صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

«باش» به بازار آمد

۰۱ دی ۱۳۹۹ - ۱۱:۴۱:۲۸
کد خبر: ۶۸۵۷۱۱
دسته بندی‌: فرهنگی ، عمومی
رمان «باش»، روایتی داستانی از عشق و انتقام در مسیر زیارت ابا عبدالله (ع)، از سوی انتشارات شهیدکاظمی روانه بازار کتاب شد.

- طبق اعلام کتاب «باش» رمانی است که به تازگی از سوی نشر شهید کاظمی روانه بازار شده است، رمانی با عطر و بوی پیاده روی اربعین، بوی اسپند موکب‌ها، شیرینی چای عربی و نگاه پر مهر ارباب. «باش» ماجرای عشق و انتقام است که دو روی یک سکه‌اند، «انتقام» آدم را به دنبال خود می‌کشد خاصه که انگیزه انتقام عشق باشد و به چنگ آوردن آن. انتقام سفر می‌خواهد و راه می‌طلبد؛ حتی اگر این راه، راه کربلا باشد و این سفر، سفر پیاده روی اربعین.

رمان باش، ماجرای داستان مردی به نام رحیم است که دل در گرو عشق دختری عرب به نام سلیمه دارد و برای به دست آوردنش ناگزیر به انتخاب می‌شود. داستان در همسفری دو زائر می‌گذرد که یکی جز به مقصد و حرم امام چشم ندارد و دیگری دسته چاقو را در دستانش می‌فشارد.

کتاب «باش» سفری است با پای دل به کربلا، سفری که در آن مخاطب همراه رحیم، موکب به موکب، عمود به عمود گام بر می‌دارد و نفس به نفس زائران پیش می‌رود تا لحظه‌ی انتقام برسد.

خواندن این اثر شما را همسفر مردی می‌کند که بر لبه عشق و انتقام راه می‌رود و همواره در معرض نسیم عطر سیب بارگاه ارباب است.

در برشی از کتاب می‌خوانیم:

دخترک، اول خودش را جمع می‌کند؛ اما دست‌های ازهم‌ بازشده من را که می‌بیند می‌آید جلوتر. یا علی می‌گویم و روی دستم بلندش می‌کنم و می‌گذارم پشت گردنم. برای چندلحظه تمام عضلاتش سفت می‌شود و خودش را محکم می‌گیرد. با ترس خم می‌شود و دست‌هایش را گره می‌کند دور گردنم و نگاه می‌کند آن پایین به صورت خواهرش. وقتی لبخند خواهر بزرگ‌تر را می‌بیند، انگار خیالش راحت‌تر می‌شود و دست‌هایش را شل می‌کند. عبایش افتاده روی شانه‌هایم و پاهایش را از دو طرفم آویزان کرده؛ درست مثل آن روز‌های رحیم که می‌نشست و پاهایش را آویزان می‌کرد دو طرفم. دست آن یکی دخترک را محکم می‌گیرم و آرام راه می‌افتیم. نمی‌دانم چرا؟ ولی یکهو بغض گلویم را فشار می‌دهد و دوباره صورت نحس مردک نقش می‌بندد جلوی چشمم که اگر نبود حالا دست رحیم توی دستم بود و داشتم پیاده می‌بردمش زیارت ارباب...

رمان «باش» به به قلم مرثا صامتی در قطع رقعی و ۱۲۸ صفحه همزمان با ایام میلاد با سعادت حضرت زینب‌کبری (س) از سوی نشر شهیدکاظمی روانه بازار شده است.

علاقه‌مندان جهت تهیه این کتاب می‌توانند از طریق سایت رسمی انتشارات به نشانی nashreshahidkazemi.ir و یا درگاه اینترنتی manvaketab.ir و همچنین ارسال نام کتاب به سامانه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ اقدام نمایند.

 انتهای پیام /



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *