«پسرهای ننه عبدالله» روانه بازار نشر میشوند
کتاب «پسرهای ننه عبدالله» خاطرات محمد نورانی از مدافعان نامی خرمشهر در آغاز جنگ تحمیلی، به قلم سعید علامیان، روانه بازار نشر میشود.
- کتاب «پسرهای ننه عبدالله» اثر حاصل حدود چهل ساعت مصاحبه سعید علامیان با محمد نورانی است که خاطرات او از تولد تا آزادی خرمشهر را در بر میگیرد. فصلی هم به سرگذشتی گذرا تا پایان و پس از جنگ اختصاص یافته است. نام محمد نورانی با مقاومت خرمشهر گره خورده و اسم او همیشه کنار محمد جهانآرا، سید عبدالرضا موسوی، صالح موسوی، احمد فروزنده و دیگر مدافعان خرمشهر میآید.
مطالعه این خاطرات، مخاطبان را با گوشههایی از فرهنگ بومی خوزستان، بهویژه آبادان و خرمشهر، تاریخچهای از وقایع دوران انقلاب و پس از پیروزی انقلاب آشنا میکند. در این زمان شورش خلق عرب بهمنظور تجزیه خوزستان، خرمشهر را دچار تنش کرد که با ایستادگی جوانهای مؤمن و انقلابی سرکوب شد. عوامل این غائله که از عراق تأمین میشدند، در فعالیتهای زیرزمینی اقدام به بمبگذاری و خرابکاری در اماکن و مراکز مختلف کردند. نیروهای انقلابی خوزستان از آن پس مشغول مقابله با این نوع تحرکات پنهان بود که حمله آشکار و رسمی عراق به سرزمینمان آغاز شد.
مدافعان خرمشهر، مقاومت خرمشهر را چهلوپنج روز میدانند، چراکه ارتش عراق ده روز پیش از آغاز حمله رسمی، تعرض به پاسگاههای مرزی را شروع کرده بود. در این مدت، حتی چند نفر ازنیروهای مدافع برای جلوگیری از نفوذ نیروهای بعثی در مرز شهید شدند. محمد نورانی در خاطرات خود جزئیاتی از حوادث این ده روز، سپس مقاومت سیوپنج روز پس از حمله گسترده ارتش عراق را بیان کرده است؛ روایتی که میتواند زوایای تازهای را از آن حماسه تاریخی روشن کند.
نیروهای خرمشهری در اردیبهشت سال شصتویک با تشکیل تیپ مستقل ۲۲ بدر در عملیات بزرگ بیتالمقدس شرکت کردند. سید عبدالرضا موسوی و بسیاری از یاران او شهدای همین عملیات هستند. محمد نورانی چگونگی شهادت آنان را روایت کرده است. او این پیروزی را مرهون همه مردم ایران میداند و میگوید: «بچههای خرمشهر س یوپنج روز به نیابت از مردم ایران در خرمشهر مقاومت کردند و مردم ایران به نیابت از مردم خرمشهر در بیستوسه روز خرمشهر را به مردم خرمشهر برگرداندند.»
در ماجراهای مقاومت و آزادی خرمشهر، علاوه بر محمد نورانی، چهار برادر ایشان: عبدالله، غلامرضا، محمود و عبدالرسول چهاردهساله هم بودند. همچنین مادرشان (ننهعبدالله) بهجز مدت کوتاه مهاجرت به شیراز به آبادان بازگشته و دیگر از صحنه جنگ دور نشده است. او میخواسته نزدیک پسرهایش باشد. پسرانی که هرکدام سرنوشتی در جنگ داشتند؛ عبدالرسول و غلامرضا شهید شدند و سه برادر دیگر جانباز جنگ هستند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *