شام منطقهای فراتر از سوریه کنونی/ واکاوی معنای شام در قرآن
در مورد این بحث که عبارت شام دقیقا چه مناطقی را شامل میشود نظراتی وجود دارد منجمله برخی از مفسران و قرآن پژوهان شامات را منطقهای فراتر از سوریه کنونی قلمداد کردهاند.
- با رجوع به برخی از تفاسیر و ترجمه آیات قرآن کریم وقتی با کلید واژه «شام» مواجه میشویم سؤالی که در ذهن ممکن است ایجاد شود این است که اولاً آیا مقصود از «شام» در این آیات سوریه کنونی است یا اینکه شام، جغرافیای خاصی است فراتر از سوریه کنونی؟ برای واکاوی و پاسخ به این سؤال آیات ۷۱ و ۸۱ سوره مبارکه انبیاء را با تکیه بر تفسیر المیزان مورد بررسی قرار میدهیم.
واکاوی معنای شام در آیات ۷۱ و ۸۱ سوره انبیاء
قبل از بیان هر نکته و مطلبی لازم و ضروری است که آیات مورد بحث را مورد دقت و تأمل قرار دهیم.
واکاوی معنای شام در آیات ۷۱ و ۸۱ سوره انبیاء
قبل از بیان هر نکته و مطلبی لازم و ضروری است که آیات مورد بحث را مورد دقت و تأمل قرار دهیم.
۱- «وَ نَجَّیْناهُ وَ لُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتی بارَکْنا فیها لِلْعالَمینَ؛ [۱]او و لوط را با مهاجرت به سرزمینى که در آنجا براى همه جهانیان برکت نهادهایم نجات دادیم!».
۲- «وَ لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عاصِفَةً تَجْری بِأَمْرِهِ إِلى الْأَرْضِ الَّتی بارَکْنا فیها وَ کُنَّا بِکُلِّ شَیْءٍ عالِمینَ؛ [۲]و تندباد را مسخّر سلیمان ساختیم، که بفرمان او بسوى سرزمینى که آن را پربرکت کرده بودیم جریان مىیافت؛ و ما از همه چیز آگاه بودهایم».
با کمی دقت و تأمل در متن عربی آیات متوجه خواهیم شد، که در هیچ از این دو آیه شریف نه تنها سخنی از سوریه به میان نیامده، بلکه کلید واژه «شام» نیز در آن مطرح نشده است. تنها موضوعی که در دو آیه شریف قابل مشاهده است «الْأَرْضِ الَّتی بارَکْنا» یعنی سرزمین با برکت میباشد.
دقت علمی در ترجمههای موجود
همان طور که از ظاهر عبارات عربی آیات به روشنی پیداست، کلمهای که دال بر عبارت شام و سوریه باشد قابل مشاهده نیست حتی مفسرینی همچون علامه طباطبایی در المیزان نیز در ترجمه این دو آیه به هیچ وجه نه از عبارت شام استفاده نموده است و نه از عبارت سوریه. با بررسی و واکاوی قریب به ۵۰ ترجمه قرآن میتوان رویکرد مترجمین را به آیات مورد بحث در سه دسته تقسیم بندی کرد:
۱-برخی از مترجمین هیچ اشارهای به عبارت «شام و سوریه» نداشته اند.
۲-برخی از مترجمین عبارت «شام» یا «شامات» را نه تنها در اصل ترجمه، بلکه در پرانتز اشاره کرده اند به این معنا که عبارت مورد نظر در متن عربی موجود نیست، از این رو برداشت تفسیری و روایی خود را داخل در پرانتز اضافه کرده اند.
۳-تعداد بسیار کمی از مترجمین عبارت شام را در ترجمه ذکر کرده اند.
با نگاه علمی و محققانه به ترجمههای موجود در خصوص دو آیه مورد بحث این چنین به نظر میرسد که بهترین و دقیقترین ترجمه موردی است که اصلاً عبارت «شام» را در ترجمه دخیل نداسته و آن را وارد در ترجمه آیات مورد بحث، نکرده است؛ چرا که کلید واژه عربی مرتبط با این مطلب در آیه قابل مشاهده نیست.
واکاوی و بررسی تفسیری آیات مورد بحث
موضوع تفسیر تا حدودی با مسئله ترجمه متفاوت است؛ چرا که در ترجمه تلاش میشود ترجمه علمی متن عربی روشن شود، ولی در مسئله تفسیر بحث فراتر از ترجمه آیات مورد واکاوی قرار میگیرد. در واقع مفسرین قرآن کریم تلاش دارند با بهره گیری از معارف روایی و با استمداد از آیات قرآن حقایق مرتبط با آیه را آشکار و تبیین کنند. در واقع تفسیر نوع خاصی از ایضاح و تبیین است که بر اساس مبانی و اصول خاص علمی انجام میشود.
نگاه علامه طباطبایی به آیه
علامه طباطبایی در ذیل آیه ۷۱ سوره مبارکه انبیاء در تبیین عبارت: «الْأَرْضِ الَّتی بارَکْنا» میفرمایند: منظور از این سرزمین، سرزمین شام است، که ابراهیم (علیه السلام) بدان مهاجرت کرد، و لوط اولین کسى است که به وى ایمان آورده و با وى مهاجرت نمود. [۳]ایشان در آیه ۸۱ همین سوره به طور مطلق همچون آیه ۷۱ «منطقه شام» را در خصوص عبارت «الْأَرْضِ الَّتی بارَکْنا» به کار میبرد، ولی به هیچ وجه اشارهای به اینکه مقصود از «شام» کدام یک از شهرهای کنونی است را مشخص نمینمایند. [۴]
منشأ برکت قطعهای از زمین
علامه طباطبایی در ذیل آیه ۱۳۷ سوره مبارکه اعراف به این نکته اشاره کرده است که «خداوند در قرآن کریمش غیر از سرزمین مقدسی که همان نواحى فلسطین است و غیر از کعبه، هیچ سرزمینى را به برکت یاد نکرده است». [۵]ایشان در قسمتی دیگر از تفسیر المیزان علت مبارک بودن قسمتی از زمین را این چنین تبیین کرده اند: «و معلوم است که مبارک بودن آن جز براى این نبوده که خداى عز و جل خیر کثیر در آن سرزمین قرار داده بود، و منظور از خیر کثیر جز اقامه دین و از بین بردن قذارت شرک نمىتواند باشد». [۶]
علامه طباطبایی در ذیل آیه ۱۳۷ سوره مبارکه اعراف به این نکته اشاره کرده است که «خداوند در قرآن کریمش غیر از سرزمین مقدسی که همان نواحى فلسطین است و غیر از کعبه، هیچ سرزمینى را به برکت یاد نکرده است». [۵]ایشان در قسمتی دیگر از تفسیر المیزان علت مبارک بودن قسمتی از زمین را این چنین تبیین کرده اند: «و معلوم است که مبارک بودن آن جز براى این نبوده که خداى عز و جل خیر کثیر در آن سرزمین قرار داده بود، و منظور از خیر کثیر جز اقامه دین و از بین بردن قذارت شرک نمىتواند باشد». [۶]
شام منطقهای فراتر از سوریه کنونی
اما در مورد این بحث که عبارت شام دقیقا چه مناطقی را شامل میشود نظراتی وجود دارد منجمله برخی از مفسران و قرآن پژوهان شامات را منطقهای فراتر از سوریه کنونی قلمداد کرده اند و از نگاه برخی دیگر از ایشان شامات عبارت است از: سوریه، اردن، قدس، لبنان و عراق. [۷]، اما از سوی دیگر برخی محققان، خارج از آیات مورد بحث، به این مطلب اشاره داشتهاند که سوریه از سرزمین هاى باستانى آسیا است که هزاران سال قبل از میلاد، گروه هاى مختلفى از مهاجران سامى به این سرزمین مهاجرت کرده و تا ظهور اسلام دولتهاى مصر، یهود، فنیقیه آشور، کلده، ایران، یونان و روم بر آن مسلط شدهاند. در قرن هفتم میلادى این کشور به تصرف اسلام در آمد. در آن زمان سوریه و شامات مشتمل بر دمشق، حمص، اردن و فلسطین بود و تا قرن هشتم میلادى بنىامیه حکومت مىکردند و پایتخت آنان دمشق بود. پس از انتقال پایتخت از دمشق به بغداد در زمان عباسیان، سوریه اهمیت خود را از دست داد، اما زبان عربى و مذهب اسلام همچنان در مردم باقى ماند. در نواحى دمشق قریهای است به نام بصرى که امروزه به آن اسکىشام یعنى دمشق قدیم گفته مىشود و آثار باستانى آن حاکى از مجد و عظمت زمان قدیم است و به احتمال قوى در روزگار مکّابیان آباد بوده و در کتاب مقدس نیز از آن یاد شده است. [۸].
اما در مورد این بحث که عبارت شام دقیقا چه مناطقی را شامل میشود نظراتی وجود دارد منجمله برخی از مفسران و قرآن پژوهان شامات را منطقهای فراتر از سوریه کنونی قلمداد کرده اند و از نگاه برخی دیگر از ایشان شامات عبارت است از: سوریه، اردن، قدس، لبنان و عراق. [۷]، اما از سوی دیگر برخی محققان، خارج از آیات مورد بحث، به این مطلب اشاره داشتهاند که سوریه از سرزمین هاى باستانى آسیا است که هزاران سال قبل از میلاد، گروه هاى مختلفى از مهاجران سامى به این سرزمین مهاجرت کرده و تا ظهور اسلام دولتهاى مصر، یهود، فنیقیه آشور، کلده، ایران، یونان و روم بر آن مسلط شدهاند. در قرن هفتم میلادى این کشور به تصرف اسلام در آمد. در آن زمان سوریه و شامات مشتمل بر دمشق، حمص، اردن و فلسطین بود و تا قرن هشتم میلادى بنىامیه حکومت مىکردند و پایتخت آنان دمشق بود. پس از انتقال پایتخت از دمشق به بغداد در زمان عباسیان، سوریه اهمیت خود را از دست داد، اما زبان عربى و مذهب اسلام همچنان در مردم باقى ماند. در نواحى دمشق قریهای است به نام بصرى که امروزه به آن اسکىشام یعنى دمشق قدیم گفته مىشود و آثار باستانى آن حاکى از مجد و عظمت زمان قدیم است و به احتمال قوى در روزگار مکّابیان آباد بوده و در کتاب مقدس نیز از آن یاد شده است. [۸].
نویسنده:
علی بیرانوند کارشناس تفسیر و علوم قرآنی
پی نوشت ها:
[۱]. سوره مبارکه انبیاء آیه ۷۱.
[۲]. همان آیه ۸۱.
[۳]. ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۴، ص ۴۲۸.
[۴]. همان، ص ۴۴۲.
[۵]. ترجمه تفسیر المیزان، ج۸، ص ۲۹۲.
[۶]. ترجمه تفسیر المیزان، ج۵، ص.۴۶۹
[۷]. ر. ک: ترجمان فرقان، ج۴، ص ۱۵۵؛ تفسیر نور، ج۲، ص ۲۶۷.
[۸]. باستان شناسى و جغرافیاى تاریخى قصص قرآن متن ۱۰۳
علی بیرانوند کارشناس تفسیر و علوم قرآنی
پی نوشت ها:
[۱]. سوره مبارکه انبیاء آیه ۷۱.
[۲]. همان آیه ۸۱.
[۳]. ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۴، ص ۴۲۸.
[۴]. همان، ص ۴۴۲.
[۵]. ترجمه تفسیر المیزان، ج۸، ص ۲۹۲.
[۶]. ترجمه تفسیر المیزان، ج۵، ص.۴۶۹
[۷]. ر. ک: ترجمان فرقان، ج۴، ص ۱۵۵؛ تفسیر نور، ج۲، ص ۲۶۷.
[۸]. باستان شناسى و جغرافیاى تاریخى قصص قرآن متن ۱۰۳
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *