سایۀ اختلافات واشنگتن - مسکو بر تهران - پکن؛ تهدید یا فرصت؟
کارشناس مسائل روسیه معتقد است چین به عنوان شریک جهانی و ایران به عنوان شریک منطقهای روسیه، گزینههای مناسبی هستند که ایالات متحده تلاش خواهد کرد تا به صورت تاکتیکی از فشارها علیه آنها بکاهد تا تهران و پکن برای کسب منافع بیشتر، همگرایی با آمریکا را دنبال کنند و روابط خود با مسکو را کاهش دهند.
احمد وخشیته در گفتوگو با میزان، در پاسخ به این سؤال که آیا روابط روسیه و آمریکا در دوران بایدن دچار تغییر خواهد شد؟ گفت: گمان میکنم که روسیه تنها کشوری در نظام بینالملل است که با ایالات متحده روابط دیپلماتیک دارد و هنوز انتخاب بایدن را تبریک نگفته است.
وی گفت: شاید بسیاری گمان کنند که این رفتار روسیه سبب میشود که روابط مسکو واشنگتن تیره شود؛ اما چنین اتفاقی نخواهد افتاد. آقای پوتین معتقد است که صبر یا به عبارتی تعلل کرملین برای اعلام رسمی پیروزی بایدن، شرایط را از این میزان تیرگی که در روابط دو کشور وجود دارد، بدتر نمیکند.
کاهش خصومت آمریکا و روسیه در دوره ترامپ
وخشیته با بیان اینکه اگر ما رویکرد روسیه نسبت به پیروزی ترامپ در سال ۲۰۱۶ با پیروزی بایدن مقایسه کنیم، به خوبی گذار در روابط کرملین و کاخ سفید مشخص میشود، تصریح کرد: در اینجا، سه ملاحظه وجود دارد؛ نخست اینکه چرا در دوره ترامپ که از میزان خصومت با روسیه نسبت به دوران اوباما کاسته شده بود و عملا اتفاق خاصی شکل نگرفت؟
این کارشناس مسائل روسیه بیان کرد: تولستوی در کتاب جنگ و صلح عبارتی دارد که میگوید «یک تودهای از برف رو نمیتوانیم به یکباره آب کنیم؛ چرا که یک محدودیت زمانی برای انجام آن وجود دارد و هر چقدر هم که شدت گرما را افزایش دهیم، پیش از آن زمان برفها ذوب نخواهند شد».
وی ادامه داد: به نظر میرسد که این جمله، در واقع یک گزاره مناسبی باشد برای ترسیم روابط مسکو - واشنگتن بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ (ریاست جمهوری دونالد ترامپ)؛ بدین معنا که اگر چه از سرمای دیپلماتیک میان سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ میان کرملین و کاخ سفید کاسته شد، اما همچنان تا پایان یخبندان فاصله وجود داشت. در این میان انتخابات ۲۰۲۰ ریاستجمهوری آمریکا فرا رسید و عملا فرصت عادیسازی در روابط مسکو و واشنگتن بعد از تیرگی که از سال ۲۰۱۱ به موجب اقدامات هیلاری کلینتون شکل گرفت و در دوره اوباما تا ۲۰۱۶ تشدید شد، به وجود نیامد.
وخشیته افزود: دومین ملاحظه این هست که وجود ترامپ در آمریکا چه فرصتی برای پوتین در روسیه فراهم کرده بود؟ در ایران، بسیاری از مردم «میخائیل بولگاکوف» نویسنده معروف روس را با کتاب مرشد و مارگاریتا میشناسند؛ بولگاکوف یک نمایشنامهای هم به نام آپارتمان زویا دارد که من میخواهم برای تبیین این قسمت از صحبتم، یک جمله از آن را وام بگیرم که گفت «در دنیا فقط دو نیرو وجود دارد، دلار و ادبیات»؛ اگرچه تاریخ این نوشته به ۱۹۲۶ باز میگردد؛ اما نمیتوان انکار کرد که تا همین امروز نیز دلار همچنان از قدرت مهمی در نظام بینالملل برخوردار است و حتی کشورهایی که با سلطه دلار در تقابل هستند و آن را اهرمی بیارزش میخواندند نیز در دنیای واقعی، به ناچار در چارچوب آن قرار میگیرند.
وخشیته با بیان اینکه اگر ما رویکرد روسیه نسبت به پیروزی ترامپ در سال ۲۰۱۶ با پیروزی بایدن مقایسه کنیم، به خوبی گذار در روابط کرملین و کاخ سفید مشخص میشود، تصریح کرد: در اینجا، سه ملاحظه وجود دارد؛ نخست اینکه چرا در دوره ترامپ که از میزان خصومت با روسیه نسبت به دوران اوباما کاسته شده بود و عملا اتفاق خاصی شکل نگرفت؟
این کارشناس مسائل روسیه بیان کرد: تولستوی در کتاب جنگ و صلح عبارتی دارد که میگوید «یک تودهای از برف رو نمیتوانیم به یکباره آب کنیم؛ چرا که یک محدودیت زمانی برای انجام آن وجود دارد و هر چقدر هم که شدت گرما را افزایش دهیم، پیش از آن زمان برفها ذوب نخواهند شد».
وی ادامه داد: به نظر میرسد که این جمله، در واقع یک گزاره مناسبی باشد برای ترسیم روابط مسکو - واشنگتن بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ (ریاست جمهوری دونالد ترامپ)؛ بدین معنا که اگر چه از سرمای دیپلماتیک میان سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ میان کرملین و کاخ سفید کاسته شد، اما همچنان تا پایان یخبندان فاصله وجود داشت. در این میان انتخابات ۲۰۲۰ ریاستجمهوری آمریکا فرا رسید و عملا فرصت عادیسازی در روابط مسکو و واشنگتن بعد از تیرگی که از سال ۲۰۱۱ به موجب اقدامات هیلاری کلینتون شکل گرفت و در دوره اوباما تا ۲۰۱۶ تشدید شد، به وجود نیامد.
وخشیته افزود: دومین ملاحظه این هست که وجود ترامپ در آمریکا چه فرصتی برای پوتین در روسیه فراهم کرده بود؟ در ایران، بسیاری از مردم «میخائیل بولگاکوف» نویسنده معروف روس را با کتاب مرشد و مارگاریتا میشناسند؛ بولگاکوف یک نمایشنامهای هم به نام آپارتمان زویا دارد که من میخواهم برای تبیین این قسمت از صحبتم، یک جمله از آن را وام بگیرم که گفت «در دنیا فقط دو نیرو وجود دارد، دلار و ادبیات»؛ اگرچه تاریخ این نوشته به ۱۹۲۶ باز میگردد؛ اما نمیتوان انکار کرد که تا همین امروز نیز دلار همچنان از قدرت مهمی در نظام بینالملل برخوردار است و حتی کشورهایی که با سلطه دلار در تقابل هستند و آن را اهرمی بیارزش میخواندند نیز در دنیای واقعی، به ناچار در چارچوب آن قرار میگیرند.
پاشنه آشیل آمریکا، فرصتی برای روسیه
این کارشناس مسائل روسیه بیان کرد: یک هژمونی به ابزار مهم دیگری نیز نیازمند است، ادبیات. بدون شک، گفتمان، عامل مهم و کلیدی دیگری است که میتواند نفوذ یک قدرت فرامنطقهای را در سرتاسر جهان گسترش دهد؛ موضوعی که گمان میرود در دوران ترامپ به پاشنه آشیل ایالات متحده و در واقع فرصتی برای روسیه تبدیل شده بود.
وی گفت: در حقیقت، کرملین تلاش کرد تا در این میان ادبیات خودش را تغییر بدهد تا در ضعف گفتمان سیاستخارجی ایالات متحده در دوران ترامپ، اروپا را به خود نزدیک کند؛ به قدرتی بالادستی برای حل و فصل بسیاری از بحرانهای منطقهای و فرامنطقهای نظیر برجام، سوریه، یمن تبدیل شود و در سایه چین هراسی آمریکا، بر همگرایی پکن با مسکو نیز بیفزاید.
وخشیته تصریح کرد: ملاحظه سوم این است که روی کار آمدن بایدن روسیه را با چالشهایی رو به رو میکند؛ گزاف نیست اگر بگوییم طی یک دهه گذشته، روسیه به عنوان یکی از اصلیترین تهدیدهای ژئوپلوتیک در سیاست خارجی آمریکا به شمار میآید؛ تشویشی که در دوران جمهوریخواهان، به واسطه تشدید سیاستهای چینهراسی از سوی ترامپ، از شدت آن کاسته شد.
این کارشناس مسائل روسیه بیان کرد: یک هژمونی به ابزار مهم دیگری نیز نیازمند است، ادبیات. بدون شک، گفتمان، عامل مهم و کلیدی دیگری است که میتواند نفوذ یک قدرت فرامنطقهای را در سرتاسر جهان گسترش دهد؛ موضوعی که گمان میرود در دوران ترامپ به پاشنه آشیل ایالات متحده و در واقع فرصتی برای روسیه تبدیل شده بود.
وی گفت: در حقیقت، کرملین تلاش کرد تا در این میان ادبیات خودش را تغییر بدهد تا در ضعف گفتمان سیاستخارجی ایالات متحده در دوران ترامپ، اروپا را به خود نزدیک کند؛ به قدرتی بالادستی برای حل و فصل بسیاری از بحرانهای منطقهای و فرامنطقهای نظیر برجام، سوریه، یمن تبدیل شود و در سایه چین هراسی آمریکا، بر همگرایی پکن با مسکو نیز بیفزاید.
وخشیته تصریح کرد: ملاحظه سوم این است که روی کار آمدن بایدن روسیه را با چالشهایی رو به رو میکند؛ گزاف نیست اگر بگوییم طی یک دهه گذشته، روسیه به عنوان یکی از اصلیترین تهدیدهای ژئوپلوتیک در سیاست خارجی آمریکا به شمار میآید؛ تشویشی که در دوران جمهوریخواهان، به واسطه تشدید سیاستهای چینهراسی از سوی ترامپ، از شدت آن کاسته شد.
از رقابت تا دشمنی با روسیه، تفاوت نگاه در آمریکا
این کارشناس مسائل روسیه بیان کرد: در واقع در گفتمان جمهوریخواهان و دموکراتها نسبت به روسیه، طی یک دهه گذشته، یک تفاوت مهم وجود داشته که روی کار آمدن بایدن به معنای پر رنگ شدن این چالش برای کرملین است؛ اگرچه جمهوری خواهان بر «رقابت» تاکید دارند، اما از سوی دیگه دموکراتها بر «دشمنی» تکیه زدند که در صحبتهای بایدن و تیم او در کارزار انتخاباتی هم به خوبی مشهود بود.
وی ادامه داد: در دوران ترامپ، اگرچه طرفین گاهی قواعد بازی را نیز نقض میکردند، ولی در مجموع به هنجارهایی نیز پایبند بودند؛ در صورتی که با به قدرت رسیدن بایدن، روسیه بیم این را دارد که کلیدواژه «دشمنی با روسیه» بر گفتمان سیاسی آمریکا چیره شود. طبیعتا میان «رقابت» و «دشمنی»، گزینه نخست مطلوب کشوری است که یکبار به واسطه جنگ سرد، فروپاشی را تجربه کرده؛ چرا که به خوبی میداند که در سیاستگذاری مبتنی بر خصومت، اگر دشمنی تسلیم نشود، ممکن است نابود شود.
وخشیته بیان کرد: اکنون برآیند این سه ملاحظه به خوبی نشان میدهد که چه تغییری در روابط روسیه پوتین و آمریکا بایدن پیش رو است و همین موضوع است که رئیسجمهور روسیه معتقد است که تاریکتر از این وضعیت دیگر وجود ندارد.
این کارشناس مسائل روسیه بیان کرد: در واقع در گفتمان جمهوریخواهان و دموکراتها نسبت به روسیه، طی یک دهه گذشته، یک تفاوت مهم وجود داشته که روی کار آمدن بایدن به معنای پر رنگ شدن این چالش برای کرملین است؛ اگرچه جمهوری خواهان بر «رقابت» تاکید دارند، اما از سوی دیگه دموکراتها بر «دشمنی» تکیه زدند که در صحبتهای بایدن و تیم او در کارزار انتخاباتی هم به خوبی مشهود بود.
وی ادامه داد: در دوران ترامپ، اگرچه طرفین گاهی قواعد بازی را نیز نقض میکردند، ولی در مجموع به هنجارهایی نیز پایبند بودند؛ در صورتی که با به قدرت رسیدن بایدن، روسیه بیم این را دارد که کلیدواژه «دشمنی با روسیه» بر گفتمان سیاسی آمریکا چیره شود. طبیعتا میان «رقابت» و «دشمنی»، گزینه نخست مطلوب کشوری است که یکبار به واسطه جنگ سرد، فروپاشی را تجربه کرده؛ چرا که به خوبی میداند که در سیاستگذاری مبتنی بر خصومت، اگر دشمنی تسلیم نشود، ممکن است نابود شود.
وخشیته بیان کرد: اکنون برآیند این سه ملاحظه به خوبی نشان میدهد که چه تغییری در روابط روسیه پوتین و آمریکا بایدن پیش رو است و همین موضوع است که رئیسجمهور روسیه معتقد است که تاریکتر از این وضعیت دیگر وجود ندارد.
تلاش بایدن برای نزدیک کردن متحدان روسیه به کاخ سفید
این کارشناس مسائل روسیه در پاسخ به این سؤال که آیا این تغییر سیاست، روی ارتباط روسیه با ایران هم تاثیر گذار خواهد بود؟ خاطرنشان کرد: به نظر میرسد که در دوره جدید ریاست جمهوری آمریکا؛ تیم بایدن، به سیاست منزوی کردن مسکو روی بیاورند؛ از این رو چین به عنوان شریک جهانی و ایران به عنوان شریک منطقهای روسیه، گزینههای مناسبی هستند که ایالات متحده تلاش خواهد کرد تا به صورت تاکتیکی از فشارها علیه آنها بکاهد تا تهران و پکن برای کسب منافع بیشتر، همگرایی با آمریکا را دنبال کنند و روابط خود با مسکو را کاهش دهند.
وی افزود: البته گمان میرود که این رفتار از سمت چین ضعیفتر صورت پذیرد؛ اما به نظر میرسد که علیرغم نگاه به شرق ایران و چرخش به سوی مسکو و پکن در تگناها و روزگار انزوا، در صورتی که بستری مناسب و شرایط انتخاب وجود داشته باشد، تنشزدایی و همکاری با غرب در اولویت دولت کنونی ایران و تیم آقای ظریف قرار دارد و از این تاکتیک واشنگتن استقبال خواهد کرد.
وخشیته در پاسخ به این سوال که یا اینکه روسیه هم مثل چین در ارتباط با کشورها، سیاست ثابتی رو اتخاذ میکند؟ گفت: سیاست خارجی روسیه مبتنی بر واقعگرایی و عملگرایی است؛ طبیعتا مسکو هم مثل هر کشور دیگری ابتدا بر منافع ملی خود در عرصه بینالملل تامل دارد.
این کارشناس مسائل روسیه در پاسخ به این سؤال که آیا این تغییر سیاست، روی ارتباط روسیه با ایران هم تاثیر گذار خواهد بود؟ خاطرنشان کرد: به نظر میرسد که در دوره جدید ریاست جمهوری آمریکا؛ تیم بایدن، به سیاست منزوی کردن مسکو روی بیاورند؛ از این رو چین به عنوان شریک جهانی و ایران به عنوان شریک منطقهای روسیه، گزینههای مناسبی هستند که ایالات متحده تلاش خواهد کرد تا به صورت تاکتیکی از فشارها علیه آنها بکاهد تا تهران و پکن برای کسب منافع بیشتر، همگرایی با آمریکا را دنبال کنند و روابط خود با مسکو را کاهش دهند.
وی افزود: البته گمان میرود که این رفتار از سمت چین ضعیفتر صورت پذیرد؛ اما به نظر میرسد که علیرغم نگاه به شرق ایران و چرخش به سوی مسکو و پکن در تگناها و روزگار انزوا، در صورتی که بستری مناسب و شرایط انتخاب وجود داشته باشد، تنشزدایی و همکاری با غرب در اولویت دولت کنونی ایران و تیم آقای ظریف قرار دارد و از این تاکتیک واشنگتن استقبال خواهد کرد.
وخشیته در پاسخ به این سوال که یا اینکه روسیه هم مثل چین در ارتباط با کشورها، سیاست ثابتی رو اتخاذ میکند؟ گفت: سیاست خارجی روسیه مبتنی بر واقعگرایی و عملگرایی است؛ طبیعتا مسکو هم مثل هر کشور دیگری ابتدا بر منافع ملی خود در عرصه بینالملل تامل دارد.
رویکرد چندجانبه گرایانه روسیه در نظام بین الملل
این کارشناس مسائل بینالملل تصریح کرد: روسیه بر خلاف آمریکا، چندجانبهگرایی را در نظام بینالملل چه در سطح جهانی و خواه در سطح منطقهای دنبال میکند؛ از همین رو است که شما ملاحظه میکنید که پوتین در صحبتهایش در سازمان ملل به نقش آلمان، فرانسه و چین نیز در کنار روسیه تاکید دارد و معتقد است آمریکا نمیتواند به تنهایی خود را عقل کل و منجی همه مشکلات بداند.
وی ادامه داد: روسیه این رویکرد را در سطح بینالمللی هم دنبال میکند و به عنوان مثال در بحران سوریه ایران و ترکیه را دو قدرت مهم و تاثیرگذار برای حل این موضوع در نظر داشته است.
وخشیته اظهارداشت: طبیعتا آن چه که وجه تمایز همکاریهای استراتژیک از تاکتیکی میان کشورها است، منافع ملی، فرصتها و چالشهای پیش رو و همچنین نحوه تصمیمگیری در بزنگاههای بینالمللی با تاکید بر موازنه قدرت و تهدید است.
این کارشناس مسائل روسیه در پایان خاطرنشان کرد: در کشورهایی، چون روسیه که یک سند بالادستی سیاستخارجی مشخصی دارند که هر چند سال نیز به روز میشود و به امضای رئیسجمهور در میآید، میتوان گفت که سیاستگذاری مشخصی در حوزههای مختلف وجود دارد.
این کارشناس مسائل بینالملل تصریح کرد: روسیه بر خلاف آمریکا، چندجانبهگرایی را در نظام بینالملل چه در سطح جهانی و خواه در سطح منطقهای دنبال میکند؛ از همین رو است که شما ملاحظه میکنید که پوتین در صحبتهایش در سازمان ملل به نقش آلمان، فرانسه و چین نیز در کنار روسیه تاکید دارد و معتقد است آمریکا نمیتواند به تنهایی خود را عقل کل و منجی همه مشکلات بداند.
وی ادامه داد: روسیه این رویکرد را در سطح بینالمللی هم دنبال میکند و به عنوان مثال در بحران سوریه ایران و ترکیه را دو قدرت مهم و تاثیرگذار برای حل این موضوع در نظر داشته است.
وخشیته اظهارداشت: طبیعتا آن چه که وجه تمایز همکاریهای استراتژیک از تاکتیکی میان کشورها است، منافع ملی، فرصتها و چالشهای پیش رو و همچنین نحوه تصمیمگیری در بزنگاههای بینالمللی با تاکید بر موازنه قدرت و تهدید است.
این کارشناس مسائل روسیه در پایان خاطرنشان کرد: در کشورهایی، چون روسیه که یک سند بالادستی سیاستخارجی مشخصی دارند که هر چند سال نیز به روز میشود و به امضای رئیسجمهور در میآید، میتوان گفت که سیاستگذاری مشخصی در حوزههای مختلف وجود دارد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *