صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

کتاب شهیدمدافع حرم رسول خلیلی روی پله هشتم نشست

۲۸ آبان ۱۳۹۹ - ۱۶:۳۰:۰۱
کد خبر: ۶۷۵۷۰۱
دسته بندی‌: فرهنگی ، عمومی
چاپ هشتم کتاب رفیق مثل رسول، روایت زندگی شهید مدافع حرم رسول خلیلی همزمان با سالروز شهادت این شهیدعزیز توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد.
- کتاب «رفیق مثل رسول» به زندگی و خاطرات شهید رسول خلیلی از شهدای مدافع حرم پرداخته است. با توجه به اینکه این شهید دست نوشته‌های زیادی دارد، کتاب از زبان خود رسول به رشته تحریر درآمده است. همچنین طیف دوستان این شهید زیاد هستند،
 
به صورتی که از شمالی‌ترین نقطه شهر تا پایین‌ترین نقطه شهر دوست دارد و حتی تعدادی از دوستانش در کرج ساکن هستند. در بین همکاران و همرزمان فقط با طیف هم سن و سالانشان دوست نبوده، بلکه از افراد سن و سال‌دار هم در بین دوستانشان وجود دارد. اتفاق جالب این که همه می‌گویند که رسول فقط رفیق صمیمی من بود. این حسن خلق رسول که آدم‌ها با هر طیف و سن و موقعیتی را جذب می‌کرده، دلیل انتخاب نام کتاب شده است. از نکات زیبای زندگی این شهید و رفاقت‌هایش این است که چندین نفر از دوستانش همانند بیضایی، محمدخانی، دهقان و... در دفاع از حرم به شهادت رسیدند و یکی از ثمرات این رفاقت‌ها بود.
برشی از کتاب:
با بچه‌ها به این نتیجه رسیده بودیم که باید تابع مسئول یا فرمانده گروه باشیم. با فاصله کمی از هم حرکت می‌کردیم. جمعیت روبه روی ما حداقل پنج برابر ما بود.
کم کم کار از شعار و آتش زدن گذشت. به خاطر برتری تعداد جرأت را پیدا کردند که به سمت ما هجوم بیاورند. سنگ و چوبی بود که در آسمان بلند می‌شد و به سروتن ما می‌خورد.
گاهی ما به سمت آن‌ها می‌دویدیم و گاهی هم آن‌ها به سمت ما. کار به درگیری تن به تن رسید. سعی می‌کردیم هردو نفر پشت به پشت هم باشیم که حواسمان به اطراف هم باشد. من و علی ماندیم وسط، هم می‌زدیم و هم می‌خوردیم.
 
قبل از اینکه بخواهم حرفی به علی بزنم درد شدیدی توی سرم پیچید. از شدت درد چشمهام را برای چند لحظه نتوانستم باز کنم. به قول قدیمی‌تر‌ها درد تا مغز استخوانم پیچید. ع لی هم مانده بود بین دو سه نفر. یکی از بچه‌ها من را کشاند تا کنار خیابان یکم روی لبه باریک جدول نشستم. دستی به سرم کشیدم. شکستگی در کار نبود. برای همین سریع سرپا شدم و مجدد خودم را به علی رساندم.
یکی از بچه‌ها بازویم را کشید و گفت: «رسول برو کنار، بدجور زدن توی سرت» با خنده گفتم: «هر چه از دوست رسد نیکوست. بخصوص که از همشهری‌ات چوب بخوری» ...
 
چاپ هشتم کتاب رفیق مثل رسول؛ روایت زندگی شهید مدافع حرم رسول خلیلی در قطع رقعی و ۱۹۲ صفحه به قلم شهلا پناهی، همزمان با سالروز شهادت این شهیدعزیز توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد.
 
 
علاقه‌مندان جهت تهیه کتاب می‌توانند از طریق سایت nashreshahidkazemi.ir و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را با تخفیف دریافت نمایید.
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *