صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

داستان پرآب چشم یک گنبد

۰۸ آذر ۱۳۹۹ - ۰۰:۵۳:۰۱
کد خبر: ۶۷۸۲۷۲
یک سالی می‌گذرد که مرمت گنبد شیخ لطف‌الله به نقل محافل مجازی و خوراک خبری رسانه‌های گوناگون بدل شده و به قدر مقتضی حاشیه و بگومگو ساخته است. اما از پس ماه‌ها قیل و قال و مناقشه و کشاکش، نمایان شدن تغییر رنگ ترک‌های مرمت شده این گنبد خود هنگامه‌ای جدید ساخته ورای همه منازعات پیشین. این میان اما آنچه بایسته‌تر می‌نماید بهره جستن از استادان فن شناس و خبره برای از کف ندادن چنین میراث بی همتایی است.
- اصفهان و میدان نقش جهانش منظره و چشم انداز برای به دام انداختن و به شگفتی واداشتن گردشگران و سفرگزیدگانی که از دور و نزدیک به قصد تفرج به پایتخت هنر و تاریخ ایران زمین آمده اند کم ندارد. اما از آن میان آنکه معماری و صناعت نقش و نگار و جلوه و حسنش در اوج انبوهی انجام شده و جلوه و شکوه مسخ کننده اش چشم هر ببینده‌ای را در خیرگی و افسون سیری ناپذیرش فرو می‌برد بی هر تردید و مجامله‌ای بنایی است که در ضلع شرقی میدان و چشم در چشم عمارت عالی قاپو از پنج سده پیش استوار و پابرجا مانده و از فراز تاریخ پرالتهابی که در همه این قرون گذشته به خود دیده نمایاننده زایایی تمدن ایران در گوشه‌ای از تاریخ دیرینش است.
مسجد شیخ لطف الله که اوج معماری دوره دودمان صفوی را در حلاوت کاشی و نقش و طاق و زاویه اش متجلی می‌بیند خود حکایتی است بدیع و پایان ناپذیر از تاریخ هنر و صناعت این زادبوم دیرسال.

حال، اما یک سالی می‌گذرد که مرمت تکه‌ای ترک خورده از گنبد چشم نواز این مسجد پر از نور و نما به داستانی استخوان سوز  و پر از قیل و قال و گفت و شنید بدل شده و از هر طرفی جماعتی از مدعیان و معترضان به داعیه حمایت از میراث تمدنی یا دفاع از نحوه عمل مسوولان و متولیان به مناسبت زبان می‌گشاید و برای رسانه‌ها خوراکی تدارک می‌کند.

ما، اما در این میانه داد و ستد متخصصان و مسوولان و آمد و رفت خبرنگاران و بگومگو‌های مجازی ایراندوستان بی رغبت از هم قدم شدن با این اجتماع غوغایی سر خویش می‌گیریم و برای شنیدن وصف جلیل مسجد شیخ لطف الله سراغ نصرالله حدادی می‌رویم که شاید بیش از هر تاریخ پژوه و ایرانشناسی از میان مولفه‌های معماری ایران به گنبد بنا‌ها و عمارت هایش بذل عنایت دارد.

وقتی از او نظرش درباره بگومگو‌ها پیرامون مرمت ترک گنبد مسجد شیخ لطف الله را می‌پرسیم چنان که گویی او نیز از جماعت غوغایان کناره گرفته باشد طوری که انگار نخواهد اغیار صدایش را بشنوند زیر لب زمزمه می‌کند: مسجد شیخ لطف الله یک اثر معماری بی نظیر در تاریخ ماست و اثری به این حد از شکوه و جلال در کل دنیا هم کمتر یافت می‌شود. زیبایی و ظرافت به کار رفته در این اثر به نحوی است که من تصور نمی‌کنم بشر امروز قادر به ساختن کاشی‌هایی نظیر آنچه در این بنا به کار رفته باشد. این بنا را باید شاهکار معماری در ایران و جهان بنامیم چرا که دارای با شکوه‌ترین گنبدی است که در دنیا وجود دارد.

برای درگیر کردنش با اصل ماجرا شاید پافشاری بیشتری لازم باشد. گرچه شاید او از درپیچیدن با اصل موضوع سرباز بزند، اما پرسش ما ساده است و سر راست. پاسخ او، اما تجویز و توصیه‌ای است آمیخته با تحفظ: برای انجام مرمت یک اثر تاریخی باید اصول و شیوه‌های علمی مد نظر قرار بگیرد. برای شناسایی مصالح به کار گرفته شده در ابنیه تاریخی نیاز به وجود افراد متخصصی است که بتوانند مواد و مصالح را به درستی آسیب شناسی کنند. کسانی که کار مرمت به آن‌ها واگذار می‌شود باید افرادی خبره باشند تا بتوانند در حین مرمت طوری عمل کنند که به دیگر بخش‌های بنا آسیبی وارد نشود و بعد از مرمت هم مشخص نباشد که این بخش از بنا مرمت شده است. درواقع مرمت و ترمیم باید طوری انجام شود که مانند قبل باشد.

قیل و قال‌های این یک ساله هرچه بوده و هست، اما اصل آن است که کاشی‌های گنبد پس از تعمیر و مرمت همان باشد که بوده. حدادی نه که بخواهد آب پاکی را روی دستمان بریزد، اما از سخنش بوی بهبود اوضاع نقش جهان و مسجد و گنبد مینایی اش هم نمی‌توان شنید: بنای مسجد شیخ لطف الله دارای قدمتی در حدود پانصد سال است و پیدا کردن یا تهیه لعاب کاشی‌های به کار رفته در این بنا بسیار سخت و مشکل خواهد بود. حالا موقع مرمت و پس از مرمت وجه تمایزی بین آن کاشی که پانصد سال پیش نصب شده و این کاشی که امروز نصب شده نباید باشد. در گذشته و در تهران برای ساخت گنبد کاخ مرمر که از گنبد مسجد شیخ لطف الله الگو گرفته است این تلاش صورت گرفته بود، اما معماران کاخ مرمر موفق به انجام این کار نشدند. در خاطرات استاد لرزاده هم آمده که می‌گوید برخی اصرار داشتند لعابی شبیه آنچه که در کاشی‌های مسجد شیخ لطف الله به کار رفته تهیه شود، اما ما موفق به انجام این کار نشدیم.

 بیشتر بخوانید:
مزایده ۵۴ بنای تاریخی کشور جهت مرمت و احیا

پژوهشگر تاریخ معماری ایران که بنای این مسجد را حاصل هنر هنرمندان نامی ایران از گوشه و کنار کشور می‌داند باز به بهانه بی اطلاعی از ورود کردن به اصل مناقشه تن می‌زند و به دادن توصیه و تذکار ادامه می‌دهد: زمانی که ساخت بنای مسجد شیخ لطف الله انجام می‌گرفت فقط معماران اصفهانی در این کار نقش نداشتند بلکه معماران مختلفی از اقصی نقاط کشور به خصوص از شیراز به کار گرفته شده بودند. من البته درحال حاضر درباره نحوه مرمت این بنا اطلاعی ندارم که بخواهم به این موضوع ورود کنم. شاید کسانی که به این کار اشراف دارند متولی کار شده باشند که من از چند و، چون کار بی اطلاع هستم. اما در مقام تحلیل باید بگویم مرمت کننده یک اثر تاریخی باید به ارزش‌های آن اثر واقف باشد. گاهی می‌بینیم آن بخشی که مرمت شده به صورت یک وصله ناجور برای بنا در می‌آید که در بعضی از بنا‌های مرمت شده تهران نمونه هایش را می‌بینیم که به حال خودشان رها شده اند. در چنین نمونه‌هایی مرمتی که انجام گرفته هیچ تناسبی با آن چیزی که در گذشته ساخته شده ندارد. در مورد مرمت گنبد مسجد شیخ لطف الله اطلاعی ندارم که دقیقا چه اتفاقی افتاده است. اما به هر حال برای مرمت چنین اثری باید صلاحیت‌ها و تخصص‌های لازم وجود داشته باشد.

وقتی آقای تاریخ پژوه با گفته هایش امیدهایمان برای مرمت موفقیت آمیز بهترین گنبد کشور را کمرنگ می‌کند کامیابی‌های گذشته در مرمت بنا‌های دیگر از جمله گنبد سلطانیه را مثل آخرین تیر ترکش به سمتش پرتاب می‌کنیم. او، اما استخواندارتر از آن است که به زخم پیکان آب نادیده‌ای هزیمت شود و از میدان کناره بگیرد: در ساخت گنبد سلطانیه آن ظرافت‌هایی که در گنبد مسجد شیخ لطف الله وجود دارد به کار گرفته نشده است. برای همین حکایت گنبد سلطانیه متفاوت است با آن چیزی که در کاشی کاری‌های ظریف مسجد شیخ لطف الله می‌بینیم که پیچیدگی‌های خاصی دارد. اما باید دید آیا مرمت کنندگان توانسته اند آن کاشی‌ها را با همان ضخامت و رنگ و کیفیت لعاب تهیه کنند یا خیر.

آنطور که پژوهشگر بنا‌های تاریخی ایران سخن می‌گوید انگار عطای امید به گشایشی برای گنبد خنیایی و پر از کشش و الحان اصفهان را به لقایش ببخشیم: امروز در ایران ما آن کسانی که مانند استاد محسن مقدم باشند و بر اصول هنر مرمت گری احاطه داشته باشند را یا نداریم یا کمتر چنین کسانی را می‌شود سراغ گرفت. اما حتی برای کسانی مثل ایشان هم قاعدتا خیلی مشکل خواهد بود که بتوانند همان لعاب کاشی‌های این بنای تاریخی را دربیاورند.

ما که از یافتن کمترین روزنه‌ای درمانده ایم حدادی را به کندوکاو در احوال بیگانگان و شیوه حفاظت آنان از داشته‌های تاریخی و فرهنگیشان حوالت می‌کنیم بلکه با وام کردن فنون و آداب دیگر ملل و نحل راهی برای گشودن گرهی از فروبستگی کار صیانت از بنای پر جبروت مسجد شیخ لطف الله باز شود: در کشوری مثل ایتالیا برای چنین مسائلی اهمیت زیادی قائل هستند و به همین دلیل کسانی که در چنین رشته‌هایی از دانشگاه‌ها فارغ التحصیل می‌شوند کاملا به اهمیت کاری که می‌کنند اشراف دارند. در ایران، اما من بعید می‌دانم که چنین چیزی وجود داشته باشد و بیشتر به شکل سنتی این کار دنبال می‌شود. اگر هم کسانی مثل استاد ماهر النقش را داشته باشیم نمونه این‌ها را در نسل‌های جدید نداریم و متاسفانه استادان برجسته ما در هنر مرمت کاری وقتی از دنیا می‌روند هنر و دانششان هم از بین می‌رود. برای همین به آن گونه‌ای که دنیا در مورد ترمیم آثار تاریخی شان به صورت کاملا علمی و آکادمیک اقدام می‌کنند من فکر نمی‌کنم ما چنین امکانی را داشته باشیم.
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *