«مرغ غریب عشق» روایتی از زندگی مهدی شاه آبادی
- نصرالله قادری در کتاب «مرغ غریب عشق» به شرح زندگی غرورآفرین و پرافتخار شهید بزرگوار مهدی شاه آبادی میپردازد. در در این اثر شگفتانگیز تمام داستانها از زبان شهید شاه آبادی، در یک بیداری که به خواب رفته و از جزیره مجنون و در زمان شهادت آغاز و تا تولد روایت میشود.
شهید شاه آبادی، شخصیتی یگانه و از علما و روحانیونی بود که به علوم فقه، ریاضیات، زبان و... واقف بود. وی در دوره پهلوی از مخالفان حکومت و در اولین دوره مجلس شورای اسلامی نماینده تهران بود و زبان صریح و روشنی داشت. نصرالله قادری کتاب مرغ غریب عشق را با تحقیق و پژوهشی مفصل و مصاحبه با خانواده، آشنایان و نزدیکان شهید که در حدود چهار سال زمان برد، به رشته تحریر درآورده است. وی همچنین برای تکمیل اطلاعات خود در خصوص زندگی شهید، سخنرانیها، کتابهای درسی و کتابهای چاپ شده در خصوص زندگی ایشان را مطالعه کرده تا حاصل کار کتاب کامل و جذاب مرغ غریب عشق به سرانجام رسیده است.
در بخشی از کتاب مرغ غریب عشق میخوانیم:
من مثل هیچ کس نیستم، و چقدر سخت است وقتی که باید مثل همه از خودت حرف بزنی. سخت است. اما حالا مجبورم در این فرصت اندک همه خودم را ببینم و در همین اندک، هم خودم را بگویم. اصلا دلم نمیخواهد. ولی دست خودم نیست. نیرویی مرموز وادارم میکند که شاهد خودم باشم. من فقط به انتهای این دالان نگاه میکنم و زندگیام پیش چشم هایم رژه میرود. من اینجا سوار اسب در ابتدای دالان ایستاده ام. من اینجا میانہ عبایم خوابیدهام و گهواره تکان میخورد. من اینجا بالای آن درخت نشستهام و در میان سالی ام، برمیگردم.
اینجا کم است. والد مکرم از به قم مشرف شدهاند. این وقت همزمان با تأسیس حوزه علمیه قم به دست مبارک آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی است. در تقدیر من نوشته شده است که باید در قم متولد شوم. مادر این امر را خوش یمن و مبارک میداند. من در بیت عالمی فقیه و در دامان مادری فاضله که در اوجی از معرفت و کمال و مهربانی بود، چشم به جهان گشودم. من وقتی به دنیا آمدم در بیت ما غوغایی به پا بود، مثل همیشه مجله کرده بودم. هنوز وقتش نرسیده بود که آمدم.