صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

روایت پروازی عاشقانه به سوی معبود در «مهاجر عشق»

۱۱ مهر ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۴:۵۱
کد خبر: ۶۶۱۳۲۹
دسته بندی‌: فرهنگی ، عمومی
کتاب «مهاجر عشق» حاصل سه سال پژوهش و بیش از صد ساعت مصاحبه و جمع‌آوری اسناد مکتوب و غیرمکتوب از خانواده و دوستان و هم‌رزمان شهید و ارگان‌هایی مانند بنیاد شهید انقلاب اسلامی و مرکز اسناد دفاع مقدس است که تعدادی از این اسناد انتخاب و در بخش پایانی کتاب درج شده است.

- کتاب «مهاجر عشق» حاصل سه سال پژوهش و بیش از صد ساعت مصاحبه و جمع‌آوری اسناد مکتوب و غیرمکتوب از خانواده و دوستان و هم‌رزمان شهید و ارگان‌هایی مانند بنیاد شهید انقلاب اسلامی و مرکز اسناد دفاع مقدس است که تعدادی از این اسناد انتخاب و در بخش پایانی کتاب درج شده است.

کتاب در شش فصل نگاشته شده که فصل اول از کودکی و نوجوانی شهید رمضانی در سال ۱۳۴۱، آغاز شده و ماجرای تغییر نامش از شاهرخ به حمید را در مصاحبه با پدرش بیان کرده است. در فصل دوم به وقایع انقلاب تا پیروزی و ورود شهید به سپاه پاسداران می‌پردازد. در فصل سوم هم به آغاز جنگ تحمیلی و ورود شهید به جبهه خرمشهر پرداخته می‌شود.

فصل چهارم این کتاب ۶ فصلی، مربوط به جبهه سوسنگرد است و در آن خاطراتی از عملیات فتح‌المبین، بیت‌المقدس و چند عملیات دیگر روایت شده است.

فصل ششم هم با روایت عملیات خیبر، بدر و والفجر ۸ ادامه دارد و با شهادت شهید رمضانی در سال ۱۳۶۷ به پایان می‌رسد.

در بخشی از این کتاب آمده است: «ده روز از ورود آن‏‌ها به مدینه و زیارت‌‏ها و دعاهایشان در حرم نبوی گذشت که در روز‌های آخر، هم‏‌اتاقی‏‌های حمید کار‌های غیرمعمول و تعجب‏‌آوری را از او شاهد بودند.

حمید دقایقی در اتاق می‏‌نشست و مانند رزمندگان در شب‏‌های عملیات با نشاط خاصی وصیت‌نامه می‌‏نوشت و آن را هم از کسی مخفی نمی‏‌کرد.

او قبلاً چند نوبت در عملیات‏‌های گوناگون وصیت‌نامه نوشته بود، اما این بار نوشت: «در مدینه به سر می‏‌بریم. از خداوند متعال خواسته‌‏ام که این آخرین باری باشد که وصیت‌نامه می‏‌نویسم (آمین) ... خداوند را شاکرم که این نکته را به من آموخت و با تمام وجود درکش کردم و رمز موفقیت (شهادت) من همین بود...»



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *