صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

شخصیت و شهادتی که به تقویت هویت انقلابی مردم ایران منتهی شد

۱۳ دی ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۴:۰۱
کد خبر: ۶۸۹۳۰۷
سردار شهید «حاج‌قاسم سلیمانی»، فرمانده سابق نیروی قدس سپاه پاسداران در نظر دوست و دشمن جایگاه اش در کنار بزرگ‌ترین فرماندهان تاریخ ایران قرار گرفته است. تجدید پیمان مردم ایران در حماسه تشییع این سردار بزرگ تقویت کننده هویت انقلابی و تاریخی ایرانیان بود.
_ روزنامه وطن‌امروز نوشت: تبدیل شدن روز‌های بی‌مناسبت به سالگرد حوادث بزرگ تاریخی به آن‌ها این فرصت را می‌دهد تا حامل درس‌هایی برای ملل مختلف باشند. بار پیروزی‌ها و شکست‌ها، رنج‌ها و گشایش‌ها، تلخی‌ها و شیرینی‌ها و مهم‌تر از همه مفاهیم نهفته شده در تاریخ بر تقویم هر کشوری باعث می‌شود نگاهی نسبتا جامع از سرمایه‌های فرهنگی و اجتماعی آن جامعه مشهود شود. در چنین فضایی امسال نخستین سالی است که سیزدهم دی‌ماه نیز خود را متمایز از روز‌های پیشین و پسین خود، نماینده یک ورق مهم از تاریخ ایران زمین و تمام منطقه غرب آسیا می‌داند. ترور ۲ تن از بزرگ‌ترین سرداران مقاومت در بامداد جمعه ۱۳ دی سال ۱۳۹۸ جامعه ایران را با شوکی عظیم روبه‌رو کرد. سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی، فرمانده سابق نیروی قدس سپاه پاسداران فارغ از جایگاه والای نظامی‌اش به عنوان یک سمبل هویت‌ساز گفتمان انقلاب اسلامی شناخته می‌شود؛ سمبلی که به گفته دوست و دشمن، نامش در کنار بزرگ‌ترین فرماندهان تاریخ ایران‌زمین خواهد درخشید و آیندگان در شرح روزگار ما یقینا از نام او به عنوان مهم‌ترین عامل شکست جریانات تکفیری و حفظ کیان ملی ایران یاد خواهند کرد. او آنقدر وظیفه تاریخی خود را برای ایرانیان و مردمان کشور‌های همسایه بخوبی انجام داد که راهی جز عملیات بزدلانه ترور را در مقابل دشمنان این آب و خاک باقی نگذاشت.
 
با این حال او به موجب آنچه پس از شهادتش نیز نمایان شد با تجلی‌بخشی به مفهوم «ثار»، خون خود را تبدیل به سلاحی بزرگ‌تر برای دشمنانی کرد که ساده‌اندیشانه حذفش را مساوی با پایان او یافته بودند. نمایش حماسه بزرگ تشییع این سردار مقاومت در شهر‌های مختلف ایران و نمایان شدن شکوه ایرانیان در تجدید پیمان با سردار شهیدشان باعث شد بسیاری «شهید سلیمانی» را برای ایرانیان قدرتمندتر از «سردار سلیمانی» بخوانند و از خون به ناحق ریخته او به عنوان نخ تسبیحی برای بازتعریف هویتی و تاریخی ایرانیان یاد کنند. تجلی یافتن این فرضیه در رفتار جمعی ایرانیانی که تا هفته‌ها پس از شهادت سردار شهیدشان در هر کوی و برزن اقامه عزا کردند، هیچ شباهتی با رفتار دیگر ملل در فقدان فرماندهان نظامی‌شان نداشت، تا جایی که می‌توان این رفتار را یادآور تفسیر مرحوم شریعتی از نقش تعیین‌کننده مفهوم «ثار» در تاریخ تشیع دانست؛ تفسیری که پس از گذشت نیم قرن و تجربه برهه‌های تاریخ‌سازی همانند انقلاب اسلامی و دفاع‌مقدس در شهادت سردار سلیمانی نیز خود را عینیت بخشید.
 
مرحوم شریعتی در حاشیه یکی از سخنرانی‌های عاشورایی خود در حسینیه ارشاد به بازخوانی این مفهوم پرداخته و گفته بود: «می‌بینیم در طول تاریخ اسلام، در فلسفه تاریخ ما، ثار در تزاید است، ثار بر روی ثار، ثار بر روی ثار و در هر نسلی آن ضجه‌ها که ثارهایش او را به خونخواهی و انتقام از دشمن فرا می‌خواند شدیدتر می‌شود، شدیدتر می‌شود، به طوری که اگر غیرت و حمیت و آگاهی وجود داشته باشد تمام فضای تاریخ ما پر از ضجه و دعوت خونخواهی ثارهاست... می‌بینیم یک جبر تاریخی است که بر اساس دعوت از انسان به خونخواهی مبتنی است، می‌بینیم مفهوم ثار همراه با وراثت مجموعه تاریخ انسان و فلسفه که تاریخ انسان را در دید شیعی اسلامی تفسیر می‌کند با ثار شروع می‌شود و تداوم و تکامل و توسعه پیدا می‌کند». بر این مبنا انتقام خون به ناحق ریخته سردار مقاومت تبدیل به یک الگوی هویتی برای نسلی می‌شود که با این حادثه مواجه شده و از آن تاثیر پذیرفته است.  
 
اکنون در نخستین سالگرد شهادت شهیدان حاج‌قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و با از سر گذراندن روز‌هایی که پس از این حادثه آغاز و پایان یافتند، با نگاهی جامع‌تر و عمیق‌تر می‌توان نسبت به تاثیرات این حادثه بر آینده سیاسی و اجتماعی ایران پرداخت. یافتن پاسخ این پرسش که اساسا ایران پس از شهادت سلیمانی واجد چه شرایط نوین سیاسی و اجتماعی است، نیازمند تعریف فضایی است که پس از شهادت این شهید در کشور به وجود آمد.  

تمثیل ارزش‌های انقلابی

به گواه همگان به‌رغم آنکه شهید سلیمانی فرمانده‌ای عالیرتبه و مثال‌زدنی به شمار می‌رود، اما تنها فرمانده بزرگ ایرانی نیست که در سال‌های اخیر به شهادت رسیده است. با این حال هیچکدام از فرماندهان شهید نتوانستند حامل سرمایه اجتماعی چنان عمیق و گسترده‌ای باشند که تبدیل به یک الگوی ملی شوند و تمام طیف‌ها و طبقات اجتماعی را در واکنش به شهادت خود، به یک موضع مشترک بکشانند.  
 
شاید مهم‌ترین مساله‌ای که در این زمینه به شهید سلیمانی این فرصت را داد که تبدیل به یک الگوی هویتی برای تمام آحاد اجتماعی ایران شود آن بود که فراتر از میدان رزم و شیوه فرماندهی، یک نشان تمام‌عیار از اصول و ارزش‌های جامعه خود بود. او درست در زمانی که جامعه ایران رگه و ریشه‌هایی از چندپارگی را بر تن خود احساس می‌کرد به عنوان یک فرمانده ملی در برابر خطرناک‌ترین گروه‌های تروریستی ایستاد و تا زمان به زانو درآوردن آن‌ها از پا ننشست. آغاز میدان‌داری او در جهاد علیه این گروه‌ها درست در نقطه‌ای بود که کمتر تحلیلگری نسبت به سرانجام فتنه آمریکا در منطقه غرب آسیا به رخ دادن آنچه حادث شد فکر می‌کرد، اما تیزبینی و فرصت‌شناسی او در شناخت بحران خونینی که در حال شکل‌گیری بود باعث شد بعد‌ها که ایران از گزند این خطر بزرگ در امان ماند او به عنوان یک قهرمان ملی برای آحاد ایرانیان مورد احترام قرار بگیرد.
 
مضاف بر این، نقش کلیدی این سردار شهید در صیانت از حرم آل‌الله در جدال با گروه‌های تکفیری باعث شد او فراتر از یک سرباز حافظ وطن، به عنوان مدافع حریم مقدسات نیز به حساب آید. مهندسی دقیق شهید سلیمانی در نسبت‌سنجی میان ۲ عنصر ملیت و دیانت باعث شد نه‌تن‌ها عملیات‌های برون‌مرزی به تشدید این دوگانه منتهی نشود که از فضای متلاطمی که در این باره در جامعه شکل گرفته بود بکاهد؛ نکته‌ای که بعد‌ها در وصیتنامه این شهید نیز به آن اشاره شد: «بدانید که می‌دانید مهم‌ترین هنر خمینی عزیز این بود که اول اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام، چون گرگ درنده‌ای این کشور را می‌درید؛ آمریکا، چون سگ هاری همین عمل را می‌کرد، اما هنر امام این بود که اسلام را پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد، انقلاب‌هایی در انقلاب ایجاد کرد، به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما ملت ایران و خاک ایران و اسلام نموده‌اند و بزرگ‌ترین قدرت‌های مادی را ذلیل خود نموده‌اند».
 
در این میان مشی رفتاری شهید سلیمانی و تلاش برای خط‌کشی نکردن جامعه ایرانی به گروه‌های مختلف (نکته‌ای که بار‌ها نیز در سخنرانی‌های مختلف به آن اشاره داشت) او را تبدیل به یک تمثیل عینی از منظومه ارزش‌های ملی، دینی و انقلابی کرد که احترام به او و رشادت‌هایش محدود به هیچ قشر و طبقه‌ای نمی‌شد.  

سلیمانی؛ احیاگر روح زمانه

با نظر داشتن به این توصیفات، شهادت حاج‌قاسم سلیمانی، بیش از هر چیز بر ظرفیت و سرمایه هویتی این شهید افزود، تا جایی که می‌توان خون او را آغازگر و به عبارت دیگر احیاگر مسیر سیاسی نسل‌های جدید دانست.  
شهادت سردار سلیمانی پیش و بیش از هر چیز نشانی از امکان‌پذیر بودن زیست انقلابی برای نسلی به شمار می‌رفت که در این مورد دچار شک و تردید‌هایی بود به گونه‌ای که این بار «ثار سلیمانی» به عنوان یک واقعیت عینیت‌یافته و احیاگر برای زمانه خود تجلی یافت. هرچند محدود کردن قضاوت‌ها پیرامون گستره و فراوانی این احیاگری به جمعیت حاضر در تشییع شهید سلیمانی تقلیل‌گرایانه و ناقص به شمار می‌آید، اما می‌توان از این حضور به عنوان شاهد مثالی در راستای این فرضیه یاد کرد.  
 
وجه هویتی شهید سلیمانی در میان آحاد مردم و بستر زمانی شهادت او که عنصر «بیگانه» را بیش از هر زمان دیگری از لای زرورق‌های رسانه‌ای خارج کرد، باعث خلق موقعیتی شد که می‌توان آن را یک نقطه عطف تاریخی به حساب آورد؛ موقعیتی که از یک سو باعث تقویت «ما»‌ی ملی در برابر عنصر «بیگانه» شد و از سوی دیگر با جهت‌بخشی بر این «ما» موجب تقویت و تکثیر گفتمان شهید سلیمانی در فضای جامعه شد.  
 
روایت کارویژه هویتی شهید سلیمانی و تاثیر خون او در جهت‌بخشی به ایده و عمل سیاسی ایرانیان مهم‌ترین وظیفه‌ای است که در دوران پس از شهادت او باید مورد توجه قرار گیرد. جهت‌بخشی «ثار سلیمانی» به رفتار جامعه ایران و تغییر الگو‌هایی که در مواجهه با واقعیت‌های بیرونی داشته، موجب شده است نخستین سالگرد شهادت او برخلاف عرفی که پیرامون شخصیت‌های معاصر چندان مرسوم نیست تبدیل به یک «آیین ملی» شود؛ آیینی که رد آن را می‌توان در خرده‌رفتار‌های اجتماعی مردم چه در سطح شهر و چه در سطح فضای مجازی مشاهده کرد.
 
جایگاه امروز شهید سلیمانی را باید در قامت اساطیر تاریخی ایران جست‌وجو کرد، اسطوره‌ای که از قضا متعلق به زمان کنونی است و مردم او را یکی از معاصران خود به حساب می‌آورند. از چنین جایگاه و سرمایه هویتی فراوانی که دارد می‌توان به عنوان اسم رمزی برای عبور از وضعیت نامطلوب استفاده کرد. فرهنگ جمعی مردم در سایه هویتی که «ثار سلیمانی» خلق کرده است طلیعه‌ای از یک گام نوین انقلابی است که در برابر عنصر «بیگانه» به تعمیق نقاط وحدت ملی می‌رسد.
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *