ترور شهید فخری زاده از منظر حقوق بشر و حقوق بین الملل
- احمد مومنی راد عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران طی یادداشتی با عنوان ترور شهید فخری زاده از منظر حقوق بشر و حقوق بین الملل، نوشت:
باسمه تعالی
بار دیگر تروریستهای خبیث وابسته به استکبار جهانی و رژیم پلید صهیونیستی شهید محسن فخری زاده یکی از چهرههای برجسته ودانشمند هستهای کشورمان را به شهادت رساندند دانشمند ارزندهای که سالیان عمر پربرکت خود را در راه اعتلای علمی کشور و در مسیر ارتقای توان دفاعی و هستهای میهن اسلامی صرف کرد.
نطفه رژیم جعلی صهیونیستی با اشغال کشتار تجاوز و ترور بسته شده است وبیش از هفتاد سال است که مداوم و مستمر این اقدامات را انجام میدهد.
بی کیفرمانی و اعطای مصونیت غیرمشروع شورای امنیت و قدرتهای برزگ به رژیم جعلی صهیونیستی منجر به ادامه این اقدامات در سطح جهان شده است.
این رژیم فهرست بلند بالایی از جرایم بین المللی را از کشتار و تجاوز و ترور در کارنامه خود دارد و در مناطق تحت اشغال خود هر روزمرتکب فجیعترین اقدامات ضد انسانیمیشود و همچنان از حمایت نظام سلطه و نهادهای بین المللی برخوردار است.
بیتردید اینگونه اقدامات جنایتکارانه در ترور یک مقام رسمی و دولتی جمهوری اسلامی ایران، مصداق کامل و بارز تروریسم دولتی تروریسم سازمان یافته و نقض آشکار حقوق بشر و حقوق بین الملل، مخالف منشور ملل متحد و دیگراسناد اصول و قواعد پذیرفته شده بین المللی بوده و انتظار میرود جامعه جهانی، این اقدام تروریستی وحشیانه را بشدت محکوم کند.
حق حیات یکی از حقوق بنیادین بشر است نفی سلب حق حیات یک قاعده امره است که در این حادثه نقض شده است. در ماده سوم اعلامیه جهانی حقوق بشربرحق حیات تاکید شده است. از این رو، سلب حیات یا کشتار فراقانونی نقض موازین حقوق بین الملل بشر تلقی میشود و طبق این ماده نمیتوان بدون حکم قانون یا خارج از چارچوب حقوقی حق حیات افراد را سلب کرد.
در ماده ۶ میثاق حقوق مدنی سیاسی ۱۹۶۶ نیز به مساله ممنوعیت سلب حیات تاکید شده است بنابراین ترور هدفمندی که در مورد شهید فخری زاده اتفاق افتاده، نقض فاحش این ماده است.
حقوق بشر، نقض حق حیات را محکوم میکند و حقوق بشردوستانه هم اهداف مجاز حمله به مبارزان را محدود میسازد. این رویکرد را گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد اعدامهای فراقانونی نیز صحه گذاشت. در یک کلام، کشتار هدفمند تنها در مواردی مجاز است که هیچ جایگزینی که در ان جان کسی گرفته نشود دست یافتنی نباشد.
جامعه بینالمللی با آگاهی از خطرهای تروریسم، اقدامات متعددی را در مقابله با تروریسم انجام داده است. نتیجه این اقدامات، تصویب قطعنامهها و معاهدات ضدتروریسم در مورد ابعاد مختلف تروریسم بینالملل بوده است. گرچه جامعه جهانی در دستیابی به یک تعریف مورد قبول از تروریسم توفیقی نداشته، اما کنوانسیونهای ضدتروریسمِ مصوب سازمانهای بینالمللی، اعمال تروریستی مختلف را تعریف و از آنها به عنوان جرائم بینالمللی یاد میکنند.
ما دهها کنوانسیون جهانی و منطقهای راجع به تروریسم داریم. یکی از مهمترین موارد در این رابطه «کنوانسیون بینالمللی مقابله با بمبگذاری تروریستی» است که در حال حاضر ۱۶۴ کشور آن را امضا کردهاند. براساس بند ۲ این کنوانسیون هرکس به هر طریق اقدام به وارد کردن، جایگذاری و منفجر کردن مواد منفجره در یک محل عمومی، ساختمان دولتی و ایستگاههای سیستم حملونقل عمومی کند که منجر به تخریب، زخمی شدن یا مرگ کسی شود مرتکب عملی تروریستی شده است. بر این اساس مشخص است که ترور دانشمندان ایرانی عملیات تروریستی به حساب میآید. در عملیات ترور دانشمندان هستهای ایران از «مواد منفجره» که به «کشتن» افراد منجر شده در «مکانهای عمومی» استفاده شده است.
متاسفانه ما کماکان در سطح دنیا شاهد اقدامات تروریستی هستیم. هم تروریسم دولتی داریم و هم تروریسم سازمان یافته ونیز تروریسم گروهها و افراد با انگیزههای مختلف را داریم. متاسفانه حقوق بین الملل نتوانسته در این مورد به یک ساز و کار مشخصی در این رابطه دست پیدا کند و با کشورها و گروههای تروریستی برخورد بازدارنده داشته باشد.
بعضی از کشورها به طور مشخص ترور را در دستور کار خود دارند و هیچ ابایی هم ندارند از اینکه عنوان کنند ما ترور میکنیم. ما تعریف تروریسم را اینگونه داریم که بر اساس بند اول از ماده یک کنوانسیون ۱۹۳۷ ژنو اقدامات کیفری علیه یک دولت با هدف ایجاد وحشت در اشخاص و گروههای خاص یا در سطح جامعه، تروریسم است. طبیعتا تروریسم با هر اقدامی ۲ هدف دارد. هدف اول گرفتن جان انسان یا انسانهای مشخص شده است و هدف دوم که مهمتر است، هدف قرار دادن امنیت افراد و امنیت جامعه است. یعنی امنیت سیاسی، روانی و حتی اقتصادی یک جامعه را نشانه میگیرد.
این شهید عزیز از طرف مقامات رژیم اشغالگر قدس با ذکر نام تهدید شده بود؛ و دو نخست وزیررژیم جعلی صهیونیستیسالهای سال به دنبال ترور او از طریق چوخههای کشتار موساد وسایر گروهها بودند. وبرعهده نگرفتن مسئولیت اقدام این توسط آنها ناشی از ترس و وحشت آنهاست.
بنظر نگارنده در ترور شهید فخری زاده متهم اصلی امریکاست، چون سیاست این کشور حمایت تام و تمام از اقدامات رژیم صهیونیستی است. رژیم اشغالگر و کودک کش صهیونیستی که ذاتش با تروریسم تکوین پیدا کرده است زبونتر ان است که بدون چراغ سبز و کمکهای امریکا و اذناب منطقه ایش دست به این اقدام بزند این فاجعه حاصل همکاری محور غربی -عبری –عربی است. سفر نتانیاهو به عربستان و دیدارش با پمپئو و محمد بن سلمان در چند روز گذشته موید این مطلب است.
البته رژیم صهیونیستی به احتمال زیاد موساد این کار را توسط عوامل داخلی انجام داده است. یعنی عناصری از منافقین، از گروههای تجزیه طلب، از گروههای معارض و مخالف جمهوری اسلامی که در داخل کشور فعال هستند با آمریت رژیم صهیونیستی این ترور را انجام داده اند لذا ما باید اقدامات خود را در رابطه با خون این شهید عزیز انجام دهیم. انتقام هم باید به گونهای باشد که بسیار کوبنده و شدید و پشیمان کننده و بازدارنده باشد.
موضع قدرتهای بزرگ اتخاذ معیار دوگانه و استانداردهای دوگانه در تحولات جهانی است. انها در برابر یک موضوع واحد در مسایل حقوق بشر و حقوق بین الملل به دوگونه مختلف و متضاد تصمیم میگیرند. همه تصمیمات هم حول محور منافع نامشروع آنهاست. یعنی اگر تروری در رابطه با فرد یا گروهی که قدرتهای بزرگ با آن مخالف اند، سیاست سکوت و بایکوت خبری موضوع را انتخاب میکنند. از طرف دیگر از فردی که در جبهه آنهاست، مورد هدف قرار گیرد؛ تمام دنیا را برای مقابله با این اتفاق بسیج میکنند از دولتها گرفته تا شبکههای اجتماعی این روش گزینشی به طور کامل در مسایل مختلف مشاهده میشود.
همانگونه که در بالا امد تاکنون دهها سند مهم بین المللی در رابطه با ممنوعیت تروریسم تصویب شده است، ولی متاسفانه هیچ اراده جدی در نهادهای بین المللی برای اجرای عملی این اسناد وجود ندارد و سازکارهای بازدارنده کارایی لازم را ندارند و ضمانتهای اجرای این اسناد در سیطره سیاست و قدرت و ثروت گرفتارند.
این رژیم فهرست بلند بالایی از جرایم بین المللی را از کشتار و تجاوز و ترور در کارنامه خود دارد و در مناطق تحت اشغال خود هر روز اقدامات ضد انسانی مرتکب میشود، ولی مورد مجازات سازمان ملل و شورای امنیت قرار نمیگیرد. بر اساس اعتراف کارشناسان امنیتی دنیا این رژیم بارتاکنون ۲۷۰۰ عملیات ترور در سراسرجهان انجام داده است.
تاکنون تعداد زیادی قطع نامه از سوی شورای امنیت در ابعاد مختلف علیه صهیونیستها صادر شده ولی این رژیم به هیچ کدام از این قطعنامهها اعتنایی نکرده است و این شورا از هیچ ابزاری علیه انها استفاده نکرده اند.
در واقع ما در دنیا با یک رژیمی طرف هستیم که به هیچ موردی از حقوق بین الملل پایبند نیست. شورای امنیت سازمان ملل هم که خود را متکفل حفظ صلح و امنیت بین المللی میداند، ناتوان از مقابله با رژیم صهیونیستی است. در حقیقت شاید بتوانیم بگوییم که رژیمصهیونیستی در واقع بخشی از قدرت و حاکمیت ایالات متحده را تشکیل میدهد.
طرح دعوی در نهادهای بین المللی باید با تمام ظرفیت از سوی دستگاههای مسئول کشور دنبال شود، اما سابقه موضوع وعملکرد این نهادها نشان داده است که با توجه به نفوذی که غربیها وصهیونیستها در این محافل دارند، امید چندانی به احقاق حق ما وجود ندارد.
انچه که در این شرایط باید به ان مبادرت شود ضمن عطف توجه به نفوذیها و جاسوسان در حوزه امنیت و اطلاعات کشور که در جای خود بسیار حایز اهمیت است تعقیب داخلی و بین المللی جدی آمران و مجریان این جنایت از سوی نهادهای مسئول نظام است و نیز انتقام سخت از مجریان و طراحان این فاجعه که به یک مطالبه جدی مردم تبدیل شده است انتقامی که بازدارنده و پشیمان کننده باشد.