خط نفوذ
به گزارش گروه فضای مجازی ؛ حضرت آیتالله خامنهای روز گذشته در دیدار با علما، صاحبنظران و میهمانان اجلاس مجمع جهانی اهلبیت علیهم السلام و اجلاس اتحادیه رادیو و تلویزیونهای اسلامی با اشاره به مقابله قاطع با «تلاش آمریکا برای سوءاستفاده از نتایج مذاکرات هستهای و نفوذ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی» در کشور، به بیان دیدگاه راهبردی ایران در قبال مسائل داخلی و منطقهای پرداختند. مؤلفههای تلاش آمریکا برای نفوذ در زمینههای ذکر شده، حائز نکات کلیدی و حساسی است که توجه وافی و کافی به آنها در این برهه حساس بسیار ضروری است.
کنار گذاشتن و ناممکن دانستن تفکر خودکفایی، غیرممکن انگاشتن تمدنسازی در جامعه ایرانی و منحصر دانستن تمدن در تمدن غرب، عدم باور به اینکه جمهوری اسلامی قابلیت تبدیل شدن به قطب جهانی و منطقهای را داراست، باور داشتن ابرقدرت بودن آمریکا در حوزه سیاسی و بینالمللی مهمترین شاخصهها و اهداف نفوذ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در ایران است.
1- خاستگاهی که آمریکا از طریق آن امید فراوانی برای اعمال نفوذ و تاثیرگذاری در ایران به آن بسته است، بخشی از مدیران جامعه هستند که نجات از وضعیت فعلی را در یک راه خلاصه میبینند و آن، عبارت است از برقراری رابطه با ایالات متحده و برخورداری از حمایتهای این کشور.
به عبارت گویاتر، بیشترین امیدی که آمریکا برای نفوذ به جمهوری اسلامی دارد، حضور چشمگیر و فعال این عدّه در کشور است. آنان آمریکا را قبله و قطب خود میدانند و مجدّانه معتقدند هیچ رشدی در کشور بدون حمایت و پشتیبانی آمریکا ممکن نیست. این دسته از افراد که بعضاً در کسوت چهرههای نخبه، مسئولین علمی، فرهنگی و شخصیتهای تاثیرگذار در کشور به این مناصب نفوذ کردهاند، عناصری هستند که اگر مجال یابند و دست خود را در برقراری ارتباط فراهم ببینند با سرعت دست دراز خواهند کرد. در جهانبینی این عدّه بسیار قلیل، رفاه، امنیت، آبادانی و توسعه از کانال آمریکا میگذرد. در واقع اگر بناست تا جلوی نفوذ آمریکا گرفته شود، این عدّه یا باید هدایت شوند و یا چنانچه هدایت آنان مقدور نیست لازم است دستشان از مناصب، پستها، تریبونها، عرصههای مدیریتی در کشور کوتاه گردد زیرا جماعت یاد شده – خواسته یا ناخواسته - به عنوان ستون پنجم دشمن زمینه نفوذ آمریکا در عرصههای مختلف را بدون دریافت جیره و مواجب فراهم خواهند نمود. فکر فاسد و مسموم و گرایش عاشقانه به آمریکا بستر چنین خطایی را فراهم میآورد و برای پیشگیری از این خطر بزرگ باید این عده را محدود کرد و سمتها و موقعیتها را از چنگال این افراد بیرون کشید. این تفکر، دستاوردهای مهلکی در تمام عرصهها خواهد داشت و شاهبیت آن نادیده گرفتن تواناییها و استعدادهای داخلی و فرهنگ ایرانی - اسلامی است.
2- پیامدهای این نگاه خاص، از جهت فرهنگی نیز قابل ملاحظه است. بدیهی است وقتی کسانی در پوشش نخبگان جامعه تاثیرات فرهنگ غرب را ستایش کنند و بدون در نظر گرفتن نسخه ایرانی – اسلامی الگوی پیشرفت، تنها به تقدیس هر آنچه از غرب میرسد بپردازند نتیجه، چیزی بهتر از سرسپردگی کامل به سبک زندگی غربی نخواهد بود. برخی روشنفکران در دورهای نه چندان دور معتقد بودند ایرانی، باید از فرق سر تا نوک پا غربزده باشد تا شتابان به سمت پیشرفت بتازد. نضج گرفتن ایدهای چنین خطرناک، بلایی را در دوره منحوس پهلوی بر سر این آب و خاک آورد که تاریخ به ندرت مشابه آن را به یاد دارد. غارت منابع طبیعی و مواهب خدادادی، القای تفکر ناتوانی در علوم و فنون، تحقیر فرهنگ ایرانی- اسلامی از دستاوردهای چنین تفکری است. آنچه که در پی توافق هستهای به مدد برخی خودفروختگان و افراد حقیر برای پهن کردن فرش قرمز در استقبال از کاروان منحط غرب در حال انجام است، احیای همان نسخه نخنما شده و پوسیده «تقی زاده» در عصر مشروطه است.
3- یکی از اهداف بسیار مهم دشمن که به بهانه جمعبندی مذاکرات هستهای، تبلیغات گستردهای برای آن صورت گرفت، گشایش اقتصادی در امورات کشور است. علیرغم تاکیدات مکرر رهبر انقلاب در مورد فاصله گرفتن از اقتصاد نفت محور و تقویت تولید داخلی، برخی جریانها در کشور بر وابسته نمودن اقتصاد به چاههای نفت اصرار نمودند و همین امر موجب بهرهبرداری بیسابقه غرب از بستر اقتصاد نفتی برای اغراض بینالمللی گردید. وضع تحریمهای بیسابقه بر اساس این ضعف بزرگ، درستی و نهایت هوشمندی این توصیهها را بیش از پیش نشان داد. اکنون و در زمانی که هنوز جمعبندی مذاکرات در کشورهای دو طرف مذاکره به تصویب نهایی نرسیده است، ساز گوشخراش ورود شرکتهای بزرگ برای قبضه کردن بازار ایران بلند شده و بدون در نظر گرفتن تبعات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی از شرکتهای وابسته به کشورهایی که زمانی با جسارت به ملت ایران دهنکجی کردند استقبال میشود! اتخاذ چنین سیاستی در حالی که این شرکتها بنای ورود در حوزه سرمایهگذاری بخشهای تولید داخلی را ندارند، عملاً حاصلی جز تقویت تولیدات این شرکتها نخواهد داشت و از سوی دیگر، آشکارا با سیاستهای اقتصاد مقاومتی در تضاد است. اگر شعار تحقق اقتصاد مقاومتی سرلوحه کار مسئولین اجرایی است، باید در عمل به آن پایبند باشند و راه نفوذ کشورهایی منفعتطلب را با انتصاب مدیران جهادی سد کنند.
4- از منظر منطقهای پیگیری تعاملات منطقهای آمریکا از جمله در سوریه و عراق گواه گسترش نفوذ منطقهای این کشور از طریق سیاست تجزیه و سعی در منحرف کردن افکار عمومی دنیا از مسئله اساسی فلسطین است. آمریکا به درستی دریافته است که رویارویی نظامی با ایران ممکن نیست و اندیشههای متعالی انقلاب باید از رهگذر جنگ نرم و رسانهای به چالش کشیده شود. حجم وسیع تبلیغات رسانهای علیه سیاستهای منطقهای و بینالمللی ایران نشان دهنده درستی مسیر مبارزه با استکبار و وسعت خساراتی است که از این جانب متحمل شدهاند.
نشریه فارین پالیسی در مقالهای با عنوان «مشکل آمریکا با ایران، تسلیم نشدن این کشور است و نه برنامه هستهای آن» به علت اصلی دشمنی آمریکا با ایران اشاره و نوشت: «این تصور که هدف از برنامه هستهای ایران غنیسازی اورانیوم پنج درصد، مخفی کردن یک برنامه تسلیحات هستهای (غنی سازی بالای 95 درصد) است و محافظهکاران آمریکا پیوسته به آن شاخ و برگ دادهاند، همواره پوششی برای مخالفت واقعی واشنگتن با ایران بوده است.» حرف آخر این نشریه شنیدنی است: «دکترین ایالات متحده در خصوص «سلطه جهانی آمریکا»، اساس مشکل ایالات متحده با «استقلال ایران» است و باید تصریح کرد ایران زیر بلیط آمریکا نمیرود.» اینجاست که باید نتیجه گرفت سدّ محکم ایران در برابر نفوذ آمریکا غیرقابل انکار میباشد.
نویسنده: دکتر محمدصادق کوشکی
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.