صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

ناگفته های از یک شهید تازه تفحص شده/ کاظم پس از 33 سال آمدنش را به مادرش خبر داد

۲۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۴:۵۳
کد خبر: ۶۸۱۵۷
خبرگزاری میزان: آرام خوابیده است تا دوباره مادر برای او لالایی بخواند. زیرا که جوانش بعد از سه دهه باز آمده است که نه تنها دوباره سر بر دامن مادر بگذارد، بلکه وطن را با حضورش مزین کند. وی در وصیت نامه اش گفته است، من را در قطعه شهدای بهشت زهرا (س) دفن کنید، در مراسم گریه نکنید و شیرینی پخش کنید.

به گزارش خبرنگار اجتماعی میزان، آرام خوابیده است تا دوباره مادر برای وی لالایی بخواند. زیرا که جوانش بعد از سه دهه باز آمده است که نه تنها دوباره سر بر دامن مادر بگذارد بلکه مام وطن را با حضورش مزین کند. او آمده است از آن سوی مرزها بعد از 33 سال، اکنون اینجاست، منتظر دیدار همه آنهایی که بیش از سه دهه چشم انتظارش بودن و این روزها شانه‌هایشان به شوق بازگشتش می‌لرزد و دلشان بی‌تاب دیدارشان است. شهیدکاظم فرجی نوازانی، فرزند روح‌الله، متولد سال 1339 است که در تهران دیده به جهان گشود. وی که از نیروهای اعزامی لشکر 27 محمد رسول الله بود یکی از 270 شهیدی است که چندی پیش به کشور بازگشته‌اند. هویت این شهید گمنام بعد از مدتی از طریق DNA شناسایی و بازگشت وی به کشور به خانواده چشم انتظارش خبر داده شد.

زندگی‌کوتاهش در این دیار خاکی اگر چه شاید روز شمار ماه و سالش کم باشد، اما پر است از شجاعت‌ها و وطن دوستی، او که دانشجوی علوم سیاسی در کشور ایتالیا بود، درس خود را نیمه‌کاره رها کرده و برای شرکت در جبهه‌های هشت سال دفاع مقدس به ایران باز می گردد و در عملیات بیت المقدس در خرمشهر اردیبهشت ماه سال 61 به درجه رفیع شهادت نائل می‌شود.

اکنون بعد از گذشت 33 سال در عملیات تفحص توسط کمیته جست‌وجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح پیکر مطهر وی کشف و هویتش احراز شده است. وی در وصیت نامه اش گفته است من را در قطعه شهدای بهشت زهرا (س) دفن کنید، در مراسم گریه نکنید و شیرینی پخش کنید. برادرش در آستانه تشیع و خاکسپاری پیکر این شهید دقایقی با ما به گفت‌وگو می‌نشیند تا از آنچه با شنیدن خبر بازگشتش به وطن بر خانواده گذشت بگوید.

از لحظه شناسایی پیکر شهید کاظم فرجی و احساسی که با شنیدن این خبر داشتید بگویید؟

قبل از مطلع شدن خواب کربلا و گنبد طلایی امام حسین(ع) را دیدم. کاظم خانواده را اینگونه از آمدنش مطلع کرده بود، حدودا سه روز پیش ساعت 5 بعدازظهر از معراج شهدا با من تماس گرفتند و گفتند که برادرم را شناسایی کرده‌اند. سراسیمه به اتفاق همسرم به انجا رفتم و پیکر را با جواب DNA مشاهده کردم. وقت وصال با بردارم بود، برادرم را در 24 مرداد سال 94 بعد از 33 سال چشم انتظاری دوباره دیدم.

-به طور قطع لحظه سختی برای پایان همه چشم انتظاری‌های خانواده بوده است، چه هنگامی مادر را مطلع کردید؟

مادرم از آمدنش روز پنج شنبه مطلع شده بود، کاظم خودش به مادر در خواب گفت که «من چند روز است که کنارت هستم مادر». فردای آن روز به اتفاق مادر به مرکز معراج شهدا رفتم، مادرم از برادرم گله کرد که چرا آنقدر دیر آمدی و زمان دیدن مادرت طول کشید. من در آن هیاهوی دیدار مادرو برادرم دلم آرام گرفت. مادر قبل از دیدار پسرش بی‌تاب بود.



بارزترین ویژگی شخصیتی شهید کاظم فرجی نوازانی چه بود؟

برادرم متولد 1339 بود دیپلم اش را که گرفت و بعد از اتمام 2 سال سربازی در جبهه، قصد ادامه تحصیل در خارج از کشور را کرد، اما باز گشت و دوباره داوطلب شد که به جبهه برود. کاظم بسیار مذهبی، اهل مسجد، نماز و انقلاب بود.


آخرین باری که برادرتان را دیدید یادتان هست؟ 

به پایگاه‌ها هوایی امیدیه که من در آن محل خدمت می کردم آمد من داشتم می رفتم که او را ببینم قبل از رفتن به من الهام شد که این بار آخر است که کاظم را میبینی و اینگونه هم شد آن روز، آخرین دیدار بین 2 برادر بود. برایش صبحانه آماده کردم و گفتم که برای ناهار بیا گفت فکر نمی کنم، برای ناهار کنارت باشم. به علت اینکه به سربازی رفته بود مسئولیتش این بود که اسلحه را در بین هم رزم هایش تقسیم کند. آن روز که در کنار هم بودیم اسلحه هارا چک و تمیز می کرد. ساعت چهار بعدازظهر صورتش را بوسیدم و سوار اتوبوس شد و دیگر برادرم را ندیدم. سه روز پیش جسم برادر را بعد از گذشت 33 سال چشم انتظاری دوباره به آغوش کشیدم. قبل از آزاد سازی خرمشهر بود که آمد تهران و برای آزادسازی خرمشهر رفت.


از ویژگی‌های شخصیتی‌اش می‌گفتید

قبل از انقلاب به کلاس قرآن می‌رفت و مدرس قرآن سوره محمد(ص) را برای کاظم تدریس می‌کرد، بعد از اتمام کلاس درس از معانی این سوره برای من توضیح داد که در این سوره خداوند می‌فرماید: «در مقابل راه خداوند آنهایی که در غیر راه خدا هستند و مقابل امر خدا می‌ایستند خداوند آن‌ها ا را ضایع و باطل می‌کند.»

در ادامه معنی این سوره به رژیم شاه اشاره کرد و گفت: این ها در راه خدا نیستند و در مقابل خدا می‌ایستند با این وصف خداوند رژیم شاه را ضایع خواهد کرد. در آن دوران تمامی اعمال از حضرت محمد(ص) آموزش قرآن را به من آموخت.


یادتان هست به طور دقیق در چه تاریخی به جبهه اعزام شد؟

به خاطر دارم؛ 21 ساله بود، سربازی اش تمام شده بود به عنوان یک بسیجی از پایگاه شهید بهشتی به جبهه اعزام شد داوطلبانه به جبهه رفت. دوستانش می‌گفتند سربازی رفتی دوباره برای چی میخواهی بروی؟ جنگ است و او تنها به این جمله اکتفا کرد که غیرتم قبول نمی‌کند که دشمن در خاک من باشد و من در در خیابان های تهران راه بروم . اکنون او برگشته است و امشب در مسجد امام حسن مجتبی (ع) نارمک خیابان دردشت دوستانش دوباره دیدار می‌کند. پنج شنبه هم ساعت 9 صبح از نارمک او را تشییع خواهیم کرد. مهم این است که کاظم بازگشته تا به چشم انتظاری‌های مادرش پایان دهد تا با هر زنگ در و یا آهنگ تلفن منتظر خبری از او نباشد. آمد تا سرش را روی دامن مادر بگذارد.

گفت و گو: سارا حبیب الهی



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *