صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

روایتی جذاب از پیاده‌روی اربعین سال‌های گذشته در روز‌های محدودیت کرونایی

۱۲ مهر ۱۳۹۹ - ۱۲:۰۰:۰۱
کد خبر: ۶۶۱۴۸۸
دسته بندی‌: فرهنگی ، عمومی
نویسنده کتاب «سر بر خاک دهکده» گفت: جاده نجف که به کربلا ختم می‌شد همچون جاده‌ای که به بهشت ختم می‌شود بود، در دو سمت آن افرادی با مهربانی و روی باز میهمان نوازی کرده و با انواع خوراکی و وسایل که آرامش را برای میهمان‌نوازی به همراه دارد از ما پذیرایی می‌کردند.

- ویروس منحوس کرونا با آمدنش در خیلی از بخش‌های مهم زندگی به انسان‌ها لطمات جانی و مالی زد اما شاید ضربه روحی این ویروس به دلیل محدودیت‌هایی که با خود به همراه آورد بسیار بیشتر از دیگر مسائل روزمره زندگی ما انسان‌ها بوده و محدودیت‌ها با گذر زمان و با وارد شدن به مناسبت‌های مختلف بیشتر از قبل احساس میشه.

یکی از مناسبت‌های دغدغه‌مند و مهم زندگی ما شیعیان عشق به «اباعبدالله الحسین(ع)» و حضور در عظیم ترین راهپیمایی جهان اسلام همزمان با اربعین حسینی هر ساله است که امسال به ویروس کرونا همه عاشقان حسینی را با محدودیتی ناخوشایند مواجه کرده، حال در این ایام و با نزدیک شدن به اربعین حسینی شاید بتوان با مرور خاطرات سال‌های گذشته زائران پیاده روی اربعین مرهم کوچکی بر دل‌های شکسته خود باشیم.

در میان زائران حسینی و پیاده روی اربعین علاوه بر مردم عادی بوده‌اند قلم به دستانی که در این مسیر پر از برکت و مهربانی حضور یافته و با عشق این لحظات را به رشته تحریر در آورده اند، فائضه غفار حدادی از جمله نویسندگان انقلابی کشورمان است که از آخرین حضور خود در پیاده روی اربعین کتابی خواندنی تهیه کرده که در ادامه پیرامون مضمون و جذابیت‌ فصل‌های این کتاب با وی به گفت‌وگو نشسته ایم:

فائضه غفار حدادی در گفت‌وگو با ، پیرامون چرایی نگارش  کتاب «خط مقدم» گفت: سال گذشته در یک برنامه تلویزیونی در شبکه افق سیما شرکت کردم و در آن به حال و هوای پیاده روی اربعین و کربلا اشاره شد و مجری برنامه از من پرسید آیا تا به حال به پیاده روی اربعین رفته‌اید؟، در اینجا احساس کردم که علاقه وافری به این پیاده روی دارم ولی چون دو کودک در خانه داشتم امکان این امر را فراهم نمی‌دیدم.


***سرانجام حضورم در پیاده روی اربعین به کتابی با نام «سر بر خاک دهکده» منتهی شد 

وی در همین راستا ادامه داد: ۲۰ روز مانده به پیاده روی اربعین سال گذشته حضورم در پیاده روی اربعین برایم مهیا شد و من بسیار خوشحال شدم که شرایط برای این سفر معنوی فراهم شده و سرانجام حضورم در پیاده روی اربعین به یک کتاب منتهی شد با نام «سر بر خاک دهکده» که روایتگر حضور من در پیاده روی اربعین است، در کتاب «سر بر خاک دهکده» آنچه در مسیر پیاده روی برایم رویداد جمع آوری و به رشته تحریر در آوردم.


*** برای حضور در پیاده روی اربعین ۴ محافظ با خود برده بودم

حدادی تاکید کرد: من در پیاده روی اربعین چهار محافظ همراه با خودم برده بودم. این افراد شخصیت‌های اصلی کتاب‌هایم بودند، افرادی همچون «شهید حسن طهرانی مقدم»، «شهید ناصر جمال بافقی»، «شهید محسن وزوایی» و «شهید محمد شمس» که حضور غیر فیزیکی این چهار شهید بزرگوار را در مسیر پیاده روی اربعین با خود احساس می‌کردم و این باور باعث می‌شد تا سختی‌های راه برایم آسان شود، هر بار که احساس خستگی می‌کردم به فراخور شرایط از این شهدا کمک استمداد می‌کردم، به همین خاطر احساس حضور این شهدای بزرگوار را در روایات مطرح شده در کتابم آوردم.


***مگر یک شهر چقدر می‌تواند ظرفیت پذیرش داشته باشد؟

وی به خاطراتش در لحظه ورود به کربلا اشاره و به بیان احساس خود از دیدن جمعیت زائران پرداخت و افزود: وقتی وارد کربلا شدیم مجبور شدیم منتظر یکی از همسفران باشیم و ۲ ساعت تمام در کنار خیابان ورودی به شهر کربلا منتظر باقی ماندیم، این انتظار طولانی باعث شد تا من روی زمین آسفالت بنشینم و نگاهم به پای رهگذرانی دوخته شود که با عجله و برای زیارت «امام حسین (ع)» وارد کربلا می‌شدند، در همین حین احساس کردم مگر یک شهر چقدر می‌تواند ظرفیت پذیرش داشته باشد این تعداد انسان آن هم در طی چندین روز به این شهر می‌آیند و بعد با خود فکر کردم در این روز‌ها «امام حسین (ع)» شهر را به علمدارش می‌سپارد و «حضرت ابوالفضل (ع)» در این زمان شهردار شهر است.

غفار حدادی در همین راستا ادامه داد: این شهر در چندین روز به اربعین مانده گسترش پیدا می‌کند و دل‌های این زائران به هم نزدیک می‌شود تا دوستی و مودت تمام وجود زائران را فرا بگیرد و در پایان همه این‌ افراد از هم جدا می‌شوند و هرکدام به طور جداگانه به سر زمین‌های خود باز می‌گردند. کربلا  همچون دهکده پدری ما است که هر کدام از آن جدا شده‌ایم و هر ساله در زمان معینی بازمی‌گردیم تا همدیگر را ببینیم و وقتی در کربلا نیستیم دلتنگش هستیم و خاکش را مهر کردیم.


***کربلا وطن شیعیان جهان است

وی کربلا را همچون وطنی برای شیعیان تشبیه و تصریح کرد: کربلا همچون وطن شیعیان است، همه شیعیان در هر کجا که زندگیی می‌کنند هنگامی که به کربلا وارد می‌شوند احساس غربت ندارند و گویی به جایی آشنا پا گذاشته‌اند گاهی فکر می‌کنی تمام زائران گوشه‌ای از وجود خود را در گذشته، اینجا به جای گذارده‌اند، کربلا وطن شیعیانی است که با پای پیاده و هروله کنان به سوی آن آمده‌اند.


حدادی به ایثار و میهمان نوازی مردم عراق در پیاده روی اربعین اشاره و تاکید کرد: ایثار مردمان عراق که به سوی کربلا حرکت کرده بودند قابل توجه بود، آنان میهمانان را به حرمت «سید و سالار شهدا (ع)» گرامی می‌داشتند، هر بار که نیاز به غذا و یا نوشیدنی و حتی کمک داشتیم سریعا برآورده می‌کردند، زیرا موکب‌ها دائما در حال خدمات رسانی بوده و برخی موکب‌داران به زبان عربی اعلام می‌کردند که زائران «امام حسین (ع)» ارزشمند و مقدم هستند.

***میهمان نوازی عراقی‌ها از زائران پیاده 

نویسنده کتاب «سر بر خاک دهکده» بیان کرد: این میهمان نوازی در بین تمام عراقی‌هایی که در طول مسیر با آنان برخورد کردیم و یا دیدیم مشخص بود، در برخی مواقع در موکب‌هایشان برخی جمله‌ها را فارسی به سختی و بریده بریده بیان می‌کردند و مشخص بود این جملات را برای پذیرایی از ایرانیان حفظ کرده بودند تا هنگام میزبانی از زائران ایران بیان کنند، خدمات فراوان و موکب‌ها در فاصله‌های کمی بر پا شده بودند و شرایط برای یک پیاده روی را آسان می‌کردند.


این نویسنده زیباترین صحنه‌ها در را پیاده روی اربعین را حضور کودکانی دانست که برای ارائه خدمات در مسیر ایستاده بودند و اظهار کرد: زیبا‌ترین تصویر در مسیر پیاده روی اربعین خدمات کودکانی بود که همپای بزرگتر‌های خود در کنار موکب‌ها به زائران ارائه می‌کردند، حتی برخی از این کودکان با ادب و احترام از زائران می‌خواستند تا به آنها اجازه بدهند به زائران خدمت رسانی کنند و این صحنه‌ قابل توصیف نیست.

***دوست داری چشم باشی تا فقط زیبایی عشق به «امام حسین (ع)» را ببینی

وی در توصیف مسیر پیاده روی اربعین در جاده منتهی به کربلا ابراز کرد: جاده نجف که به کربلا ختم می‌شد همچون جاده‌ای که به بهشت ختم می‌شود بود، در دو سمت آن افرادی با مهربانی و روی باز میهمان نوازی کرده و با انواع خوراکی و وسایل که آرامش را برای میهمان‌نوازی به همراه دارد از ما پذیرایی می‌کردند، آنها منتظر زائران بودند تا خدمات‌رسانی کنند اگر از سطحی بالا به این جاده نگاه می‌کردید مردمی با پای پیاده و برهنه می‌دیدید که به سوی دور دست‌ها با شوق و علاقه فراوان با هدف زیارت «امام حسین(ع)» در حرکت بودند. پیاده‌روی اربعین شبیه به تابلویی زنده از ارزش‌های انسانی است.

حدادی پیرامون زیبایی عشق به «امام حسین (ع)» در طول مسیر پیاده روی اربعین تاکید کرد: درطول مسیر پیاده روی اربعین دوست داری که چشم باشی و فقط زیبایی عشق به «امام حسین (ع)» را ببینی و به فلسفه این گردهمایی بزرگ جهان اسلام فکر کنی. البته کسانی که برای بار چندم پا در این مسیر می‌گذارند می‌توانند به مراقبه درونی برسند، ولی کسانی که همچون من برای اولین بار این مسیر را طی می‌کنند جذابیت بصری بیشتری را در بر دارد.


وی اتحاد شیعیان را یک رویکرد ارزشمند دانست و ابراز کرد: درک جنبه اتحاد شیعیان در مسیر پیاده روی اربعین که با ملیت‌های گوناگون دور هم جمع می‌شوند و به مقصدی مشخص و با هدفی معین حرکت می‌کنند ارزشمند است،  در پیاده‌روی اربعین مقوله‌های همچون مرز، ملیت و زبان مفهومشان را از دست می‌دهند و به معنایی بزرگتر که همان شیعه بودن است می‌توان دست یافت.

***برای کسانی که نتوانستند زیبایی های پیاده روی اربعین را تجربه کنند افسوس می‌خورم

نویسنده کتاب«خط مقدم» حس و حال پیاده روی اربعین را یک احساس همراه با شوق و شور دانست و تاکید کرد: در طول راه همواره افسوس می‌خوردم که چرا زودتر به این پیاده روی نیامدم و یا اینکه چرا همه مردم شرایط این فضای ارزشمند را نتوانسته‌اند تجربه کنند. در جاده عشق با حس غرور و شادی حرکت می‌کنی و این فضا سوالات متعددی را در درون هر انسانی ایجاد می‌کند و نوعی شوق برای همراهی با خیل زائران حسینی فراهم می‌کند و باعث می‌شود تلاش کنی تا حداقل به همسفران خود کمک کنی و مسیر را بهتر بپیمایی. 


غفار حدادی با اشاره به برخورد ایرانیان نسبت به میهمان نوازی مردم عراق خاطرنشان کرد: حتی تقسیم هدایا از سوی برخی از ایرانیان در پاسخ به میهمان نوازی مردم عراق برایم ارزشمند و جذاب بود، تقسیم عروسک‌هایی که زائران ایرانی در بین کودکان عراقی برای پاسخ به میهمان نوازی آنان ارائه می‌کردند نیز نوعی ارتباط و قدردانی بود. 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *