میخواهند دستور کار عدلیه عوض شود؟!
چند وقتی است رسانههای بیگانه و برخی رسانههای داخلی در یک فضای حساب شده قوه قضاییه را نشانه رفته اند. این اتفاقات تحولات و اقتدارات قوه قضاییه در اجرای غیرگزینشی و بدون تبعیض قانون و ایستادن پای عدالت را نشان میدهد.
_ حسام الدین برومند در روزنامه حمایت نوشت: موضوع این یادداشت در این باره نیست که چرا سازمان ملل که با ادعاهای واهی، جمهوری اسلامی را به نقض حقوق بشر متهم میکند؛ حتی جرات ندارد لااقل ترور دانشمند هستهای ایران (شهید فخری زاده) را محکوم کند؟! چون تجربه چهار دهه گذشته نشان داده سازمان ملل تحت سیطره و نفوذ قدرتهای غربی است و ژست حقوق بشری آن محلی از اعراب ندارد.
حتی انتظاری از اروپاییها نیست، چون در زمین آمریکا به بازی گرفته شده اند! همه دیدند که واشنگتن از برجام و یک توافق بین المللی خارج شد، ولی تروئیکای اروپایی به راحتی خفه خون گرفت و حتی در دستور کار مشترکی با آمریکا همراه شدند علیه ایران! اما همین اروپاییها در پوشش پارلمان اروپا، از یک مجرم نشان دار دفاع میکنند و قطعنامه حقوق بشری ضدایرانی صادر میکنند! واقعیت این است که اگر این اشرار غربی غیر از این عمل کنند، جای شک وجود دارد. اما موضوع اصلی این نوشته، این است که چرا یک جریان مرموز داخلی در این مسیر حرکت میکند و از قضا هر موقع فشار ناروای حقوق بشری علیه ایران بالا میگیرد یا هر موقع یک مجرم نقاب دار با کلکسیونی از جرایم جاسوسی، مزدوری، وطن فروشی، خیانت و اقدامات ضدامنیتی به سزای اعمالش میرسد؛ این جریان با لطایف الحیل و فتنه گری فرمان حمله علیه عدلیه صادر میکند و اجرای قانون و احکام اسلامی را برای مردم رنج آور میخواند یا اجرای عدالت را خلاف به اصطلاح آزادی جا میزند؟!
در دو هفته منتهی به آذرماه ۹۹، رسانههای بیگانه و معاند تا اپوزیسیون و فتنه گران فراری و تا به اصطلاح تشکلهای حقوق بشری علیه عدلیه به صحنه آمدند و ترجیع بند همه ادعاها و شلتاق کاریهای آنها این بوده که چرا قوه قضاییه فلان مجرم را اعدام کرده یا چرا برای فلان محکومان قضایی مجازات حبس را در نظر گرفته است؟! و دقیقا مقارن با همین فضا، جریان مرموز مورد اشاره در داخل هم، همنوا با دشمن بیرونی بر ضد دستگاه قضایی همراه میشود؟ آیا این همراهی و هماهنگی تصادفی است؟ یا این جریان وظیفهای و ماموریتی دارد؟ یا اینکه هدف این جریان است که دستور کار قوه قضاییه در مبارزه با فساد را منحرف کند؟ در پاسخ به این پرسشها و نظایر آن باید گفت؛ مسئلهای که روشن است و جای شک و تردیدی در آن وجود ندارد، این است که همراهی جریان مورد اشاره با دشمن بیرونی در حمله به عدلیه قطعا تصادفی نیست.
شواهد و قرائن غیرقابل انکاری حکایت از آن دارد که هجمهها و فشارهای اخیر علیه دستگاه قضایی با این محاسبه انجام شده که دستور کار اصلی قوه قضاییه را تغییر بدهند. به عبارت دیگر؛ آنچه که باعث شده تا چهار ضلعی "رسانههای بیگانه و ضدانقلاب"، "اپوزیسیون و فتنه گران فراری"، "جماعت و نهادهای مدعی حقوق بشر" و "جریان داخلی علیه عدلیه" در یک فضای حساب شده قوه قضاییه را نشانه بروند، برای این است که از اقدامات تحول قضایی، عصبانی اند و دریافته اند که یک قوه قضاییه مقتدر، با اجرای غیرگزینشی و بدون تبعیض قانون و ایستادن پای عدالت، علاوه بر محبوبیت و کسب رضایتمندی حداکثری مردم، پروژهها و نقشههای آنها را نقش بر آب میکند.
سوال روشنتر و شفافتر این است: عدلیه چه کرده که عصبانی اند و میخواهند دستور کار آن را عوض نمایند؟ قوه قضاییه در دو سال گذشته، اولویت و دستور کار اصلی خود را بر مبارزه با فساد، حمایت از تولید، حفظ کرامت و ارزشهای انسانی و گره گشایی از زندگی مردم قرارداده است. اولا، مردم دیدند که قوه قضاییه به وعدههای خود عمل کرده است، چون با فساد و مفسد در هر سطحی و بدون تعارف ولو اینکه در داخل سیستم قضایی باشد برخورد کرده است که نمونه آن رسیدگی به پروندههای دانه درشتها و آقازادههای متخلف تا مفسدان گردن کلفت اقتصادی بوده که اگر بخواهیم نام ببریم یک لیست حداقل دهها نفری میشوند. ثانیا، فشارها و هجمهها بر عدلیه بی تاثیر بوده است و نه تنها برگزاری دادگاهها و محاکمههای پروندههای فساد اقتصادی متوقف نشده بلکه نشان میدهد عزم قوه قضاییه این است که این مسیر را تا انتها طی نماید. به خصوص اینکه ورود قاطعانه قوه قضاییه به موضوع واگذاریهای مسئله دار در فرایند خصوصی سازی ها، کانونهای قدرت و ثروت را آشفته کرده و البته طبیعی است که صدای آنها بلند شود؛ چون دستشان از دست اندازی به بیت المال قطع شده است.
ثالثا، به موازات برخورد قاطعانه با فساد، به حمایت از تولید پرداخته و از تعطیلی بیش از هزار کارخانه جلوگیری کرده است و نگذاشته کوتاهی و سوءمدیریتهای دستگاههای دیگر منجر به ناامیدی مردم شود. رابعا، قوه قضاییه فقط بر رسیدگی قضایی و برخورد با مجرمان و مفسدان متمرکز نبوده، بلکه با تکیه بر اصل حقوق عامه، هر کجا که حقِ مردم و بیت المال در معرض لطمه و آسیب بوده است، قاطعانه ورود کرده است؛ از پیگیری برای حل مشکلات سیل و زلزله و آبگرفتگی و آلودگی هوا تا برخورد با کوتاهیها و ترک فعلها و سهل انگاریها و همه اینها برای این بوده تا از کار و مشکل مردم گره گشایی شود.
خب! حالا یکبار تامل کنید که چرا یک جریان مرموز داخلی، جدول دشمن را پُر میکند و بر دستگاه قضایی هجمه و حمله میکند. چون مبارزه با فساد و گره گشایی از زندگی مردم، دستٍ این جریان را در برخی رانتها در خصوصی سازی مسئله دار و غیرقانونی رو میکند، حمایت از تولید، جلوی بهانههای واهی و تنبلیهای مدیریتی که نگاه به بیرون دارد را میگیرد، حفظ کرامت و ارزشهای انسانی، حقوق بشر و حقوق شهروندی واقعی و غیرسیاسی را به بروز و ظهور میرساند و بالاخره گره گشایی از زندگی مردم با کار جهادی و پیگیریهای مستمر، جریانی که به نام مردم، نان میخورد را منفعل و مستاصل میکند و البته همه این اولویتها و دستورکار عدلیه در دوره تحول، چیزی جز اجرای قانون برای رسیدن به عدالت نیست و اینجاست که آن جریان مورد اشاره و متمایل به فتنه میکوشد تا دستور کار عدلیه را عوض کند. اما مردم تجربهها آموخته اند و دریافته اند که صدای چه کسانی از مبارزه با فساد در میآید.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *