صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

چگونه بازیگر شویم (۲۱۱)/اصطلاحات مرسوم بازیگری

۰۵ آبان ۱۳۹۹ - ۱۸:۴۵:۰۱
کد خبر: ۶۶۸۴۱۵
بازیگری یکی از مشاغل محبوب در سطح جهان محسوب می‌شود، بازیگری فارغ از شهرت و ثروتی که ممکن است برای فرد بازیگر به همراه داشته باشد، جهانی است که می‌توان در آن ایفای نقش در قالب شخصیت‌های مختلف را تجربه کرد.

- بازیگری یکی از مشاغل محبوب در سطح جهان محسوب می‌شود، بازیگری فارغ از شهرت و ثروتی که ممکن است برای فرد بازیگر به همراه داشته باشد، جهانی است که می‌توان در آن ایفای نقش در قالب شخصیت‌های مختلف را تجربه کرد.

در این بین اکثریت مواقع بازیگری به عنوان یکی از مشاغل سخت جهان محسوب می‌شود، شاید از دور برای بسیاری اینکه بازیگری اتفاقی سخت باشد، قابل لمس نباشد اما اگر به صورت اصولی و به مفهوم واقعی به بازیگری نگاه کنیم، این هنر به واقع به تمرین، مطالعه، شهود و مطالعات فراوانی نیازمند است.

جای بحث اینجاست که تغییر و دگرگونی چگونه صفتی است واقعا بر آن چیز که در حال حرکت است چه می‌گذرد. آیا خود آن چیز باقی می‌ماند و صفات و حالاتش تغییر می‌کند؟ و یا خود آن نیز به دنبال عوض شدن حالات عوض می‌شود؟.

اگر بر این پرسش جواب مثبت بدهیم به حرکت جوهری معتقد شده‌ایم و اگر جوابمان منفی باشد به معنای انکار حرکت جوهری است پاسخ فلسفه‌های پیش از صدرالمتألهین به این پرسش همواره منفی است حرکت جوهری را منکرند، اما صدرالمتألهین و همفکران او به آن سوال پاسخ مثبت داده‌اند و قائل به حرکت جوهری گشته‌اند که اکنون به بررسی این مسئله می‌پردازیم.

حرکت در اشیاء آنی

وقتی جسمی آنی الوجود است یعنی بر هیچ جزئی از زمان حتی بسیار کوچک منطبق نیست. اصلا امتدادی در زمان ندارد تا بر "آن" قابل انطباق باشد. به عبارت رایج‌تر در آن واقع است نه زمان؛ بنابر این امر آنی الوجود در بیش از یک "آن" نمی‌تواند موجود باشد. حال سوال اینجاست که چگونه ممکن است امری زمانی و سیال در امری آنی حلول کند؟ درپاسخ به این سوال جواب می‌دهند که اگر امتداد مزبور سیال نبود، حلول آن در جسم آنی الوجود محال بود؛ ولی اکنون که این امتداد سیال است حلول آن در جسم بی اشکال خواهد بود.

ولی پاسخ فوق به دلیلی رد می‌شود؛ از جمله این که طبق نظر فوق باید در امر زمانی، امر آنی الوجود یافت شود که این امر باطل است. دوم اینکه طبق جوابیه‌ی فوق امری آنی است که کل آن در هر لحظه از زمان موجود باشد که این تصور، در درون امر آنی الوجود، ناسازگاری و تناقض به همراه دارد و اگر تصوری دیگری از آن داشته باشیم و بگوییم که امر سیال در طول مدتی که از زمان موجود است در امر آنی، آشکار است که این نیز درست نیست و مفهوم آن این است که در غیر لحظه‌ای که جسم و جود دارد رنگ وجود داشته باشد. یعنی رنگ جسم بدون خود جسم که محال است. پس این فرض که جسمی که عرض سیال در آن حلول کرده است امری آنی الوجود باشد، صحیح نیست.

از توضیحات گذشته، معلوم شد جسمی که در عرض خود حرکت می‌کند، خود نیز صرفاً همانند مسافت حرکت، سیال و زمانی است، تنها حالت ممکن برای آن این است که زمانی باشد. برای روشن‌تر شدن مطلب توجه داشتن به نکات زیر نیز ضروری به نظر می‌رسد و آن اینکه: اولا مقصود از زمانی بودن و سیال بودن جسم این است که جسم علاوه بر سه امتداد فضائی آن طول، عرض، ارتفاع که برای همگان قابل درک است بعد چهارمی هم دارد که منطبق بر امتداد زمان است و این بعد را فقط با ابزار عقل می‌توان به دست آورد.

با پذیرش زمان به عنوان بعد چهارم اجسام یعنی ما می‌پذیریم که اجسام علاوه بر سه امتداد محسوس فضایی، امتداد دیگری هم دارند که نه ما آن را حس می‌کنیم و نه تصوری از آن داریم در این صورت، ما هیچ گاه یک جسم سیال را که چهار بعدی است نمی‌بینیم بلکه همواره فقط مقطعی فرضی از آن را که در جسم سه بعدی است می‌بینیم و بی آنکه خود بدانیم دائماً در حال دیدن جسمی نو هستیم؛ نه اینکه در طول مدت زمانی که به جسمی نگاه می‌کنیم واقعا یک جسم را می‌بینیم.

پس هر لحظه جسمی نو در برابر ماست، اما ما قادر نیستیم عوض شدن جسم را درک کنیم؛ بلکه اجسام نو به نویی که هنگام نگاه کردن به یک جسم می‌بینیم بریده و جدای از هم نیستند چنان نیستند که هر لحظه جسمی ببینیم کاملا مستقل از آنچه قبل می‌دیدیم یا بعد خواهیم دید، بلکه همه این اجسام مقاطع یک شیء چهاربعدی پیوسته‌اند که آن را جسم سیال می‌گویند.

دوم این که همواره حرکت در عرض با حرکت در جوهر همراه است. ممکن نیست در عرضی حرکت رخ دهد و همراه با آن حرکتی در جوهر اتفاق نیافتد.

بنابر این در هیچ جای، ترکیبی از ثبات و تغییر وجود ندارد نمی‌توان پذیرفت که جنبه‌ای از شیء به تدریج تغییرکند و عوض شود و جنبه یا جنبه‌های دیگر از آن ثابت بماند. اما چون تغییر تدریجی محسوس نیست ما متوجه نمی‌شویم، ولی با قبول اینکه مثلا ما بعضی از تغییرات و حرکت‌ها را در جسم می‌بینیم باید بپذیریم که این جسم ضرورتا تا موجود است خود و همه اعراضش به اصطلاح در حال حرکت نامشهودند.

به عبارت دیگر نو به نو شدن پنهانی آن‌ها است که امکان حرکت‌های مشهود را به شیء می‌دهد. پس هر جسمی ضرورتاً تا هست خود و همه چیزش در حال حرکت و عوض شدن است و در جهان هیچ چیزی در دو لحظه موجود نیست.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *