چند نکته درباره امدادرسانی در مناطق سیل زده
- سیل که میآید و همه دارو ندار مردم را با خود میبرد صحنههای دلخراشی است، اما کمکهای مردمی و نیروهای جهادی و اندادگران هم صحنههای زیبایی است.
سیل هر سال بخشهایی از کشورمان را فرا میگیرد و این داستان مانند سریالهای چند صد قسمتی از تلویزیون پخش میشود و همه میبینند که آب در خانههای مردم چگونه ویران میکنند اندک دارایی مناطق سیل زده را، اما افسوس که همچنان نمیتوان پایان آن را پیش بینی کرد.
وعدههای داده شده از سوی مسئولین هم تاکنون محقق نشده است و مردم مناطق سیل زده با وجود وعدهها همچنان به زندگی خود ادامه میکدهند تا شاید روزی فرا برسد که سیل خانههای آنها را با خود نبرد و مال و اموال اندک آنها را نابود نکند.
اما هر سال داستان سیل تکرار میشود و باز هم امدادگران، گروههای جهادی و نهادهای مردمی به داد سیل زدگان میرسند.
آب را از خانههای تخلیه میکنند، گل و لای رسوب کرده از سیل در کوچهها، خیابانها و خانهها را جمع میکنند و همه اینها صحنههای زیبای یاری به هم نوع و هموطن است.
غذای گرم بین سیل زدگان توزیع میکنند و دارو درمان را برای سیل زدگان مهیا میسازند.
پس از همه این کارها و پس از فروکش کردم سیل دست به دست هم میدهند تا وسایل نابود شده خانوادههای سیل زده را تأمین کنند، پویشهای کمک رسانی آغاز میشود، مردم مشارکت میکنند، نهادهای ذیربط به اندازه بضاعت خود کمک میکنند و گروههای جهادی پای کار میآیند.
عدهای هم خیّر پا به میدان میگذارند و گوشهای از کار را در دست میگیرند.
همه در تلاشند تا اندکی از درد و رنج سیل زدگان را بکاهند.
حتی گروههای جهادی فرشهای گل گرفته مردم را هم میشویند و تحویل خانوادهها میکنند.
همه اینها تنها کاری است که میتوانند انجام دهند و چه بزرگ و زیبا است این همه فداکاری و کمک رسانی به مردمان کشور خود.
اما تا کی باید این صحنهها تکرار شود؟ تا کی باید هر سال و هر موقع که بارندگی میشود مردم به درد و رنج بیفتند و زندگیشان را آب ببرد و امدادگران، نهادهای مردمی، سازمانهای حاکمیتی و گروههای جهادی وارد گود شوند و اندکی از آمال مردم را بکاهند؟
مردم مناطق سیل زده بیشتر از کمک رسانی به آنها به تدبیر نیاز دارند، نیاز دارند تا مسئولین کاری برای آنها انجام دهند تا قصه تکراری سیل را هر ساله نخوانند.
بارشها رحمت الهی است و نعمت است برای همه کشور، اما زمانی که نتوانیم این آبهای سرگردان را مهار کنیم، میشود مصیبت، میشود درد و رنج و آنگاه است که مردم دعا میکنند که باران نبارد! اما چه دخلی به باران دارد؟
زمانی که هیچ راهی برای مهار بارانهای سی آسا ساخته نشده، زمانی که سدها، مسیلها، مسیرها و راه آبها برای هدایت باران درست نشده است و فاضلاب شهری در شهرها تعبیه نشده است، مقصر را باران دانستن بی انصافی است.
مقصر آن مسئولینی هستند که در طول این سالها برای جلوگیری از وقوع سیل کاری نکردهاند و چه بسا بودجه هم برای آن دریافت کرده باشند، اما با بی تدبیری این بودجههای اختصاص داده شده در جای دیگری خرج شده باشد!
مردم خسته از سیل و باران شدهاند، خسته از مسئولین بی عمل شدهاند و اکنون در آرزوی مسئولینی هستند که برای شهر و دیارشان کاری کنند کارستان.
مردم شرمنده امدادگران، نهادهای مردمی، گروههای جهادی و دیگرانی هستند که هر ساله در زمان سیل به یاری آنها میشتابند.
با خود میگویند تا کی باید زحمت مار را آنها بکشند؟!
در حالی که آنهایی که باید شرمنده باشند مسئولین هستند، مسئولینی که هر سال وعده حل مشکل را میدهند، اما یادشان میرود و بار دیگر سیا جاری میشود و باز هم برای آن که خودی نشان دهند دستوراتی را صادر میکنند که اگر دستور هم ندهند یاوران و امدادگران خودجوش پا به میدان میگذارند و به داد هموطن خود میرسند.
میشود و میتوان یکبار برای همیشه شهرها و استانهای سیل زده را از این مصیبت نجات داد.
کمک رسانی هزینه زیادی دارد که هر ساله خرج میشود، آیا برای حل مشکل سیل بیشتر از هزینه این چند سال کمک رسانی پول نیاز دارد؟