عواقب اظهارات تجزیهطلبانه اردوغان چیست؟
روز گذشته رییس جمهور ترکیه در دیدار با رییس جمهور آذربایجان در راستای آزادسازی بخشهایی از منطقه «قره باغ» شعری علیه تمامیت ارضی ایران خواند. اما هدف اردوغان از خواندن این شعر چه بود و این گونه توهمات چه عواقبی را میتواند به دنبال داشته باشد؟
_ روزنامه خراسان نوشت: رجب طیب اردوغان، رییس جمهور ترکیه در دیدار با همتای آذربایجانیاش، خرسندیاش از آزادسازی بخشهایی از منطقه قرهباغ کوهستانی را این گونه اعلام کرد: خدا را شکر که پرچم «هلال و ستاره» در آسمان قره باغ به اهتزاز درآمد. رییس جمهور ترکیه چنان مست این پیروزی بود که در باکو، بیتی از شعر مشهور «آراز آراز» خطاب به رود ارس در مرز ایران و جمهوری آذربایجان را خواند. شعری که مضمون آن گلایه از جدا افتادن شهروندان آذریزبان در دو سوی این رودخانه است. اردوغان مست پیروزی بود، اما این سخنان تجزیه طلبانه و تحریک آمیز را در هوشیاری گفته است. او به دنبال چیست و اظهار نظرش چه عواقبی در پی دارد؟
ابزارهایی برای بسط قدرت
حزب عدالت و توسعه خود را وارثان حقیقی امپراتوری عثمانی میدانند. تلاشهای آتاتورک و جانشینان کمالیست او برای پاک کردن گذشته عثمانی به منظور ساخت جمهوری رؤیاهای خود، به طور موقت این احساس را زیر خاک برده بود، اما هرگز قادر نبود آن را از روان اکثریت بزرگی از جمعیت ترکیه پاک کند. این احساسات در بین جمعیت سرزمین مرکزی آناتولی، با انتخاب حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان که به گذشته عثمانی ترکیه افتخار میکرد و در سال ۲۰۰۲ به قدرت رسید، به شکل دراماتیکی آشکار شد. از همان زمان اردوغان که خود را موتور محرکه نئو عثمانیگری میداند، «قوم گرایی» و «امت گرایی اسلامی» را به عنوان دو ابزار حیاتی برای رسیدن به رویاهای پرمخاطره و تحریک آمیزش برگزید. البته اردوغان در حالی که پشت «امت گرایی اسلامی» پنهان میشود، مناظره با پرز رییس جمهور رژیم صهیونیستی را ترک میکند و خود را مدافع فلسطینیها جا میزند و در خفا و گاه علنا ارتباطات گستردهای با رژیم صهیونیستی دارد. این شیوههای سیاست ورزی طی سالهای گذشته دوری دوستانش از وی را در پی داشته است. کودتای نظامی سال ۲۰۱۶ آخرین تلاش برای زمین زدن اردوغان و تئوریهای سیاسی وی بود. اردوغان، اما از دل خاکستر این شورش برخاست. کودتایی که او را نکشت و باعث شد وی قویتر از پیش در مسیر رویاهای مخاطره آمیزش گام بردارد. حذف دهها هزار مخالف از ارتش، دیوان عالی، ادارات دولتی، مراکز آموزش عالی و نشریات با برچسب کودتا، گام بعدی رجب طیب اردوغان برای پیشبرد اهدافش بود.
۲۰۱۱ دروازه بازگشت به عصر نوستالژیک عثمانی
بر اساس سیاست نوعثمانیگرایی، اردوغان همواره به دنبال اعمال نفوذ سیاسی در مرزهای امپراتوری عثمانی و فراتر از آن بوده است. نیروهای نظامی ترکیه امروز در عراق، سوریه، افغانستان، قبرس و لیبی حضور دارد. ارتش این کشور پس از کودتای نافرجام، دیگر نه تنها قدرت اردوغان را تهدید نمیکند که در راستای اهداف خود او فعالیت میکند و در آلبانی، جمهوری آذربایجان، قطر و سومالی پایگاه دارد. این ماجراجویی را اگر به اسلامگراییِ اردوغان پیوند دهیم، نتیجه آن میشود: «نوعثمانیگرایی» سال ۲۰۱۱ را میتوان سال آغاز بازگشت به دوران نوستالژی امپراتوری عثمانی قلمداد کرد که با کمک گرفتن دولت ترکیه از هستههای خاموش و مخفی اخوانالمسلمین که از کما خارج شده بودند در سراسر حوزه عربی و بهخصوص در مصر، سوریه، تونس و ... در حال کسب و افزایش منافع راهبردی خود بودند. برآمدن محمد مرسی در مصر و اوج گیری تعاملات سیاسی بین قاهره و آنکارا، نخستین تلاش دولت اردوغان بود که با کودتای نظامی خیلی زود به شکست انجامید. پس از آن نوبت به لیبی رسید که تا ۱۹۱۲ تحت تسلط عثمانی قرار داشت. اما لیبی پس از قذافی به یک میدان برای قدرتنمایی قدرتهای بزرگ مانند: آمریکا، روسیه و دولتهایی مانند عربستان، امارات متحده عربی، قطر و مصر تبدیل شده بود که همگی در رقابت با یکدیگر سعی داشتند تا این کشور را در تسلط خود قرار دهند. تلاشهای اردوغان برای مقابله و تضعیف دولت مرکزی شیعه در عراق با توسل به دولت اقلیم کردستان عراق و استقرار پایگاههای نظامی در داخل عراق به بهانه مقابله با حزب کارگران کردستان ترکیه (پ ک ک) را میتوان بخشی از اقدامات ترکیه برای تسلط مجدد بر عراق دانست. اشغال بخشی از خاک سوریه نیز در همین راستا تعریف میشود.
«قوم گرایی» راهی برای ماجراجویی بیشتر
علاوه بر آن چه در بالا آمده، آن چیزی که اردوغان در «نو عثمانیگری» مدعی آن است، نه هویت عثمانی بلکه «قومیت» است. در سیاست داخلی و خارجی دولت اردوغان، «قوم گرایی اسلامی» بر دیگر امور ارجح است. اما زمانی که رییس جمهور ترکیه نیاز به یارگیری و اتحاد یا ماجراجویی منطقهای دارد، «امت گرایی اسلامی» نیز به عنوان بازوی دوم سیاست وی به کار میآید. برای توجیه سیاستهای توسعهطلبانه خود در منطقه و فراسو گاه متکی بر آن است و گاه متکی بر ناسیونالیسم کمالیستی و ترکگرایی. دهها سال پس از واگذاری بی خردانه «قره سو» در زمان پهلوی اول به ترکیه تحت حکومت آتاتورک و وقوع جنگ قره باغ، اردوغان را پس از ناکامی در سوریه، مصر و لیبی به این سو کشانده است. «قوم گرایی ترک» اکنون به عنوان ابزاری برای توسعه نفوذ سیاسی در منطقه، توسعه اقتصاد و دست یافتن به بازارهای تجاری، اتحادهای امنیتی و بهره بری یا فروش انرژی به متحدان همزبان بدل شده است. در زمانهای که ترکیه تحت ریاست اردوغان هر روز بیشتر با اتحادیه اروپا دچار تنش و چالش میشود، اتحاد با کشورهای همزبان میتواند پشتوانهای باشد برای ماجرایی بیشتر.
اردوغان را میتوان مهار کرد
در روزهای گذشته، رجب طیب اردوغان، اما به طور علنی خط قرمزهای کشورهای همسایه در برخورد با قومگرایی دولتش را زیر پا گذاشته است. شعرخوانی رییس جمهور ترکیه در باکو را در این راستا میتوان تفسیر کرد. هر چند فیلم سازهای ترکیه پیش از این نیز، در سریال «پایتخت عبدالحمید» از تلاش برای جدایی شهرهای تبریز، ارومیه و سلماس سخن گفته بودند. سخنانی که به مذاق رییس جمهور ترکیه خوش آمده بود. با این حال تجربه سالهای اخیر نشان داده که رییس جمهور ترکیه قابل مهار است. نمونه آن، بازگشت کشتی اکتشافی ترکیه از منطقه مورد اختلاف با یونان در شرق دریای مدیترانه به سواحل این کشور در روزهای اخیر است. عقب نشینی که با فشار اتحادیه اروپا محقق شده بود. نمونه دیگر آن آزادی کشیش آندرو برانسون، شهروند آمریکایی زندانی در ترکیه بود که پس از تحریم از سوی آمریکا و سقوط ارزش لیر محقق شد. علاوه بر این، حزب اردوغان در آخرین انتخابات شهرداری ها، شکست بزرگی را در شهرهای استانبول، ازمیر و... تجربه کرد. شکستهای دیگر با مداخلات کشورهای خارجی دور از ذهن نیست.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *