلی با همان اندازه و ابعاد یافتیم.» اینگونه است که تاریخ آجرسازی ایرانیان به چهارهزار سال قبلتر میرسد و شش هزار ساله میشود؛ آجرهایی دقیق و ظریف.
سرهای خربزهای شکل شهروندان یک شهر آیینی
سرهای تغییر شکلیافته یک سنت ریشهدار آیینی مذهبی در جنوب بین النهرین و جنوب غربی ایران باستان است. در چگاسفلی باستانشناسان به وفور با جمجمههای تغییر شکلیافته روبهرو میشوند. آنها تنها در یک گور ۵۲ نفره، ۱۲ نفر با جمجمههای تغییر شکل یافته را کشف میکنند.
مقدم درباره ریشهدار بودن این سنت در دنیای باستان میگوید: «حتی پیکرکهای کشف شده در چغامیش خوزستان هم جمجمههای تغییر شکل یافته دارند.»
چغامیش یکی از مهمترین تپههای باستانی کشور است. عباس مقدم جمجمههای تغییر شکل یافته را یکی از نشانههای برتری انسان آن عصر میداند. جمجمههای این افراد را در کودکی به شکلی میبستند که در نهایت خربزهای شکل میشد.
مقدم از فراوانی وجود این جمجمهها در گورستان چگاسفلی خبر میدهد و این سایت را یک منظر قُدسی معرفی میکند. به گفته او در چگاسفلی همه چیز در حول این منظر قدسی میچرخد و به باستان شناسان میگوید آنها با یک جامعه مذهبی روبهرو هستند.
عباس مقدم اعتقاد دارد که چگاسفلی تصویر همگان را از دنیای پیش از تاریخ به هم میزند. تصویری که پیش از تاریخ را متعلق به روستاییان و گلهدارانی میداند که حرفی برای گفتن ندارند. برخی اوج هنر را در تمدن عیلام (دوره تاریخی) میدانند و از آن به عصر طلایی هنر یاد میکنند. اما به اعتقاد مقدم یافتههای نخستین گور آجری جهان نشان میدهد که در چگاسفلی، در معماری، در فلزکاری، در مراسم مذهبی و در نمادهای سمبولیک با یک جامعه پیشرو در پیش از تاریخ روبهرو هستیم که ریشه تمدنهای بعدی را در خود دارد. به گفته مقدم چگاسفلی بر کناره خلیج فارس، یک جامعه پیشرو همتراز با تمدنهای هزاره پنجم و چهارم پیش از میلاد در جنوب بین النهرین است.
خدای چگاسفلی
باستانشـــــــــــــــــــناسان نمیدانند چگاسفلیها به چه خدایی اعتقاد دارند، اما احتمال وجود یک خدای اعظم را میدهند. مقدم میگوید: «چشم دروازه روح است. در همه اسطورهها از بینالنهرین تا مصر نماد خدایان چشم است. در چگاسفلی استلهایی با نماد چشم یافتهایم. پس آنها سوای الهه باران، طوفان، یا حاصلخیزی و... به یک خدای اعظم اعتقاد داشتند.»
چرا چگاسفلی ثبت جهانی نمیشود؟
عباس مقدم باستان شناس چگاسفلی اعتقاد دارد که این منطقه برای ثبت جهانی حداقل ۴ تا ۵ معیار از ۱۰ معیار یونسکو را دارد. نشانههایی دال بر شاهکار نبوغ خلاقانه بشر یکی از معیارهای این سازمان بینالمللی است که باستان شناسان ردش را در گورستان و نیایشگاه ۶ هزارساله چگاسفلی یافتهاند.
مقدم چگاسفلی را یکی از نادرترین مکانهای آیینی مربوط به هزاره پنجم پیش از میلاد میداند. به گفته این باستانشناس اجزای این مکان آیینی بهصورت منظم در کنار همدیگر قرار گرفتهاست. نمادگرایی منحصر به فردی در چینش قبور، نیایشگاه و سفالهای آن دیده میشود. او چگاسفلی را نمونه منحصر به فردی از یک تمدن و سنت مرده میداند. این هم یکی از معیارهای یونسکو برای ثبت آثار در فهرست جهانی است.
مقدم میگوید: «ما برای نخستین بار در چگاسفلی با معماری دقیقی از قبور روبهرو هستیم که حجره تقسیمی دارند.»
به گفته او این ویژگی منحصر به فرد تا قبل از آن در هیچ یک از کاوشهای باستان شناسی پیش روی باستان شناسان قرار نگرفت. در گورستان شش هزار ساله چگاسفلی استخواندانها (استودانها) وارد معماری گورستان میشود. مردمک استخوانهای اجداد پیشین را به رسم احترام در استخواندان قرار میدادند و مردگان بعدی را به جای آنها دفن میکردند. حال این سؤال پیش میآید چرا چگاسفلی بهعنوان سرنخ تمدنهای منطقه در فهرست جهانی یونسکو ثبت نمیشود؟
آیا چگاسفلی پیش از تخریب در این فهرست جهانی قرار میگیرد؟ مثل العین امارات که سه هزارسال کمتر از چگاسفلی قدمت دارد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *