چگونه بازیگر شویم (۲۶۷) /اهمیت زبانشناسی برای بازیگر
- بازیگری یکی از مشاغل محبوب در سطح جهان محسوب میشود، بازیگری فارغ از شهرت و ثروتی که ممکن است برای فرد بازیگر به همراه داشته باشد، جهانی است که میتوان در آن ایفای نقش در قالب شخصیتهای مختلف را تجربه کرد.
در این بین اکثریت مواقع بازیگری به عنوان یکی از مشاغل سخت جهان محسوب میشود، شاید از دور برای بسیاری اینکه بازیگری اتفاقی سخت باشد، قابل لمس نباشد اما اگر به صورت اصولی و به مفهوم واقعی به بازیگری نگاه کنیم، این هنر به واقع به تمرین، مطالعه، شهود و مطالعات فراوانی نیازمند است.
مزیت آشنایی بازیگر به ادبیات و زبان
در قسمت مربوط به صدا، در مغز یکی ازمهمترین قسمتها NLU است. NLU محاورههای گفتاری غیر ساخت یافته و مهجور را در زبان طبیع، پشتیبانی میکند. بدین معنی که سلولهای مغزی تشخیص صدا هیچ گاه نمیتواند شخص را ملزم به صحبت کردن به شکل خاصی که قابل فهم به وسیلهی سایرین باشد کند.
داد و ستد محاورهای
یکی از ویژگیهای مغزی تکلم این است که به فرد اجازهی وقفه یا کنار گذاشتن بعضی محاورهها و شروع محاورههای جدید را میدهد. سلولهای تشخیص دهندهی صوتی در مغز، حتی با تغییر محاورهی خود میتوانند محاورهی قبلی را باز گذارند تا بازخوردهای محیط و همیار را در خود انباشت کنند.
این ویژگی باعث پیشرفت زیادی در زمینهی استفادهی موثر از محیط پیرامون ورسیدن به اختراعات چند منظوره همچون انواع مولتی مدیاها شده است. البته افراد با تجربه نیازی به گفتگو با گرامرهای متعدد و همهی محاورهها ندارند و سریعا میتوانند جهت خود را مشخص کرده وبه هدف خود از یک محاوره برسند.
پشتیبانی از چند زبان
در دو قرن اخیر با زیاد شدن سفرهای گروه تئاتری سراسر دنیا به کشورهای مختلف و نیاز به پاسخ گویی زبانی به آنها به خصوص در کارهای مبتنی بر گفتار زبان تئاتر با وجود اطلاعات غیر انگلیسی فرانسوی در این هنر، باعث تمرکز روی پشتیبانی چند زبانه در مراکز مدرسههای تئاتری و همین نیاز به چند زبان، فرهنگهای تئاتری را هم در تئاتر کنار هم نشانده است.
در فراگیری چند زبان باید بدانیم که کثرت لغات یکسان در زبانهای مختلف که به صورتهای متفاوتی تلفط میشوند، امروز برای روشهای آموزش چند زبانی کلیدیترین راه است.
به عنوان مثال، کلمهی «آدم» در اکثر زبانها وجود دارد اما متفاوت تلفظ می شود. بنابراین وجود تشخیص تلفظهای مختلف در زبانهای مختلف ضرروی به نظر می رسد که کلید این تشخیص، همین کلمات مشترک اما با گرامرهای مختلف در اکثر زبانهاست. این امر نیازمند تلاقی اشتراکهای بین زبانها به صورت بلادرنگ است.