جنگ قره باغ و ارتباط آن با بحران سوریه
بحران قره باغ شاید در نگاه اول بحرانی در منطقه قفقاز باشد اما با برخی تحرکات در حال تبدیل شدن به بحرانی در غرب آسیاست.
- گوشههایی از جهان اکنون دستخوش منازعاتی است که در آنها برخی نقش مثبت دارند و برخی دیگر به نقش منفی عادت کردهاند؛ تحولات غرب آسیا و هم اکنون قفقاز بی ارتباط با یکدیگر نیستند.
اکنون در سوریه، عراق، یمن، لبنان و حتی لیبی که در قاره آفریقا قرار دارد، تحولاتی در حال وقوع است که به یک معادله چند وجهی یا بهتر است بگوییم چند مجهولی تبدیل شده است؛ بحث بر سر درگیری میان جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان در شمال ایران و هم مرز با کشورمان است.
شاید پرسیده شود بحران قره باغ چه ارتباطی با موضوع سوریه یا لیبی دارد؛ هم اکنون در موضوع سوریه، ایران و روسیه نقش اصلی را دارند؛ از سوی دیگر ترکیه در کارزار سوریه در کنار آمریکا نقش منفی را بازی میکند.
ترکیه که با مشاهده اوضاع وخیم سوریه سعی داشت به روند سرنگونی دولت قانونی «بشار اسد» در این کشور سرعت ببخشد، پس از مداخلات مستقیم و گسترده در این کشور، اکنون تنها به اشغال بخشی از خاک سوریه رسیده است و بیشتر مناطقی که از سوی گروه تروریستی داعش اشغال شده بود، آزاد شد.
سوریه توانست با مقاومت و حمایت ایران و روسیه از سقوط رهایی یابد؛ دراین میان ترکیه با وجود آنکه ایران و روسیه در دفاع از دولت و ملت سوریه قاطعانه نقش خود را به خوبی ایفا کردند، دست از بازی در نقش منفی خود برنداشت و خود را در لیبی نیز درگیر کرد.
ترکیه اگرچه سعی دارد تا خود را نسبت به نقش ایران و روسیه در بحران سوریه خونسرد نشان دهد، اما مقامات این کشور نسبت به سیاست ایران و روسیه ناخرسند و عصبانی هستند، ولی نمیتوانند واکنشی از خود نشان دهند.
لیبی از دست رفته است و نمیتوان برای آینده آن افق روشنی تصور کرد؛ ترکیه نیز در یک زمین سوخته بازی میکند.
برای آنکه ترکیه بتواند برای خود یک توازن سیاسی در نفوذ و تأثیر در منطقه ایجاد کند، در مناقشه قره باغ همواره از جمهوری آذربایجان حمایت کرده است، اما در این منازعه تاکنون سعی داشته تا سیاست متعادل و میانه را در پیش بگیرد و نمیخواهد خود را با کشوری رو در رو کند.
ایران در مناقشه قره باغ بی طرف است؛ منطقیترین و معقولترین کار در این بحران، همان بیطرف ماندن است.
ایران خواهان خویشتنداری، مذاکره و حل و فصل بحران بر اساس گفتوگو در چارچوب اسناد تاریخی و حتی نظرخواهی از ساکنان منطقه قره باغ است اما ترکیه با دمیدن به آتش بحران سعی دارد تا معادلهای را بر اساس معامله پیش ببرد.
اکنون روسیه و ایران در سوریه نقش اصلی را دارند و حرف اول را میزنند؛ حتی آمریکاییها نیز جرأت نکردند خود را در کارزار سوریه با ایران و روسیه درگیر کنند؛ آیا منازعه قره باغ به سوی رو در رویی روسیه و ترکیه پیش میرود، اما چرا؟
روشن است که ترکیه با مداخله در مناقشه قره باغ سعی دارد روسیه را تحت فشار قرار داده و با مسکو معامله کند؛ معامله بر سر خروج روسیه از سوریه و آنگاه کنار کشیدن ترکیه از بحران قره باغ؛ بر اساس موقعیت ژئوپولیتیکی، منطقه قفقاز برای روسیه از اهمیت زیادی برخوردار است و اگر کشوری، چون ترکیه با نفوذ خود، از حضور و تأثیر روسیه بکاهد، موقعیت مسکو در این منطقه تضعیف خواهد شد.
برای روسیه هر دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان از اهمیت ویژهای برخوردارند، اما به خاطر گرایشهایی که دولت حاکم باکو به سوی ترکیه داشته است، اعتماد پیشین به «الهام علی اف» وجود ندارد.
گزارشهایی منتشر شده که از سرنگونی یک فروند جنگنده ارتش ارمنستان از سوی یک جنگنده ارتش ترکیه حکایت دارد.
اگر این خبر درست باشد نشان میدهد که ترکیه علاوه بر آن که خود را در سوریه، عراق و لیبی درگیر کرده است، یک جبهه دیگر نیز گشوده است.
حتی دوطرف یکدیگر را متهم کردند که نیروهای گروههای تروریستی در سوریه را برای جنگ در مناقشه قره باغ به این منطقه آوردهاند؛ اما باید به این نکته توجه داشت که هر اندازه که سوریه برای روسیه مهم است، منطقه قفقاز نیز به همان اندازه برای کرملین اهمیت دارد.
اگر ترکیه در صدد جوش دادن یک معامله با روسیه است، در این میان تنها جمهوری آذربایجان و ارمنستان متضرر خواهند شد پس بهترین تصمیم برای ایروان و باکو این است که برای پایان دادن به بحران از یک کشور بی طرف یاری بخواهند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *