جنگ شناختی و ضرورت راهاندازی اینترنت ملی
یکی از زیرساختهایی که به کنترل جنگ شناختی کمک میکند، راه اندازی اینترنت ملی است. روزی مشخص میشود بسیاری از کسانی که با توسعه و راه اندازی اینترنت ملی مخالف کردند، در چه جاهایی مرتکب خطا و خیانت شدند و به راحتی افکار عمومی مردم را به دشمن نامرئی سپردند.
- مهمترین ویژگی جنگ شناختی اتکای آن به زیر ساخت نوین رسانههای سایبری است که هم تفکر مخاطبان را مورد هدف قرار میدهد و هم به خاطر پیچیدگیهای خاصی که دارد به آن جنگ موریانهای هم گفته میشود یعنی جنگی که تکامل یافته و پیشرفتهتر از جنگ نرم است و متاسفانه هنوز خیلی از افراد با ویژگیهای جنگ نرم آشناییهای لازم را پیدا نکردهاند.
در سال ۲۰۱۶ بود که با یک زمینه سازی رسانهای در آمریکا، ترامپ را رییس جمهور اعلام کردند و از حدود چندین ماه قبل نیز با یک زمینه سازی رسانهای، مردم این کشور را متقاعد کردند که به ترامپ رای دهید و در نهایت هم دیدیم که انتخابات آن دوره که دوره اول ترامپ هم بود، بدون درگیری و اتفاق خاصی که اخیرا در دوم انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شاهدش بودیم،صورت گرفت و از همین جا بود که ابعاد این جنگ موریانهای و شناختی در آمریکا مطرح شد.
جنگ شناختی یک جنگ نامرئی است که با سناریوهای بینهایت به فعالیت میپردازد؛ نامرئی بودن و نداشتن محدودیت در طراحی جنگ، از دیگر ویژگیهای منحصر به فرد جنگ شناختی هستند.
جنگ شناختی را از آن روی، نامرئی مینامند که نقشهها، آرایش نیروها، فرماندهان و سربازان این عرصه اصلا مشخص نیستند و بدون هیچ محدودیتی وارد ذهن حریف خود میشوند.
مرکز فرماندهی جنگ شناختی با نقشههای خود و بهتدریج، اعمال و رفتار جامعه مورد نظر خود را تحت تاثیر و اشغال خود در میآورند و کار تا جایی میرسد که کنشهای آن افراد را به مصادره خود در میآورند و حریفان را به نیروی مکمل بخشی از پازل خود تبدیل میکنند.
امروزه بسیاری از کشورها به دلیل نداشتن درک درست از مفهوم جنگ شناختی و قلمروی تحت پوشش آن، به فراهم کردن زیرساختها و مستقر کردن سامانههای دفاعی و پدافندی در مرزها و نقاط استراتژیکشان بی توجه هستند.
همین امر باعث میشود دشمن بدون هیچ مشکل و مقابلهای و یا هیچ مرزبانی وارد این قلمرو شود و به راحتی کنترل این مراکز فرماندهی و استراتژیکی که همان قلمروی شناخت است، را به دست بگیرند.
یکی از زیرساختهایی که به کنترل جنگ شناختی کمک میکند، بستر اینترنت ملی است؛ مطمئناً روزی مشخص میشود کسانی که با توسعه و راه اندازی اینترنت ملی مخالف کردند، در چه جاهایی مرتکب خطا و خیانت شدند و به راحتی افکار عمومی مردم را در این جنگ نامرئی با سناریوهای بی نهایتش به دشمن سپردند.
راهبردهای دشمن در جنگ شناختی فراوان است چنانچه ایجاد جنگ اقتصادی نیز یکی از راهبردهای آن است. دشمن در جنگ شناختی دنبال ناامید کردن مردم کشور هدف است، میخواهد فساد را سیستمی نشان دهد و فسادها را بسیار بزرگتر از موارد رسیدگی به آنها نشان می دهد تا مردم کشور هدف را نسبت به مسئولان آن بی اعتماد کند.
واقعیتها را باید گفت، اما نباید بزرگنمایی کرد چراکه دشمن دنبال ناامیدی و بدبین کردن مردم نسبت به نهادهای رسمی و مسئولان کشور هدف است؛ در چنین شرایطی نباید منافع فردی و جمعی بر ملی غلبه کند. هرکس چنین کاری کند، به جامعه خیانت کرده است.
در دوره کنونی و با وجود جنگ خطرناک هیبریدی یا شناختی در عرصه بین الملل، هیچ کس نباید دنبال منافع فردی خود برود، این امر باعث میشود آن فرد از منافع کشور عدول کند و باعث شود که دشمن با ابزار جنگ شناختی حرف خود را بزند.
در گذشته تصور میشد جنگ نرم همان جنگ سرد است که دنبال استحاله فرهنگی جامعه است و یک پدیدههایی مانند عملیات روانی، نامرئی اجتماعی و جهانی سازی فرهنگ را در خود جای میدهد. جنگ نرم یک اقدام عملی و مدیریت شده بود که با روشهای خشونت آمیز، اقناع و همراه سازی همراه بود. جنگ نرم عینی، ذهنی و تدریجی بود، دامنه شمول گسترده و فراگیر داشت و غلبه بعد فرهنگی در جنگ نرم بر سایر ابعاد بیشتر بود.
جنگ شناختی، بخشی از جنگ نرم است. خودش مستقلاً میتواند یک جنگ در نظر گرفته شود. لذا باید حرکتهای آفندی قدرتمند علیه دشمنان انجام دهیم، سواد رسانه ای مردم را بالا ببریم و دقت کنیم مردم راحت از زیر بار مکر جنگ شناختی بیرون بیایند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *